هفتاد و سه سال از قیام ملی سیام تیر ۱۳۳۱ میگذرد. قیامی از سوی نیاکان آزادهی ملت ایران که روزی «با خون خود نوشتند: یا مرگ یا مصدق» و بر بنیان استبداد و وابستگی شوریدند. قیام ملّی ۳۰ تیر نماد روشنی از اراده ملت ایران در مقابله توأمان با استبداد داخلی و سلطهجویان خارجی است. در این روز تاریخی، ملت ایران با حضور آگاهانهی خود در خیابان فریاد برآوردند که استقلال و آزادی ایران، اصولی خدشهناپذیر و بنیادیناند که تحقق یکی در گرو پاسداری از دیگری است.
مبارزات ملّت ایران، از نهضت مشروطه تا ملّی شدن صنعت نفت و پس از آن، همواره بر دو محور اساسی، یعنی مقابله با استبداد و نفی سلطه بیگانه استوار بوده است و قیام ملّی ۳۰ تیر را میتوان حلقهی وصلی برجسته از این زنجیره تاریخی دانست. در روزی که ملت ایران برای پشتیبانی از نخستوزیر محبوب و ملی ایران، دکتر محمد مصدق به خیابان آمدند تا همزمان به استبداد داخلی و استیلای خارجی در امور ایران «نه» بگویند. پیام ۳۰ تیر این بود که استقلال و آزادی باید به همراه و همراستا با یکدیگر محقق شوند و نمیتوان یکی را به پیشگاه دیگری قربانی کرد. تاریخ مبارزات ملت ایران نشان داده است که حفظ استقلال و حاکمیت ملّی تنها در پرتو مشارکت آزادانه و مؤثر مردم در تعیین سرنوشت خویش امکانپذیر است و نیل به آزادی نیز تنها با گسستن بندهای استعمار خارجی بر سرنوشت ملت ایران محقق خواهد شد.
امروز در شرایطی که خاورمیانه درگیر بحرانهای سهمگین و تجاوزات مستمر دولت نژادپرست و جنگطلب اسرائيل گشته است، اکنون که کمتر از یک ماه از تجاوز نظامی اسرائیل به میهنمان میگذرد، پیام ۳۰ تیر بار دیگر در گوش ملت ایران طنینانداز میشود. باید بدانیم هیچگاه هیچ آزادی و توسعهای با مداخلهی خارجی و نقض استقلال کشور به دست نیامده است. آنچنانکه امروز میبینیم سلطهگران به سرکردگی رژیم اسرائیل به سوریهی تسلیمشده نیز رحم نمیکنند و به جای باران آزادی سیلی از بمبهای ویرانگر را بر سر مردمی رنجدیده میریزند. این همه به ما میگوید که هیچ جامعهای در سایه مداخله قدرتهای خارجی، به توسعه، آزادی و ثبات پایدار دست نخواهد یافت.
اما پیامی دیگر در قیام ملی ۳۰ تیر وجود دارد که حاکمان و مشخصا هیئت حاکمهی جمهوری اسلامی را متوجه خود میدارد. آنکه دولتها تنها به پشتوانه حمایت ملت است که میتوانند در برابر مداخله و تجاوز خارجی مقاومت کنند و حفظ استقلال تنها با بازگرداندن آزادیهای اساسی و حقوق بنیادین به ملت میسر است. اگر اقشار و طبقات مختلف ملت ایران در قیام ملی سیام تیر ۱۳۳۱ توانستند ارادهی خود را به قدرتهای بزرگ جهان آن روز، بریتانیا، آمریکا و شوروی تحکیم کنند، تنها به دلیل حمایت همبستهی ملت از دولتی ملی بود که مطالبات و ارزشهای مشترک اکثریت قاطع ملت را نمایندگی میکرد؛ آنچنان که به گفتهی زندهیاد دکتر مصدق براستی چیزی جز «دست توانای ملت» نبود که «رستاخیز بیسابقه و جنبش پرافتخار ملت ایران را شالودهگذاری کرد و قوای اهریمنی استعمار را درهم شکست».
