دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اشغال افغانستان توسط تروریست های واپسگرای طالبانی یک فاجعه انسانی بوده ودر پیشگاه تاریخ محکوم است

خبر کوتاه بود و بس دردناک، کابل را طالبان تصرف کرد. واپسگرایان جنایت پیشه و ددمنش با رویای احیای حکومتی ایدئولوژیک و تمامت خواه و خودکامه، قدرت را در پایتخت سرزمینی با پیشینه ی فرهنگی درخشان چون افغانستان به دست گرفتند و بازگشتی به تحجر و انسان ستیزی را رقم زدند. اخباری که از جنایات آنان بر مردمان بی پناه و بی دفاع به ویژه زنان و کودکان و غیر نظامیان منتشر می شود، زخمی هولناک بر روان بشریت وارد می کند، که قرن هاست کوشیده تا از بربریت و بدویت بگذرد و فرهنگ و تمدنی انسان محور را تعالی بخشد و ارزش جان آدمی و حقوق انسانی را فراتر از هر ارزشی بنشاند و گرایش نهفته ی ویرانگری در نهاد آدمیان را مهار سازد. دردناک تر آن که این رخداد در عصر ارتباطات در پیش دیدگان جهانیان از طریق رسانه ها به وقوع می پیوندد و بسیاری از کشورها که موظف به تلاش برای جلوگیری از این فاجعه بودند، نه تنها کوششی نکردند که با طالبان همراهی و همدلی داشتند و از پشتیبانی مادی و معنویش دریغ نورزیدند.در حقیقت طالبان محصول طراحی قدرت های استعماری و تولدش در مدرسه حقانی در پاکستان،تحت سرپرستی دستگاه اطلاعاتی پاکستان ، آی.اس.آی بوده است . کشور های دیکتاتوری چون روسیه و چین که خود متهم به جنایت علیه بشریت هستند و نسل کشی مسلمانان ایغور و کریمه شمه ای از این جنایات است و گروه های افراطی چون حماس که صدام را قهرمان اعراب می خواندند، به سرعت با آغوش باز طالبانیسم را خوشامد گفتند. حاکمیت های غیر مردمی و بنیادگرا چون رژیم های عربستان سعودی و پاکستان از هیچ حمایتی برای تشکیل طالبان و به قدرت رسیدنش تا به امروز دریغ نورزیده اند. خروج به شتاب نیروهای دول غرب که روزگاری به عنوان تامین امنیت جهانی وارد افغانستان شده بودند، در بحرانی ترین زمان از شگفتی های دیگر این فاجعه است. هرچند نباید نقش گروه های سیاسی داخلی افغانستان را در شکل گیری این بحران نادیده گرفت که پس از بیست سال با سیصد هزار نیروی نظامی و صدها میلیارد کمک مالی نتوانستند و یا نخواستند در برابر حمله ی طالبان تاب آورند. اختلافات قومی و فساد مالی و نداشتن برنامه و چشم انداز برای خروج از بحران و ناکارآمدی مدیریتی در سطوح عالی از  زمره عوامل این ناتوانی حیرت انگیز است.

در این میان آن چه برای ایرانیان که از نزدیک ترین هم فرهنگان ملت افغان هستند و درطول تاریخ پاره های یک پیکره ی فرهنگی بوده اند، آزارنده و شرم آور است، رفتارهای طیفی از حاکمیت است، که برای تطهیر طالبان و طالبانیسم می کوشد. گویا این جریان طالبانیسم در کشور همسایه تحقق آرزوی برخی از قدرتمداران در داخل است. در حالی که به بسیاری از کشورهای دنیا در تریبون های رسمی دشنام داده می شود و پرچمشان به آتش کشیده می گردد، به شخصیت های علمی و اجتماعی در رسانه های حاکمیت تهمت زده می شود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامه نگاران زنهار می دهد که برای طالبان از کلمه ی وحشی بهره نجویند. به راستی قتل و تجاوز و تخریب میراث فرهنگی و پایمال کردن حقوق مدنی از دید این حاکمان با چه کلمه ای توصیف می شود؟ ! از افغانیان لشگری برای پیکار در فراسوی مرزها فراهم می آید و هزینه های سنگین می شود، منت هم بر سر ملت گذاشته می شود، که اگر این کار انجام نمی شد، داعش اکنون در ایران بود، حال ملت می پرسد، در همسایگی، داعشی دیگر با پیشینه تر از او، شکل گرفته است اما نه تنها کاری در برابرش نمی شود، بلکه نام جعلی امارات اسلامی افغانستان که به رسمیت شناختن آن است بر زبان برخی حاکمان جاری شده است. بی شک حضور طالبان در شرق ایران تهدیدی جدی برای منافع ملی ایران نیز هست و ناامن سازی استان های شرقی و حیاط خلوت گروه های تروریستی شدن و کشاندن تنش ها به داخل مرز ایران، چنان که سال هاست در مرز پاکستان شاهد این گونه اتفاقاتیم، از بحران های محتمل و جدی در آینده می باشد.

جبهه ملی ایران ضمن محکوم سازی حکومت نامنتخب ملت افغانستان و جنایات بی شماری که انجام داده است، به خانواده های داغدار این کشور تسلیت می گوید و با این ملت شریف در این فاجعه همدرد و همدل است و به حکومت جمهوری اسلامی زنهار می دهد، که بایسته است  ایران در کنار ملت افغانستان و نه اشغالگران انسان ستیز و فرهنگ گریز طالبان بایستد. با کشورهای منطقه متحدانه با همسویی کشورهای دموکراتیک جهان از تمام قوای دیپلماتیک برای محکومیت طالبان و طالبانیسم بهره جویند و آنان را وادار به تمکین از موازین حقوق بشری نمایند و جلوی رفتارهای متجاوزانه ی آنان را بگیرند و برای مهاجران افغان تسهیلاتی فراهم آورد و به هیچ بهانه ای این حکومت جنایت پیشه ی اشغالگر را به رسمیت نشناسد. اگر دهه ها به خاطر حقوق فلسطینیان ایران هزینه داده است،به خاطر حقوق انسانی مردم افغانستان نیز، اشفال این کشور توسط طالبان باید به طور جدی محکوم گردد اشغال افغانستان توسط طالبان  نباید انکار شود.

