دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

بیانیه جبهه ملی ایران در سالگرد انقلاب : چهل‌وشش سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ گذشت

هدف مردم ایران رهایی از حکومت استبدادی و به دست آوردن آزادی و استقلال بود.
در چهل‌وششمین سالگرد انقلاب ایران به نسل‌های پس از انقلاب، به ویژه نسل کنونی، درباره انقلاب ایران چه می‌توان گفت؟ آیا وضع فلاکت‌بار کنونی، از بین رفتن‌شان و حیثیت تاریخی ملت ایران در جامعه جهانی، استبداد و اختناق حاکم بر کشور، فقر عمومی و اقتصاد ویران، فساد گسترده، مورد تهدید بودن امنیت و تمامیت ارضی کشور را که همگی حاصل ۴۶ سال سلطه نظام جمهوری اسلامی بر کشور است، باید هدف آن انقلاب دانست؟ یا انقلاب ایران را باید محصول اراده تمامی آحاد و اقشار جامعه ای دانست که به چیزی جز رفاه و آسایش و رهایی از بند استبداد، فکر نمی‌کردند؟ آیا محکوم کردن یک نسل زیرعنوان نسل انقلاب قضاوتی درست است؟
نخست این‌که انقلاب امری نبود که یک‌شبه بر ملت ایران نازل شود. بلکه رویدادی در مسیر و بستر حوادث تاریخی بود. در صدوپنجاه سال گذشته، ملت بزرگ ایران، همواره در مقابل ظلم و استبداد و استعمار ایستادگی کرده و به وجود آورنده قیام‌ها، انقلاب‌ها، جنبش‌ها و نهضت‌های بزرگ بوده است. قیام تنباکو، انقلاب مشروطه، نهضت ملّی کردن نفت ایران، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش خرداد ۱۳۶۰، جنبش دانشجویی ۱۳۷۸ و جنبش‌های معاصر که واپسین آن جنبش زن، زندگی و آزادی بود. تمامی آن‌ها سلسله جنبش‌های به هم پیوسته‌ای است که هدفی جز استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی نداشته است. انقلاب ایران را باید در پیوند با زنجیره‌ به هم پیوسته‌ی جنبش‌های اجتماعی و سیاسی صدوپنجاه سال اخیر نگریست. اولین عامل وقوع انقلاب، عملکرد حکومت مستقر است که برای ملت راهی جز عزم و تصمیم به واژگونی حکومت باقی نمی‌گذارد.
شاه سابق، نهضت‌ ملّی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق را بر نتابید و از ابتدای روی کار آمدن دولت ملی و دموکرات ایران، همواره بر علیه آن دسیسه‌چینی و توطئه ‌کرد. در نهایت به همراهی انگلیس و آمریکا، اجامر و اوباش و بخشی از روحانیت، برپا کننده کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، استبدادی مطلقه را در ایران ایجاد کرد. او به هیچ‌عنوان در بیست‌وپنج سالِ پس از کودتا، قانون اساسی مشروطه که بزرگ‌ترین دستاورد نیاکان ما بود و همچنین آزادی‌های مدنی و سیاسی مردم را نپذیرفت. احزاب سیاسی که رکن اصلی دموکراسی هستند، آزادی بیان و رسانه را سرکوب کرد. هر نوع فعالیت سیاسی و فکری توسط جامعه و نخبگان، پاسخی جز داغ و درفش نداشت. ساواکِ شاه دستگاه سرکوبی بود که افراد را به جرائم مختلف دستگیر و به بدترین شکل شکنجه می‌کرد. رویداد انقلاب را باید در بستر چنین استبدادی نگریست. البته نیازی به ذکر نیست که جمهوری اسلامی در همه‌ی این زمینه‌ها دستگاه سرکوب رژیم سابق را روسپید نموده است. مردم ایران، شاه را مسئولِ خفقان و اختناق و پای‌مالی آزادی و استقلال ملی کشور می‌دانستند و از همین‌ رو خواستار بیرون راندن شاه از کشور و پایان‌پذیری سلطنتِ استبدادی بودند.
پس از استقلال و آزادی، تأسیس نظام جمهوری مهمترین هدف و آرمان بود. آیا مردم ایران در پی نظام اقتدارگرایی بودند که از استبداد فردی گذشته، به مراتب بدتر باشد!؟ آن‌چه که پس از انقلاب رخ داد، در تضاد با آرمان‌ها و اهداف انقلاب بود.