جبهه ملی ایران با تأکید بر لزوم تقویت انسجام ملی، به هیئت حاکمه جمهوری اسلامی هشدار میدهد که اتکای صرف به ابزارهای قهری و رویکردهای نظامی و امنیتی، راهی به سوی حفظ استقلال کشور نمیگشاید. استقلال پایدار جز با تکیه بر مشارکت ملت و تأمین آزادیهای اساسی میسر نخواهد شد و دولتها زمانی خواهند توانست در برابر تهدیدات خارجی ایستادگی کنند که از پشتوانه مردمی واقعی برخوردار باشند. از اینرو، بازگشت به حاکمیت قانون مبتنی بر اراده ملت، بازگرداندن آزادی ستانده شده از ملت و به رسمیت شناختن حقوق ایشان، ضرورتی اجتنابناپذیر و تنها مسیر خردمندانه برای حفاظت از استقلال و یکپارچگی ایران است.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – ۳۰ تیر ۱۴۰۴
برچسب: مصدق

پنجاه وهشت سال پیش در روز چهادهم اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق، رهبر نهضت ملّی ایران، جاودانه شد. او نَمُرد، بلکه نستوه و استوار، روی دو اُستوانه «استقلال» و «آزادی» ایرانزمین پایدار ماند؛ «که گفت که آن زندهٔ جاوید بِمُرد / که گفت که آفتاب امید بمرد / آن دُشمن خورشید درآمد بر بام / دو دیده بِبَست و گفت خورشید بِمُرد». دکتر مصدق نمُرد، بلکه زِندهٔ جاوید، بر بام تاریخ ایرانزمین جاودان شد. آنکه مُرده است و خواهد مُرد استبداد و دیکتاتوری و وابستگی است؛ چه آن که با یک کودتای بیگانه ساخته، دولت ملّی او را سرنگون کرد و چه این که در قامت استبدادِ دینی میراث فکری او را لگدمال و آرامگاه او را در حصر نگهداشته است.
دکتر مصدق نامش چنان لرزه بر ارکان خُسروُان ایجاد میکرد که حکومت استبدادی پیشین، نگذاشت تدفین پیکر پاکش چنان که خود وصیت کرده بود، در کنار آرامگاه شهیدان قیام ملّی سیتیر در ابنبابویه صورت گیرد. فرمان دادند که پیکرش در همان اتاقِ زندانش در تبعیدگاه به خاک سپرده شود. تا زمان انقلاب، مانع از تجلیلِ همگانی مردم از دکتر مصدق شدند. شگفتا که این سنتِ پلیدِ استبدادی، پس از استقرار اقتدارگرایان دینی، همچنان ادامه دارد. ابتدا در بلندگوهای رسمی به دکتر مصدق دشنام گفتند. نام بلند او را که در فردای انقلاب توسط مردم، در بلندترین خیابان تهران ثبت شده بود، ممنوع کردند. سپس جبهه ملّی ایران خانه سیاسی دکتر مصدق را مُرتّد اعلام نمودند. باری ستیزهجویی با دکتر مصدق، نشانه ستیز با استقلال و آزادی است. دشمنی با دکتر مصدق، دشمنی با دموکراسی است.
