دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

به نام  زن،زندگی،آزادی

غم‌هامان سنگین است. سنگینی هر نفس را حس می‌کنیم و هر روز بر بار غم‌ها انباشته می‌شود.

صدها جان عزیزی که با بی‌رحمی تمام گرفته شد. هزاران زخم و ساچمه و نقصی که بر جان‌ها باقی ماند، ده‌ها هزار زندانی که به بند کشیده شدند و زیر شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفتند تا آن‌چه را برای پرونده‌سازی‌ به آن نیاز دارند به زبان آورند. صدهاهزار تن اعضای خانواده و بستگانی که از نزدیک با این زخم‌ها و دردها و بیم و هراس‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و میلیون‌ها هموطنی که پر از بغض و خشم و فریاد هستند.

و چه اسفبار است که این‌همه در ازای تلاش و تقلای ایرانیان است برای به‌دست آوردن ابتدایی‌ترین حقوق انسانی!

ما کشته می‌شویم چون می‌‌خواهیم همانند سایر انسان‌ها در این کره خاکی زندگی کنیم. می‌خواهیم خودمان انتخاب کنیم چه بپوشیم، چه بگوئیم، کجا برویم و….

زخمی می‌شویم چون اعتراض می‌کنیم به حقوق پایمال شده ایران و ایرانی.

به بند کشیده می‌شویم چون بی‌عدالتی را فریاد می‌زنیم.

حکم می‌گیریم چون فساد را افشا کرده ویا به آن اعتراض نمودیم و تاوان می‌دهیم چون می‌دانیم هر انسانی حق پرسش از حاکمان و مسئولان کشور خود را دارد.

می‌دانیم انتقاد، اعتراض، فریاد، اعتصاب و اجتماع حق مسلم بشر برای حقوق نادیده گرفته شده از طرف حاکمان است.

ما حق داریم از تک‌‌‌تک مشکلات بگوئیم، فرد فرد مسؤلان را به پاسخگویی واداریم، از یک به یک راه‌کارها بپرسیم و در هر مورد نظر مخالف خود را بدون واهمه بیان کنیم.

مالامال دردیم چون حاکمان بی‌خرد کشور با سرعت هر چه تمام تر در حال نابودکردن کامل ایران عزیزمان هستند.

  • نا امیدی و سردرگمی فرزندان این آب و خاک، فرار و مهاجرت‌های گسترده نخبه‌ها و جوانان ارزنده این سرزمین که گرانبهاترین سرمایه کشور هستند و در کمال تاسف یکی پس از دیگری با چشم‌انداز آينده‌اي مبهم و تاریک جلای وطن می‌کنند.
  • ‌ مهاجرت متخصصان رشته‌های مختلف علوم پزشکی و مهندسی و…
  • اخراج و تعلیق دانشجویان به دلیل اعتراض و تجمع اعتراضی.
  • اخراج و ممنوع‌الکاری اساتید برجسته دانشگاه‌ها به دلیل حمایت از اعتراضات و همراه نشدن با حاکمیت و تهی ساختن دانشگاه از اساتید خوش‌نام و پرسابقه.
  • گماردن افراد نالایق که از مراکز تربیتی ولائی نظام درس آموختند و همراهی و ولایتمداری شاخصه همه آنان می‌باشد در جای‌جای دانشگاه، اعطای عنوان استاد و نشاندن بله‌قربان‌گویان و چاپلوسان حکومتی بر کرسی‌های دانشگاه و بی‌اعتبار و بی محتوا ساختن آن.
  • برملا شدن وسیع انواع فساد اخلاقی منسوبان و مسئولان و سکوت و چشم بستن حاکمیت بر آن و عادی جلوه دادن آن.
  • فساد افسار گسیخته اقتصادی در تمامی سطوح، درحدی که اعداد معنای خود را از دست داده و ارقام نجومي در این موضوع کاملا عادی تلقی شده و مسئولان خم به ابرو نمی‌آورند و به روزمرگی نظام تبديل شده است.
  • بیکاری جمعی ایرانیان بويژه زنان و جوانان که نمی‌توان آینده‌ای برایشان متصور بود.
  • تورم و گرانی کمرشکن که در پی آن تورم دو و سه رقمی در تلاطم است و مسئولان چنان آن‌ را عادی جلوه داده و بدان فخر می‌ورزند که گویی ما مردم ناسپاس، بصیرت درک شاهکار تورمی‌شان را نداریم.
  • ‌ آلودگی هوا، آب و محیط زیست، فرونشست‌های پی‌در‌پی زمین، خشک‌شدن تالاب‌ها ورودخانه‌ها و دریاچه‌ها یکی پس از دیگری در حالی که تنها واکنش حاکمیت در نهایت بی‌خردی و ناباوری زندان کردن فعالان محیط زیستی است که در برهوت برنامه و عمل دنبال راه نجات می‌گردند.

و آن که در راس همه این نابسامانی‌ها قرار دارد و جایگاهی خدایی برای خود متصور است به درستی رؤسای برگمارده‌اش ایمان دارد وحامی و حتی قدردان زحمات خستگی ناپذیر و نتایج مشعشع آنان می‌باشد. از این‌رو هر صدای منتقد و مخالفی باید در نطفه خفه شود. و هر دم در شیپور دشمنی و نفرت می‌دمد و فرمان آتش به اختیار بودن در خشونت و بی‌رحمی به سرسپردگانش می‌دهد. اما چه ساده انگارانه گمان دارند که پیروز نبرد در برابر مردم هستند. چه بی‌خردانه مقیاس‌های لحظات تاریخی در عمر بشر را برای خود دست‌آورد پنداشته و از سرنوشت محتوم خود غافل‌اند. نمی‌توان انسان را از طبیعی‌ترین خواسته‌های بشری محروم ساخت و امید به پیروزی داشت. نمی‌شود ایران را به اتمام برسانید و خود دوام داشته باشید. نباید کارها را به نادان‌ها بسپارید و به موفقیت امید داشته باشید. نمی‌توانید نفرین و نفرت میلیون‌ها ایرانی را در پشت سر داشته باشید و آينده‌اي برای خود تصور کنید.

پس، باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد، که مادران سیاه‌پوش، داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد، هنوز از سجاده‌ها سر بر نگرفته‌اند!

سازمان زنان‌ جبهه ملی ایران

23 شهریور ماه ۱۴۰۲

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

یاد و نام جان باختگان راه آزادی را گرامی میداریم

 

یک سال از آغاز جنبش ملی ، آزادیخواهانه و فراگیر ملت ایران گذشت.در روز بیست وپنجم شهریور ماه سال گذشته خانم مهسا امینی دختر 22 ساله ایران در زندان گشت ارشاد،مظلومانه کشته شد.به دنبال قتل دلخراش او جنبش اعتراضی گسترده ای در سراسر کشور و در روزها و ماه های متوالی شکل گرفت.طی این جنبش تاریخی،صدها نفر کشته شدند،هزاران نفر دستگیر و روانه زندان ها گردیدند و عده بیشماری نیز مجروح و مصدوم و به ویژه نا بینا بر جای ماندند.مسلم است که این خیزش رعد آسا و خود جوش مردم ایران، تنها یک عکس العمل به آن قتل ظالمانه و اسف انگیز نبود،بلکه ریشه این قیام را باید در خواسته های تراکم یافته و انباشته شده مردم ایران در بیش از چهار دهه،جستجو کرد،که انفجارناگهانی، این بغض فروخفته را هویدا ساخت و آن مطالبات پاسخ نگرفته ی چهل و چهار ساله در شعار« زن،زندگی،آزادی » متجلی گردید.این فریاد به اختصار،رعایت حقوق بشر و برابری زن و مرد،تامین بودن یک زندگی متعارف و بدون دغدغه و داشتن آزادی های اولیه و انسانی را بیان می کرد.

واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در سیاست ها و عملکرد خود،حقوق انسانی ملت ایران را پایمال کرده،از تامین زندگی و معیشت مردم عاجز مانده و همه آزادی های اساسی و اولیه ملت ایران را به محاق فراموشی سپرده است.حکومت جمهوری اسلامی با سیاست های غلط در داخل کشور و  در عرصه بین المللی و نا توانی در مدیریت اقتصادی و ایجاد گرانی و تورم وحشتناک و طاقت فرسا و با داشتن فساد های گوناگون و وصف نا شدنی،زندگی را بر ملت ایران نا گوار و امنیت ملی را متزلزل و فضای روانی جامعه را غیر قابل تحمل و تیره وتار کرده است.این رفتار های نا روای حکومت بود که بانوان صبور وحق طلب و نسل جوان ترقی خواه کشور را به خیابان آورد.و همین رفتارهاست که یک مهاجرت دسته جمعی و یک فرار بزرگ نخبگان را از کشور پدیدار ساخته است .

آخر آقایانی که خود را مسئولان کشور می نامید،شما خودتان پاسخ دهید، در شرایطی که در جامعه آزادی احزاب،آزادی اجتماعات،آزادی عقیده و بیان،آزادی مطبوعات و رسانه ها و آزادی انتخابات را نابود کرده اید،برای شهروندان این سرزمین چه راهی جز به خیابان آمدن و فریاد اعتراض سردادن باقی می ماند؟

حکومت تمام نیروی خود را برای سرکوب مردم و خاموش کردن صدای اعتراض آن ها بسیج کرد و توانست با کشتن و گرفتن و اعدام کردن،ظاهرا صدای ملت را خاموش نماید.اما کیست که نداند که این خاموشی مانند آتشی در زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است بر افروخته تر از پیش در گوشه ای زبانه بکشد و شعله ور گردد.تا رفتارهای استبدادی و ضد آزادی و بر خلاف استقلال و بی عدالتی تداوم دارد و تا گرایشات ایدئولوژیک انحصارطلبانه و ظلم و فساد ساری و جاریست،آتش اعتراض این ملت فرو نخواهد نشست.حکومت باید چشم های خود را بگشاید و خشم وعصیان ملت بزرگ ایران را ببیند.حکومت باید گوش های خود را باز کند و فریاد اعتراض مردم را بشنود.تنها گفتگو های پنهانی و سازش های نهانی با بیگانگان چاره کارش نیست.بلکه تعامل با مردم این سرزمین و تن دادن به خواسته های بر حق ملت ایران است که راه گشاست.

جبهه ملی ایران همانگونه که از پنجسال قبل مکررا اعلام کرده است،معتقد است که برای پیشگیری از خون ریزی ها و صدمات بسیار بزرگ تر و عبور از بحران های ویرانگر و متعدد موجود، ودسترسی به یک حاکمیت ملی و مردم سالاری، برداشتن سه گام ضروری است،اول زندانیان سیاسی در سراسر کشور باید آزاد شوند.دوم آزادی های اولیه ملت ایران به ویژه حق آزادی انتخاب کردن در تمام موارد سیاسی و اجتماعی ،محترم دانسته شده و رعایت گردد.سوم اینکه در یک انتخابات آزاد و تحت نظارت قابل قبول برای همگان یک مجلس موسسان واقعی تشکیل شده وساختار سیاسی موجود را مورد بازنگری قرار دهد و مسیر آینده کشور را ترسیم نماید.برای برداشته شدن این سه گام آینده ساز،در ابتدا تشکیل یک « کنگره ملی» متشکل از نمایندگان تمام احزاب ، اقشار ، استان ها،جوامع مدنی،اتحادیه های صنفی و سندیکاهای کارگری ضرورتی حتمی و گریز نا پذیر است.

درود و افتخار به همه زنان و مردانی که در راه آزادی و استقلال و اعتلای این سرزمین جان باختند.

شورای مرکزی جبهه ملی ایران

بیست و دوم شهریور ماه1402

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

نامه‌ای به بهاره، یار دیرپا و سربلند جنبش دانشجویی ایران

 

از بین فعالان داخل کشور، کم‌تر کنشگری را اینچنین ثابت‌قدم، استوار و سربلند می‌توان یافت. نامی آشنا و الگویی به حق برای فعالان دانشجویی و هرکس که دغدغه میهن در جانش ریشه دوانده است. در هیاهوی غبارآلودی که سپهر سیاسی میهنمان را فرا گرفته، وجود فرهیختگان و میهن‌دوستان راستینی چون شما موهبتی برای فعالان، علی‌الخصوص دانشجویانی‌ است که آینده میهنمان در دست ایشان است.

خبر اعتصاب غذای شما دل‌های ما را سخت پریشان کرده است و  عزم راسخ شما در هدف ملی و انسانیتان باعث ایجاد نگرانی دوچندان از به‌ خطر افتادن سلامت و جان عزیزتان شده است. می‌دانیم که امروزه پیکان مطالبه باید به سمت جنایت‌کاران باشد نه به سمت شما، که در راه خواسته به‌ حق خود که در واقع خواست همه دغدغه مندان حقوق بشر است جانانه جان عزیزتان را هم سپر کرده‌اید، ما دغدغه شما را کاملا ارج نهاده و خود را با شما هم‌درد میدانیم. معتقدیم دیر زمانی‌ است که حرفی با عاملان ستم نمانده‌ است؛ شاید حتی از بدو به وجود آمدن‌شان. مطالبه‌ و سخن گفتن با ماشین استبداد، هم وهن انسانیت و هم بیهوده است.

اما شما بهاره عزیز! با شما می‌توان مفتخرانه سخن گفت. شما که تا آخرین لحظه با چنین ستم‌پیشگانی به ستیز پرداخته‌اید و هم‌اکنون که در اسارت هستید نیز آخرین سلاح، یعنی جان عزیزتان را از برای ملت و میهن عزیزمان در دست گرفته‌اید. دلیلی بس مقدس که هر انسان شجاع، آزاده‌ و میهن‌دوستی حاضر است جان فدای آن کند.

بی شک از شما در تاریخ پر افتخار این مرز و بوم به نیکی یاد خواهد شد و هیچ‌گاه کسی فراموش نخواهد کرد که چگونه تمام زندگی خود را وقف تلاش برای سربلندی وطن نموده‌اید.

