دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

جامعه ی ایران تشنه ی تغییر

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران مورخ 12 مهر1399

حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای دست یافتن به قدرت ، نسبت به تحقق  اهداف مورد نظر  ملت ایران در انقلاب 57 که آزادی ، استقلال و عدالت در راس آن ها بود ، بی اعتنائی نموده و از آن اهداف فاصله گرفت . در سیاست داخلی آزادی ها و حقوق اولیه و اساسی ملت را زیر پا گذاشت . در سیاست خارجی ، کج روی و دور شدن از سیاست مستقل ایرانی و گرایش و  پیوند با برخی از بلوک های قدرت را پیشه کرد . با سوء مدیریت و سوء سیاست در سیاست های اقتصادی و اجتماعی و با فساد گسترده و بی سابقه ی اغلب کارگزارانش ، خود را از ماندگاری و استقرار بلند مدت دور نمود . در نتیجه اکنون که چهل و دو سال از انقلاب سپری شده ، کشور در شرایطی است که در بین همسایگان و جامعه بین المللی منزوی شده ، فرار مغز ها و مهاجرت بی سابقه ایرانیان به چهار گوشه جهان رکورد شکسته ، فقر و بیکاری ، گرانی و تورم روزگار مردم را سیاه کرده و نا کار آمدی و ندانم کاری کار بدستان حکومت در تمام امور کشور حتی در ساماندهی سوانح طبیعی مانند سیل و زلزله و  در مواجهه با پاندمی مرگبار کرونا ، طاقت مردم ایران را طاق نموده است . شگفت انگیز است که حکومت به جای جبران مافات و دلجویی از ملت و آمدن به طرف مردم و توجه به خواسته های آنان ، به سرکوب بیشتر و تشبث به زندانی کردن و اعدام روزانه دست می زند . و این بد رفتاری ها و سیاه کاری ها به آن جا رسیده که جامعه ایران نه تنها خواستار ، بلکه تشنه ی تغییر شده است .

در انقلاب 57 هم ، ملت ایران می دانست که باید تغییر دهد ، اما در جریان تغییر نتوانست آنچه را که هدف گرفته بود ، پیاده نماید و آرمانش را به کرسی نشاند  . ولی امروز ، به حکم آنکه گذشته چراغ راه آینده است ، باید هوشیار باشیم و بدانیم که تغییر در چه جهت و به کدام سمت باید متمرکز گردد . مسلم و قطعی است که سمت و سوی تغییر و حرکت باید به طرف مردم سالاری و استقرار حاکمیت ملی توجه داشته باشد . اما نه در حرف وشعار ، بلکه بر اساس دقت در گزینش نوع حرکت که در ذات و ماهیت و جوهر آن ، دست یابی به حاکمیت ملی ممکن و میسر و  قابل تصور باشد . امروز پس از کسب تجربیاتی که با بهای سنگین و در طول دهه ها بدست آمده ، دیگر زمان انتخاب بین بد و بد تر نیست . و زمان انتخاب بهترین است . بهترین حکومت ، حکومتی است که مردم در انتخاباتی آزاد و برای مدتی محدود بر می گزینند . حکومتی که در مقابل مردم پاسخگو باشد و ملت با ساز و کاری دموکراتیک ، همه وقت ، امکان و قدرت تغییر آن را داشته باشد . و  مسئله توارث و ژن و حالت مادام العمری در شکل گیری آن نقشی نداشته باشد . زور و تفنگ و خشونت و معتقدان به بهره گیری از این گونه ابزار ها در بنیان آن راه نداشته و قابل قبول نباشند . آیا امروز کسانی که با نظریه هایی منحط مانند فدرال کردن ایران ، زمینه تجزیه این سرزمین تاریخی را پی ریزی می کنند ،  میتوانند در ساختن آینده جایی داشته باشند ؟ امروز آحاد این ملت ، گروه های سیاسی ، شخصیت های ملی و اجتماعی ، افراد مرجع جامعه و عموم صاحب نظرانی که سازنده افکار عمومی هستند باید مسئولیت تاریخی خود را برای ساختن آینده این سرزمین بپذیرند . ودر روشنگری بکوشند . با دریغ بسیار کارنامه ی نا مقبول و تاسف بار حکومت برخاسته از انقلاب ، از جهات مختلف به گونه ای رقم خورده که دوران قبل از انقلاب را تطهیر و توجیه و روسپید کرده است . ونسل جوانی که آن دوران را ندیده و عمق فساد و اختناق آن را لمس نکرده ، وبرخی افراد فراموشکار و بعضی اشخاص سطحی نگر و فاقد ژرف بینی را واداشته تا حسرت زمان گذشته را بخورند و انقلاب را یک سره حاصل خطا و ندانم کاری نسل گذشته این ملت ، یا تنها نتیجه ی توطئه چینی و برنامه ریزی بیگانگان بیانگارند . و این در حالیست که  متاسفانه ده ها رسانه بیگانه ساخته با ماهیت غیر اصیل و غیر ملی نیز از بام تا شام در همین راستا در بوق های تبلیغاتی خود می دمند . اما نمی گویند که اگر نا رضایتی عمومی نمی بود ، آیا امکان داشت که هر سناریو نویسی بتواند چیزی قریب به اتفاق ملت ایران را به صحنه انقلاب بکشاند ؟ و اشاره نمی کنند که  آیا بیش از30 میلیون نفر جمعیت ایران در زمان انقلاب همه دچار تاریک اندیشی و بی خردی و فاقد تشخیص صحیح بودند ؟ آن ها نمی گویند که کسانی که به هر دلیل موفق به دست یافتن به اهرم های قدرت گردیدند ، وعده های خود و اهداف انقلاب را به دست فراموشی سپرده و نسبت به خواسته های مردم بد عهدی و جفا کردند و انقلاب را به بی راهه ای بردند که این روزهای پریشانی وتاریکی برای این سرزمین رخ داده  است ؟