مجله لوموند فرانسه، فردای جاودانگی دکتر مصدق برای جهانیان مخابره کرد: «او کوروش کبیر در دوران معاصر بود». یعنی کسی که با ملّی کردن صنعت نفت ایران طومار امپراطوری بریتانیای کبیر را در مشرقزمین در هم پیچید، کسی است که موجب بازگرداندن عزت، عظمت و شکوه ایرانزمین شد. ایران، کشوری متمدن با تاریخی باستانی پر عظمت است. علیرغم افول و شکستهایی که در تاریخ متحمل شده، اما افتخاراتی سرافرازانه داشته است. دکتر مصدق مظهر عظمت و افتخارات ایرانزمین است. کسانیکه پای در میدان مبارزه با استبداد میگذارند، نباید آن گذشته پر افتخار و مبارزات با شکوه را فراموش کنند. بلکه باید از آن میراث با عظمت پاسبانی و صیانت کنند. نباید به بهانه رسیدن به آزادی، اصل استقلال را فراموش کنند. اگر استقلال کشور، پایمال شود، نه تنها از نعمت استقلال بیبهره خواهیم شد که از اصل مقدس آزادی نیز بینصیب میشویم. دکتر مصدق ، راهنمایی است که همواره پیوند این دو اصل را در بیان و عملکردش به ما گوشزد کرده است. فراموش نکنیم که دشمنی با دکتر مصدق همچنان ادامه دارد. کسانیکه در ایران و خارج از ایران، در صدد بدیلسازی برای کشور ما هستند، میراثدار همان کودتاچیانی هستند که تنها دولت ملّی و دموکرات ایران را سرنگون کردند و رهبر آن یعنی دکتر مصدق را زندانی و تا آخر عمر پر برکتش در احمدآباد در حصر نگهداشتند. اکنون میبینیم سالهاست میراثداران آن کودتا، امکان یادبود او توسط رهپویان آن رادمرد را در احمدآباد ممنوع کردهاند. آیا نباید پنداشت که استبداد کنونی، ادامه همان استبداد سلطنتی گذشته است؟
مصدق هرگز به مردم دروغ نگفت و وعدهی دروغ نداد و در صدد فریب آنان برنیامد. دکتر مصدق مظهر پاکدستی و فسادناپذیری بود. حاکمان بسیاری بودند و هستند که قدرت را وسیلهای برای مالاندوزی و غارت اموال مردم قرار داده و اموال و املاک مردم را به یغما بردند. در نهایت کشور را چون لقمهای لذیذ در دهان استعمار قرار دادند و در زمان خشم مردم نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند. این رادمرد، با مبارزهای خستگیناپذیر، بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان را از چنگال استعمار پیر بریتانیا به در آورد و آن را برای توسعه کشور و رفاه و سعادت ملت ایران، در اختیار این ملت گذاشت. او در مدت کوتاه حکومت خود لوایح اساسی مانند تشکیل سازمان تأمین اجتماعی و استقلال کانونها ازجمله کانون وکلا، شهرداریها، دانشگاه و انجمنهای ایالتی و ولایتی را به اجراء در آورد. او در مبارزه خستگیناپذیر خود نه تنها هیچ ریالی از خزانه مملکت دریافت نکرد، بلکه از دارایی شخصی خود نیز در راه استیفای حقوق ملت ایران هزینه کرد. و همانطور که گفت «رجال خیرخواه و مبارز کسانی هستند که در راه آزادی و استقلال وطن حاضرند از همه چیز خود بگذرند»، عمل کرد. در حالیکه میبینیم از دیرباز تاکنون کشور عزیز ما صحنهی تاخت و تازِ حکومتهای فاسدی است که کشور ما را با استبداد و فَساد آغشته کردهاند.
دکتر مصدق نه تنها بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان یعنی نفت را ملی یعنی از آن ملت کرد، بلکه دیو مهیب استبداد را از این کشور راند و راه آزادی را به ملت ما و تمام کشورهای استعمارزده آسیا و آفریقا آموخت. فساد را از بیخ و بن ریشهکن کرد. شگفتا که عوامل استبداد و استعمار، استبدادستیزی و استقلالطلبی و فسادزدایی او را تاب نیاوردند و با کودتایی ننگین، بساط استبداد و فساد و وابستگی را گستراندند که تاکنون هم بر کشور ما چیره است.
دکتر مصدق رهبر مبارزه با استبداد در هر لباس و تحت هر نامی است. تا مبارزه بر علیه استبداد جاری است، نام بلند دکتر مصدق چون ستارهای درخشان بر تارک تاریخ میهن ما میدرخشد.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
چهارده اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی

بدینوسیله به اطلاع میرساند که اعضای شورای مرکزی جبهه ملّی ایران بر طبق سنت دیرینه، جهت گرامیداشت شهدای قیام ملّی سیام تیر ۱۳۳۱، شهدای راه آزادی و استقلال ایران، که همان راه مصدق بزرگ است، بر سر مزار آنان در ابنبابویه حضور یافته و نسبت به آنان ادای احترام خواهند نمود. برای علاقهمندان به شرکت در این مراسم، وسیله رفت و برگشت آماده است.
محل حرکت: خیابان عباسآباد، خیابان سرفراز (دریای نور سابق)، سر خیابان چهارم.
زمان حرکت: راس ساعت ۳۰ / ۹ صبح روز جمعه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۳.