اقتدارگرایان سوار شده بر موج انقلاب نخست با یک مجلس فرمایشی تحت‌عنوان مجلس خبرگان، پیش‌نویس قانون اساسی که در آن به حاکمیت ملی و نظام جمهوریت تأکید شده بود، کنار نهادند و یک نظام اقتدارگرا بدتر از نظام گذشته را برای ما رقم زدند. سپس با ایجاد بحران، مانند اشغال سفارت آمریکا و ۴۴۴ روز گروگان‌گیری، فضای جامعه را ملتهب و سنگین کردند. کمتر از یک‌سال بعد از اشغال سفارت آمریکا، با حمله عراق به ایران، جنگ هشت ساله آغاز شد. جنگی که می‌توانست پس از چندماه به پایان برسد، به واسطه قدرت‌طلبی اقتدارگرایان و منافع قدرت‌های غربی و شرقی به هشت سال جنگ‌ خانمان‌سوز تبدیل شد. آثار گروگان‌گیری و جنگ‌ هشت‌ساله پس از گذشت چهار دهه، هنوز گریبان‌گیر ملت ایران است.
اقتدارگرایان با ادامه این جنگ به بدترین شکل، به سرکوب احزاب و نیروهای مختلف سیاسی پرداختند. در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ جبهه ملی ایران را مرتد و سرکوب کردند، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان‌های سراسر کشور، آخرین پرده خونین از سرکوب انقلاب مردمی ایران بود.
حوادث چهل‌وشش سال گذشته نشان داده است که ملت ایران همان‌طور که با استبداد سلطنتی مبارزه کرد و آن را بیرون راند، با استبداد دینی نیز مخالف است و آن را بر نمی‌تابد، و در صدد تغییر و تحول در میهن خود است. اکنون می‌بینم که جامعه چقدر نسبت به استبداد دینی به تنگ آمده، استبدادی که به مراتب از استبداد سلطنتی، هولناک‌تر است. نه تنها با جهان رویکرد خصمانه دارد، بلکه با ملت خویش هم سر ستیز دارد.

گویا برای آنان ایران‌زمین اهمیتی ندارد، بلکه آن‌چه که واجد اهمیت است توسعه نظام ایدوئولوژیک است. اکنون که ملت ایران با فشار حداکثری و تحریم در این وضع رقت‌انگیز قرار گرفته‌ است، حتی از مذاکره نیز پرهیز می‌کنند! فرار از مذاکره نشانه قدرت و عزت نیست، بلکه نشانه ضعف و استیصال است.
اما مهمترین خطایی که قابل نقد جدی است؛ برگزاری رفراندومی در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ بود که نه محتوای آن مشخص بود و نه فرآیند حقوقی و منطقی پیش از آن اجرا شده بود. این رفراندوم زمینه‌های دیکتاتوری و بازسازی استبداد را پس از انقلاب فراهم کرد.
جبهه ملی ایران بر این باور است که نخستین گام برای یک تحول سازنده، برگزاری یک انتخابات کاملاً آزاد، سالم و منصفانه برای برپایی یک مجلس مؤسسان قانون اساسی است. در این مجلس، نمایندگان تمامی ملت ایران اقشار، احزاب و اصناف، برنامه و قانون اساسی خود را مطرح می‌کنند و در نهایت قانون اساسی مورد تصویب، توسط مردم مورد تأیید قرار می‌گیرد.
از ملت شریف ایران به ویژه جوانان غیور این سرزمین، انتظار می‌رود که با توجه به رویداد‌های تاریخ معاصر و در چارچوب زمانی و شرایط مربوطه، زمینه‌ها و موجبات شکل‌گیری انقلاب ایران را بهتر و بیشتر بررسی نمایند و به طور قطع و یقین برای فردای ایران در پی استقرار حاکمیت ملی بر اساس رأی و انتخاب ادواری مردم و نظامی دموکرات، مستقل و مردم‌سالار که در آن به عدالت و رفاه اجتماعی و جدایی دین از حکومت تاکید شده، باشند.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به دکتر مسعود پزشکیان

به نام خداوند جان و خرد

جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رییس‌جمهور محترم نظام جمهوری اسلامی ایران