تهران – جبهه ملی ایران

بیست وهفتم مرداد ماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اطلاعیه روابط عمومی جبهه ملی ایران

جهت آگاهی هموطنان و مدیران وسایل ارتباط جمعی

هموطنان عزیز! در تاریخ 1400/5/9 در برنامه شطرنج در تلویزیون صدای آمریکا ، آقای مهندس کورش زعیم در یک میزگرد چهار نفره به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران حضور یافته و ضمن بیانات خود مردم شریف خوزستان و نواحی مرزی غرب و شرق کشور را به وارد کردن مقادیر زیادی اسلحه قاچاق برای جنگ با حکومت متهم ساخت. چنین اظهاراتی با موضع گیری گروه های تند روی حکومتی که مترصد داشتن بهانه ای برای سرکوب مردم حق طلب و آزادیخواه آن نواحی هستند کاملا همسویی دارد. جبهه ملی ایران ضمن تکذیب عضویت آقای کورش زعیم در شورای مرکزی اعلام می دارد که آقای کورش زعیم از آبان ماه سال1397 با تشکیل گروهی به نام ” سامان ششم ” ازجبهه ملی ایران خارج شده و هیچ سمتی در این سازمان ندارد و مواضع ایشان نیز  با چارچوب های فکری و نظرات جبهه ملی ایران کاملا مغایر می باشد .

تهران – روابط عمومی جبهه ملی ایران

بیست وچهارم مردادماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

اتحاد ملی برای تحقق حاکمیت ملی

مقاله نخست نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره211 مورخ 21 مرداد 1400 خورشیدی

ایران در خطر است.ملت ایران گرفتار فقر و بیکاری و گرانی و شیوع کرونا ی مرگبار و تحریم و تهدید خارجی است.تبعیض و فاصله طبقاتی وحشتناک است.اختلاس و غارت سرمایه های ملی اندازه ندارد.بسیاری از زحمتکشان علیرغم کار و زحمت، ماه هاست که در این وضعیت فلاکت بار اقتصادی حقوق نگرفته اند.به علت ندانم کاری و بی اعتنایی به نظر کارشناسان و متخصصان ،تغییراتی را روی مسیر رودخانه ها ایجاد کرده اند که موجب خشکیدن تالاب ها و رودخانه ها گردیده تا آن جا که مردم شریف خوزستان از استفاده از آب شرب هم محروم گردیده اند و زندگی آنان به طور جدی مختل شده است.مردم،خصوصا جوانان عصبانی،مضطرب و سرخورده اند و امید به آینده ندارند.سرکوب و خفقان بیداد می کند.رژیم  جمهوری اسلامی با سوء مدیریت و سوء سیاست و با دشمن تراشی و فکرصدور انقلاب و حمایت از گروه های مسلح در خارج از مرز ها ،خصوصا در کشورهای منطقه،علاوه بر ایجاد تنش و تشنج،مسبب تحریم های کمر شکن و محرومیت مضاعف مردم ایران شده است. محرومیت و فقر و گرانی و بیکاری به حدی است که رئیس دولت قبلی افتخار می کند که قحطی نشده است.در کشوری که در زمره ثروتمندترین کشورهای جهان به حساب می آید،دولت نالایق و ناکارآمد افتخارش این است که قحطی نشده است!!

به دلیل همین ناکارآمدی و سوء مدیریت و تبعیض و فساد گسترده و سیستماتیک و سوءسیاست هایی که کشور را در آستانه قحطی سوق داده است، اکثر اصناف و اقشار ملت ایران از کادر درمان و پرستاران و معلمان گرفته تا کامیونداران و کارگران و اقشار زحمتکش و جوانان بیکار و محروم و رانندگان شرکت واحد و زنان و مالباختگان و حتی بازنشستگان نسبت به این وضعیت نابسامان و فلاکت بار معترض هستند و علیرغم سرکوب خشونت بار حکومت ،جان بر کف نهاده و اعتراضات خویش را فریاد می زنند.حاکمیت چه در سرکوبهای دیماه ۹۶،چه در اعتراضات گسترده آبان 98 وچه در سایر موارد ،در بازداشت جوانان و دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و…حتی مادران و خانواده های جانباختگان و معترضان،نشان داده است که اصلا گوش شنوایی ندارد و حکومت علیرغم کوشش برای سازش با قدرتهای خارجی و خاصه خرجی برای گروههای مسلح دست نشانده و مصالحه و گفتگو با گروههای فاشیستی مثل طالبان،بنا ندارد با ملت ایران سازش و مصالحه نماید و نیازهای اولیه و خواسته های به حق مردم خود را به رسمیت بشناسد.گویی تمام دشمن تراشی های عمدی و ماجراجویی های منطقه ای بازی و بهانه ای برای سرکوب  مردم ایران به عنوان تنها دشمن واقعی حکومت می باشد.حکومتی که مردم کشورش را دشمن می پندارد و هر اعتراض و نقد و نظر را فتنه و انحراف و وابستگی به دشمنان خارجی و فریب خوردگی می داند و منافع حاکمان و مصلحت نظام را بر منافع ملی ترجیح می دهد و فساد و غارت سرمایه های ملی تا مغز  استخوان آن رسوخ کرده است،تنها با زور  و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و قتل عام می تواند مدت محدودی به بقای خود ادامه دهد.