کمیته تشکیلات جبهه ملی ایران – استان تهران

عصر روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ به مناسبت پنجاه و هفتمین سالروز درگذشت بزرگ مرد تاریخ ایران،دکتر محمد مصدق، اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و اعضا و هواداران همراه با رهبران احزاب ملی و جوامع مدنی و شخصیت های سیاسی در یک گردهمایی، یاد و نام دکتر مصدق را گرامی داشتند.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران بازنشر تصویری این مراسم را در قسمت های مختلف تقدیم اعضا و هواداران می کند.
بخش اول :سخنرانی دکتر محسن فرشاد . سخنگو و عضو هیئت رهبری- اجرایی جبهه ملی ایران در مراسم 57 امین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق
بخش دوم: سخنرانی دکترسیف زاده وکیل و عضو هیئت موسس کانون مدافعان حقوق بشر
بخش سوم: سخنرانی دکترطالع دبیر حزب پان ایرانیست (هیئت اجرایی)
بخش چهارم: قرائت شعر توسط اقای شفیع زاده عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران سخنرانی مهندس توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران
بخش پنجم: سخنرانی آقای تیرداد بنکدار عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران
سخنرانی و قرائت شعر توسط آقای دکتر بادکوبه ای شاعر و ادیب به مناسبت 57 امین سالروز درگذشت دکترمصدق
سخنرانی آقای دکترموسویان رییس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت 57 امین سالروز درگذشت دکترمصدق
دکتر حسین موسویان در گفتوگو با آگاهینو:
جبهه ملی ایران جمهوریخواهی را در تداوم مشروطهطلبی میداند.
متن گفتگو را در اینجا گفت_وگو_با_دکتر_سید_حسین_موسویان_ مطالعه کنید

هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حالی سپری میکنیم که زیانها و خسارتهای ناشی از آن کودتا، کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه، رهنمون کرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه تنها یگانه دولت ملّی، مستقل و دموکرات ایران را سرنگون ساخت، بلکه موجب استمرار و استقرار استبداد در تمام این هفتاد سال چه قبل و چه بعد از انقلاب گردید. همانطور که دکتر مصدق بیان کرده بود، کشوری که استقلال ندارد، از نعمت آزادی نیز بیبهره است و گفته بود که رفاه و سعادت هر ملّتی در گرو صیانت از استقلال و آزادی است. پس از آن تاریخ شوم، پادشاه کشور دست در دست آمریکا و انگلیس، هم استقلال ملّی را نابود ساخت و هم آزادیهای اساسی را سرکوب کرد.
دولت ملّی دکتر مصدق، آزادیهای اساسی و استقلال ملّی کشور را تأمین کرد، و تنها دولتی بود که پس از انقلاب مشروطیت تا کنون،براستی از آمال و اراده ملّی مردم ایران برخاسته بود. در طول ۲۸ ماه استقرار دولت ملّی، عوامل داخلی بیگانگان همراه با حمایت مستقیم اربابان خارجی خود دائما در پی سرنگونی و دستانداز ساختن در سر راه دولت بودند،اما این آحاد ملّت بودند که مانع از اجرای اهداف شوم آنها میشدند. بهویژه در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، که ملّت با قیام و خروش و نثار خون خود، نقشههای این عوامل را خنثی کرد. در کودتای شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فقط یک دولت ملّی را سرنگون نساختند، بلکه یک ملّت را سرکوب و ازداشتن آزادی و استقلال و آینده ای روشن و سعادتمندانه محروم ساختند. ملّت ایران همواره بغض این شکست ملّی را دل داشت. جلوی دیدگان خود دید که چه استبداد سیاهی پس از کودتا مستقر شد، تا جاییکه جامعه هرگز روی آسودگی وجدان،آرامش روان ، آسایش زندگی، آزادی و استقلال را ندید. ملت در طول ۲۵ سال استقرار حکومت برخاسته از کودتا، در پی آن بود که به حکومت دژخیمان استبداد سلطنتی وابسته پایان دهد و یک نظام جمهوری مستقل بر پایه اراده ملّی و موازین دموکراسی را جایگزین آن کند. ضمن اینکه خاطره و الگوی دولت ملّی،دموکرات و مستقل دکتر مصدق را در ذهن داشت، و به دولتی مشابه آن فکر می کرد.