نه می‌توان خواسته شما را نادیده گرفت و نه می‌توان از شما خواست که خواسته‌های به‌حق و اصول‌تان را زیر پا بگذارید. تنها می‌توانیم از شما خواهش کنیم که نه تنها به‌خاطر خود، بلکه به‌ خاطر ملت و جامعه عزیزمان که در یک سال گذشته داغ مهسا‌ها، نیکاها و حنانه‌ها به دلش نشسته و هم‌چنان عزادار عزیزترین و رعناترینِ جوانانش است، از چنین تصمیمی صرف نظر کنید و این اجازه را بدهید تا مردم عزیز سرزمینمان، ایران، از در امان بودن جان شریف‌تان اطمینان خاطر یابند.

 

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران

سازمان جوانان جبهه ملی ایران

۱۸ شهریور ۱۴۰۱

#بهاره_هدایت

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اخراج اساتید شرافتمند دانشگاه را متوقف کنید

 

بیش از این بنیان علمی کشور را تخریب نکنید

 

در هفته‌های گذشته شاهد تعلیق و اخراج ده‌ها استاد شریف ومیهن دوست بودیم که دانشجویان آزادی‌خواه خود را در قیام ملی زن زندگی آزادی تنها نگذاشته و از آنان حمایت به عمل آوردند، اکنون می‌بینیم رژیم جمهوری اسلامی که به معترضان وعده‌‌ی گفتگو پس از آرام شدن وضعیت کشور را می‌داد، چگونه به سرکوب آزادی‌خواهان ایران که به دنبال یک زندگی معمولی و درخور شان وکرامت انسانی هستند می‌پردازد و سعی دارد تا دانشگاهیان را چه اساتید دانشگاه و چه دانشجویان که در قیام ملی زن زندگی آزادگی پیشتاز بوده و دوشادوش سایر اصناف در برابر دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی ایستادند با تهدید و ارعاب و حبس و اخراج از پیمودن مسیر درستی که هدف آن همانا حاکم شدن مالکان حقیقی این مرز و بوم یعنی ملت شریف ایران بر میهن خود است بازدارد.

سرکوبگران پیش خود فکر کرده‌اند که ملت آزادی‌خواه ایران که تاریخ پرافتخاری را با رشادت‌ها و دلاوری‌ها و دفاع از وطن به قیمت جان خود رقم زده‌است به همین آسانی از حق طبیعی خود که حق تعیین سرنوشت است کوتاه می‌آید، غافل از اینکه ملت غیور این خاک بسیار از این گونه ستم‌ها دیده و هرگز در برابر دشمنان خود -چه داخلی و چه خارجی- سر خم نکرده است.

عوامل رژیم جمهوری اسلامی که ذره‌ای به منافع ملت ایران و مصالح ملی توجه نداشته و هر آن در پی نفع شخصی و پیش بردن اهداف ایدئولوژیکی که چه بسا خود نیز به آن اعتقاد ندارند هستند، با اخراج اساتید آزاده و میهن‌دوست و جایگزین کردن آنان با عناصر به قول خودشان “انقلابی” به دنبال به اصطلاح “خودی” کردن هرچه بیشتر دانشگاه‌ها هستند و مشخص است در اتخاذ این تصمیم هرگز نیندیشیده‌اند که با این کار بنیه‌ی علمی کشور را تضعیف می‌‌کنند و این علم است که هر ملتی را به پیش می‌راند و ملتی که علم تولید نکند و آن را در فناوری به کار نگیرد ناچار به وارد کردن علم و فناوری از سایر کشورها چه بسا به قیمت فروش خام منابع ملی خود می‌شود.

اخراج دانشجویان که در شبیخون انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ رخ داد و در دهه شصت با اخراج ده‌ها دانشگاهی ادامه پیدا کرده بود، بار دیگر در حال صورت گرفتن است و هر بار این ما ملت ایران هستیم که زیان می‌بینیم تا عوامل رژیم جمهوری اسلامی به نفع کوتاه‌مدت دلخواه خودشان برسند.

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران ضمن محکوم کردن این اقدام خصمانه رژیم جمهوری اسلامی و اعلام همبستگی با اساتید آزاده‌ای که به ناحق از ادامه فعالیت علمی بازداشته شده‌اند، از تمامی دانشجویان و دانشگاهیان و اساتید دانشگاه که دلسوز میهن خود هستند درخواست می‌کند که در مقابل این رفتارهای غیر قانونی حکومت سکوت نکرده و همبستگی مسالمت‌آمیز خود را به هر شکل ممکن با اساتید شرافتمند ایران نشان دهند و خواستار بازگشت آنها به دانشگاه باشند.

پاینده باد ایران ، زنده باد ملت غیور و حق طلب ایران

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران

یازدهم شهریور ماه 1402

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

بیانیه سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران در هشدار به خطر قریب‌الوقوع محرومیت ملت ایران از دسترسی به وکلای مستقل

ملت شریف ایران
وکلای مستقل دادگستری
از زمان استقرار حکومت جمهوری اسلامی تا به امروز فشارها بر نهاد مستقل کانون وکلا آغاز و در بستر این رویکرد اقتداگرایانه نمونه های بیشماری از تهدید و تعرض به وکلای دادگستری،ابطال پروانه وکالت و تصفیه بسیاری از وکلا ، توقف انتخابات هیئت مدیره کانون وکلا، دستگیری و زندانی کردن اعضای هیئت مدیره کانون وکلای مرکز،انتصاب افراد حکومتی به سرپرستی کانون وکلا به مدت ۱۶ سال در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ را شاهد بودیم. در سال ۷۶ در لوای تصویب قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری در راستای کنترل بیشتر و نقض استقلال کانون وکلا ، نظارت استصوابی دادگاه عالی انتظامی قضات در فرآیند انتخابات هیئت مدیره کانون های وکلا بر این نهاد کهن تحمیل و بسیاری از وکلای خوشنام و مستقل در چارچوب این مقرره و بدون ارائه هر گونه دلیلی به جهت رد صلاحیت از راهیابی به هیئت مدیره کانون ها بازماندند.
دیری نپایید که حاکمیت در سال ۷۹ و در قالب ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه در ادامه موازی سازی برای نهادهای مستقل و البته برآمده از مدنیت و تضعیف آنها، مرکزی تحت عنوان مرکز مشاوران قوه قضاییه را تشکیل داد. اما تلاشها برای اضمحلال و درون تهی سازی نهاد وکالت مستقل در سال ۸۸ و درگرماگرم خرداد و تیر ماه پرحادثه با تصویب آیین نامه ای مخالف لایحه قانونی استقلال کانون وکلا توسط ریاست وقت قوه قضاییه ادامه یافت . اگر چه مقاومت و هوشمندی وکلا مانع اجرایی شدن این آیین نامه و در نهایت لغو آن شد.
اما تحدید ها و تهدیدها علیه نهاد نیمه جان وکالت همچنان ادامه داشت. تصویب آیین نامه اجرایی بر خلاف لایحه قانونی استقلال کانون های وکلا که میراث زنده یاد دکتر محمد مصدق است، در دوره ریاست ابراهیم رییسی در دستور کار قرار گرفت و با تصویب در سال ۱۴۰۰ با اعمال زور بر کانون ها تحمیل شد. اما از آنجا که سیل نارضایتی بیش از هر زمان حکمرانی خردستیز را در معرض خطر قرار داده ، در آخرین گام و برای محروم ساختن آحاد ملت معترض و به خروش آمده ، از داشتن وکیل مستقل و نقض حق دفاع ملت، مجلس حداقلی شورای اسلامی، در جهت نابودی این نهاد مستقل مدنی کهن سال با تصویب قانون درصدد برآمده تا کانون وکلا را به یکی از ادارات وزارت اقتصاد بدل ساخته و سرنوشت پروانه وکالت وکیل را به منویات نهادهای حاکمیتی و امنیتی گره زند تا از این طریق شهروندان ایران را از حق دسترسی به وکیل مستقل محروم سازد.

سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران ضمن ابراز تأسف و محکومیت این دست اقدامات ناقض حقوق بنیادین ملت ایران، امید دارد تا مردم آزادی خواه و دادخواه ایران دوشادوش و هم صدا با وکلای مستقل ندای خویش را به گوش جهانیان برسانند و همدل و همگام ، نقض کنندگان حقوق ملت را در نیل به اهداف شوم خود ناکام بگذارند.
زنده باد ایران
ششم شهریور یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

کودتای ۲۸ مرداد استبداد سیاه هفتاد ساله را برجای نهاده است.

 

 

هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حالی سپری می‌کنیم که زیان‌ها و خسارت‌های ناشی از آن کودتا، کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه، رهنمون کرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه ‌تنها یگانه دولت ملّی، مستقل و دموکرات ایران را سرنگون ساخت، بلکه موجب استمرار و استقرار استبداد در تمام این هفتاد سال چه قبل و چه بعد از انقلاب گردید. همان‌طور که دکتر مصدق بیان کرده بود، کشوری که استقلال ندارد، از نعمت آزادی نیز بی‌بهره است و گفته بود که رفاه و سعادت هر ملّتی در گرو صیانت از استقلال و آزادی است. پس از آن تاریخ شوم، پادشاه کشور دست در دست آمریکا و انگلیس، هم استقلال ملّی را نابود ساخت و هم آزادی‌های اساسی را سرکوب کرد.

دولت ملّی دکتر مصدق،  آزادی‌های اساسی و استقلال ملّی کشور را تأمین کرد، و تنها دولتی بود که پس از انقلاب مشروطیت تا کنون،براستی از آمال و اراده ملّی مردم ایران برخاسته بود. در طول ۲۸ ماه استقرار دولت ملّی، عوامل داخلی بیگانگان همراه با حمایت مستقیم اربابان خارجی خود دائما در پی سرنگونی و دست‌انداز ساختن در سر راه دولت بودند،اما این آحاد ملّت بودند که مانع از اجرای اهداف شوم آن‌ها می‌شدند. به‌ویژه در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، که ملّت با قیام و خروش و نثار خون خود، نقشه‌های این عوامل را خنثی کرد. در کودتای شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فقط یک دولت ملّی را سرنگون نساختند، بلکه یک ملّت را سرکوب و ازداشتن آزادی و استقلال و آینده ای روشن و سعادتمندانه محروم ساختند. ملّت ایران همواره بغض این شکست ملّی را دل داشت. جلوی دیدگان خود دید که چه استبداد سیاهی پس از کودتا مستقر شد، تا جایی‌که جامعه هرگز روی آسودگی وجدان،آرامش روان ، آسایش زندگی، آزادی و استقلال را ندید. ملت در طول ۲۵ سال استقرار حکومت برخاسته از کودتا، در پی آن بود که به حکومت دژخیمان استبداد سلطنتی وابسته پایان دهد و یک نظام جمهوری مستقل بر پایه اراده ملّی و موازین دموکراسی را جایگزین آن کند. ضمن این‌که خاطره و الگوی دولت ملّی،دموکرات و مستقل دکتر مصدق را در ذهن داشت، و به دولتی مشابه آن فکر می کرد.
سرانجام بغض و مطالبات ملّت ایران در سال ۱۳۵۷ منفجر شد، و ملّت  طومار نظام سلطنتی استبدادی را برای همیشه بست. اما با هزاران دریغ و افسوس، انقلاب ایران که درجهت تداوم نهضت ملّی ایران به‌رهبری دکتر مصدق شکل گرفته بود، باز هم توسط همان عوامل داخلی و خارجی شکست خورد. انقلاب ایران که به منظور کسب آزادی و استقلال و حاکمیت ملی صورت گرفته بود، دستخوش اقتدارطلبی فرصت‌طلبان غارتگر و واجد انواع فساد ها، قرار گرفت و استبدادی جدید از آن سر بر آورد . در نتیجه آمال ملّت ایران به طاق نسيان کوبیده شد. در مجلس خبرگان قانون اساسی همان نمایندگان حزب زحمتکشان به‌ رهبری مظفر بقایی و همان فدائیان اسلام که از عوامل اصلی کودتای 28 مرداد بودند ، زمینه‌های تصویب حکومت فردی با صبغه‌های ایدئولوژیک را فراهم نمودند .
مظفر بقایی نقش بسیار مهمی در پیوند دادن عوامل خارجی و داخلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت. اسناد گواه آن است که او پس از کودتای ۲۸ مرداد با نفوذ در دستگاه نظامی و امنیتی موجبات تثبیت نظام استبدادی قبلی را فراهم کرد. بعدها از همین روش نفوذ  در انقلاب ایران استفاده کرد.
آیت‌الله کاشانی هم نقش بسیار مهمی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت.و از جمله عوامل مؤثر داخلی در سرنگونی دولت ملی محسوب می‌شد.موجب تاسف بسیار است که پس از انقلاب ، سران حاکمیت خود را میراث‌دار کاشانی می‌دانستند.
یکی از جریان‌هایی که در کودتای ۲۸ مرداد سهم بسزایی داشت، فدائیان اسلام به‌‌رهبری نواب صفوی بود. از ابتدای دولت ملّی آن‌ها با خشونت‌طلبی، موجبات کودتا را فراهم کردند. یکی از کنش‌های آنان ترور نافرجام یار وفادار دکتر مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی بود. پس از انقلاب نه تنها روش فدائیان اسلام تدوام یافت که اعضای آنان در سمت‌های مختلف منصوب شدند. ضمن این‌که سران حاکمیت، به نزدیکی خود به فدائیان اسلام، مفتخر بودند!
خط و خطوط همان عوامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موجب بازسازی دوباره استبداد در فردای انقلاب ایران شد. پس از انقلاب با بحران‌سازی ها مانند اشغال سفارت آمریکا، و ۴۴۴ روزه گروگان‌گیری، ادامه جنگ عراق با ایران تا مدت هشت‌سال و با عنایت به پشتیبانی غرب، زمینه‌های تثبیت استبدادی خونین و سرکوب‌گر را آماده کردند. تمامی جریان‌های ملی، به‌ویژه جبهه ملی ایران را در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ با حربه ارتداد از صحنه بیرون کردند. رفته رفته دیگر احزاب چپ و حتی اسلامی را سرکوب نمودند. کاری که پهلوی نتوانست انجام دهد، آنان یکسره انجام دادند.
در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون نمودند. اما در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ ، فرمان سرکوب پیروان دکتر مصدق و جبهه ملی ایران را صادر کردند. مصدق را مسلم ندانستند. کودتای ۲۸ مرداد را نه یک کودتا، بلکه سیلی اسلام به دهان مصدق خواندند و جبهه ملّی ایران میراث پاک دکتر مصدق را مرتد اعلام کردند. حتی نام خیابان‌های بزرگ شهرها که پس از انقلاب، نام نیک دکتر مصدق توسط مردم بر آن ها نهاده شده بود، تغییر دادند.
در این سالیان برخی عوامل خارجی و داخلی کودتا، کودتا را محرز دانستند. به‌عنوان نمونه شاه و اسدالله علم در گزارش روزانه‌ خود به این امر گواهی دادند. اشرف پهلوی و ثریا اسفندیاری به نقش خود در کودتا اذعان کردند. در آمریکا و انگلیس عوامل کودتا با نوشتن کتاب های خاطرات به نقش خود در کودتا اعتراف کردند. صدها سند در این باره نشر دادند.در همین سال های اخیر اردشیر زاهدی داماد ونزدیک ترین فرد به شاه برگه صورت حساب مخارج کودتا را به دانشگاه استنفورد هدیه نمود.دستگاه های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا اسناد محرمانه کودتا را پس از گذشت زمان قانونی منتشر کردند.
از همه مهم‌تر رؤسای ‌جمهور و سران دو قدرت دخیل در کودتا به نقش آمریکا و انگلیس گواهی دادند. به‌عنوان نمونه ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور اسبق جمهوری‌خواه آمریکا که خود در کودتا نقش داشت، به نقش آمریکا در کودتا اعتراف کرد. رئیس‌جمهورهای معاصر آمریکا کلينتون و اوباما، نیز به نقش آمریکا در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق تأکید و از ملت ایران پوزش خواستند. مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت کلینتون در سال ۲۰۰۰ و برنی سندرز سناتور دمکرات، به نقش اصلی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد اذعان کردند. اخیراً دیوید اوئن و جک استراو وزرای خارجه اسبق انگلستان، به نقش انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرده اند. فصل مشترک سخنان این معترفان این بوده که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمینه‌های دموکراسی در ایران و خاورمیانه را از میان برد و موجب تثبیت دیکتاتوری در ایران شد. حتی به‌صراحت ریشه ی شرایط بحرانی دوران کنونی چه در ایران و چه در منطقه را  در آن کودتای شوم دانستند.موجب تاسف و حیرت است که هنوز کسانی پیدا شوند که بخواهند آن کودتای ننگین را با کمال وقاحت قیام ملی وانمود نمایند.
کسانی‌که خیانت‌ و جنایت‌های رژیم گذشته از جمله کودتای ننگین ۲۸ مرداد را تطهیر کنند، خود رهاوردی جز نظام استبدادی دیگری نخواهند داشت. کسانی‌که کودتای ۲۸ مرداد را سیلی اسلام بر دهان دکتر مصدق بدانند، با دموکراسی، استقلال، آزادی و حقوق بشر بیگانه‌اند.و نتیجه عملکرد آن ها اوضاع اسفناک و مشقت بار کنونی را برای ملت ایران به وجود آورده است.
حکومت کنونی در تداوم رژیم استبدادی قبلی است. کسانی‌که تنها به بحران‌ها در ۴۴ سال گذشته اشاره می‌کنند، واقعیت را پنهان می‌کنند، و نمی گویندکه وقوع انقلاب 57 و بحران‌های کنونی ریشه در عملکرد رژیم گذشته به‌ویژه درکودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دارد.