وقتی جمهوری اسلامی به دلیل شکست ایدئولوژیک  و ناکارآمدی و فساد گسترده و سیستماتیک و خاصه خرجی برای حمایت از دیکتاتور سوریه و نیروهای مسلح لبنانی و فلسطینی و…یمنی،پشتوانه مردمی و مشروعیت خود را از دست داده است،به ناگزیر می کوشد با زور سرنیزه بقای خود را تضمین نماید. به همین دلیل اعتراضات به حق مردم را اغتشاش فریب خوردگانی می داند که یا تحت تاثیر خارجی هاست و یا وابسته به دشمنان انقلاب است.

تمامی رژیم های توتالیتری که برآمده از انقلاب ها هستند،همیشه سعی می کنند با تبلیغات گسترده و صرف هزینه های گزاف و ساختن دشمنان فرضی و بهانه توطئه بیگانگان،حداقل توده های حامی خود را در حالت بسیج انقلابی نگه دارند.

علیرغم توهمات و تخیلات اول انقلاب مبنی بر ساختن بهشت بر روی زمین و وعده مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و ساختن مسکن برای مستضعفین،نوکیسه های در صندلی قدرت نشسته تبدیل به طبقه جدیدی از اشراف شدند که بر سر سفره انقلاب نشسته و به غارت سرمایه های ملی پرداخته اند.

میزان غارت و اختلاس و رانت چنان گسترده است که بیشترین مشغولیت مسئولان امور،تقسیم غنائم است. جالب اینجاست که با آغاز دوره ترور و وحشت و سرکوب تمامی انقلابیونی که با دانش و تخصص خود استراتژی انقلاب را پی افکندند و بر سر آرمانهای انقلاب حاضر به سازش با شیفتگان قدرت و منحرف کنندگان انقلاب،نبودند،به بدترین شیوه ها حذف شدند.

حذف فقط شامل ملیون،وطن خواه و معتقدبه حاکمیت ملی و استقلال نبود بلکه تمام عناصری که در دایره قدرت بودند و از انحراف انقلاب انتقاد داشتند،از جمله حذف شدگانی بودند که برای آرمانهای  انقلاب تلاش کرده بودند و یا در مواردی از انحراف انقلاب انتقاد کرده بودند. این حذفها تا جایی ادامه یافت که جز معدودی کوتاه قامتان سیاسی و فکری در قدرت باقی نمانده است. کسانی که فاقد هر گونه دانش و تجربه و تخصص و کارآمدی لازم جهت مدیریت پستهای اشغال شده هستند.

وقتی افراد نالایق و کوچک پستهای بزرگ را اشغال کنند،خود را گم می کنند و چون آزادی نقد و نظارتی هم نیست،در جو اختناق فساد چنان گسترش می یابد که حکومت را تبدیل به باندهای مافیایی سیاسی اقتصادی نظامی می کند. و راز ورود و دخالت عده ای خاص و محدود در تمامی نهادهای مالی و سیاسی کشور همین پدیده است.

از آنجا که رژیم های توتالیتر از توهمات ایدئولوژیک خود پیروی می کنند،یا اقتضای قدرت این است که چنین تظاهر کنند،شکست وعده ها و آرمانهای اتوپیایی را نتیجه توطئه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی می دانند وسالیان دراز ناکارآمدی خود را چنین توجیه می کنند. اما از آنجا که قدرت انسان را فاسد می کند و قدرت مطلق موجب فساد مطلق می شود،نمی توان برای همیشه این فساد را توجیه و پنهان کرد. قدرتی که بر آن نظارت نباشد و آزادی احزاب و گروه ها و مطبوعات سرکوب شود،قطعا دچار فساد مضاعف می شود.

کشتارهای خونین دهه شصت و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی نمونه ای از خشن ترین اقداماتی است که برای مصلحت حکومت بهترین استعدادهای کشور را به خاک و خون می کشد. سرمایه های افسانه ای حاکمان جمهوری اسلامی و خانواده های آنها را که بیشترینشان در قلب دشمن فرضی به تحصیل و تجارت و عیاشی مشغول هستند، با وسایل ارتباط جمعی امروزی و فضای مجازی نمی توان تا ابد مخفی کرد. به همین علت در دهه نود مستضعفینی که برای آنان و به نام آنان و با مشارکت آنان انقلاب شد،امروز به دلیل فقر و گرانی وبیکاری و تبعیض و سرکوب در مقابل حکومت نالایق و نا کارآمدی که عامل این بدبختی ها و تیره روزی هاست،در مقابل رژیم می ایستند و علیرغم کشتار و سرکوب بی رحمانه آن شعار می دهند دیگر فریب بازی اصولگرا و اصلاح طلب را نمی خورند و با عمل کرد رژیم به طور کلی مخالفند.

بازی اصلاح طلب،اصول گرا و انتخاب بین بد و بدتر،دیگر نمی توانست مردم را فریب بدهد. تحریم انتخابات مجلس در سال ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از سوی احزاب و شخصیت های سیاسی و اقشار مختلف مردم مقبولیت و مشروعیت را از کلیت نظام ستانده است.حکومت به دلیل عدم مشروعیت است که به ناگزیر با خشونت عریان با مردم برخورد می کند.