سرانجام بغض و مطالبات ملّت ایران در سال ۱۳۵۷ منفجر شد، و ملّت طومار نظام سلطنتی استبدادی را برای همیشه بست. اما با هزاران دریغ و افسوس، انقلاب ایران که درجهت تداوم نهضت ملّی ایران بهرهبری دکتر مصدق شکل گرفته بود، باز هم توسط همان عوامل داخلی و خارجی شکست خورد. انقلاب ایران که به منظور کسب آزادی و استقلال و حاکمیت ملی صورت گرفته بود، دستخوش اقتدارطلبی فرصتطلبان غارتگر و واجد انواع فساد ها، قرار گرفت و استبدادی جدید از آن سر بر آورد . در نتیجه آمال ملّت ایران به طاق نسيان کوبیده شد. در مجلس خبرگان قانون اساسی همان نمایندگان حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی و همان فدائیان اسلام که از عوامل اصلی کودتای 28 مرداد بودند ، زمینههای تصویب حکومت فردی با صبغههای ایدئولوژیک را فراهم نمودند .
مظفر بقایی نقش بسیار مهمی در پیوند دادن عوامل خارجی و داخلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت. اسناد گواه آن است که او پس از کودتای ۲۸ مرداد با نفوذ در دستگاه نظامی و امنیتی موجبات تثبیت نظام استبدادی قبلی را فراهم کرد. بعدها از همین روش نفوذ در انقلاب ایران استفاده کرد.
آیتالله کاشانی هم نقش بسیار مهمی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت.و از جمله عوامل مؤثر داخلی در سرنگونی دولت ملی محسوب میشد.موجب تاسف بسیار است که پس از انقلاب ، سران حاکمیت خود را میراثدار کاشانی میدانستند.
یکی از جریانهایی که در کودتای ۲۸ مرداد سهم بسزایی داشت، فدائیان اسلام بهرهبری نواب صفوی بود. از ابتدای دولت ملّی آنها با خشونتطلبی، موجبات کودتا را فراهم کردند. یکی از کنشهای آنان ترور نافرجام یار وفادار دکتر مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی بود. پس از انقلاب نه تنها روش فدائیان اسلام تدوام یافت که اعضای آنان در سمتهای مختلف منصوب شدند. ضمن اینکه سران حاکمیت، به نزدیکی خود به فدائیان اسلام، مفتخر بودند!
خط و خطوط همان عوامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موجب بازسازی دوباره استبداد در فردای انقلاب ایران شد. پس از انقلاب با بحرانسازی ها مانند اشغال سفارت آمریکا، و ۴۴۴ روزه گروگانگیری، ادامه جنگ عراق با ایران تا مدت هشتسال و با عنایت به پشتیبانی غرب، زمینههای تثبیت استبدادی خونین و سرکوبگر را آماده کردند. تمامی جریانهای ملی، بهویژه جبهه ملی ایران را در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ با حربه ارتداد از صحنه بیرون کردند. رفته رفته دیگر احزاب چپ و حتی اسلامی را سرکوب نمودند. کاری که پهلوی نتوانست انجام دهد، آنان یکسره انجام دادند.
در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون نمودند. اما در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ ، فرمان سرکوب پیروان دکتر مصدق و جبهه ملی ایران را صادر کردند. مصدق را مسلم ندانستند. کودتای ۲۸ مرداد را نه یک کودتا، بلکه سیلی اسلام به دهان مصدق خواندند و جبهه ملّی ایران میراث پاک دکتر مصدق را مرتد اعلام کردند. حتی نام خیابانهای بزرگ شهرها که پس از انقلاب، نام نیک دکتر مصدق توسط مردم بر آن ها نهاده شده بود، تغییر دادند.
در این سالیان برخی عوامل خارجی و داخلی کودتا، کودتا را محرز دانستند. بهعنوان نمونه شاه و اسدالله علم در گزارش روزانه خود به این امر گواهی دادند. اشرف پهلوی و ثریا اسفندیاری به نقش خود در کودتا اذعان کردند. در آمریکا و انگلیس عوامل کودتا با نوشتن کتاب های خاطرات به نقش خود در کودتا اعتراف کردند. صدها سند در این باره نشر دادند.در همین سال های اخیر اردشیر زاهدی داماد ونزدیک ترین فرد به شاه برگه صورت حساب مخارج کودتا را به دانشگاه استنفورد هدیه نمود.دستگاه های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا اسناد محرمانه کودتا را پس از گذشت زمان قانونی منتشر کردند.