جبهه ملّی ایران همان‌طور که بارها گفته است،راه برون‌رفت از بحران‌های هفتاد ساله را تحقق آزادی‌، استقلال ،عدالت‌ اجتماعی،جدائی دین از حکومت و استقرار حاکمیت ملی بر اساس انتخابات آزاد در نظام جمهوری می داند.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

تهران-28 مرداد 1402

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اداره شهر نیازمند استفاده از دانش و خرد متخصصین به‌جای صاحب‌منصبان فاقد دانش و بی‌کفایت شهرداری تهران است

 

ملت شریف ایران سال‌هاست که بار سنگین نابخردی، بی‌کفایتی، بی‌دانشی، و بی‌تدبیری مسئولان و مدیران عرصه اجرایی و سیاست‌گذاری کشور را بر شانه‌های خسته خویش تحمل می‌نماید.
متولیان و سیاست‌گذاران حوزه صنعت ساختمان، نه‌تنها موانع رشد و توسعه ملی از دریچه استقلال و کارآمدی نهاد تخصصی نظام‌مهندسی ساختمان را رفع نکرده و بستر لازم جهت انجام امور به دست متخصصين امر را ایجاد، تسهیل و مناسب‌سازی نکرده‌اند؛ بلکه متأسفانه باسیاست ورزی‌ها و تصمیمات سیاست‌زده، غالباً اشتباه و غیرکارشناسی تنها در جهت تطمیع و رضایت‌بخشی به جریان‌های ناپاک سیاسی و اقتصادی گام برداشته و مانع رشد و تحقق جایگاه علمی و تخصصی جامعه مهندسی ساختمان و شهرسازی شده‌اند.
در همین ارتباط شاهد آنیم که نتیجه عدم مراجعه به آرا و نظرات متخصصين و جایگزین‌کردن آنان با افراد فاسد و فاقد دانش و غرق در جهل و توهم دانایی در امور فنی، موجب وقوع فجایعی نظیر عملیات تخریب ساخت‌وسازهای غیرمجاز منطقه 19 تهران می‌شود که یک عملیات تخریب کنترل شده تبدیل به حادثه‌ای ناگوار می‌گردد که در آن چند هم‌وطن ازدست‌رفته و داغی بر دل خانواده‌هایشان گذاشته می‌شود.
اسفناک‌ترین بخش ماجرا آنجا است که مدیران بی‌کفایت و نالایقی که مسئولیت مستقیم این فاجعه را بر عهده دارند؛ در دفاتر خویش بر صندلی مدیریت تکیه زده، بدون کمترین احساس مسئولیت، نه‌تنها پاسخگو نیستند؛ بلکه خطا و تجربه تلخ و گران‌سنگ دیروز و امروز را چراغ راه آینده نکرده و در نتیجه ملت ایران هر سال و هر زمان باید مترصد و مترقب خبری این‌چنین دردناک و تأسف‌بار باشند و این در حالی است که می‌توان با اندکی تدبیر و توجه به رأی و نظر متخصصین آگاه، از وقوع چنین حوادث دلخراشی جلوگیری کرد.
هم‌میهنان عزیزمان به‌خوبی آگاه هستند که امروزه کشور عزیزمان ایران با بهره‌مندی از ثروت لایزال منابع انسانی و متخصص و توانمند در وضعیتی گرفتار شده که این متخصصین و جوانان ارزشمندش در پی جلای وطن هستند و در مقابل، مدیریت کشور از صدر تا ذیل آن در ید افرادی گرفتار شده که برای انجام امور قانونی و اجرايی کوچک‌مقیاس در حد تخریب یک ساختمان نیمه‌ساخته شده، چنین فجایع جانی و مالی گسترده‌ای به بار می‌آورند.
سازمان مهندسان جبهه ملی ایران ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های داغدار و مصدومین حادثه اخیر منطقه 19 تهران، بی‌کفایتی مسئولین مربوطه را شدیداً محکوم کرده و به مسئولین و تصمیم‌گیران حوزه مدیریت کلان‌شهری قویاً تأکید می‌نماید، مادامی که دانش و خردمندی متخصصین لایق حوزه صنعت ساختمان در بهبود و توسعه فضای شهرها و کشورمان بکار نرود و امور مدیریتی و اجرایی به دستان توانمند ایشان سپرده نشود؛ این‌چنین هزینه‌های گزاف جانی و مالی و آبرویی بر خانواده‌ها و ملت مظلوم ایران تحمیل خواهد گردید.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

با گرامیداشت سالروز انقلاب مشروطه،تحقق اهداف آن انقلاب بزرگ را در گرو یک نظام جمهوری متعارف می دانیم.