اتحاد ملی و یک کاسه کردن مطالبات به حق اقشار مختلف مردم از هر قوم و طایفه،با هر دین و عقیده،در هر کجای ایران،تنها راه ایجاد نیرو برای تحقق حاکمیت ملی و دست یافتن به خواسته های به حقی است که بیش از ۴۲سال است که سرکوب شده است.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 211 به تاریخ 21 مرداد ۱۴۰۰

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 211

 

دریافت به صورت فایل PDF

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

کشتار مردم مظلوم خوزستان را متوقف کنید

سوء مدیریت ها و ناکارآمدی های هیات حاکمه جمهوری اسلامی کشور را به آستانه انفجار کشانده است. برخورد با پاندمی کرونا و واکسیناسیون مردم فضاحت بار است.تامین آب و برق و مایحتاج مردم وکنترل تورم و گرانی سرسام آور با بی کفایتی تمام همراه است.فضای تنفس وحق اظهار نظر برای ملت ایران و حق داشتن انتخابات واقعی،همه ازمردم ایران سلب گردیده است وتنها واکنش حکومت در مقابل اعتراضات مردم به پا خاسته ایران،سرکوب و گشودن آتش به سوی آنان است.مجموع نارسایی ها و کمبودها به ویژه بحران آب به عنوان یکی از حیاتی ترین نیازهای مردم این منطقه،اهالی خوزستان،پاره تن ایران را از چند روز قبل به خیابان آورده است.حکومت جمهوری اسلامی به طور ذاتی چشم بر نظریات کارشناسان ودانشمندان و واقعیت های علمی می بندد و با سوء سیاست ها ، ایران را درگیر بحران های فزاینده نموده است.

با آنکه ایران دارای دو حوضه ی آبی بزرگ در شمال و جنوب است، به علت نحوه ی قرار گرفتن سلسله کوه های البرز و زاگرس، اثرگذاری آنان در سرزمین ایران به بخش های کوچکی محدود شده است. یونسکو در سال 1373 اعلام کرد، بیش از 80 درصد از کل مساحت کشور از دسترسی به آب های سطحی چون دریا و رودخانه  محروم هستند و این سرزمین را می توان در شرایط اقلیمی خشکسالی در نظر گرفت و بخش بزرگی از بیابان های جهان به این سرزمین تعلق دارد.پس از این گزارش در اواخر دهه ی هفتاد خورشیدی، برخی متخصصان این حوزه هشدار دادند، 500 میلیارد متر مکعب نزولات جوی اگر درست مدیریت شود، ایران می تواند از سرسبزترین کشورها گردد، اما 60 درصد آن تبخیر می گردد، باقیمانده هم برای پیشگیری از خشکسالی کفاف می دهد، اما 75 میلیارد متر مکعب آن به زمین نفوذ می کند و 80 درصد از کل آب های سطحی و عمقی کشور مورد بهره برداری قرار نگرفته، به هدر می رود. متاسفانه کاربدستان حاکمیت، در این زمینه ی بسیار مهم هیچ تمهید درستی برای رفع مشکل و پیشگیری از بحران های آتی در پیش نگرفتند و احساس مسوولیت در قبال باشندگان این سرزمین و نسل های آینده نداشتند و ناکارآمدی و اهمالشان تا امروز ادامه یافته، به حدی که کشاورزی و معاش هموطنان شریف خوزستانی را مورد تهدید قرار داده است و باز هم به جای همدردی و کمک در برابر اعتراضات به خشونت دست یازیده وخانواده هایی را سوگوار عزیزانشان ساخته است.

مسایلی که به این بحران انجامیده است، پرشمارند و بسیاری از آنها می توانست با مدیریت صحیح رخ ندهد. مساله ی کشاورزی و نوع محصولات آن که تعیین گر میزان آب است، سدسازی های غیر کارشناسانه، عدم برنامه ریزی علمی و اجرایی برای آب های سطحی و زیرزمینی، برداشت های غیرکارشناسانه از رودخانه، انتقال های نادرست آب، عدم فعالیت های علمی و روزآمد محیط زیستی برای حفظ منابع طبیعی و مانند آن از مواردی هستند که مورد اهمال قرار گرفته اند و حساسیت لازم نسبت به آنها نبوده است و برنامه ی کارشناسانه ی درازمدتی برایشان در نظر گرفته نشده است.

از سوی دیگر نبود نهادهای مردمی مورد اعتماد و امکان ارتباط مردم با مسوولان و بیان خواسته ها و اعتراضات در فضایی مدنی و به دور از خشونت و شنیده شدن تقاضاهای برحقشان و پیگیری آن موجب می شود که در حرکاتی خودجوش این اعتراضات ابراز گردد.

جبهه ی ملی ایران ضمن ادای احترام به هم وطنان خوزستانی و همدلی به خاطر این مشکلات رخ داده، به حاکمیت هشدار می دهد چنان که سرمایه گذاری و کارآفرینی های لازم در خوزستان نشود و رفاه هم میهنانمان در آنجا تامین نگردد، این ظلم و جفا نه تنها به مردم غیور خوزستان بلکه به همه ی آحاد ملت ایران است و در این همبستگی ملی همه ی ایرانیان معترض خواهند بود. مسئولان مملکت به جای برخورد خشونت آمیز باید در این منطقه حضور یابند، ضمن تضمین امنیت جانی و مالی و موقعیتی معترضان با نمایندگان آنان مستقیم به گفتگو بنشینند و از بودجه های کلان که برای تبلیغات خود در جهان بهره می برند بکاهند و بودجه ای اختصاصی را در اسرع وقت به این استان تخصیص دهند و از خانواده های شهید داده و صدمه دیده دلجویی کنند. مردم بزرگوار این منطقه نیز باید بکوشند تا اعتراضات برحق شان از جاده اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز و خشونت پرهیز خارج نشود و بهانه به دست بهانه جویان تندرو جهت سرکوب و اعمال خشونت ندهند. و نشان دهند فرهنگ خوزی ایرانی آن است که با قاطعیتی مدنی خواست های بر حقش را پی گیری نماید .

