امروز بار دیگر شاهد اعدام جوانان ایرانزمین بودیم. جوانانی که در روندی غیر عادلانه محاکمه و سربدار شدند. اعدام به هر بهانه و دلیل امری نادرست و جنایتکارانه است. جبهه ملّی ایران سالها است که اعدام را مردود شمرده و ان را بنا به موازین حقوق بشری و انسانی امری نادرست میداند.
اعدامهای اخیر ملت ایران را عزادار کرده و تنها بر خشم مردم افزوده است. پاسخ صحیح به درخواست مردم برای داشتن حکومتی قانومندار و دموکرات و مبتنی بر حقوق بشر، چنین رفتاری نبوده و لازم است که حاکمیت در رفتارهای خود تجدید نظر کند.
جبهه ملّی ایران برای پاسخ به درخواستهای ملت ایران در این راه دشوار آزادی و استقلال، راهکار سه مادهای اعلام داشته که الگویی مسالمتآمیز برای انتقال قدرت به ملت است.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
29 اردیبهشت 1402
دسته: اخبار جبهه ملی ایران
با تاسف و اندوه بسیار،اطلاع یافتیم که آقای امیر هوشنگ میزانی، پدر گرامی بانو الهه میزانی(امیرانتظام) دیار فانی را وداع و به سرای جاوید پیوسته اند.
آقای امیر هوشنگ میزانی مردی فرهیخته وشریف و انسانی والا و محترم وشخصیتی بزرگوار بودند.
ما این مصیبت را به بانو الهه امیرانتظام، عضو محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران وعضو هیئت رهبری اجرائی این سازمان و به خاندان ارجمند میزانی، صمیمانه تسلیت می گوییم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران- بیستم اردیبهشت1402
ظلم و بیدادگری و استبداد منحصر به شرایط امروز میهن ما نیست.62 سال قبل هم، شلیک گلوله سرگرد شهربانی حکومت استبدادی پیشین، دکتر ابوالحسن خانعلی،دبیر دبیرستان های تهران را در میدان بهارستان در خاک و خون غلتاند.
در روز 12 اردیبهشت ماه سال 1340 دکتر خانعلی دبیر دبیرستانهای تهران، در جریان تجمعات کاملا مسالمت آمیز اعتراضی معلمان که به دلیل وضعیت معیشتی خود انجام داده بودند به ضرب گلوله مستقیم سرگرد شهربانی، کشته شد و از همان زمان، معلمان ایران سالروز کشته شدن وی را به عنوان “روز معلم” نام نهادند.اما بعداز انقلاب57، مبنای این روز توسط حکومت جمهوری اسلامی جعل و مصادره گردید و از قرابت روز معلم با ترور شدن آیت الله مطهری،بهره جسته و روز ترور شدن ایشان را روز معلم قلمداد کردند. تاریخ اگر چه ممکن است گاهی فراموش شدنی باشد، اما هرگز پاک شدنی نیست، سیر مطالبات و مبارزات مدنی معلمان ایران همزمان با سیر نهضت مترقی دموکراسی خواهی و عدالت طلبی در ایران میباشد، تداوم جنبش معلمان ایران، سندی آشکار بر تداوم ظلم و بیعدالتی و عدم سکوت ایرانیان نسبت به آن است و در این راه معلمان شریف ایران متحمل انواع هزینه ها مانند اعدامها، شکنجهها، تبعیدها، محرومیتها و زندانها بودهاند.
امروز در شرایطی که برخی از اشخاص و گروههای سیاسی با موجه دانستن هر وسیلهای به عنوان مبارزه با حکومت استبدادی و نا کارآمد جمهوری اسلامی، بدون در نظر گرفتن اصل استقلال کشور و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع ملی، در کنار انواع قدرت های بیگانه و گروهها و اشخاص ضد ملی قرار میگیرند و چشم و دهان به سمت جیب بیگانه باز کردهاند، در داخل کشور،خیزش های اجتماعی، به صورت مستقل توسط معلمان و سایر اقشار و عوامل ملی و مردمی در مسیر دموکراسی خواهی و استقلال طلبی و عدالت جویی، هزینههای گوناگونی را متحمل میشوند و بار سنگین مسئولیت اجتماعی را در داخل میهن به دوش میکشند.