با درود
به آگاهی می‌رساند، از سال ۱۳۸۸، امکان بازدید از محل آرامگاه دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملّی ایران در احمدآباد، برای عموم علاقه‌مندان ممکن نبوده است. به ویژه ورود علاقه‌مندان و پیروان راه این رادمرد در روز چهارده اسفند، همزمان با سالروز درگذشت ایشان با ممانعت‌های نظامی و امنیتی روبرو می‌شود.
همان‌طور که جناب‌عالی آگاه هستید دکتر مصدق با رهبری خود در نهضت ملی ایران، نه تنها موجبات ملی شدن صنعت نفت ایران را به انجام رسانید، بلکه موجب کوتاه شدن دست قدرت‌های بیگانه، به ویژه استعمار بریتانیای کبیر در امور ایران شد. رهبری او در نهضت ملّی ایران الهام‌بخش کشورهای ستمدیده گردید و او را زعیم عالیقدر مشرق‌زمین نامیدند. همه می‌دانند که ابرقدرت‌ها خدمات استقلال‌طلبانه و آزادی‌خواهانه‌ی وی را برنتابیدند و با یاری دستگاه سلطنت و بخشی از روحانیت و سایر عوامل داخلی خود و البته اجامر، تنها دولت ملی (برآمده از اراده و حاکمیت ملت) را با کودتای نظامی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرنگون کردند.
بیان اعتراف کودتاچیان داخلی و خارجی به چنین کودتای مفتضحانه‌ای، تکرار مکرارت است. هر سال بر سیل این اعتراف‌ها و شواهد اضافه می‌شود. اما جای درنگ بود که در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد سال گذشته حکومت جمهوری اسلامی، به‌رغم آن نظرات گذشته خود درباره دکتر مصدق، دادگاهی برگزار و در آن نقش دولت ایالات متحده آمریکا در این کودتا را محکوم کرد.
گفتنی است که دکتر مصدق و یاران او، پس از کودتا محکوم و مغضوب شدند. دکتر مصدق پس از سه سال زندان مجرد، تا پایان عمر پر ثمرش (بیش از ده‌سال)، در منزل شخصی خود در احمدآباد تبعید و زندانی بود. حتی دستگاه حاکم مانع از اجرای وصیت ایشان شد و امکان تدفین پیکرشان در کنار آرامگاه شهدای قیام ملّی سی‌تیر را نداد و به دستور حکومت، او را در همان اتاق محبس خانگی اش، دفن کردند. نه تنها امکان حضور عموم مردم را در تشییع پیکر ایشان ندادند، بلکه تا پایان حکومت دیکتاتوری سابق، امکان برگزاری هیچ آیین یادبودی، به ویژه آیین سالگرد ایشان در چهارده اسفند ممکن نبود.
چرا باید چنین سنت استبدادی، همچنان ادامه یابد؟ چرا باید به‌رغم محکوم کردن کودتا، توسط جهانیان، قدرت‌های جهانی و اکنون دستگاه جمهوری اسلامی، امکان ستایش از آن ابرمرد تاریخ و برگزاری آیین یادبود در احمدآباد توسط دستگاه‌های نظامی و امنیتی سلب شود؟
جبهه ملّی ایران از شما که شعار وفاق ملی را دستور کار دولت خود قرار داده اید، می‌خواهد که امسال امکان برگزاری آیین یادبود دکتر مصدق در چهارده اسفند در محل آرامگاه احمدآباد را از مردم سلب نکنید و از دستگاه‌های نظامی و امنیتی بخواهید که مانعی برای ورود علاقه‌مندان به این محل، ایجاد نکنند.
با احترام – شورای مرکزی جبهه ایران
تهران – هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

ظلم و بد رفتاری نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده های آنان را متوقف کنید هموطنان عزیز!

حکومت جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار دارد که در اهداف ایدئولوژیک خود در منطقه و در بین همسایگان با ناکامی روبرو شده و از نظر موقعیت بین‌المللی منزوی و در معرض فشار و تهدید می‌باشد.در داخل کشور نیز از تأمین اولین نیازهای جامعه عاجز مانده و توان اداره کشور را از دست داده است. گرانی و تورم افسار گسیخته زندگی را برای قشرهای وسیعی از جامعه دشوار و ناممکن نموده است.
در این شرایط شاهد آنیم که حکومت به جای دلجویی و عذرخواهی از ملت ایران، به افزایش فشار بر مردم و بالاتر بردن سطح اختناق و استبداد روی آورده است. به طوری که در روزهای اخیر، ایجاد تنگنا و آزار و اذیت نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده‌های ارجمند آنان، شدت بیشتری را نشان می‌دهد.
در اطاق ملاقات زندان اوین، آقای نیما خندان، فرزند نوجوان آقای مهندس رضا خندان و بانو نسرین ستوده، شخصیت‌های آزادی‌خواه و مدافع حقوق بشر را که به منظور دیدار با پدر خود مراجعه کرده بوده، مورد ضرب و شتم قرار داده، به او دست‌بند می‌زنند و برای مدتی او را بازداشت می‌کنند.
جبهه ملی ایران از کلیه احزاب و سازمان‌های سیاسی، جوامع مدنی و جامعه بین‌المللی و نهادهای مدافع حقوق بشر می‌خواهد که به این نقض آشکار حقوق انسان‌ها اعتراض کنند و اقدامات لازم مدنی و حقوقی برای آزادی فوری زندانیان سیاسی و عقیدتی و پایان دادن به آزار و اذیت خانواده‌های فعالان سیاسی و حقوق بشری در ایران به عمل آورند.
ما با صدای بلندتر از همیشه، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی در سراسر کشور و توقف آزار و اذیت نسبت به خانواده‌های ارجمند آنان هستیم .
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

ما درد مشترکمان را فریاد می زنیم : حمله خشونت‌‌بار به تجمع مسالمت‌آمیز بازنشستگان فرهنگی را محکوم می‌کنیم.

در کمال تاسف در روز دوشنبه مورخ یکم بهمن۱۴۰۳ شاهد صحنه تلخ و دردناک حمله نیروهای امنیتی نظام به تجمع صنفی معلمان بودیم.

