دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

مجازات بدوی اعدام را از عرصه ی قضایی حذف کنید

 

مجازات اعدام و گرفتن جان انسان ها،عملی شنیع و قرون وسطایی است که در دوران کنونی از زندگی بشرحقیقتا موجب شرمساری جوامع ونشانه ی عقب ماندگی آن هاست.مجازات اعدام به ویژه در مورد هم میهنانی که در برابر بیداد و فساد و ناکارآمدی و کشتن نونهالان این سرزمین به پا خاسته و با مردمشان  در مبارزه ای مدنی همراهی ورزیده اند، به مراتب شنیع تر بوده وهرگز نباید اعمال گردد.

چنین حکمی خلاف موازین حقوق بشری است. اجرای دو حکم اعدام برای معترضان نقض آشکار حقوق انسانی است. چنین مجازاتی باید به طور کامل به کنار نهاده شود و چنین شیوه مجازاتی به دور از کرامت انسانی، باید توسط حقوقدانان کارآمد و ملتزم به موازین حقوق بشری، مورد تجدید نظر اساسی قرارگیرد. دادگاه های فرمایشی اخیر ناکارآمدی سامانه ی قضایی کشور را که فاقد حداقلی از استاندارد های حقوقی می باشند و وجاهتی قانونی ندارند، بیش از پیش آشکار ساخت. عدم دسترسی به وکیل و عدم حضور هیات منصفه و اعمال شکنجه بر متهمان، شماری از این تخلفات است. بسیاری از معترضان، شهروندان  مسئول در برابر رخدادهای اجتماعی هستند، که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند. اما دریغ و درد که حاکمیت به جای شنیدن فریادهای به حق معترضان و مجازات قاتلان و کودک کشان و افراد متجاوز به جان و مال و ناموس مردمان،این حق طلبان را تحت لوای رویه ی قضایی، به اعدام محکوم می نماید. جدا از ایرادهای حقوقی بنیادین به رویه ی چنین دادگاه هایی که حتی با موازین پر نقص و ایراد قانون فعلی نیز همخوان نیست، نقض تمام عیار حقوق انسانی و شهروندی کسی است، که هستی اش نثار ایران بوده  و در زمانه ای که چپاول گران وابسته به مراکز قدرت به زراندوزی و اندیشه سوزی می پرداختند، برای فردای ایران می کوشیده است.
جبهه ی ملی ایران ضمن تسلیت به خانواده های عزادار در این خیزش ملی صد روزه اخیر، اعدام های رخداده را به شدت محکوم می کند و به حاکمیت قویا هشدار می دهد، که بر کارنامه سیاه کاری های تاریخی در این کشور نیفزاید و چرخه باطل خشونت را که جز نفرت و ویرانی برای کشور و مردمان گران قدرش حاصلی نداشته، متوقف سازد، به افکار عمومی احترام بگذارد و به تصمیم ملت ایران گردن نهد. اعدام ها را متوقف، زندانیان سیاسی را آزاد ساخته، جنایتکارانی  را که شماری از فرزندان برومند این کشور را کشته اند، در دادگاه های علنی با حضور قضات مستقل و وکلای خوشنام و متخصص مورد محاکمه و مجازات قرار دهد، مجازات بدوی اعدام را از عرصه ی قضایی حذف کند و دست نشاندگان قضایی را برکنار سازد و راه را برای قوه ی قضاییه ای مستقل هموار گرداند. منافع ملی ایران امروزه با عدالت قضایی و حاکمیت دموکراتیک و ملی و مستقل گره خورده است و هیچ امنیت پایداری بدون این  ارکان ضروری، امکان پذیرنیست.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران

 تهران-دهم دیماه 1401 خورشیدی

دسته‌ها
اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها تصويري

گزارشی کوتاه از زندگانی سیاسی دکتر مصدق

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

جناب آقای فرهاد امیر ابراهیمی درگذشت برادر ارجمندتان را به شما و همه خاندان گرانقدر امیرابراهیمی تسلیت می‌گوییم.