 

انقلاب مشروطه، پیرو جنبش دامنه‌دار بخش بزرگی از مردم، اعتصابات اصناف، بازار و صاحبان مشاغل و روشنگری روشنفکران و صاحبان اندیشه به‌بار نشست و موجب صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه قاجار در چهاردهم مُرداد ۱۲۸۵ خورشیدی گردید. به‌موجب این فرمان نهاد سلطنت از مدار مطلق‌گرایانه بیرون آمد و مشروط و قانون‌مند شد. .

در انقلاب مشروطه قرار بود پادشاه مانند بسیاری از کشورهای سلطنتی اروپایی تبدیل به یک مقام تشریفاتی شده و قدرت او مشروط و محدود گردد.

قانون اساسی مشروطه بیان‌گر اراده عمومی ملت ایران و مجلس شورای ملّی نماد و ضامن آن بود. .

هر چقدر انقلاب مشروطه دارای زمینه‌های عمیق اجتماعی و فکری بود، اما پادشاهان از همان ابتدا بر علیه قانون اساسی مشروطه اقدام نموده و در مقابل آن ایستادند. با آمدن محمدعلی شاه بر سریر سلطنت، او مشروطه و مجلس شورای ملی ایران را بر نتابید و با همکاری بریگاد قزاق روسی، به فرماندهی لیاخوف ساختمان مجلس شورای ملّی ایران را به توپ بست و با این حرکت ارتجاعی، دربار با همکاری روسیه، بر علیه انقلاب بزرگ مشروطه کودتا کردند. گرچه طولی نکشید که جامعه مدنی آن زمان در نقاط مختلف کشور در مقابل این کودتا ایستادند و به‌اصطلاح بر استبداد صغیر چیره شدند.

این نخستین جرقه‌هایی بود که نشان داد نهاد سلطنت، با نهاد مشروطه و محدودسازی قدرت سازگاری ندارند. در واقع این دو نهاد ناقض یک‌دیگر هستند. زیرا نهاد سلطنت که صدها سال بدون هیچ‌گونه قانون و تقیدی، مالک‌الرقاب کل شئون مملکت بوده، هیچ‌گاه نمی‌توانست نماد آزادی‌خواهی، دموکراسی و پاسبانی حقوق شهروندی باشد.

مشروطیت رفته‌رفته از اهداف نخستین خود فاصله گرفت. فشار روسیه و بريتانيا نیز در تضعیف مجلس شورای ملّی ایران کارگر افتاد؛  چنان‌که در پی اشغال ایران در جنگ جهانی نخست، مجلس شورای ملی ایران مدت‌ها در فترت بسر می‌برد. بحران‌های ناشی از اشغال ایران و بحران‌سازی‌های قدرت‌ها، زمینه‌های قرارداد ننگین ۱۹۱۹میلادی را ایجاد کرد. اما چون اعتراض ملیون و مخالفت برخی دولت های رقیب،امکان اجرایی شدن آن قرارداد را نداد، زمینه‌های اقتدار رضاخان در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را رقم زدند. از این تاریخ به‌ بعد به بهانه امنیت تمامی ارکان مشروطه، از آن جمله آزادی شهروندان، آزادی احزاب، آزادی جراید و آزادی انتخابات به طاق نِسيان کوبیده شد. در شانزده سال پادشاهی او نه تنها هیچ نشانی از نمادهای مشروطه و اجرای آن دیده نشد که پادشاه قدرتی به‌ مراتب بیشتر از پیدایش مشروطه داشت. پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰،  نهضت بزرگ ملّی توسط اقشار مختلف کشور به‌ رهبری دکتر محمد مصدق امکان پیدایش یافت. نهضت ملّی ایران نه تنها صنعت نفت این کشور را ازچنگال بریتانیا در آورد و استقلال ملّی ایران را تأمین کرد. بلکه در پی آن بود که بنیان‌های انقلاب مشروطه را در ایران نهادینه نماید. پادشاه کشور گرچه ژست همراهی با نهضت ملّی را می‌گرفت، اما در باطن در حال رایزنی با قدرت‌های غربی برای سرنگون کردن دولت ملی مصدق وخاتمه دادن به نهضت ملّی ایران بود. در نهایت در کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آخرین امیدهای تحقق مشروطه را از میان برداشت.

پس از کودتای28 مرداد ۱۳۳۲، وجدان جمعی جامعه به نیکی دریافت که نظام پادشاهي ریشه‌های عمیق‌تری از استبداد در وجود خود دارد. و همواره با همبستگی با قدرت‌های بیگانه، به‌جای تقویت نظام مشروطه و دموکراسی،ماهیت یک حکومت شبه‌ مدرنيسم استبدادی را دارد که امکان هیچ‌گونه توسعه سیاسی در آن وجود ندارد.

لذا وجدان جمعی جامعه به این نتیجه رسید که به‌ جای اصلاح یک نظام و سامانه ناکارآمد، نظامی را تأسیس کند که هم روح مشروطه و قانون اساسی برآمده از اراده عمومی در آن باشد و هم هیچ مقامی به‌ واسطه روابط موروثی تعیین نشود. فساد بنیادین که ناقض مشروطه بود، همین بود که یک فرد تنها به‌ واسطه روابط موروثی تمامی میراث آزادی‌ خواهانه و استقلال‌ طلبانه یک ملت را منکوب و بر علیه آن کودتا کند.

از این‌روی به ضرورت تشکیل نظام جمهوری رسید که در آن حکومت نه براساس توارث و میل فردی که بر مبنای آراء و اراده عمومی هر چند سال یک‌ بار بر حسب ضرورت تغییر کند. در این نظام، جمهور مردم در سرنوشت کشور نقش‌آفرین باشند، و همه شهروندان حقوق یکسان داشته باشند. از این حیث نظام سلطنتی در انقلاب 57 توسط ملت ایران واژگون شد تا نظام جمهوری تاسیس شود.

پس از انقلاب پیش‌نویس قانون اساسی نخست که مورد اقبال گسترده آحاد ملت قرار گرفت، بر همین سیاق بود.اما طولی نکشید که میراث‌داران فدائیان اسلام، آيت‌الله ‌کاشانی و مشروعه‌ خواهان، اهداف ملت ایران از انقلاب را پایمال کردند وآن قانون اساسی را کنارگذاشتند و ساختاری دور از موازین مردم سالاری و حاکمیت ملی را بنیان گذاشتند. شوربختانه آمال ملت ایران در انقلاب ۱۳۵۷ همچنان‌که پیشتر در تاریخ شاهد آن بودیم، مانند به توپ بستن مجلس شورایملّی، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و از همه ننگین ‌تر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، باز هم به تاراج رفت اما نباید از دسترسی به آن آمال بزرگ ناامید شد، باید از تاریخ درس گرفت وآزادی و استقلال ونظام جمهوری عرفی وسکولار را مستقر کرد.