امروز همه و همه و حتی برخی از افراد و عناصر حاضر در حکومت ، لزوم تغییر را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می کنند . تغییر به سوی درایت و عقلانیت ، تغییر به سوی آزادی و استقلال ، تغییر به سوی حفظ منافع ملی و عدالت اجتماعی ، تغییر به سوی صلح و دوستی با همسایگان و جامعه جهانی و قطع نفوذ و سلطه و وابستگی وباج دهی به قدرت هایی خاص . اگر ملت ایران بتواند این تغییر را با مسالمت و به دور از خشونت و به نحوی متمدنانه به ثمر برساند و اگر ضرورت این تغییرات توسط همه پذیرفته شده و بتواند  به گونه ای آرام و به دور از خشونت جامه عمل بپوشد ، موقعیتی مطلوب برای این سرزمین و این مردم محنت زده گشوده خواهد شد و اگر نه آینده ای مبهم و دور از منافع و مصالح ملی در انتظارمان خواهد بود . برای عبور از این گردنه ی سخت تاریخ ضروریست که همه نیروهای معتقد به آزادی ، استقلال ، عدالت و حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی دست در دست هم و متحدا در صحنه حضور داشته باشند .

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 205 به تاریخ 12 مهر1399

دریافت فایل نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 205 به تاریخ 12 مهر1399 به صورت فایل PDF

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران

مرتضی زندی، از پیروان راه مصدق و از اعضای پر سابقه جبهه ملی ایران درگذشت

بازگشت همه به سوی اوست

با نهایت تاسف و تاثر درگذشت آقای حاج مرتضی زندی ، از پیروان راه مصدق و از اعضای پر سابقه جبهه ملی ایران در بازار تهران را به اطلاع می رسانیم . مراسم بزرگداشت آن زنده یاد به شرایط مقتضی در آینده موکول می گردد . ما درگذشت آن راد مرد وطن خواه را به خانواده ایشان و به همه ی اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران تسلیت می گوییم .