جناب آقای فرهاد امیر ابراهیمی
عضو محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران.
با تأسف و تأثر بسیار، درگذشت برادر ارجمندتان را به شما و همه خاندان گرانقدر امیرابراهیمی تسلیت می‌گوییم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۹ آذرماه ۱۴۰۱

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

بازداشت و حکم اعدام دکتر حمید قره حسنلو را محکوم می کنیم

 

در روز 25 شهریورماه 1401 و به دنبال کشته شدن خانم مهسا امینی دختر 22 ساله در بازداشتگاه گشت ارشاد، موجی از اعتراض گسترده نسبت به عملکرد حکومت جمهوری اسلامی، سراسر کشور را فرا گرفت که تا کنون ادامه دارد.در جریان این خیزش فراگیر صدها نفر کشته و مجروح شده و هزاران نفر بازداشت گردیده و روانه ی زندان ها شدند.

آقای دکتر حمید قره حسنلو ، پزشک متخصص رادیولوژی و همسرشان خانم فرزانه قره حسنلو،در نیمه شب  ۱۳ آبان ۱۴۰۱، به شکلی خشونت بارو همراه با ضرب وشتم از منزلشان در کرج دستگیر شده اند.گزارش های موثق پزشکی نشان می دهد ایشان در جریان بازداشت، به دلیل ضرب و شتم جسمی دچار شکستگی دنده و پارگی ریه و خون ریزی شده و چند اقدام جراحی برای ایشان انجام شده است و با همان وضعیت بیماری و درد  به جلسه دادگاهی فراخوانده شده اند که مخالف اصول انسانی وعدالت و موازین حقوق بشر و تشریفات یک آیین دادرسی منصفانه بوده است.بررسی کارنامه دکتر قره حسنلو نشان می دهد این پزشک دارای کارنامه ای بسیار روشن در اموری چون مدرسه سازی در مناطق محروم، کمک مالی به نیازمندان  و همیاری در ساخت خانه برای مستمندان و ارایه خدمات پزشکی رایگان در برخی نهادهاست و اینها گوشه ای از اقدامات انسانی این پزشک مردم دوست می باشد.در کنار این خدمات، او از داوطلبان دفاع از میهن عزیز در دوران جنگ عراق با ایران بوده است.

دکترحمید قره حسنلو شخصیتی با آن پیشینه ی انسانی افتخار آمیز  است که متاسفانه شاهد دستگیری و محاکمه ایشان با آن شرایط ظالمانه  و عدم دسترسی به وکیل انتخابی و همراه با طرح اتهامات واهی و ناروا  هستیم و حکم ناعادلانه اعدام  با دادخواستی غیر مستند برای ایشان در دادگاه مقدماتی صادر شده است

مجموعه این رفتارها نسبت به آقای دکتر قره حسنلو و همسرشان سبب ناراحتی جدی بخش بزرگی از جامعه پزشکی کشور شده است.

سازمان پزشکان جبهه ملی ایران، ضمن محکوم نمودن این اقدامات ظالمانه نسبت به این پزشک انسان دوست و همسرشان و دیگر بازداشت شدگان روزهای اخیر،درخواست فوری دارد که در اسرع وقت مقدمات ورود وکلای انتخابی به پرونده ایشان انجام شود. ما مقامات قضایی را مسئول حفظ جان او که دارای بیماری های قلبی و گوارشی است می دانیم..

لازم است کلیه اتهامات وارده به ایشان پس از اعاده سلامتی در دادگاهی مبتنی بر آیین دادرسی عادلانه و همراه با وکلای تعیینی بررسی شود و نسبت به احکام اولیه تجدید نظر قطعی به عمل آید.

سازمان پزشکان و پیراپزشکان جبهه ملی ایران

23 آذرماه 1401 خورشیدی

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها تصويري چند رسانه‌اي

سخنرانی دکتر موسویان ریاست شورا ی مرکزی جبهه ملی ایران در پیشکنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

سخنرانی دکتر موسویان ریاست شورا ی مرکزی جبهه ملی ایران در پیشکنگره سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
پیشکنگره مهسا (ژِینا) امینی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

شعری از استاد زنده یاد ادیب برومند ریاست فقید شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران -به مناسبت روز نجات آذربایجان

حکومت دست‌نشانده پیشه‌وری؛ از ظهور تا افول

۲۱ آذر ۱۳۲۵ روز نجات آذربایجان، روزی بود که یگان‌های ارتش ایران در میان شور و هیجان و فریادهای شادی مردم وارد تبریز و رضاییه شد و استان‌های شمالی ایران را از چنگ استالین و مزدورانش بیرون آورد. ۲۱ آذر روز عید ملی اعلام شد و از سال ۱۳۲۵ همه ساله در آن روز به یاد نجات آذربایجان و اعاده حق حاکمیت ایران بر آن خطه جشن گرفته شد. نه تنها ایرانیان باید پیوسته به یاد این روز باشند بلکه تمام ملل آزاده جهان نیز بایستی این واقعه تاریخی را به خاطر سپرده و فراموش ننمایند.