جبهه ملی ایران

تهران سی ویکم تیرماه 1400

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

سی ام تیر روزی که ملت ایران با نثارخون خود حاکمیت ملی را متبلور ساخت

از قیام ملی سی ام تیر1331 ،شصث ونه سال سپری شده و در طول این هفت دهه ملت بزرگ ایران در راه آزادی و استقلال خود فداکاری ها کرده و جانفشانی ها به عمل آورده است .که خیزش های دیماه 96 و آبانماه 98 از آخرین نمونه های آن ایثار گری هاست و هم اکنون نیز در جای جای کشورمان مانند خوزستان مظلوم و سیستان وبلوچستان عزیز،جنبش حق طلبانه و اعتراضی ملت ایران به سوء مدیریت ها و نا کار آمدی ها و نابسامانی ها در جریان است.اما نگاه به قیام ملی سی تیر و گرامیداشت آن روز تاریخی در هر زمان ثمربخش بوده و چون مشعلی فروزان ،روشنی بخش راه آزادیخواهان و استقلال طلبان در این وطن است.

قیام ملی سی‌تیر تبلور و تحقق حاکمیت ملی در تاریخی است که استبدادگرایان داخلی وسلطه گران خارجی ، نقض حاکمیت ملی ایران را هدف گرفته بودند ، اما جامعه به طور فراگیر به ضرورت حکومتی دموکراتیک وقوف یافته بود و توانست با مداومت و مقاومت، حاکمیت ملی و دموکراسی را محقق سازد.

هیأت حاکمه وابسته به بیگانه و حمایت کنندگان سلطه گرش پیروزهای ملت ایران در نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت  را تاب نیاوردند و در روز ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ ،پس از این‌که خواسته دکتر مصدق مبنی بر گرفتن اختیارات قانونی برای دولت ملی و تعیین وزیر دفاع، مورد مخالفت شاه قرار گرفت ،  او مجبور به استعفاء شد و احمد قوام که سودای قدرت‌طلبی و سازش و باج دهی به اجانب و بی اعتبار کردن قانون ملی شدن نفت را در سر داشت، به نخست‌وزیری رسید. هم قوام و هم دربار در صدد این بودند که با پایمال کردن مبارزات ملت ایران در قلمرو ملی شدن صنعت نفت ،با دولت‌های انگلیس و آمریکا به سازش رسیده و استقلال ملی ایران را از بین ببرند. از غروب ۲۵ تیر که کناره‌گیری دولت دکتر مصدق اعلام شد، ملت ایران در هر کوی و برزن، نه تنها در تهران، بلکه درتمام شهرهای کوچک و بزرگ کشور، نسبت به دسیسه هیأت حاکمه آگاه شده و اعتراض عمومی خود را آغاز کردند.

قیام ملت ایران آن‌جا فزونی گرفت که احمد قوام در روز ۲۷ تیر ماه بیانیه «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» را منتشر کرد. این بیانیه که اعلام ستیز علنی با ملت بود، ملت را یک دل و یک زبان به پیکاری مسالمت‌جویانه علیه هیأت حاکمه واداشت.

مردم همدان و کرمانشاه شهر را تعطیل کردند و خواهان پیوستن به مردم تهران شدند. مردم اهواز، آبادان و خرمشهر، به ویژه کارگران شرافتمند آن دیار اعتصاب عمومی اعلام کردند.

زیررگبار بی‌امان قساوت ،موج عظیم مردم، جوشان و دادخواه، فریاد می‌کشیدند: «از جان خود گذشتیم / با خون خود نوشتیم / یا مرگ یا مصدق».

هیأت حاکمه ، قیام مردم را در روزهای آخرتیرماه 31 با تیرهای بی‌امان بیرحمانه پاسخ داد. ولی مردم جان بر کف میدان پیکار را خالی نکردند. روز سی ام تیر این پیکار به نقطه اوج خود رسید، شوربختانه در این روز دسته دسته مردم جان پاک خود را در راه آزادی و استقلال ملی کشور از دست دادند.یکی از شورانگیزترین یادگارهای قیام سی‌تیر آن‌جا بود که در خیابان اکباتان (بهارستان) جوانی گلوله خورد و بر زمین افتاد. آن‌گاه به دشواری به پا خاست و با انگشتان آغشته به خون خود بر دیوار ‌نوشت: این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده‌باد دکتر مصدق.  او پس از این نوشتن جان سپرد. نام او محمد محمدزاده بیجار بود. این خون‌های پاک، همچون داغ ننگی است که هیچگاه از پیشانی رژیم شاه یا هر رژیم دیکتاتوری دیگری پاک نخواهد شد.

پایداری و پا ‌فشاری مردم موجب شد که هیأت حاکمه در روز سی‌تیر، مقهور اراده ملت شده تا دگربار دکتر مصدق بر صندلی نخست‌وزیری دولت ملی قرار گیرد.