این تجمع از سوی معلمان بازنشسته شده در سال۱۴۰۲ ، در مقابل وزارت آموزش و پرورش، صورت گرفت. اين معلمان خواستار پرداخت باقیمانده سنوات بازنشستگی خود بودند که ۱۶ ماه به تعویق افتاده است. به عبارت دیگر آن‌ ميزان از پاداش بازنشستگى كه ١٦ ماه قبل  می‌بایست به این عزیزانی که يكايك ما مدیون زحماتشان هستیم پرداخت می‌شد، نه تنها پرداخت نشد بلکه در جواب درخواست زنان و مردان فرهیخته کشور که سالیان سال از عمر خود را در جهت تعلیم و پرورش فرزندان این آب و خاک سپری کردند، اسپری فلفل در صورتشان پاشیدند‌!

دردی که در چهره بانویی که مورد حمله بی‌شرمانه قرار گرفته بود، دیده شد گویای فریادی در دل نهفته بود که از عمق جان ریشه می‌گرفت. دیدن مزد زحمت‌هایی بود که با عشق و بردباری دهه‌ها متحمل شده بود.

درخواست صنفی معلمان بازنشسته در نهایت شکیبایی، بدون پرخاشگری و توهین در حالی مطرح می‌شود که اگر سنوات معوقه همین امروز هم پرداخت می‌گردید به دلیل تورم و افزایش سر سام‌آور هزینه‌ها و کاهش ارزش پول ملی که ثمره خلافت آقایان نشسته بر کرسی قدرت می‌باشد، ارزشی معادل نصف زمان بازنشستگی‌شان یعنی سال ۱۴۰۲ را خواهد داشت.  آيا ميتوان عنوانى به غير از يك سرقت ملى خاموش بر چنين اعمالى متصور شد؟

چگونه است كه اگر قسطی از اقساط وام از جانب مردم به تعویق افتد آن را با جریمه دیر کرد باز پس می‌گیريد، اما جواب مطالبه‌ی بر حق  برای پرداخت دستمزد و معوقه‌ای بی دلیل را با اسپری فلفل می‌پردازید؟

وزیر آموزش و پرورش دولت آقاى پزشكيان،كه كابينه خود را بر محوريت ايجاد وفاق ملى در ويترينى نمايشى عرضه نمود، چگونه ميتواند چنين شرمسارى را در برابر فرهیخته ‌ترين قشر جامعه، يعنى معلمان زحمتكش و نسل ساز فرداى ميهن، توجيه نمايد؟هر يك از شما كه امروز در مسند قدرت نشسته ايد، فارغ از كيفيت عملكردتان ، نتيجه زحمات معلمان خود در مقاطع مختلف تحصيلي‌تان هستيد. اما بنگريد كه چگونه

نيروهاى سركوب گرتان از سوى شما جبران زحمات مى نمايند؟ با اعمال انواع خشونت ورزى های لفظى و فيزيكى، ارعاب،  بازداشت و زندان سخن از وفاق ملى مى گوييد  در حاليكه عاجز از شنيدن حتی  مسالمت‌آمیزترین و متمدنانه‌ترین اعتراض‌ها از سوى ارزشمندترين قشر بى ادعاى جامعه، يعنى معلمان زحمتكش، مى باشيد؟

دولت چهاردهم يا بايستى شعار انتخاباتى خود را تغيير دهد يا بيش از اين به شعور ملت توهين ننموده و در درك خود از وفاق ملى بازنگرى نمايد!  فجايع گوناگونى كه جامعه بحران زده‌ى ما تاكنون شاهد وقوع آن بوده است گواه از برخورد غير انسانى و غير اخلاقى نيروهاى امنيتى و انتظامى حاكميت با هر گونه مطالبه‌گرى از سوى هر صنف حقيقى و حقوقى جامعه‌مان دارد.

شوربختانه چنين برخوردهايي برعكس در  تقابل با اتحاد ملى بوده است زيرا كه جهت وفاق از راس قدرت به سوى مردم و ناراضيان يك جامعه نشأت ميگيرد و نه بالعكس و يك طرفه! دريغ از حداقل روادارى نسبت به مطالبات صنفى و اجتماعى و نشان دادن كمترين ميزان حساسيت به حقوق مدنى و شهروندى يك ملت!

سازمان زنان جبهه ملی ایران، ضمن محکوم کردن هر گونه خشونت علیه تجمع مسالمت آمیز بازنشستگان فرهنگی و معلمان شاغل خواستار پایان دادن به برخوردهای امنیتی و قهرآمیز با تمامی تجمعات مسالمت‌آمیز و مطالبه محور سیاسی ،اجتماعی و صنفی در کشور می‌باشد.

 