ساقيا لبريز كن اكنون كه ماه آذر است

ساغرى ز آن آب آذرگون كه بس جان پرور است

باده پيش ‏آور، كه در آذرمه فرخنده فال

ملك «آذربايجان» آسوده از شور و شر است

هر كه را امروز مى‏ بينى زغمخواران ملك

شاد و خندان است و او را حال، حالى ديگر است

بى ‏خلاف امروز از شادى نمى ‏گنجد به پوست

هر كه را شور وطن، جوشنده در مغز سر است

خاصه «آذربايجانى» ساز عيش آرد به چنگ

چون رها از چنگ دزد و جانى و غارتگر است

شكر ايزد را كه اين نيكوديار دلفروز

پاك از لوث وجود خائن بدگوهر است

***

شرح قتل و غارت يغماگران بى ‏وطن

داستانى دلخراش و قصه‏ اى حزن‏ آور است

دسته‏ اى دزد و مهاجر، فرقه‏ اى پست و پليد

خواستار قطع اين خرّم ديار از كشور است

محفل مردم كشانِ غول‏ پيكر، جابه‏ جاى

بى‏ گمان مانند زهرآلوده كام اژدر است

كوچه‏ ها تاريك و وحشت‏زاى و آغشته به خون

خانه‏ ها ويران و دهشت خيز و بى ‏بام و در است

اين همه زاييده قوميست بدخواه و عَنود[۱]

كِش گروهى خائن و دزد و حرامى سرور است

قائد بى ‏ننگ و عارش، آشنا را خصم جان

سرور بى ‏بند و بارش، اجنبى را چاكر است

پيشه ‏اش درّنده خويى، دكّه‏ اش دام هلاك

وآنگهى در راست بازارِ خطا، «پيشه‏ ور[۲]» است

دين او حقد و حسد، منظور او كين و عناد

كيش او زور و ستم، معبود او سيم و زر است

لشكر ايران به ميدان تاخت اكنون وين گروه

همچو روباهى گريزان از برِ شير نر است

تانك در صحرا به سان ابر مى ‏بارد فشنگ

توپ در هامون طنين ‏انداز، همچون تندَر است

لاجرم زآن دودمان جيش «فدايى»[۳] هركه بود

جمله زى خارج گريزان همچو دود از مجمر است

هر خيانت پيشه را آخر چنين باشد سزاى

لعن مردم خائن بى ‏آبرو را كيفر است

***

مژده اين نصرت اندر گوش ياران دلنواز

ليك در چشم رقيبان، همچو نوك نشتر است

بار ديگر ثابت آمد كآسمانى ملك جم

جاودان در برج استقلال، تابان اختر است

بار ديگر امتحان شد كاين گرامى سرزمين

روسپيد از آزمايش‏هاى چرخ اخضر[۴] است

آرى آرى روسياهى، فرعِ كافر مسلكى است

روسپيد است آن‏كه مستظهر به لطف داور است

اين همان مُلكيست كاندر تيره ادواركهن

در بُروجِ[۵] سرورى، رخشنده مهر خاور است

عاقبت جبران كند ننگ شكستِ «داريوش»

گر زمانى روبه ‏رو با حمله «اسكندر» است

***

هست «آذربايجان» سرمنزل آزادگان

مهر ايران، گردن آزادگان را چنبر است

اين گرامى خطّه ايران را برازنده سريست

سر، بهر جا رونمايد، همعنان پيكر است

نى شگفت آيد گر ايران را بود خدمتگزار

پور صاحبدل همانا مام خود را ياور است

نى عجب باشد كه گردد گِرد او پروانه ‏سان

چرخ اندركارگه گَردنده حولِ محور است

اين نه جاى غم كه باشد مردم‏ اش تركى زبان

«آرى آرى همدلى از همزبانى خوش‏تر است»