در این میان خیزش معلمان شریف ایران بسیار حساس و زحمات ایشان بسیار ستودنی است، در زمانهای که حملات سازمان یافته و سیستماتیک به مدارس دخترانه شکل گرفته و بنیادگرایان کور دل علیه آموزش دختران ایران مستقیما تیغ زهرآلود از نیام برآوردهاندند و قوانین تمامیت خواهانه و تبعیض آمیز آموزش ایدئولوژیک بر علیه دانش آموزان با شدت زیادی جریان دارد، همچنین دانش آموزان و کودکان ایرانی به طور یکسان و برابر از فرصتهای آموزشی برخوردار نیستند، معلمان در برابر این بی عدالتی ها به پا خاسته و بر ضد این مظالم با اقتدارگرایان، دست و پنجه نرم میکنند در حالیکه به طور همزمان مشکلات معیشتی و فشار اقتصادی به این قشر، اوضاع را بر ایشان صد چندان سخت تر می نماید.
جبهه ملی ایران تداوم جنبش معلمان ایران را در چنین شرایط جانکاهی ارج مینهد و حمایت کامل خود را از خواسته های به حق آنان اعلام می دارد.در این روز ها فعالان جنبش معلمان و برخی از خانوادههای ایشان با وجود مشکلات معیشتی فراوان، شرافتمندانه و بطور مستقل و در سکوت خبری متحمل بازداشتها و تهدیدهای پی در پی می گردند. نقش معلمان در ساختن نسل فردای ایران، به ویژه در این دوره سرنوشت ساز تاریخی میهنمان، کتمان ناپذیر است. امیدواریم که جنبش مترقی و ملی معلمان ایران همه گیر تر شده و با اتحاد با سایر جنبشهای صنفی و مدنی داخل کشور هر چه سازمان یافتهتر ادامه یابد. تا بالاخره بتوانند به سوی تاسیس یک «کنگره ملی» متشکل از نمایندگان سازمان های سیاسی ملی و مستقل و جوامع مدنی شناخته شده برای تحولی بنیادی در جامعه به پیش بروند.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران-دوازدهم اردیبهشت ماه1402
روز جهانی کارگر در حالی فرا میرسد که کارگران ایرانی به طور روزافزونی زیر فشارهای کمرشکن اقتصادی قرار گرفته و با شدیدترین بحران های معیشتی روبرو می باشند. آنچنان که یکی از مسئولان تشکیلات کارگری رسمی خانه کارگر تاکید داشته است که حداقل دستمزد کارگران تنها کفاف خرج ۹ روز از زندگی یک خانواده را میدهد.افزون بر این نامکفی بودن دستمزد کارگران، بسیاری از کارگران هم در شرایطی قرار دارند که در پی سیاستهای غلط اقتصادی حکومت جمهوری اسلامی، بعضا چند ماه و یا حتی چند سال است که دستمزد خود را دریافت نکردهاند.اما این تنها فشارهای اقتصادی نیست که روزگار کارگران ایرانی را تلختر از زهر کرده است. کارگران ایرانی هم مانند سایر طبقات و اقشار جامعه ایران نه تنها از فشارهای اقتصادی در رنجند، بلکه متحمل فشارهای مضاعف سیاسی و اجتماعی نیز گشتهاند.بطوری که تعداد زیادی از کارگران به جرم حق طلبی از کار اخراج و یا در زندان های قرون وسطائی به بند کشیده شده اند. کارگران ایرانی بر خلاف مقررات سازمان بینالمللی کار از حق تشکیل سندیکاهای صنفی مستقل محرومند و هرگونه اعتراض صنفی و معیشتی آنها نیز با نگاهی امنیتی مواجه میشود. علاوه بر این بخش وسیعی از کارگران هم با قرار گرفتن به شیوههای ظاهرا قانونی ویا کلا بطور غیرقانونی در خارج از گستره شمول قانون کار، ناگزیر از تن دادن به قراردادهای کوتاه مدت کاری با کمترین میزان امنیت شغلی میشوند.
جبهه ملی ایران به عنوان سازمانی که رهبران آن از پیشگامان وضع قوانین کار در کشور و بنیانگذار سازمان تامین اجتماعی جهت حمایت از کارگران بودهاند، همواره دارای حساسیت و احساس مسئولیت توام با نگاه چندجانبهگرا به مسائل کار و کارگری در کشور بوده است و وضعیت تاسفبار کنونی حاکم بر روابط کار در کشور را محکوم میکند.