بیست و چهارم شهریور ماه 1399

از طرف سازمان اصناف و بازاریان جبهه ملی ایران

مرتضی افشار فرهاد بیشه ای محسن تاج مسعود توانگر حسین حداد نژاد علی حسینیون محمد خلیل نیا مهدی خلیل نیا حسین ریاحی محسن زمانی حمید زند محمود رضا شاه حسینی محمد شیری سالار غضنفری اصغر فنی پور محمود فیض پور -علی کمالی مسعود ملکی مجتبی موسوی فرهاد همتی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

یاد و نام مهندس محمد رضا دیبا را گرامی می‌داریم

با اندوه و تاسف بسیار ، اطلاع یافتیم که آقای مهندس محمد رضا دیبا ، ما را ترک کرده و به رحمت ایزدی پیوسته اند. مهندس محمد رضا دیبا عضو صمیمی و ثابت قدم سازمان ما، شخصیتی آرمان گرا و معتقد به راه مصدق بزرگ یعنی آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بود. ما درگذشت او را به خانواده ارجمندش و به همه اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران تسلیت می گوییم.

هجدهم شهریور ماه 1399

از طرف سازمان مهندسان جبهه ملی ایران

مهندس نیما آجودانی مهندس مرتضی بدیعی مهندس بامداد ارفع زاده مهندس مازیار جمشیدی مهندس فرزاد خرمشاهی مهندس هوتن دولتی مهندس فریبرز رزبان مهندس آرش سلیمی مهندس مسعود صالحی مهندس مجید ضیائی مهندس محمد فتحی زاد مهندس مسعود فیاضی مهندس علی محمدی دکتر پژمان میرکریمی زراسوند

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

بیانیه در خصوص سایت حزب ایران

به اطلاع اعضا، هواداران و ملیون می رساند که تارنمای حزب ایران از احزاب ملی و عضو جبهه ملی ایران به آدرس زیر آغاز به کار کرده است. علاقه مندان می توانند اخبار حزب ایران را از این سایت پیگیری کنند.


http://hezbeiran.com/


روابط عمومی جبهه ملی ایران
– 15 شهریور ماه 1399

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

نامه ی سازمان وکلا و حقوقدانان جبهه ملی ایران به خانم نسرین ستوده

سرکار خانم نسرین ستوده وکیل گرانقدر دادگستری

با احترام و درود بی کران به آن بانوی شجاع و میهن دوست که در راه دفاع از زندانیان سیاسی و هموطنان حق طلب و آزادیخواه و  کسانی که حقوق انسانی آنان به زیر پا گذاشته شده ، خودتان  نا عادلانه گرفتار زندان گردیده و انواع برخورد های غیر قانونی را متحمل شده اید ، از شما درخواست می کنیم که علیرغم تمام مشکلات و مضایقی که برای شما ایجاد کرده اند ، هرچه زود تر به اعتصاب غذای خود پایان دهید . وخود را سرزنده و سلامت و استوار نگهدارید . زیرا که این سرزمین در این شرایط نا هنجار به فرزندانی ایثار گر و وطن خواه چون جنابعالی بیش از همیشه نیاز دارد .

يازدهم شهريور ماه ١٣٩٩

از طرف سازمان وکلا و حقوقدانان جبهه ملی ایران

دکتر ابراهیم احدی – فرشید افشار – فرهاد امیرابراهیمی – پوراندخت برومند – دکتر محسن فرشاد یکتا – منوچهر ملك قاسمى دکترپژمان میرکریمی زراسوند – دکتر جمشید وحیدا – مهرگان وثوق