در غروب سی ام‌تیر هزاران نفر از مردم پیروزمند در مقابل خانه دکتر مصدق گردآمدند و او در بالکن منزل خود با چشم گریان طی سخنانی خطاب به مردم گفت: «ای مردم، من به جرأت می‌گویم استقلال ایران از دست رفته بود، ولی شما با رشادت خود آن را نگهداشتید. ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این‌طور عزادار نمی‌دیدم»

قیام ملی سی‌تیر برگ زرینی در تاریخ ملت بزرگ ایران است، زیرا نه تنها ضامن آزادی و استقلال ایران در آن برهه از تاریخ گردید بلکه درس‌ هایی آموختنی و اندرزهایی فراوان پیش روی ملت ما نهاد. دکتر مصدق روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از پادشاه کشور خواست که برای نخستین بار وزارت دفاع ملی را که تا آن موقع وزارت جنگ نام داشت، تحت اختیار دولت قرار دهد و شاه را طبق قانون اساسی مشروطه، مسلوب الاختیار در قلمرو نظامی کشور نماید. دکتر مصدق بر این باور بود که توسعه تسلیحاتی تنها باید به منظورهای دفاعی کشور و متوازن با رونق دیگر حوزه های اقتصادی و سیاسی باشد. در مملکتی که دموکراسی نباشد تسلیحات نظامی تنها برای سرکوب جامعه به کار می‌آید.

قیام ملی سی‌تیر، برای جبهه ملی ایران تنها یک روز تاریخی با شکوه نیست، بلکه ما بر این باوریم که این روز نمادی از تحقق حاکمیت و اراده ملی است. اگرکشور اراده و حاکمیت ملی نداشته باشد ، از دست آوردهای دموکراسی و آزادی و استقلال دور است و عظمت، غرور و هویت ملی نیز ندارد. در چنین شرایطی کشور نه تنها روی رونق و توسعه در هیچ قلمرویی را نخواهد دید، بلکه روز به روز به تگنا های بیشتر دچار شده و به سوی اضمحلال پیش خواهد رفت.

درود بر شهدای راه آزادی و استقلال ایران از انقلاب مشروطیت گرفته تا قیام ملی سی ام تیر وتا به امروز

جبهه ملی ایران

تهران سی ام تیرماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به آقای دکتر عبدالله عبدالله

نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به آقای دکتر عبدالله عبدالله

به نام خداوند جان و خرد

ریاست محترم شورای عالی مصالح ملی افغانستان، عالیجناب آقای دکتر عبدالله عبدالله،

درود بر شما.

در شرایطی این نامه را می نگاریم که ملت سلحشور افغانستان در حال پیکار با جنایتکارانی فرهنگ ستیز است، که سال هاست مورد حمایت کشورهایی تروریست پرور هستند و در طی این سال ها از هیچ برادر کشی و جنایتی فروگذاری نکرده اند و به یقین حافظه ی تاریخی جهان و به ویژه کشور هم فرهنگ  با شما در درازنای تاریخ چون کهنسال میهن ما ایران، این ددمنشی های به جامه ی ایدِئولوژی واپسگرا درآمده را فراموش نخواهد کرد.

سرزمین افغانستان که از دیرباز در تاریخ تمدن دارای جایگاه ویژه ای بوده است و چهار راه فرهنگ های باستان خوانده می شد، به سبب موقعیت استرتژیک و ژئوپولیتیکی خود سال هاست که مورد تهاجم بیگانگان بوده است. آخرین پروژه پلید در راستای تخریب فرهنگی و تضعیف سیاسی-اجتماعی این کشور، شکل دهی و تقویت و تحریک گروهی مزدورو فاقد هویت ملی و تاریخی چون طالبان بوده است که در منطقه پاکستان و عربستان و امارات متحده عربی و در فرا منطقه نیز برخی قدرت های غربی چون انگلستان در شکل گیری و تقویت و جهت دهی این گروه نقش ایفا کردند و برای حفاظت ازمنافع ملی ، امنیتی و اقتصادی خود ، منافع و مصالح ملی افغانستان را نادیده گرفته و قربانی کردند و بستری ساختند که برخی از هولناک ترین جنایات تاریخ معاصر جهان در این کشور تاریخی همچون کابوسی به وقوع بپیوندد.

نه تنها ملت های افغانستان و تاجیکستان و ایران بلکه بشریت در سوگ قتل عام هزاره ها در مزار شریف و بامیان، درماتم کودکان و نوجوانان محصل، در عزای زنان و مردان آزاده ای که در شهر و کاشانه ی خود هدف قتل عام و ترور واقع شدند و نیز کشتار بی رحمانه ی شهروندان و خبرنگار ایرانی خون گریست.

همچون القاعده وداعش و بوکوحرام ،طالبان نسخه ای از شریعت را پیاده کرد، که در تضاد کامل با انسانیت و موازین حقوق بشری بود. به ویژه بر بانوان شریف ان دیار ستم های زیادی در ابعاد مختلف روا داشت. فرهنگ ستیزی تبلور دیگرش در تضادورزی با هنر بود.  تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی و عکاسی ممنوع گشت. میراث های فرهنگی به یغما رفت و تخریب شد. آن چه در بامیان رخ داد، جنایت علیه گنجینه های تاریخ انسانی بود. یا کتابخانه ناصرخسرو قبادیانی که در پل خمری که هزاران جلد از نفیس ترین کتب تاریخ اسلام و سرزمین ایران کهن را در خود جای داده بود دچار حریق طالبانیسم گردید و نابود شد. تقویم افغانستان از هجری خورشیدی به هجری قمری تغییر کرد و مجازات های خشونت باری را این گروه به اجراء گذاشت.