جبهه ملی ایران ضمن شادباش اول ماه مه روز جهانی کارگر به کارگران، اعم از هموطنان ایرانی و همتباران افغانستانی شاغل در ایران که اغلب با مشکلات مضاعف اقامتی هم مواجه هستند، امید دارد که با قرار گرفتن مسیر تحولات آینده کشور بر مبنای عدالت اجتماعی،وبا استقرار حاکمیت ملی، زمینه لازم برای بهبود شرایط عمومی روابط کار در کشورمان فراهم بیاید و قطعا جبهه ملی ایران نیز برای نیل به این مقصود از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.
زنده وگسترده باد خیزش آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ملت غیور ایران
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران- دهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
پدر علم جامعه شناسی در ایران
12 آذر 1284 – 9 اردیبهشت 1370
1 – فرآیند نوسازی ارتش در دوره رضاشاه، با توجه به دو شاخصه وجود استبداد و استعمار درآن عصر، بههیچ عنوان در جهت حفظ و حراست از تمامیت ارضی بهکار برده نشد. بلکه تنها پیامد آن ایجاد اقتدار و اعتبار، گستره هژمونی رضاشاه و همچنین امکانی برای سرکوب داخلی بود. ارتشی که باید برای دفاع از کشور ساماندهی میشد، تنها کارکردش ایجاد خشونت، زور، رُعب، وحشت و سرکوب در داخل و شوربختانه خواری و ذِلّت در مقابل تهاجم بیگانه بود. چنانکه پس از سوم شهریور 1320، آن ارتشی که نزدیک به بیست سال، بخش قابل توجه بودجه کشور را برای سازماندهی صرف کرده بود . بدون هیچ دفاعی در مقابل حمله و اشغال متفقین تسلیم شد. بهگفته «ویلیام بولارد» سفیر انگلیس در ایران، بیشتر فرماندهان دنبال پناهگاه و یا راهی برای فرار از میهن بودند و گفت: رضاشاه به محض شنیدن ورود قوای شوروی به قزوین از بیم بهدار آویخته شدن ، نه تنها به دستور دولت انگلیس استعفاء داد که تهران را به مقصد اصفهان و در نهایت موریس ترک گفت!
2 – دلیل اصلی که در گذشته ارتش و یا دستگاههای نظامی در نظامهای دیکتاتوری و استبدادی، هیچگاه ثَبات نداشتند و در بلندمدت برای خود و کشور زیانآفرین میشدند، نبود «حاکمیت ملّی» و «نظام دموکراتیک» بود. در نظامهای مبتنی بر حاکمیت ملّی و دموکراسی، ارتش تابع سیاست داخلی برآمده از حاکمیت ملّی میباشد. در این موقعیت، چون روابط بینالمللی کشور متناسب با سیاست داخلی همراه با مسالمتجویی و حقوق بشر تنظیم میشود، ارتش هیچگاه «ستیزهجو» نخواهد بود. تنها در موقع بحران، تهاجم و یا امکان تهاجم، ارتش متناسب با سیاست داخلی و البته سیاست خارجی که تابعی از سیاست داخلی است، مشی نظامی خود را تنظیم میکند. اساساً در نظامهای دموکراتیک با وجود محور بودن «انسان»؛ «مسئولیت» و «مسئولیتپذیری» یکی از ابعاد دموکراسی محسوب میشود. در نظامهای دیکتاتوری و استبدادی «مسئولیت» بهویژه در قوای مسلح هیچ معنا و مفهومی ندارد.
3 – شکی نیست که نیروهای مسلح و ارتشی که وسیله دستگاه استبداد و سرکوب است، در نظامی مبتنی بر «حاکمیت ملّی» همان ارتش کارکرد اصلی خود را پیدا میکند. در نظامی دموکراتیک، نیروهای مسلح نیز دموکراتیک اداره میشود. انسان و نیروهای انسانی، محور آن دستگاه خواهد بود. هم حقوق انسانها در داخل نهاد و هم در بیرون لحاظ میشود. ابتکار، خلاقیت، مسئولیت مورد توجه قرار میگیرد. هر فردی متناسب با جایگاه و درجه خود دارای مسئولیت و نسبت به مسئولیت خود پاسخگو است. قوای مسلح به عنوان یک نهاد ستیزهجو و جنگجو محسوب نمیشود؛ بلکه یکی از پیامآوران صلح، دوستی و حقوقبشر در جهان خواهد بود.