سازمان زنان جبهه ملی ایران

                                                                                                                          تهران – سوم بهمن ۱۴۰۳

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

جهان پهلوان تختی همواره دشمن دیو مهیب استبداد بود

هفدهم دیماه سالگرد جاودانگی غلامرضا تختی، انسانی از تبار عیاران و جوانمردان است که نه سر به آستان قدرتی فرود آورد و نه شیفته قدرت گردید، بلکه پهلوانی خدمت‌گذارِ ملتِ ستمدیده ایران و مخالف قدرت استبدادی و البته پیرو راهِ پاکِ مصدقِ بزرگ بود. او «جهان‌‌پهلوان غلام‌رضا تختی» بود. کسی که از ابتدای ورودش به کارزار اجتماع، ورزش و سیاست، همواره از یک منش و بینش پیروی می‌کرد. او انسانی نبود که مدتی همراهِ دستگاهِ استبدادی و زمانِ دیگر به مقتضایِ فضایِ زمانه، رَنگِ دیگری به خود بگيرد! بلکه رفتار و کنشِ مردمی، ملی‌گرایانه، استقلال‌طلبانه و آزادی‌‌خواهانه او از ابتدا تا واپسین روزهای زندگیش، ثَبات و استمرار داشت. غلام‌رضا تختی در پنج شهریور ۱۳۰۹ زاده شد. او برخاسته از مردم دردکشیده جنوب‌شهر تهران منطقه خانی‌آباد بود. پدر او حاج‌ ارباب رجب، از یخچال‌دارانِ به‌ نام جنوب تهران بود که اموالش به ناحق توسط حکومت رضاشاه مورد تصرف قرار گرفت و پایش به شدت جراحت دید‌. تاجایی‌که تا پایان عمر ناتوان شده بود. این رویداد هولناک در ذهن غلام‌رضا، موجبات برآمدن خصلت ضداستبدادی و ظلم‌ستیزی شد. او در حالی‌که برای امرار معاشِ خانواده در تهران و مسجدسلیمان تن به کارهای دشوار می‌داد، برای پرورش روان و اندام خود، روی به ورزش‌ باستانی و زورخانه‌ای آورد. در سال ۱۳۲۸ به تیم کُشتی پولاد پیوست. همزمان با شکل‌گیری جبهه ملّی ایران، ایشان برای پایداری فعالیت‌های سیاسی خود، وارد حزب زحمتکشان ملت ایران شد. تختی علی‌رغم نسبت خانوادگی با «مهندس کاظم حسیبی» به عنوان چهره درخشانِ نهضت ملّی ایران، خود به ضرورت ملّی‌گرایی و فعالیت در احزاب ملّی رسید. از همان سال ۱۳۲۸ تا پایان عمر خود، نزدیک به هجده‌سال، به آرمان‌های جبهه ملّی ایران پای‌بند بود و دکتر مصدق را به عنوان رهبر نهضت ملّی ایران سرمشق و الگوی خود می‌دانست.
او همزمان با استقرار دولت ملی دکتر مصدق، توانست در پیکارهای جهانی خود، برای ملت ایران نخستین‌بار آرمغان‌آور مدال و مقام باشد. او در سال ۱۳۳۰ در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی به مدال نقره رسید. دکتر مصدق پس از این دستاورد بزرگ، از قهرمان ملی کشور طی نامه‌ای ستایش کرد. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقره خود را در ۲۲ سالگی تکرار کرد. چهار سال بعد در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، برای نخستین مرتبه مدال‌ طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کرد.
پهلون غلام‌رضا تختی صرفاً یک کشتی‌گیر حرفه‌ای، ورزشکاری افتخارآفرین و مدال‌آور در عرصه ورزش نبود. بلکه آنچه که موجب بلندنامی و سرفرازی او شد، مخالفت او با دستگاه استبداد حاکم پس از کودتای ۲۸ مرداد، مردمی بودن وی و البته پیروی از راه مصدق بزرگ بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که اراذل و اوباشی مانند شعبان جعفری را بر صدر می‌نشاندند و روز به روز عرصه را بر جهان پهلوان تختی تنگ کرده بودند. مزدوران را تقدیس و پهلوانان را آزار می‌دادند. رابطه تختی با مردم قطع نشده و به همراهی جبهه ملی ایران در صف نخست مبارزه بر علیه دستگاه استبدادی بود.
جهان پهلوان تختی در زمانی که رجل ملی این سرزمین، جملگی در دموکرات‌ترین کنگره تاریخ ایران، به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه ایران برگزيده شدند. او در کنار، افرادی چون مهندس کاظم حسیبی، اللهیار صالح، دکتر غلام‌حسین صَدیقی، دکتر کریم سنجابی،دکتر مهدی آذر، مهندس احمد زیرک‌زاده، اصغر پارسا و … توانست به افتخار انتخاب شدن و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران نائل آید.
با این وجود، جای شگفتی است هیأت حاکمه کنونی کسی را که همواره در مقابل دیو مهیب استبداد، ایستادگی می‌کرد، همواره در کنار مردم و خدمتگذار مردم، عضو منتخب شورای مرکزی جبهه ملی ايران و پیرو راه دکتر مصدق بود، این‌گونه او را دست‌مایه تبلیغات خود قرار داده و در واقع مصادره به مطلوب می‌کند! ما به هيأت حاکمه جمهوری اسلامی اخطار می‌کنیم، نام بلند جهان پهلوان تختی را از تبلیغات خود حذف کند. اکنون ما می‌بينيم این هيأت حاکمه با فرزندان این ملت در زندان‌ها، خیابان‌ها و دانشگاه ها چه رفتاری می‌کند. این رفتارها چه ارتباطی با اهداف بلند و رفتار میهن دوستانه و وطن خواهانه تختی دارد؟
ما از هنرمندان و ورزشكاران گرامی می‌خواهيم مانند جهان پهلوان تختی، بدون تظاهر به صفوف ملت بپیوندند، هیچ همراهی با استبداد حاکم نکنند و رَجُل نیک‌نهادی چون دکتر مصدق و پهلوان تختی را سرمشق خود قرار دهند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – شانزدهم دی‌ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