باری هدف از این یادآوری، که شما بسی بیشتر و عمیق تر آن را تجربه کرده اید، آن است که نخست تاکید ورزیم، اگر در ایران انگشت شمار افراد مغرض و بی خرد و کژاندیش گفتارهایی در حمایت از طالبان گفته اند، بدانید که اقلیتی مطرود و منفور ملت بزرگ ایران هستند، همان گونه که ملا اختر منصور ها و هبه الله آخوندزاده ها در افغانستان تنها به سلاح و قدرت بیگانه متکی اند نه به افکار عمومی و مردمسالاری. ملت ایران سال هاست که میزبان برادران عزیز افغانستانی است و جدا از محدودیت های حاکمیتی با آنان در تعامل می باشد و بسیار دلنگران قدرت گرفتن این گروه جنایتکار در همسایگی کشورش است. دوم آن که با یاد و گرامیداشت قهرمان ملی افغانستان شیر دره ی پنجشیر شهید احمد شاه مسعود، که در سخت ترین شرایط افغانستان دلاورانه ایستادگی ورزید و شرافت و انسانیت و مقاومت را در زندگی پربارش متجلی ساخت، از شما به عنوان یکی از همرزمان وفادارش که چون او پیوسته با شخصیت های ملی و مصدقی ایران پیوند داشته اید، تقاضا کنیم، در سطح جهانی تمام دوستداران این حوزه ی فرهنگی و تمدنی را به یاری فرا بخوانید که با تلاش های دیپلماتیک، افکار جهانی را متوجه این خطر بزرگ سازند و کشورهایشان را به حمایت از دولت رسمی افغانستان وادار نمایند و مطالبه گری کنند. امید با مجاهدت ملت افغانستان و نیروهای مردمی در کنار نیروهای دولتی و پشتیبانی افکار عمومی جهان به ویژه کشورهای همسایه و نیز حمایت های مختلف دیگر کشورها، نطفه ی شوم این گروه جنایت پیشه که تهدیدی برای بشریت است، سترون گردد و برای ساختن افغانستانی آزاد، مردمسالار، تکثر گرا، قدرتمند و امن گام هایی درخور برداشته شود.

جبهه ملی ایران، سازمان بنیان گذاشته شده توسط دکتر محمد مصدق ، ضمن محکومیت قاطعانه ی هر حرکتی در دفاع از طالبان و طالبانیسم از نظام حاکم برایران می خواهد تا با پیگیری قضایی منادیان داخلی طالبان زمینه ی قدرت گیری چنین حرکت هایی را در ایران ناکام سازد و با تمام توان دیپلماتیک ،در کنار ملت و دولت افغانستان برای مقابله ی با طالبان تمام قد بایستد و زمینه ای فراهم آورد تا گروه ها و شخصیت های مورد اعتماد ملت ایران بتوانند فراخوانی برای کمک های مردمی به نیروهای پیکارگر با طالبان و به طور کلی ملت دچار بحران های اقتصادی و اجتماعی افغانستان بدهند و بتوانند در این شرایط سخت از همسایه ی خود در حد توان حمایت کنند.

با احترام جبهه ملی ایران

تهران بیست و هشتم تیرماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

خسرو سیف دبیرکل حزب ملت ایران درگذشت

بازگشت همه به سوی اوست

در سپیده دم امروز سه شنبه بیست و دوم تیرماه 1400 خورشیدی آقای خسرو سیف دبیرکل حزب ملت ایران به سرای باقی و دیار حق شتافت.

خسرو سیف از نوجوانی و از سن پانزده سالگی و در دوران اوج نهضت ملی کردن نفت و تشکیل دولت ملی مصدق به عضویت حزب ملت ایران در آمد و در حلقه یاران شادروان داریوش فروهر شهید جاویدان نهضت ملی و  رهبر حزب ملت ایران قرار گرفت. او چه در رژیم سابق و چه در رژیم پس از انقلاب، تاوان آزادیخواهی و استقلال طلبی خود را بسیار پرداخت کرد. خسرو سیف از آذرماه 1377، پس از شهادت پروانه و داریوش فروهر به دست کوردلان جنایتکار، سمت دبیرکلی حزب ملت ایران را عهده دار گردید. او شخصیتی آزادیخواه، وطن دوست، متین و استوار بود.

ما با تاسف و تاثری بی کران درگذشت آقای خسرو سیف را به خانواده ارجمند او، به اعضای حزب ملت ایران و به همه پویندگان راه نهضت ملی و پیروان مصدق بزرگ تسلیت می گوییم.

شورای مرکزی جبهه ملی ایران

تهران 22 تیرماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

انتخابات از نام تا معنا

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 210 به تاریخ شانزدهم تیرماه 1400 خورشیدی

 

حزب مهم ترین سازمان و عرصه سیاست ورزی در دنیای امروز است و بسیاری از صاحب نظران فلسفه ی سیاسی برآنند، اصلی ترین بستر تحقق دموکراسی رقابت حزبی است. انتخابات بدون رقابت احزاب معنا نمی یابد. از این روی در جامعه ای امکان محقق شدن دموکراسی هست، که عدالت سیاسی برقرار باشد و احزاب مختلف با عقاید متفاوت از امکان داشتن فعالیت سیاسی به یک میزان برخوردار باشند. در چنین شرایطی مبارزات اتخاباتی می تواند معنای حقیقی به خود بگیرد. در چنین مبارزه ای احزاب، نامزدها و برنامه های خود را از طریق رسانه های مستقل از حاکمیت در فضایی بدون سانسور عرضه می دارند و به جامعه فرصت داده می شود که در ارتباط با این احزاب و نامزدها به طور مستقیم قرار گیرند و بتوانند بدون هیچ فشار سیاسی و اجتماعی به انتخاب صحیح برسند. صاحب نظران، مطبوعات، رسانه ها و شخصیت های مرجع اجتماعی نیز این امکان را دارند، حرف های تبلیغاتی عاری از واقعیت را مورد پرسش قرار دهند و برای جامعه روشنگری نمایند و از منابع تامین هزینه های تبلیغات بپرسند. هم چنین در مواردی اعمال نظارت ملی یا بین المللی برای تضمین صحت انتخابات و جلوگیری از بروز خشونت و اعمال قدرت مستقیم و غیرمستقیم حاکمان در امر انتخابات آزاد صورت می گیرد. مانند انتخابات روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی یا در آفریقای جنوبی پس از آپارتاید. شاخص های دموکراسی به دموکراتیک شدن حکومت از مسیر استقرار موازین حقوق بشری و آزادی های مدنی و سیاسی در لوای یک قانونی اساسی که بدون تناقض  ، پشتیبان چنین مواردی باشد و حاکمان را مسئول و ملت را محق نه فقط مکلف بداند و امکان مشارکت و رقابت سیاسی را به گونه ای عادلانه بسترسازی کند. جمهوریت درگرو اداره ی کشور توسط مردم بدون هیچ گونه دخالت آمرانه و خودکامانه است و شهروندان یک جمهور موظف به دفاع از اصل دولت شهر آزاد هستند.