4 – بهعنوان نمونه در ابتدای حمله عراق به ایران، ضمن اینکه ارتش از یک نظام استبدادی سلطنتی بیرون آمده بود و حال در یک شرایط جدید پس از انقلاب، اعتماد بهنفس خود را بازیافته بود. مانند چهل سال پیشتر، درشهریور بیست، تسلیم قوای بیگانه نشد، بلکه در تهاجم غافلگیرکننده ارتش بعثی، نهتنها حماسهساز شد، بلکه ظرف ششماه صدام و ارتش او را از پای درآورد و صدام از طریق سران کشورهای اسلامی و کشورهای عضو عدم تعهد درخواست صلح داده بود.
5 – « سردار شهید نَهضَت ملّی سرلشگر محمود افشارطوس»، نمونه بارز یک نیروی نظامی است که از یک دستگاه نظامی مستبدانه، در زمان رضا شاه وارد یک دستگاه نظامی دموکراتیک میشود. نمونه بارز امکانپذیری؛ تربیتپذیری و فرهنگپذیری دستگاه نظامی است که از خشنترین دستگاه نظامی وارد یک دستگاه نظامی دموکراتیک میشود.
روش نیروهای مسلح در زمان رضاشاه، گسترش دامنه خشونت در سطح جامعه، سرکوب جامعه و جریانهای مختلف بود؛ از سرکوب عشایر و ایلات بختیاری و دیگر نواحی، خشونت زیاد در تحمیل یک نوع پوشش خاص برای مردان و زنان به ویژه کشف حجاب، که موجبات دیگر خشونتهای زیادی حتی در سطح حاکمیت شد. میتوان یکی از خطاهای بزرگ نظام پهلوی، بهویژه پهلوی نَخُست را، تبدیل کردن نیروهای مسلح که باید در خدمت ملک و ملّت باشد، به دستگاهی در جهت منافع یک نظام خودکامه و تبدیل آن به ماشین سرکوب و دور شدن آن از اصول انسانی و ملّی و همچنین تقویت روحیه خشونتگرایانه و مقابله با ملّت و تضعیف و ناتوانی در مقابل تهاجم بیگانه دانست.
6 – پس از شهریور بیست، شکی نیست که خود نیروهای نظامی از نظام مستبدانهای که مُلک و میهن را ویران و ارکان نیروهای مسلح را متلاشی کرد، به ستوه آمده بودند. و عامل اصلی نابودی نیروهای مسلح را استبداد و استعمار میدانستند. استعمار تنها از طریق نهاد سلطنت، منافع خود را پیش نمیبرد، بلکه از طریق نهادهایی مانند ارتش نیز بر حاکمیت ایران استیلاء ایجاد میکرد. نیروهای مسلح زیر شمشیر دودمی بودند که از سویی استبداد آنرا زیر ضربِ زور و از سویی استعمار آن را تحت فشار قرار داده بود.
اشغال کشور توسط نیروهای بیگانه ضرورت ملّیگرایی و نَهضَتی ملّی را فراهم کرد. بسیاری از نیروهای مسلح تحتتأثیر این ضرورت، همگام با جنبش ملّی، در صدد ملّی کردن نیروهای مسلح بودند. شهید سرلشگر افشارطوس از کسانی بود که در این هنگام همگام با جنبش ملّی ایران «گروه سربازان ناسیونالیست» و بعدها «سازمان افسران ملّی» یا «سازمان گروه ملّی» را در ارتش بنیان نهاد که در صدد سازوکاری برای کارآمدی (متناسب با کارکرد اصلی خود) و ملّی کردن ارتش بودند. بهواسطه آشنایی خانوادگی که با دکتر محمد مصدق داشت و البته شایستگی و اعتمادسازی افشارطوس، توانست زمینههای اصلاحات را در ارتش و نیروهای مسلح فراهم کند. ضمن اینکه بسیاری از افسران ملّی را به دکتر مصدق معرفی کرد. تنظیم لوایح قضایی مربوط به نیروهای مسلح همه نوید ملّی کردن ارتش را میداد. به پیشنهاد افشارطوس بسیاری از افسرانی که وابستگی داشته و یا خطاهایی را مرتکب شده بودند، بهشکل بسیار انسانی و دموکراتیک بازنشسته و از ارتش تصفیه شدند.