به خاندان گرانقدر انواری تسلیت می‌گوییم

پیام تسلیت شورای مرکزی جبهه ملی ایران به خاندان گرانقدر انواری

با اندوه فراوان و تأسف بی‌کران، درگذشت آقای دکتر عبدالکریم انواری، عضو پیشین شورای مرکزی جبهه ملی ایران را به همسر و خانواده ارجمندشان و به همه‌ی اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران تسلیت می‌گوییم.
آقای دکتر عبدالکریم انواری از سال‌های دور و از زمان نوجوانی به جرگه طرفداران نهضت ملی ایران و پیروان دکتر محمد مصدق پیوست. او از سال ۱۳۵۶ به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی ایران درآمد و در هيأت رئیسه شورای مرکزی قرار گرفت.
آقای دکتر عبدالکریم انواری در روز اول آذر ماه ۱۳۵۶ در گردهمایی اعضای جبهه ملی ایران در کاروانسرا سنگی کرج مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوب‌گر حکومت قرار گرفت و به شدت مصدوم گردید.
آقای دکتر انواری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ناگزیر به ترک ایران شد و به خارج از کشور مهاجرت نمود. او در غربت هم به تلاش‌های آزادی‌خواهانه خود در سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور ادامه داد.
آقای دکتر عبدالکریم انواری حقوقدانی دانشمند و از وکلای برجسته دادگستری بود و چند دوره نیز به سمت نایب رئیس کانون وکلای دادگستری انتخاب گردید. او برای استقلال کانون وکلای دادگستری که قانون آن توسط دکتر مصدق تدوین شده بود، بسیار تلاش نمود.
یاد و نام او را گرامی می داریم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – سیزدهم دیماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها كتابخانه الكترونيك نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۲۳

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۲۳ منتشر شد.

دانلود کنید :  نشریه223

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

صبح روز جمعه ۲۳ آذرماه سال جاری، مأموران امنیتی جمهوری اسلامی با هجوم به منزل آقای رضا خندان، این فعال حقوق بشر و تلاشگر راه آزادی و استقلال را بازداشت و پس از چند روز به زندان اوین منتقل نمودند.
آقای رضا خندان همسر خانم نسرین ستوده، وکیل آزادی‌خواه و مدافع حقوق بشر می‌باشند، که مدت‌ها درگیر تعدیات دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی نسبت به همسرشان،خانم نسرین ستوده بوده‌اند.
حکومت جمهوری اسلامی ،در این شرایط که در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل منطقه‌ای با نا‌کامی روبرو شده و به شدت در بن‌بست و بحران قرار گرفته است، به جای تعامل با ملت و پذیرش اراده ملی، به افزودن فشار بر مردم ستمدیده و سرکوب بیشتر آزادی‌خواهان و استقلال‌طلبان و میهن‌دوستان پرداخته و سرعت ماشین اعدام و سرکوب خود را بالاتر برده است.
جبهه ملی ایران بازداشت‌های غیر‌قانونی کنشگران سیاسی و حقوق بشری را محکوم نموده و خواستار آزادی فوری آقای رضا خندان و تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور میباشد.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

تهران 29 آذر ماه 1403

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

خون‌های ریخته شده در شانزده آذر ۳۲ هنوز در سنگ‌فرش دانشگاه تهران می جوشد

پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که توسط قدرت های خارجی طراحی و با همکاری ایادی داخلی آن ها مانند دربار،ارتش شاهنشاهی و بخشی از روحانیت به وقوع پیوست، «نهضت مقاومت ملی » و رکن اصلی آن یعنی سازمان بازار و اصناف،در دو نوبت به محاکمه غیر قانونی رهبر نهضت ملی ایران، دکتر محمد مصدق، در دادگاه نظامی کودتاچیان واکنش نشان داد. در روزهای ۱۱ مهر و ۲۱ آبان ‌‍ماه؛ به همین مناسبت، بازار به اعتصاب و تظاهرات پرداخت.تا آن زمان سازمان بازار نقطه ثقل نهضت مقاومت ملی بود. اما از آن روز ببعد، دانشجویان دانشگاه پرچمدار مبارزه با استبداد داخلی و قدرت‌های مداخله‌ جو شدند. ابتدا در ۱۶ مهر ۱۳۳۲دانشجویان دانشگاه تهران تظاهراتی در محوطه  دانشگاه برگزار کردند. هفده آبان، با شروع دادگاه دکتر مصدق تعداد بیشتری از دانشجویان در تظاهرات شرکت کردند. اما روز ۲۱ آبان اعتراضات گسترده‌ ای برگزار شد، و دانشجویان با ورود به خیابان‌ها به ویژه حرکت به سوی بازار، گستره مبارزه خود را بیشتر نشان دادند. در پی این اعتراضات، در ابتدای آذرماه همزمان با محاکمه دکتر مصدق ودفاعیات شجاعانه  آن بزرگ مرد تاریخ در دادگاه نظامی ، روز به روز به جو هیجانی دانشگاه افزوده می شد. درروز ۱۴ آذر تجدید رابطه با دولت انگلیس و ورود دنیس رایت دیپلومات انگلیسی و همچنین سفر قریب الوقوع ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران اعلام گردید.