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 204 مورخ 10 شهریور 1399

نگاهی به اقتصاد ویران کشور و تنگناهای مقابل ملت

قصه ی وضع اقتصادی مردم ایران ، قصه ی هر روز دریغ از دیروز است . و سخن راندن از آن کاری دشوار و طاقت‌فرسا . چرا که روایت سقوط است و اضمحلال . روایت آن پدری ست که به جرم فروختن نوشیدنی در خیابان از مأموری که قرار بود پشتیبان او باشد کتک می‌خورد و فریادش هنوز هم در گوش میلیون‌ها ایرانی طنین‌انداز است که فریاد می‌زد: «به خدا ندارم! به خدا بدهکارم!» . اقتصاد ایران ، روایت آن دختر یازده ساله ای­ست که از غم لباس مندرسش خود را حلق آویز کرد چرا که بی کفایتی و خودخواهی هم‌وطنانش آرزوهای او را به آتش کشیده بود! . داستان نو جوانان و زنان و  مردان سالخورده کولبری است که در برف و یخ کوهستان ها از سرما منجمد می شوند یا با گلوله مرزبانان در خون خود در می غلتند . اقتصاد ایران حکایت کار گرانی است که دستمزد اندک خود را ماه ها دریافت نکرده اند و وقتی حق خود را مطالبه می کنند با ضرب و شتم و اخراج و زندان روبرو می شوند . حکایت معلمان فرهیخته ای است که حقوق شان  کفاف یک زندگی حد اقلی را برای آن ها نمی کند .  و حکایت میلیون ها ایرانی زیر خط فقر است که از مسکن  ، آموزش و درمان قابل قبول محرومند . صحبت از اقتصاد ایران دشوار است چرا که کلمه به کلمه مطالبی که در باب آن گفته شده و نوشته می‌شود، روایت رویاها و آمال و آرزوهای از دست رفته نسل‌های متعدد مردمی است که بگفته دکتر محمد مصدق ، رهبر جاوید نام ملت ایران  « لایق بهترین شادی‌ها هستند و عموماً بدترین غصه‌ها نصیب شان می‌شود!». در طی سالیان سال نشریات گوناگون با گرایشات متنوع بمانند همین پیام جبهه ملی که بارها بیانیه‌ها و نقطه نظرات جبهه ملی ایران در خصوص مسائل اقتصادی را نشر داده ، و هریک به ظنّ خود راهکارهای گوناگونی از دغدغه­مندان اقتصاد و رفاه مردم را پوشش داده‌اند؛ اما افسوس که هرگز وقعی به این نظرات و راهکارها نهاده نشده است و کماکان قطار در همان ریل پیشین حرکت می‌کند. مسیری که مقصدی جز تباهی ملت و پر کردن جیب غارتگران داخلی و منتفعین فراسوی مرزها را در پیش نداشته و ندارد! با وجود تمام بی توجهی ها و نصیحت ناپذیری های حاکمیت، این بار نیز برآنیم تا از اقتصاد و مشکلاتی که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند گفته و بقدر توان به ارائه هشدار و یا طرح راهکار بپردازیم، گرچه نیک می‌دانیم که تنها مطلبی نوشته‌ایم که به تاریخ خواهد پیوست و کار بدستان اهمیتی بدان قائل نخواهند شد. با این حال میخواهیم تا مسئولیت تاریخی خود را به جای آوریم! پس می‌نویسیم بنام ایران و بنام آزادی و برای سعادت مردم ایران!