7 – قانون اساسی مشروطه در فصل حقوق سلطنت، آنجا که به اختیارات پادشاه در نیروهای مسلح مربوط بود، با توجه به بندهای دیگر قانون اساسی، بعضاً متناقض و متشابه بود که زمینه را برای دخالت پادشاه ایجاد میکرد. دکتر مصدق با مشورت کسانی مانند سرتیپ افشارطوس و حقوقدانان مبرز، درصدد اصلاح این مقدار بندهای متشابه و متناقض بود که لایحه این اصلاحیه توسط مجلس شورای ملّی تصویب و توسط شاه نیز مورد توشیح قرار گرفت. ضمن اینکه مجلس هیأت هشت نفرهای را برای حل این موضوع برگزید.
در دولت ملّی دکتر مصدق، تنها صنعت نفت نبود که ملّی شد، بلکه نیروهای مسلح و وزارت جنگ نیز ملّی شد. دکتر مصدق تنها نخستوزیری در تاریخ ایران بود که در دور دوم دولت ملّی یعنی 25 تیرماه 1331، ادامه کار دولت ملّی را متضمن محدود و مشروط شدن پادشاه و بهویژه انتقال رسمی و مستقیم وزارت جنگ در زیر مجموعه دولت و وزیر آن را براساس انتخاب نخستوزیر دانست. درست است که اصالتاً پادشاه زیرِ بار قانون اساسی مشروطه و پیشنهاد قانونی دکتر مصدق نمیرفت و نرفت. اما خیزش ملّت در سیتیر 1331، موجب شد که پادشاه در نهایت تمکین کند و دکتر مصدق با دست باز و بالاتری پیشنهاد خود را اِعمال و شاه را محدود به قانون اساسی نماید. از آن جمله بهطور رسمی زمینههای اصلاحات در نیروهای مسلح و ارتش را فراهم کرد. ضمن اینکه در حاکمیتهای ملّی یا دولت ملّی، دولتها بر بحران، تضاد، جنگ و موازنه مُثبِت قدرتها استوار نیست. بلکه بر بنیاد حقوق ملّی و ملّت و موازنه منفی استوار است. در اینگونه نظامها دولت در روابط جهانی، نه تنها اهل تخاصم و ستیز نیست، بلکه صلحجو و مسالمتگرا است. بنابراین دستگاه نظامی تنها در موقعیتهای ضروری به دفاع از میهن میپردازد. ارکان نیروهای نظامی داخلی که بهپای دارنده امنیت هستند، تنها وظیفه آنان ایجاد امنیت و نه مانند دوره استبداد رضاشاهی که خود مانعی برای ایجاد امنیت ملّی بودند. حاکمیت ملّی روی اصول استقلال و آزادی، حقوق بشر استوار است. بنابراین آنچه که باید اصل قرار میگرفت این اصول بود که از قضا در دوره دولت ملّی، وظیفه نیروهای نظامی بیرون از این اصول نبود. مصدق بر این باور اساساً نام وزارت جنگ را به «وزارت دفاع ملّی» تغییر داد.
از این حیث فرمانداریهای نظامی و شهربانی برای دکتر مصدق بیشترین اهمیت را داشت. زیرا استقلال و آزادی، احقاق حقوق و حاکمیت ملّی نیازمند، فضای عادی و امن میباشد. هم جامعه از آشفتگی پس از اشغال متفقین بیرون نیامده بود و هم در داخل و خارج بهویژه انگلیس با روش بحرانسازی و هرج و مرجگرایی، همواره دسیسه ایجاد میکردند. دکتر مصدق سرتیپ افشار طوس را نخست به سمت فرماندار نظامی تهران سپس رئیس کل شهربانی کشور منصوب کرد. زیرا افشارطوس یک افسر فرمانبردار دوره استبدادی نبود، بلکه خود یکی از پیشگامان نهضت ملّی و باورمند به اصول دموکراسی و دولت ملّی بود. دکتر مصدق بعدها انتخاب سرتیپ افشارطوس را بر همین اساس دانست و گفت: «من با دستگاهی کار میکردم که زیر نفوذ استعمار بود پس از چند تغییر و تبدیل سرتیپ افشارطوس را در رأس اداره کل شهربانی گذاردم شاید اصلاحاتی بکند.»