دانشگاه درروزهای ۱۴ و ۱۵ آذر در حالت التهاب و اعتراض و در این دو روز یکپارچه پیکار بود. اما روز شانزده آذر، سربازان ارتش کودتاچی با حمله به داخل دانشگاه، صحنه هولناکی را رقم زدند. آنان با حمله به دانشکده فنی دانشگاه تهران، دانشجویان را به خاک و خون کشیدند. بدنبال این تهاجم،«احمد قندچی»، «مهدی شریعت رضوی» و«مصطفی بزرگ‌نیا» با ضرب گلوله دژخیمان به شهادت رسیدند. و ده ها تن نیز مجروح و گلوله خورده بر جای ماندند.عوامل داخلی و خارجی کودتای ۲۸ مرداد ،در روز ۱۶ آذر داغ ننگی را  بر پیشانی خود نشاندند که تا ابد زدودنی نخواهد بود.

این روز بزرگ، نماد روز دانشجو در ایران شد. هر ساله ۱۶ آذر در دانشگاه‌ها، یاد بود شهادت سه مبارز راه استقلال و آزادی برگزار می شود،که مهم‌ترین آن نکوداشتی بود که در شانزده آذر ۱۳۳۹ در دانشگاه تهران توسط سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران برگزار گردید. از آن تاریخ سازمان دانشجویان تبدیل به یکی از بزرگترین تشکل های آزادیخواه و استقلال طلب در ایران شد. دانشگا‌ه‌های ایران، به ویژه دانشگاه تهران هر روز صحنه مبارزه علیه دستگاه استبدادی و دیکتاتوری هیأت حاکمه بود.

شوربختانه تا مقطع انقلاب دانشگاه هیچگاه مصون از حمله نیروهای نظامی و امنیتی نبود. اوج این یورش ها، در روز اول بهمن ۱۳۴۰ و سیزده اَبان ۱۳۵۷ به وقوع پیوست. حکومت استبدادی برخاسته از کودتا با همین رفتارها، راهی جز واژگونی باقی نگذاشته بود. اما جای تعجب است که حکومت جمهوری اسلامی جایگزین، همان اعمال دژخیمانه و استبدادی به مراتب بدتر از رژیم گذشته را در مقابل جامعه ایران، به ویژه قشر فرهیخته جامعه یعنی دانشجویان در پیش گرفته است. فراموش نکنیم که با ایجاد شبیخون خونین فرهنگی در بهار ۱۳۵۹، ضمن سرکوب گروه‌های دانشجویی در دانشگاه، به تعطیلی سه ساله دانشگاه پرداخته و جامعه را از تولید و فن‌آوری علمی بی‌بهره و بسیاری از اساتید برجسته را بی‌ دلیل اخراج کردند. همچنین نباید ظلم تاریخی که در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به کوی دانشگاه شد را فراموش کرد. خود دستگاه نظامی به همراهی دیگر گروه‌های موازی به کوی دانشگاه حمله کرده و شبانه دانشجویان بی‌دفاع را مورد ضرب و شتم قرار داده و برخی از دانشجویان را از پنجره طبقات بالا به حیاط پرتاب کردند. یک کشته و با گذشت ۲۵ سال چند نفر ناپدید از جمله سعید زینالی، دانشجویانی سال‌ها اخراج، ماه‌ ها و حتی سال‌ها زندان پیامد خونین آن رویداد هولناک بود.این‌که از واقعه تلخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲سخن گفته می‌شود، صرفاً ذکریک واقعه تاریخی نیست. بلکه اشاره به موضوع سرکوب دانشجویان به عنوان یک امر مستمر و مکرر است، زیرا این واقعه با اشکال گوناگون همواره توسط حکومت های دیکتاتوری و ضد ملی در حال رخ دادن بوده و می باشد.دانشجویان ۱۶ آذر را نماد  استقلال‌طلبی و آزادی‌خواهی نموده. در کنار آن سالگرد ۱۸ تیر را نمادی برای پیکار با حکومت استبدادی کنونی کردند. گویی استبداد کنونی با الهام از جنایات گذشته، استبداد سیاه‌تری را مستقر کرده است. فراموش نخواهد شد که در دوسال  گذشته، پس از خیزش زن، زندگی و آزادی، دانشگاه نخستین پایگاهی بود که علیه جور و ستم زمان به پاخاست و هیأت حاکمه به بدترین وجه با دانشجویان و اساتید حق‌طلب برخورد کرد. از یاد نباید برد که کودکان و دانش‌آموزان این سرزمین هم از گزند سرکوب سیستماتیک هیأت حاکمه دور نماندند و به بدترین شکل مورد سرکوب قرار گرفتند. پس از خیزش جاری اساتید حق‌طلب نیز مورد تهاجم قرار گرفتند و به مانند انقلاب فرهنگی سالهای نخستین انقلاب، تصفیه، تعلیق، انفصال و اخراج شدند.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

                                                                                                         تهران ۱۶ آذر ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

قانون قرون وسطایی«حجاب وعفاف»را لغو کنید و بیش از این به ملت بزرگ ایران اهانت نکنید

هموطنان عزیز!