جبهه ملی ایران بر این عقیده است در شرایط کنونی،که بحران های متعدد سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و محیط زیستی کشور را فرا گرفته و حاکمیت درمانده ونا توان  در دریای این بحران ها دست و پا می زند تا فقط خود را زنده نگهدارد،باید وطنخواهان و باورمندان به آزادی،استقلال،عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت برای ساختن آینده ای روشن و سعادتمندانه در کنار هم قرار گرفته ، متشکل شده وبرای نجات وطن تلاش نمایند.البته باید دانست که شکل گرفتن یک «همه با هم» شبیه سال 57 ،تکرار تلخ و تراژدیک تاریخ خواهد بود که انتهای آن مبهم و به سوی نا کجا آباد است.با اصول گرایان دینی با کارنامه سیاهشان،با اقتدار گرایان امتحان داده سلطنتی،با تجزیه طلبانی که کمر به نابودی این سرزمین بسته اند،با آنان که فدرالیسم را در مقابل حفظ یک پارچگی و تمامیت ارضی ایران علم می کنند،با کسانی که سابقه اعمال تروریستی و اقدامات مسلحانه داشته و اکنون ماسک دیگری بر چهره دارند،همراهی و همگامی بی مورد،زیانبخش ویک اشتباه تاریخی نا بخشودنی می باشد.

 

هیئت رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

تهران-چهاردهم مرداد ماه 1402

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

بزرگداشت  قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱  

 

صبح روز پنجشنبه ۲۹تیرماه، اعضای شورای مرکزی و مسئولان تشکیلاتی جبهه ملی ایران و برخی از شخصیت های ملی برای گرامیداشت هفتاد و یکمین سالروز قیام ملی  ۳۰تیر در  ابن بابویه حضور یافته و مزار شهدای گرانقدر سی ام تیر۱۳۳۱ را گلباران کردند. این مراسم با پخش سرود جبهه ملی ایران و پخش سخنان  دکتر مصدق در باره قیام ملی  ۳۰تیر آغاز شد. آنگاه آقایان دکتر محسن فرشاد، دکتر علی حاج قاسمعلی، دکتر حسین موسویان اعضای شورای مرکزی  جبهه ملی ایران در مورد قیام  ۳۰تیر  سخنانی ایراد نمودند. مهندس اسدی شعر ارسال شده دکتر طالع رو برای حاضران قرائت کردند.

دکتر موسویان طی سخنان خود اعلام داشت که راه نجات ایران در شرایط تاریک و اسفناک فعلی همان راه مصدق یعنی تحقق آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت است. در تمام طول مراسم فریاد « مصدق، مصدق، راهت ادامه دارد» و « درود بر مصدق » از طرف حاضران شنیده می شد.

بزرگداشت قیام ملی  ۳۰تیر با پخش سرود « ای ایران » و هم خوانی حاضران خاتمه یافت.در پایان مراسم خانم الهه میزانی(امیرانتظام) از طرف هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران از حضور شرکت کنندگان سپاسگزاری نمود.

تهران-روابط عمومی جبهه ملی ایران  تیر۱۴۰۲

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها شخصيت‌ها

 خسرو  شاکری، مورخی ملی‌گرا و مصدقی.

خسرو شاکری متولد تهران سال ۱۳۱۷ خورشیدی، پس از تحصیلات دبیرستانی در البرز برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته اقتصاد به آمریکا رفت. وی از دانشگاه دولتی کالیفرنیا (سانفرانسیسکو) لیسانس و سپس از دانشگاه ایندیانا (بلومینگتون) فوق لیسانس دریافت کرد. او دوسال هم به عنوان دانشجوی محقق در دانشکده اقتصاد لندن و دانشگاه هایدلبرگ به پژوهش اشتغال داشت. وی رساله دکترای خود را در رشته تاریخ در دانشگاه پاریس (سوربن) تحت هدایت پروفسورهای برجسته فرانسوی چون ،بنیگسون هاپت،فرو، و رودنسون به پایان برد.

سالهای زیادی که او به تدریس تاریخ ایران و آسیای باختر در فرانسه مشغول بود. وی چندین سال نیز به عنوان استاد یا پژوهشگر مهمان در دانشگاه های آمریکا (دانشگاههای کالیفرنیا، لوس آنجلس، شیکاگو ،دوپال، هاروارد) و مرکز بین المللی وودرو ویلسون برای دانش پژوهان (واشنگتن) تدریس یا تحقیق کرد. او به مدت دوسال یاور – ویراستار دانشنامه ایرانیکا (دانشگاه کلمبیا، نیویورک) بود

او همچنان به رغم بازنشستگی، سمیناری را در سطح دکترا پیرامون تاریخ معاصر ایران در دانشگاه خود مدرسه ی مطالعات عالی در علوم اجتماعی ادامه می دهد. وی که از آغاز جوانی به تحقیق در مورد تاریخ ایران سده های ۱۹ و ۲۰ میلادی مشغول بوده است آثار متعددی را به زبانهای فارسی انگلیسی و فرانسوی منتشر کرده است. مهمترین نوشته ها و منتشرات او عبارتند از:

استاد تاریخی جنبش کارگری سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران ۲۳ جلد انتشارات مزدک فلورانس که برخی از جلدهای نخستین آنها پس از انقلاب تجدید چاپ شدند.

ارامنه ی ایران نقش خلاف – آمد – عادت یک اقلیت در فرهنگی غالب-توسط نشر شیرازه کتاب ما ترجمه شده

جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران ۱۹۲۱-۱۹۲۰ میلاد زخم. نشر اختران

سیاست آغازین: دور باز تولید کننده ی داستانها و بازیهای کودکان در ایران

تقی ارانی در آینه ی تاریخ، نشر اختران مجموعه مقالات

پیشینه های اقتصادی-اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی، نشر اختران

تاریخ مستند جنبش کارگری و سوسیالیستی ،ایران ۹ ،جلد به انگلیسی فرانسه و آلمانی، انتشارات مزدک و پادزهر فلورانس ۱۹۹۲ – ۱۱۹۷۸ مجلد دوم (سوسیال دموکراسی در ایران)، چاپ دوم، ۳۳۵ صص، ۲۰۰۰؛ چهار جلد تحت عنوان: وضعیت طبقه کارگر در ایران ١٩۵۶—١٩٠٩.

هماوردی با حکومت تاریخ مستندی از چپ ایران ۱۹۸۵-۱۹۰۵

افزون بر اینها خسرو شاکری مقالات بسیار در مجلات علمی و مطبوعات ایرانی و انیرانی منتشر کرده است که آشناترین آن برای ایرانیان کتاب جمعه (۱۳۵۹ – ۱۳۵۸) است از او ترجمه ی برخی آثار کلاسیک سیاسی نیز در دست است.