او توانسته بود راههای نفوذ قدرتهای شرقی و غربی را که در آن زمان همسو با هم بودند، شناسایی و خنثی کند. به فرمانداری نظامی و شهربانی کشور سروسامان بدهد. با توجه به آشنایی که با ساختار ارتش داشت و از طریق دیگر یارانش در سازمان افسران ملّی، مانند سرتیپ محمدتقی ریاحی رئیس ستاد ارتش و ده ها تن از افسران ملی ، توانست، گامهای استواری در جهت ملّی کردن نیروهای مسلح، نفوذناپذیری و فسادناپذیری آن بردارد.
افشارطوس مهمترین رکن نظامی بود که توانست دسایس بر علیه دولت ملّی، بهویژه دسیسه 9 اسفند 1331 را خنثی کند. در بسیاری از گزارشها آمده که توانایی، اراده و وفاداری وی در روز 9 اسفند یکی از عوامل ترور ددمنشانه وی بود. دکتر مصدق در پیامی بهمناسبت شهادت سرتیپ افشارطوس به همین موضوع اشاره کرد؛ «سردار رشید و فداکاری که در راه ایفای وظیفه، خدمت بهوطن و مبارزه با توطئههای ضد ملّی …». عمل کرد افشار طوس و یارانش به روشنی نشان دادند که دستگاه نظامی در یک نظام استبدادی تا یک نظام دموکراتیک و مبتنی بر حاکمیت ملّت، چه میزان تفاوت دارد. در نظام استبدادی نیروهای مسلح به میل و اراده یک شخص، عمل میکند، در حالیکه در نظام دموکراتیک، نیروهای مسلح در راستای حقوق و حاکمیت ملّت گام بر میدارد.
طرح ملّی کردن نیروهای مسلح توسط دکتر مصدق و سرتیپ افشارطوس طرحی موفق بود . قطعاً اگر در طرح خود ناکام بودند، نه افشارطوس به آن وضع ترور میشد و نه اساساً کودتایی صورت میگرفت. در واقع ترور افشارطوس زمینهساز کودتای 28 مرداد 1332، و او قربانی ملّی کردن نیروهای مسلح از یک نظام استبدادی و استعماری در یک نظامی مبتنی بر حاکمیت ملّی شد.
بدينوسيله به آگاهي هموطنان عزیز، ملت شرافتمند ایران، اعضا و هواداران مي رساند، جبهه ملي ايران در درون کشور چنان که پيشتر نيز مکررا اعلام کرده است، دارای خبرگزاری و یا روابط عمومی در خارج کشور نبوده و افرادی و یا سایت هایی که در این مورد فعالیت می کنند از طرف جبهه ملی ایران مورد تایید نیستند و مواضع این سایتها و یا خبرگزاری ها و افراد مربوط به این رسانه ها ارتباطی به جبهه ملی ایران نداشته و می تواند در بسیاری از موارد گمراه کننده و در تضاد با اساسنامه مواضع و منشور جبهه ملی ایران باشد.
بر اساس اساسنامه جبهه ملی ایران، آراء و مواضع جبهه ملي ایران توسط رياست شوراي مركزي يا سخنگوي جبهه ملي ایران و یا دربیانیه های رسمی این سازمان، اعلام میشود.
با توجه به موارد فوق به اطلاع می رساند که تنها رسانه های زیر مراجع اصلی اطلاع رسانی و مورد تایید جبهه ملی ایران می باشد.