نام ايران اهل آن‏جا را بود نقش ضمير

اين حقيقت مر جهان را ثبت اندر دفتر است

باستانى خطّه زرخيزِ آذربايجان

تا جهان بوده‏ ست و خواهد بود ايران را سراست

روز عيش و شادمانى همنواى ميهن است

گاه سوگ و اشكبارى غمگسار كشور است

خشك بادا ريشه عمر خيانت پروران

تا به باغ و بوستان شاخ درختان را بر است

طبع موّاجت «اديبا» بس گهرزايى نمود

آفرين بر بحر طبعى كاين چنين پهناور است

——————————————-

[۱]. عنود: دشمن سرسخت

 

[۲]. پيشه ‏ور: اشاره به سيد جعفر پيشه ‏ورى‏ ست كه خواستار تجزيه آذربايجان از ايران و الحاقش به روسيه
شوروى بود!

 

[۳]. جيش فدايى: سپاهيان حزب دموكرات آذربايجان.

 

[۴]. اخضر: سبز رنگ

 

[۵]. بروج: برج‏ها

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها تصويري چند رسانه‌اي

سخنان دکتر موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت 69 امین سالگرد 16 آذر 1332 و تحلیل اوضاع امروز ایران

به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو، میزگردی با حضور اعضای شورای مرکزی و سازمانهای جبهه ملی ایران و برای بازخوانی وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و تحلیل درخصوص وقایع روز تشکیل شد.
در این میزگرد از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران خانم ها الهه امیرانتظام و دکتر آذین موحد و آقایان دکتر محسن فرشاد یکتا، دکتر رضا گلنراقی، دکتر حسین موسویان و اصغر فنی‌پور، دکتر علی حاج‌قاسمعلی و تیرداد بنکدار و نماینده سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران آقای امیر شریفی حضور داشتند.

در این نشست دکتر موسویان علاوه بر صحبت پیرامون دانشگاه و روز دانشجو به صحبت درباره‌ی وقایع اخیر میهنمان و ضرورت تشکیل کنگره ملی توسط تمامی احزاب، سازمان‌ها، اصناف، گروه‌‌ها و شخصیت‌های ملی و ترقی‌خواه پرداختند.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