واقعیت روابط با  جبهه  مل   ایران

نکاتی از زبان علی شاکری زند در مورد خسرو شاکری:

او یکی از بنیادگذاران سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا بود و تا آخرین روزهای حیات نگران حیات آن بود.

به همین ترتیب به  جبهه  ملی  ایران، یعنی داخل کشور و رهبران آن نیز ایراد های زیادی داشت که در خاطراتی که از خود باقی گذاشته از آنها سخن گفته؛ اما هیچگاه او نه سازمان دیگری را بجای  جبهه  ملی برگزید نه از همکاری فعالانه با آن خودداری کرد.

درباره ی دکترین سیاسی  جبهه  ملی، مانند همه ی ما از همان ابتدا می دانست که ما یک جبهه ایم و در میان ما همه نوع مسلک سیاسی تا جایی که با استقلال کشور و اصول دموکراسی منافات نداشته باشد جای خود را دارد؛ و در عمل هم همین طور بود.

تمایلات سیاسی چپ او که در میان ما منحصر به او نبود به هیچ وجه در قضاوت وی نسبت به جبهه ملی ایران ذیمدخل نبود.

در همین زمینه باید به نکته ی دیگری مربوط به تحقیقات و کتاب های او اشاره شود. در بسیاری از نوشته هایی که پس از درگذشت وی منتشر شد او را مورخ جنبش چپ نامیده بودند. در اینکه شاید چپ ایران مورخی به باریک بینی او و دیدگاه نقادانه اش نداشته است سخنی نیست. و نیز اینکه کارهای مهم خود را در این زمینه آغاز کرد نیز همچنین. اما محدود ساختن کار او به این زمینه نادرست است و شاید حتی جانبدارانه باشد. در واقع او هم مورخ چپ بود و هم مورخ نهضت ملی و حتی بطور کلی متخصص تاریخ سیاسی معاصر ایران.

آثاری که او به زمینه ی اخیر اختصاص داد اگر از آن بخش نخست مهم تر نباشند اهمیت کمتری هم ندارند؛ مانند کتاب وی درباره ی احمد قوام که در نوع خود یک دوره ی کامل تاریخ ایران پس از شهریور بیست است؛ یا کتاب او درباره زندگی سیاسی  مصدق که با وجود آماده بودن مدت مدیدی است که به دلائلی که فرصت بیانش نیست در انتظار انتشار مانده است. و حتی کتاب میلاد زخم وی درباره ی جنبش جنگل با وجود عنوان دوم آن، یعنی جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران؛ از آنجا که این کتاب به جنبش کوچک خان اختصاص دارد و می دانیم که این جنبش در اصل یکی از تدابیر ملی و میهنی بوده که در برابر اشغال ایران در جنگ جهانی اول از طرف عده ای از ایرانیان به سرکردگی کوچک خان که از مشروطه خواهان بنامِ دوران استبداد صغیر بود، در پیش گرفته شد و در نتیجه، با وجود تحولات بعدی جنبش جنگل، کتاب میلاد زخم نمی تواند کتابی صرفاً درباره ی جنبش چپ محسوب گردد.

او در اولین سالهای سفرش به آمریکا و اقامت در آن کشور به قصد تحصیلات دانشگاهی، که تصور می کنم هنوز جبهه ملی نه در اروپا تشکیل شده بود و نه درآمریکا، نامه ای به احمد آباد خطاب به دکتر مصدق نوشت که در آن از وی خواسته بود که نخست وزیر محبوب اما محصور ایران وی و دانشجویان خارج از کشور را با راهنمایی های خود کمک کند.

 دکتر  مصدق که مردی به نهایت مبادی آداب بود و از جمله هیچ نامه ای را بی پاسخ نمی گذاشت و نسبت به جوانان و دانشجویان مهر و توجهی خاص داشت و ارجی ویژه می گزارد در نامه ای تشویق آمیز به او توصیه کرده بود که از سخنرانی های وی در مجلس چهاردهم شروع کند، و دستور داده بود که دو مجلد کتاب های زنده یاد حسین کی استوان زیر عنوان نطق های دکتر مصدق در مجلس چهاردهم را که حاوی صورت جلسات آن دوره ی مجلس شورای ملی بود برای وی بفرستند.

او از دریافت آن پاسخ و این کتاب ها بسیار شادمان شده بود و اعتقاد محکمی که به  مصدق داشت با این حادثه بسی شدید تر شد. این خبر را با ما هم در میان گذاشت و آن کتاب ها را که ما نمی شناختیم به ما داد و ما هم سفارش دادیم که از ایران برایمان بیاورند؛ بعد از تشکیل جبهه ملی در خارج از کشور هم، بخصوص در اروپا آن کتاب از اولین کتاب هایی بود که خواندن آن را به اعضاء  جبهه  ملی توصیه می کردیم. .

درباره پیشینه خسرو شاکری:

من در یک خانواده‌ی مسلمان با یک گرایش شدید عرفانی و دیدگاه نوع دوستانه و پیشینه ی قومی گوناگون به دنیا آمدم تا ۱۷ سالگی در تهران زندگی کردم. آنگاه به آمریکا و سپس به اروپا رفتم و در فرانسه انگلیس، ایتالیا و آلمان به تحصیل پرداختم شکیبایی روشنفکرانه ی غیر معمول خانواده ام این امکان را به من داد تا در یک دوره ی حساس – دبیرستان – درگیر سیاست شوم پشتیبان دکتر مصدق شدم که میهن دوستی، شکیبایی و ارزشهای دموکراتیک را به من آموخت تربیت انسان مدارانه ی اولیه ی من در ایران هم در خانه و هم در جامعه ی تحت تأثیر رویکرد مصدق به سیاست، در مرحله ی بعد و در اثر آموزش دموکراتیک غربی کارآموزی و پالایش محققانه خرد و روشنگری سوسیالیستی تقویت شد و به لحاظ کیفی قوام یافت. من که به ندرت خود را درگیر اندیشه های کلامی کرده ام از همان آغاز شک بر همه چیز رواست را در زندگی ام سرمشق پژوهش قرار داده ام

مخالفت دراز مدت من با دیکتاتوری و استبداد سلطنتی که نتیجه ی آن تنگناهای مفرط مادی و دشواریهای روانی در تبعید بیش از ۳۶ سال بوده است، کمتر توانسته مرا از تکاپوی حقیقت و عدالت باز دارد ملاحظه بی عدالتی ،اجتماعی، نقض حقوق دموکراتیک و عدم حساسیت انسانی در غرب با وجود استثناهایی بیش از آنکه مرا دلسرد کرده باشد، عزمم را در پیگیری این آرمانها مستحکم تر کرده است قالب ذهنی مانیانه ی ایرانی خود

را تقریباً زود وانهادم و از هرگونه سازشی که حس عدالت جویی و علو انسانی را زیرپا گذارد، آگاهانه سر باز زده ام. لذا از حقوق دموکراتیک کسانی که با من و دیدگاه هایم به شدت مخالف بوده اند همچنان که من نیز در عرصه های سیاسی با آنان مبارزه کرده ام، حمایت کرده ام. کوتاه سخن من همیشه گفتن حقیقت تلخ را به حفظ مواضع ریاکارانه و برقراری و حفظ مناسبات هماهنگی به ناحق چه شخصی و چه علمی ترجیح داده ام.