رسانه های رسمی جبهه ملی ایران :
تارنما :
https://jebhemeliiran.org/
یوتیوپ :
https://www.youtube.com/@jebhemeliiran
تلگرام :
https://t.me/JMI_official
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/jebhemeliiran/
توئیتر:
https://twitter.com/jebhemeliiran
یازدهم فروردین 1402
کمیته رسانه جبهه ملي ايران
÷1
روایت زندگی محمود نریمان وزیر دارایی دولت ملی دکتر مصدق
جبهه ملی
خاک پای ایران
که رنج میهن
کشد به جان
بستهام پیمان
پا به پای توفان
که با تو باشم
به هر زمان
میهنم ایران در دنیا
غرق غرور و آزادگیست
جبهه ملی در این راه
از دل و جان با تو یکیست
ای ایران به تو دل بستم
جاویدان در جانم مقیم
برنگردم ای وطن عزیز
با توام از عهد قدیم
ای ایران به تو دل بستم
عزمم محکم و پابرجا
چون کوهی در توفان رها
دست دشمن تا به تو نرسد
با تو هستم در همهجا
خانهام ایران
مُلک عقل و ایمان
حصار مهرش
مرا امان
با تو همپیمان
تا رسد به سامان
شکوه نامت
در این جهان
ایران
شکوه تو
بنای فخر اجدادیات
این جان
که در تن است هر دم
فدای عشق و آزادیات
ایران
شکوه تو
بنای فخر اجدادیات
این جان
که در تن است هر دم
فدای نامت
ای وطن
یادت
ای وطن
تا ابد
جشن باستانی نوروز و جشن هفتاد و یکمین سالروز ملی شدن نفت فرا رسیده است.آغاز بهار سال 1402 و روز ملی شدن نفت درحالی از راه رسیده که جامعه ایران،سالی پر از وقایع دردناک و جانگداز را پشت سر نهاده و همچنان زیر ضربات شلاق استبداد و در سایه سیاه سرکوب ظالمانه ، در آتش خشم و التهابی بی مانند می سوزد.آخرین قیام ملی و سراسری ملت ایران،شش ماه قبل،از بیست و پنجم شهریور ماه با کشته شدن اسفناک دختر 22 ساله این ملت،خانم مهسا امینی در زندان گشت ارشاد،آغاز شد و روزها و ماه ها در سراسر کشور ادامه یافت.در این قیام ملی گسترده،صدها نفرکودک و زن و مرد کشته و هزاران نفر مصدوم و مجروح و ده ها هزار نفر در زندان های قرون وسطایی به بند کشیده شدند.کشته شدن مهسا امینی در زندان حکومت ، جرقه ی آتش عظیمی شد که همه ی ایران را فرا گرفت.اما روشن است که خیزش سراسری ملت ایران،نتیجه تلاش های فداکارانه و انباشت مطالبات بدون پاسخ 44 ساله اش و در اثر تنگناها و فشارهایی است که حکومت جمهوری اسلامی طی مدت بیش از چهار دهه با دیدگاه های ایدئولوژیک و اقدامات نادرست سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فساد گسترده کارگزاران خود برای ملت ایران به وجود آورده است.
امروز ملت ایران از اولیه ترین حقوق انسانی و سیاسی و اجتماعی محروم بوده و در زیر بار فشارهای اقتصادی وحشتناک،گرانی و تورم و فقر و بیکاری،کمر خم کرده است.
امروز ملت ایران استقلال و تمامیت ارضی و موجودیت خود را در معرض خطرات و تهدیدات جدی می بیند و عملکرد سخیف حکومت جمهوری اسلامی و ایجاد اختناق وبستن فضای سیاسی کشور و سرکوب نیروهای آزادیخواه و وطن دوست موجب گردیده که جرثومه های فساد و دست پروردگان سیاست های بیگانه تحت پوشش تبلیغاتی همان سیاست ها، با نمایش های مضحک و صدور منشورهای دیکته شده،از هر سو مدعی نجات ایران شوند.
در چنین شرایط ناگواری که تعداد زیادی از خانواده های ایرانی در غم ازدست دادن عزیزان خود سوگوارند وفرزندان بسیاری از مردم در زندان ها به سر می برند،حقیقتا جایی برای گفتن تبریک سال نو و روز ملی شدن نفت باقی نمانده است.اما در هر حال و به هرصورت این دو عید ملی هم زمان، از اذهان ایرانیان زدوده شدنی نیست.به طور قطع و یقین،ملت بزرگ ایران،به ویژه نسل جوان شجاع،هوشیار و آگاه این ملت با پایداری و فداکاری به اهداف بلند خود مانند کسب آزادی و استقلال،استقرار حاکمیت ملی و جدایی دین از حکومت ،دست خواهد یافت.ملت ایران با پشت سر گذاشتن بحران های اسفبار کنونی،نوروزهای بسیاری را با شادی و سربلندی به جشن خواهد نشست و سالروز ملی شدن نفت را که به منظور کسب استقلال سیاسی و اقتصادی صورت گرفته است،گرامی خواهد داشت.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-بیست و نهم اسفند 1401 خورشیدی