69سال است که پهنه دانشگاه از خون دانشجویان غیرتمند ایران گلگون است

کودتای ننگین و بیگانه ساخته ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نه تنها استقلال ملّی ایران را به تاراج برد، بلکه موجبات پیدایش یک استبداد سرکوب‌گر مذهبی را در 25 سال بعد فراهم آورد. وجدان جمعی جامعه ایران هیچگاه این کودتا را برنتابید و جمعی از نیروهای ملی از جان‌گذشته، برضد این تجاوز آشکار ایستادگی کردند و نهضت مقاومت ملّی را بنیاد نهادند. بازار تهران و چندین شهر نسبت به کودتا و دادگاه فرمایشی دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران، در ۱۱ مهر و ۲۱ آبان ۱۳۳۲ اعتصاب و اعتراض کردند. جنبش دانشجویی به عنوان قلب تپنده نهضت ملی، به خروش آمد. ابتدا دانشجویان دانشگاه تبریز در ۲۱ آبان تظاهرات دامنه‌داری را فراهم کردند.
در اوایل آذرماه همان سال دنیس رایت، کاردار موقت سفارت انگلیس، به همراه هیأتی بلندپایه پیروزمندانه به ایران آمد و روز چهاردهم آذر دولت کودتاچی برقراری روابط سیاسی بین ایران و انگلیس را اعلام کرد. نیروهای ملی با برقراری رابطه عادی و صلح‌آمیز با کشورها مخالفتی نداشتند، آن‌چه مورد اعتراض آنان بود، سلطه بیگانه بر هستی ایران‌زمین بود. می‌دانستند که اگر استقلال نباشد، آزادی هم نخواهد بود و استبداد بی‌رحم، ایران را ویران خواهد کرد.
دانشگاه تهران که پیش از آن نسبت به برپایی دادگاه دکتر مصدق تظاهرات خود را آغاز کرده بود، تا جایی که دانشجویان فریاد «زنده‌باد مصدق» و «مرگ بر شاه» را سر می‌دادند. اینک با آغاز سلطه دگرباره دولت انگلیس بر مناسبات ایران، دانشگاه به خروش آمد. ضمن اینکه ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهوری آمریکا نیز تصمیم خود برای آمدن به ایران را اعلام کرده بود.
در آن ایام جنبش دانشجویی نشان داد، نقطه ثقل نهضت ملی ایران است. اما روز ۱۶ آذرثابت کرد که جنبش دانشجویی نقطه عطف تاریخ مبارزات ملت ایران نیز هست. در این تاریخ، کودتاچیان حرمت دانشگاه را شکستند، استقلال دانشگاه را که پیشتر در دولت ملی تصویب شده بود، زیرپا نهادند. نظامیان ابتدا دانشگاه تهران را محاصره کردند و سپس با ورود به دانشگاه، فضای رعب‌آوری را ایجاد نمودند.
پیش‌از ظهر بین چندین دانشکده ی دانشگاه تهران با ماموران فرمانداری نظامی، زدوخورد روی داد، اما در دانشکده فنی نیروهای نظامی وارد سرسرای آن شدند، دانشجویان دانشکده فنی نسبت به حضور نظامیان مسلسل به دست، خشمگین شده و شعار دادند. نظامیان به دانشجویان حمله کرده و دانشجویان را به رگبار بستند و خون گرامی سه تن از دانشجویان یعنی احمد قندچی، مصطفی بزرگ‌نیا و مهدی شریعت رضوی را بر زمین ریختند. بعدها نه‌تنها قاتلان و عاملان این جنایت بزرگ توسط شاه ایران مورد بازخواست و سرزنش قرار نگرفتند که مورد ستایش و ارتقاء درجه هم واقع گردیدند.
وارثین آن تیراندازی جنایتکارانه و بلاگردانانِ بلای ۲۸ مرداد که ملتی به ستوه آمده را گرفتار اینچنین پی‌آمد شومی کردند، فراموش نکنند که نخستين خونی كه زمین دانشگاه را رنگين كرد، پس از کودتای 28 مرداد و در روز 16آذر بود. عجبا که دانشجوکُشی و جوان‌کُشی همچنان ادامه یافته است تا خلافتِ ديگر جباران و نسخه‌برداران آن روز، ۱۸ تیر ۱۳۷۸ را رقم بزنند و در این روزها تمام دانشگاه های کشور را مورد تاخت وتاز قرار دهند.
اکنون کشور ما سرب سوزان است پاسخ، گر بپرسی از عدالت، هر ره دیگر بود مسدود جزء راه رذالت!
اکنون استبدادی به‌مراتب خشن‌تر و بی‌رحمانه‌تر از نظام گذشته حاکم شده است. نظامی که دانشجوکُشی و جوان‌کُشی را سرلوحه اعمال خود کرده و کودک‌کُشی را پیشه خود ساخته است. تا جایی‌که ۱۰ درصد از کشته‌شدگان جنبش اخیر، کودک بودند.
دانشگاه به عنوان نقطه ثقل جنبش مدنی اخیر، نه تنها سکوت سال‌های گذشته را جبران کرده که اکنون توانسته به عنوان سرسلسله جنبش، خود را متبلور کند. تا جایی‌که تا به حال هیچ جنبش دانشجویی در این هشتاد سال، تا این اندازه فراگیر نبوده است. هیچ دانشگاهی در ایران نیست که در مقابل دژخیمان استبداد بی‌رحم، به پا نخیزد.
اکنون در آستانه سالگرد ۱۶ آذر خونین، همان روش استبداد پیشین حاکم است. نیروهای نظامی و امنیتی، بسیجی و لباس شخصی با استفاده از سلاح‌های گرم و سرد، با ورود به صحن دانشگاه، استقلال و حریم دانشگاه را می‌شکنند. دانشجویان را تهدید، اخراج، ممنوع‌الورود، ضرب و جرح می‌کنند. دانشجویان را در محوطه دانشگاه، خوابگاه و گاه بیرون دانشگاه می‌ربایند. در درب اصلی دانشگاه‌ها، دانشجویان شریف مرزوبوم را برانداز می‌کنند. وارد حریم شخصی دانشجویان می‌شوند. تحقیر و هتاکی می‌کنند.
اخیرا برای تحدید و تهدید دانشجویان در چندین شهر، مسمومیت‌های سریالی نیز رواج یافته است. تمامی این‌ها سرکوب خشنی است که با آن می‌خواهند صدای دانشگاه را خفه کنند. در حالی‌که اعتراض، اعتصاب، تحصن وتجمع از حقوق اولیه دانشجو است.
جبهه ملی ایران ضمن پشتیبانی از مطالبات به حق دانشجویان در سراسر ایران، هرگونه تعدی، تجاوز و تعرض، توقیف دانشجویان را خلاف قانون ومبانی حقوق بشر دانسته و این سرکوب‌ها را نه تنها تداوم روش‌های رژیم استبدادی گذشته که به مراتب بی‌رحمانه تر از ان می داند.
دانشجویان بدانند که در69 سال پیش همکسوتان شما نه‌تنها در مقابل آن رژیم فاسد و استبدادی، مطالبه‌گر «آزادی» بودند که اصل «استقلال» را نیز فریاد می‌کردند. آنان به‌نیکی دریافته بودند که بنیاد یک رژیم دموکراتيک بر مبنای حاکمیت دو اصل استقلال و آزادی رقم می‌خورد. آنان69 سال پیش در بیانیه خود چنین گفتند: «ما دانشجویان از جانمان می‌گذریم و از آزادی و استقلال نمی‌گذریم»
جبهه ملی ایران شعار مرگ بر ستمگر را دارای بنیادهای تاریخی می‌داند. زیرا تنها راه رهایی ما همان‌طور که دانشجویان بارها گفتند نه استقرار نظام فردی، تحت هر نام و در هرلباسی است. بلکه یک ساختار جمهوری‌ منبعث از آرای سالم و واقعی ملت است.
اما نمی‌شود از ظلم به دانشگاه و دانشجو گفت، و از ظلمی که به دانش‌آموزان سرزمینمان می‌شود یادی نکرد.ما ضمن محکوم کردن سوء استفاده‌های ابزاری ایدئولوژیک از دانش‌آموزان در مانورهای حکومتی، ضرب و جرح و کشتار آنان را تقبیح می کنیم، واز فریاد دادخواهی آنان پشتبانی می‌ نماییم.وحضور حق طلبانه آنان در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را می ستاییم.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران- 16 آذر ۱۴۰۱ خورشیدی