از همه مهمتر رؤسای جمهور و سران دو قدرت دخیل در کودتا به نقش آمریکا و انگلیس گواهی دادند. بهعنوان نمونه ریچارد نیکسون رئیسجمهور اسبق جمهوریخواه آمریکا که خود در کودتا نقش داشت، به نقش آمریکا در کودتا اعتراف کرد. رئیسجمهورهای معاصر آمریکا کلينتون و اوباما، نیز به نقش آمریکا در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق تأکید و از ملت ایران پوزش خواستند. مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت کلینتون در سال ۲۰۰۰ و برنی سندرز سناتور دمکرات، به نقش اصلی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد اذعان کردند. اخیراً دیوید اوئن و جک استراو وزرای خارجه اسبق انگلستان، به نقش انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرده اند. فصل مشترک سخنان این معترفان این بوده که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمینههای دموکراسی در ایران و خاورمیانه را از میان برد و موجب تثبیت دیکتاتوری در ایران شد. حتی بهصراحت ریشه ی شرایط بحرانی دوران کنونی چه در ایران و چه در منطقه را در آن کودتای شوم دانستند.موجب تاسف و حیرت است که هنوز کسانی پیدا شوند که بخواهند آن کودتای ننگین را با کمال وقاحت قیام ملی وانمود نمایند.
کسانیکه خیانت و جنایتهای رژیم گذشته از جمله کودتای ننگین ۲۸ مرداد را تطهیر کنند، خود رهاوردی جز نظام استبدادی دیگری نخواهند داشت. کسانیکه کودتای ۲۸ مرداد را سیلی اسلام بر دهان دکتر مصدق بدانند، با دموکراسی، استقلال، آزادی و حقوق بشر بیگانهاند.و نتیجه عملکرد آن ها اوضاع اسفناک و مشقت بار کنونی را برای ملت ایران به وجود آورده است.
حکومت کنونی در تداوم رژیم استبدادی قبلی است. کسانیکه تنها به بحرانها در ۴۴ سال گذشته اشاره میکنند، واقعیت را پنهان میکنند، و نمی گویندکه وقوع انقلاب 57 و بحرانهای کنونی ریشه در عملکرد رژیم گذشته بهویژه درکودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دارد.
جبهه ملّی ایران همانطور که بارها گفته است،راه برونرفت از بحرانهای هفتاد ساله را تحقق آزادی، استقلال ،عدالت اجتماعی،جدائی دین از حکومت و استقرار حاکمیت ملی بر اساس انتخابات آزاد در نظام جمهوری می داند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-28 مرداد 1402

مستند ((مصدق،نگاهی دیگر)) فیلمی از شهید هدی صابر_محصول۱۳۸۸

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره دویست و نوزده به تاریخ نوزدهم خردادماه 1402
لینک دانلود :پیام جبهه ملی ایران – 219


امروز بار دیگر شاهد اعدام جوانان ایرانزمین بودیم. جوانانی که در روندی غیر عادلانه محاکمه و سربدار شدند. اعدام به هر بهانه و دلیل امری نادرست و جنایتکارانه است. جبهه ملّی ایران سالها است که اعدام را مردود شمرده و ان را بنا به موازین حقوق بشری و انسانی امری نادرست میداند.
اعدامهای اخیر ملت ایران را عزادار کرده و تنها بر خشم مردم افزوده است. پاسخ صحیح به درخواست مردم برای داشتن حکومتی قانومندار و دموکرات و مبتنی بر حقوق بشر، چنین رفتاری نبوده و لازم است که حاکمیت در رفتارهای خود تجدید نظر کند.
جبهه ملّی ایران برای پاسخ به درخواستهای ملت ایران در این راه دشوار آزادی و استقلال، راهکار سه مادهای اعلام داشته که الگویی مسالمتآمیز برای انتقال قدرت به ملت است.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
29 اردیبهشت 1402