در دموکراسی تبعیت مردم از حکومت بر مبنای ترس نیست و ساز و کارهای حکومت در راستای تامین رضایت نسبی آحاد مردم است. تعیین مصلحت فردی ولی در چارچوب قوانینی ضامن مشارکت ملی در سرنوشت کشور است. آزادی از اراده ی خودکامگان و آزادی برای گزینش و مشارکت سیاسی در موقعیتی برابر، روح دموکراسی به مفهوم تحریف نشده ی آن است و با قانون مبتنی بر حاکمیت مردم همسوست. مشروعیت قدرت حکومت اراده ی مردم است. لیبرالیسم به مفهوم فلسفی-سیاسی آن مبارزه با قدرت خودکامه برای تامین آزادی های ملت در دایره ی قانون اساسی است. لیبرالیسم مبدا قدرت محدود و مشروط  است و دربرگیرنده ی تفکیک قوا و حقوق بشر می باشد. بر این مبنا همه در برابر قانون برابرند و آزادی عقیده، اندیشه، بیان، اجتماعات، مشارکت سیاسی و عدالت در امکان این مشارکت از اصول آن است. دموکراسی قابل تسری به حوزه های اجتماعی و تبلورش در تامین و رفاه اجتماعی، صنعتی برای اقشار زحمتکش کارگران، اصناف و مانند آن است. مراعات حقوق اقلیت های مختلف معیار سنجش خوبی برای ارزیابی دموکراسی در هر کشوری است. آزادی احزاب و مطبوعات به عنوان ارکانی مهم در شکوفایی دموکراسی بسیار تعیین کننده است. از یاد نباید برد که صرف رای دادن آیینه ی دموکراسی نیست و هر پسوندی برای دموکراسی جز در بیان فلسفی انواع شناخته شده اش تحریف و سوء استفاده ی فریبکارانه از این نام است. از دیگر سوی گروه های ذی نفع و ذی نفوذ با لابی های ثروت و قدرت نباید بتوانند با ظاهر قانونی و شبه احزاب مدیریت رقابت های سیاسی را بر عهده گیرند. برای تبلیغات باید امکانات رسانه ای برابر باشد. هرچند بازهم سرمایه داری با امکان بیشتری ممکن است به صحنه ورود کند اما قوانین انتخاباتی می توانند بازدارنده  نظم بخش باشند. حقوقی چون اعتراضات مدنی، تجمعات، امنیت در حین بیان آزادانه و پس از آن، امکان نهادهای نظارتی دموکراتیک بر حاکمان می توانند قوام بخش چنین روندی گردند.

متاسفانه نخستین انتخابات این قرن در سال 1400 در ایران واجد هیچ یک از شاخصه های اصلی و روندی مبتنی بر تعاریف دموکراسی نبوده است و از جهت علمی انتخابی دموکراتیک صورت نگرفته است. بیشتر به بیعت گروهی (که در برابر آمار اجتناب گران از شرکت در انتخابات و آرای باطله اقلیت محسوب می شود) با حاکمان پیدا و پنهان قدرت شبیه است. لایه ی سخت قدرت ناپاسخگو به ملت، که بر ثروت بیت المال دستش باز و در عرصه سیاست داخلی و خارجی فاعل مایشاء است.

کسی که هیچ سابقه ی روشنی در عرصه ی اجرایی نداشته، هیچ تحصیلات مرتبطی ندارد، سال ها از ستون های قوه ی قضاییه بوده است و خودش از ناکارآمدی و فساد شدید در آن می گوید، چرا عزم قوه مجریه می کند؟ چه برنامه ی کارشناسانه ای دارد، که در مسابقه ای بی رقیب و از پیش معلوم به جایگاه ریاست دولت وارد می شود؟

هنوز نسرین ستوده ها، فرهاد میثمی ها، رضا خندان مهابادی ها، آبتین بکتاش ها و برادران نویدی و صدها ایرانی آزادیخواه و حق طلب دیگر، در شهرهای مختلف در بند زندانند، اما قاتلان ستار بهشتی ها و شیرمحمدی ها و شهیدان کودک و بزرگ دی ماه 96، آبان 98 و شهیدان مظلوم جنبش 88  و کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای و بسیاری دیگر آزادانه از هر محکومیتی رهایند. پرونده ی متجاوزان به اموال عمومی با ارقام نجومی وابستگان به مراکز قدرت بایگانی می شود اما شماری از کسانی که به علت ناکارآمدی اقتصاد کشور ورشکسته شده اند در زندانند.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 210 به تاریخ 16 تیر ۱۴۰۰

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 210

 

دریافت به صورت فایل PDF