* عکس آزاده اخلاقی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

 

با دریغ و تاسف بی پایان درگذشت آقای دکتر محمد عاملی،پزشک فرهیخته و میهن دوست،داماد شخصیت بزرگ ملی شادروان دکتر غلامحسین صدیقی را به خانواده های ارجمند صدیقی و عاملی به ویژه به همسر گرامی ایشان خانم دکتر نیکو صدیقی تسلیت می گوییم.

سازمان پزشکان و پیراپزشکان جبهه ملی ایران

 تهران-دهم آذرماه 1401

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

به یاد یاران خونین کفنمان،داریوش و پروانه فروهر

 

ای قدرتمداران سست بنیان و بی خرد! ای خرده قاهران و جابران! ای آواز دهشتتان را افلاک شنیده و از نهیب بی‌دادتان تن مردمان لرزیده! اینک با شما سخنی داریم و از شما پرسشی. پرسشی روشن و کوتاه، چون پرسش همان مردمان و فراموش شدگان. چون تمام آن پرسش‌ها که پاسخی نگرفتند: به راستی شما چه کسی را نمی‌کشید؟ مردان را؟ زنان را؟ پیران را؟ جوانان و کودکان را؟

چون به گذشته‌ی سیاه و اکنونِ سرخ می‌نگریم، مبهوت می‌شویم از تکثری که شما از کشتگان و شهیدان ساخته‌اید. شگفت عادلانی که شمایید! در کشتار چنان عدالت پیشه کرده‌اید که هیچ مردمی و هیچ خانه‌ای از سوگ و خون، شیون و فریاد و بغض و بی‌داد بی‌نصیب نمانده‌اند. به یاران در خون غلتیده‌ی خود نگاه می‌کنیم. نامش پروانه بود. زن بود و ایران را دوست داشت. می‌گفت 900 سال تاریخ را در پس خویش می‌بیند. کشتید. نامش داریوش بود. مرد بود و آزادی را غمگنانه نجوا می‌کرد. اما کشتید.