حکومت جمهوری اسلامی با خطا های فاحش سیاسی و ندانم کاری های بارز اقتصادی و فساد گسترده اغلب کارگزاران حکومت،ملت ایران را در شرایط بحرانی هولناکی فرو برده و با اشتباهات ویرانگر خود،حتی امنیت ملی وتمامیت ارضی کشورمان را به مخاطره انداخته است.تنگنا های اقتصادی،کار را به مضیقه های معیشتی رسانیده و تورم وگرانی سرسام آور و روز افزون،ملت ایران را از تامین حد اقل های زندگی نیز محروم کرده است. اهداف ایدئولوژیک حکومت و دخالت های نا بجا در کشورهای منطقه با صرف هزینه های میلیارد ها دلاری با شکست روبرو شده ونتایج زیان بار آن،چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ امنیت ملی گریبان ملت ایران را می فشارد.

در چنین اوضاع اسفناکی،مجلس فرمایشی این حکومت،علیرغم خواسته بانوان فرهیخته این سرزمین که خواهان نخستسن حقوق انسانی خود یعنی حق انتخاب پوشش  خود هستند و حد اقل در همین دوساله اخیر در راه این خواسته ی بر حق خود،در خیزش  « زن،زندگی،آزادی» ، صد ها کشته و هزاران زندانی داده اند،مورد اهانت قرار داده و قانون موسوم به «حجاب و عفاف» را به تصویب رسانده است.تصویب این قانون چیزی جز سرپوش گذاشتن بر شکست ها در عرصه های مختلف و جز به خیال مرعوب کردن جامعه ی به پا خاسته ایران نیست.

این قانون از لحاظ حقوقی و از لحاظ اجتماعی و سیاسی دارای ده ها ایراد و اشکال عمده می باشد.صرفنظر از این که نداشتن پوشش روی سر اصولا جرم نیست و بلکه از بدیهی ترین و اولیه ترین حقوق انسانی بانوان است،مجازات در نظر گرفته شده در این قانون نیز به هیچوجه تناسبی با جرمی که تدوین کنندگان، فرض کرده اند ندارد.

مجازات هایی مانند ندادن کارت ملی ،ممنوع الخروج کردن و محروم کردن از خدمات دولتی زنان فرهیخته،تحصیل کرده،با فرهنگ و عفیف این کشور که مخالف حجاب اجباری هستند چگونه قابل توجیه است؟ از لحاظ اجتماعی و سیاسی این قانون یک الگوی طالبانی است.

در بخشی از این قانون،آموزش و ترویج سبک زندگی اسلامی خانواده محور آورده شده است.مگر با تورم افسار گسیخته و رکود اقتصادی و فقر وبیکاری،تحریم های بی دلیلی که فقط مردم ایران از آن رنج می برند و شرایطی که موجب شده اغلب جوانان و نخبگان کشور آرزوی فرار از این مملکت را دارند،می توانید جوانان را وادار به ازدواج و فرزند آوری کنید؟

تمام کشور های مسلمان حتی عربستان سعودی که زادگاه اسلام است دروازه های خود را به روی خارجیان نبسته اند و از ورود خارجیان بدون حجاب استقبال می کنند.مگر ما در قرون وسطی زندگی می کنیم که کشور خود را با قوانین این چنینی منزوی کنیم؟در ربع اول قرن بیست ویکم،در دوره هوش مصنوعی،ماهواره ها،دنیای مجازی و گسترش فرهنگ آزاد،اجرای این قبیل قوانین ممکن نیست.باید قوانینی وضع شود که عادلانه و متناسب با زمان و رعایت مبانی حقوق بشر و در راستای مصالح ملی باشد .در غیر این صورت جامعه قانون نا درست را نخواهد پذیرفت و برای آن ارزش و اعتباری قائل نخواهد شد.

جبهه ملی ایران به عنوان سازمان سیاسی با 75 سال پیشینه ی آزادیخواهی و اعتقاد به حقوق بشر که از ابتدای انقلاب به ویژه پس از دو رویداد اسفند 1357 و اعمال حجاب اجباری،تنها سازمانی بوده که از حقوق بانوان این سرزمین در حق انتخاب نوع پوشش پشتیبانی کرده،اکنون نیز قاانون «حجاب و عفاف» را مردود دانسته و خواستار لغو این قانون قرون وسطایی می باشد.قانونی که دور از شان و حیثیت فرهنگی ملت بزرگ ایران است.

شورای مرکزی جبهه ملی ایران

  تهران 16 آذر ماه 1403