شما تنها پیران را می‌کشید؟ کودکان از شما در امان اند؟ نامش کارون بود. 9 ساله بود و شب‌ها پیش از خواب آرزو می‌کرد ستاره‌ها را در دستانش جای دهد. کشتید. محمد مختاری؟ کشتید. محمد جعفر پوینده؟ کشتید.

پروانه و داریوش فروهر دو تن از یاران ما بودند. دو تن؛ «زن» و «مرد». در کنار یکدیگر و دوشادوش، «آزادی و آبادیِ میهن» را آرزو می‌کردند و بر تقدیر غم‌آگین این خاکِ سوخته اشک می‌فشاندند. خانواده‌ای بودند در خانه‌ای در خیابان هدایت، کوچه‌ی مرادزاده. پدر و مادر بودند، تجسم «زندگی».پس کشتید. شما «زن، زندگی، آزادی» را کشتید و «مرد، میهن، آبادی» را به مسلخ بردید.دشنه‌ی بی‌دادتان قلب آنان را درید. دست بسته بودند و دهان پوشیده. این چنین خواستید صدای آنان را خاموش کنید، اما شما جورپیشگانِ خونین پنجه ندانستید که صدای آنان تا به امروز طنین افکن است و تا ابد خواهد ماند.

پروانه اسکندری زن بود. به زبان مشترک ملی‌اش می‌اندیشید، قلم به دست می‌گرفت و صدایی رسا داشت. او که برای اندیشه‌اش مورد طعن چپ و راست بود و محال است تصویر آن تهمت‌های گزنده در دانشگاه سیاتل از پیش چشممان لحظه‌ای غایب شود.چه راست گفت که «شما پیام من را نگرفتید».زنی که در هیچ الگوی تحمیل شده‌ای خلاصه نمی‌شد؛ آنچه شما و دیگران از «زن» نمی‌خواستید.

و داریوش فروهر چه شکوهمندانه خطاب به ملت ایران گفت: «ایرانی‌ام، نه آن ایرانیِ نادلبسته‌ای که بگوید حب وطن تا آنجا حدیث شریفی است که مایه‌ی درد و رنج نباشد» و خود بر این کلام استوارماند. میهن را پاس داشت و هر آنچه درد اسارت و استبداد بود بر جان خرید و از جان کاست تابایستد و قامت فرود نیاورد، مگر به سخت کشیِ بیدادگران.

شما زن و مرد را در زنجیر می‌خواستید و آن دو چنین نبودند. زنجیر! چه واژه‌ی هولناکی است در خاطر ما! آن سال‌ها نامش را گذاشتند «قتل‌های زنجیره‌ای» و ما روزها را می‌شمردیم که این زنجیر کی گسسته شود؟ گسسته نشد. اگر دیروز چون فروهرها را می‌کشتید، پس نوبت به زحمتکشان رسید؛ آیات نجابت و شرافت، ستار بهشتی و محسن محمدپور. کشتید. اگر دیروز کارون حاجی زاده را در کنار پیکر در خون خفته‌ی پدرش کشتید، امروز کیان پیر فلک را دست در دست پدرش می‌کشید.

سرمان به دوران می‌افتد و چشمان خونبارمان سیاه می‌شوند از آن تکثر و این شباهت‌ها در کشتار. به راستی شما ترسندگان از اندیشه و آزادی چه خوش خیال خون مردمان می‌ ریزید وباز هم به این خونریزی ها ادامه می دهید.

شما نمی‌دانید، اما خواهید دانست. به زودی خواهید دانست؛ که روی دریای خون نمی توان ایستاد.باید بدانید سرانجام خونریزی وستمگری،سقوط به ورطه نابودی و افتادن در قعر اقیانوس اضمحلال وقهر وکین ملت ایران است..این سرنوشت محتوم هر ظالمی در ضمیر تاریخ است.

  هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

تهران-اول آذر ماه 1401 خورشیدی