بر هیچ ناظر اقتصادی‌ پوشیده نیست که قیمت‌های نجومی دلار که اخیراً سیگنال ۲۵ هزار تومانی شدن آن نیز صادر شد ، بیانگر ارزش ذاتی ریال در برابر دلار نیست، بلکه بیانگر نرخی ست که دولت با آن دلار را به ما می‌فروشد! دولت که وظیفه اش کنترل گرانی و تورم و ایجاد رفاه برای مردم است، خود بودجه اش را با دلار ۴۲۰۰ تومانی می‌بندد اما ارز را به قیمت 5 تا 6 برابر آن  به مردم می‌فروشد! در این که فروش ارز یکی از راه‌های متداول رفع کسری بودجه دولت هاست بحثی نیست. در اینکه اقتصاد زیر فشار تحریم‌های شدید است شکی نیست . اما  این تحریم های کمر شکن برای چیست و مسئول آن کیست ؟. ارز را به پنج تا شش برابر قیمت واقعی می‌فروشند و بازهم کسری بودجه دارند! آخر انصاف و مروت هم جای خود را دارد و فشار طاقت فرسا بر گرده  مردم تا چه حد و مرزی باید پیش برود  ؟ . همچنین شایان ذکر است که افزایش قیمت ارز که موجب افزایش سرسام‌آور و اهرمی قیمت تمام کالاها می‌گردد، تنها راهکار دولت برای برداشت از جیب مردم نیست! افزایش مالیات ها ، افزایش قیمت بنزین تا سه برابر قیمت قبلی ، افزایش نرخ حق بیمه، افزایش نرخ عوارض ساخت ، افزایش نرخ جرایم رانندگی و… که در انتهای سال گذشته و ابتدای سال جاری رشد بسیار چشم گیر‌ی داشته‌اند، بخش های دیگری از راهکارهای کسب درآمد توسط حکومت میباشند . اما مطلب مورد بحث آن است که در هیچ کجای دنیا یکشبه قیمت سوخت را ۲۰۰ درصد افزایش نداده و یا حق بیمه را ۲۵ درصد اضافه نمی‌کنند! همچنین در تمام نقاط جهان نسبت این برداشت‌ها از جیب مردم با درآمد آن‌ها و همچنین خدماتی که در ازاء آن دریافت می‌کنند تناسب دارد. در حالی که در کشور ما این نسبت قیاسی مع‌الفارق و چیزی در حد یک شوخی دردناک است! متاسفانه مشکل لاینحل دولت برای رفع کسری بودجه موجبات آن را فراهم آورده تا دولت‌ها مجوز بسیار خطرناک دیگری نیز برای رفع و رجوع هزینه‌های خود صادر کنند و آن جواز چاپ بی رویه اسکناس است که نتیجه اش افزایش حجم نقدینگی در کشور و به تبع آن رشد سرسام‌آور تورم می‌شود. دیگر محصول این افزایش سطح نقدینگی، رکود اقتصادی و بیکاری است که در حال حاضر بواسطه بیماری کرونا بسیار بیش از پیش تشدید شده و نفس اقتصاد نیمه جانمان را بند آورده است. در این شرایط دولت برای جمع‌آوری پول‌های بدون پشتوانه خود یا به عبارت بهتر کاغذهای فاقد اعتباری که چاپ کرده دو راهکار کلی پیش روی خود می‌بیند. یک مسدود سازی حساب سپرده گذاران بانکی، دو جمع‌آوری این اسکناس‌ها از طریق بازارهای مالی، آنچه مشخص است راهکار دولت گزینه دوم و ادامه رشد حباب موجود در بازار بورس و گردآوردن نقدینگی مردم در این بازار است. اینکه دولت در تلاش است تا سرمایه مردم را به بازارهای مالی‌ای نظیر بورس وارد کند اقدامی سنجیده و قابل قبول است اما سئوال آن است که این رشد غیر واقعی و غیر منطقی تا کجا پیش رفته و این حباب دیگر تا چه حد متورم خواهد شد! وقتی که حباب را ترکاندید چه بلایی بر سر اصطلاحاً سرمایه گذارانی خواهد آمد که دسترنج زندگی خود را وارد این بازی می‌کنند!

متاسفانه تنها مشکل اقتصادی مردم تورم افسارگسیخته نیست و اقتصاد ما با مشکل بسیار بزرگ دیگری تحت عنوان رکود روبرو است و این رکود موجبات آن را پدید آورده تا دولت برای مرتفع ساختنش، شرایط بازار آزاد را در اقتصاد فراهم آورده و موجب شود تا نهادهای نظارتی عریض و طویلی نظیر سازمان تعزیرات و بازرسی و حمایت از حقوق مصرف کنندگان و… عملاً تنها اسامی‌ای دهان پر کن اما فاقد بازدهی و عملکرد موثری باشند! البته ناکارآمدی چنین نهادهایی تنها مربوط به سیاست‌های کلان دولت نیست، بلکه از سیاست‌های کلانتر از سیاست دولت نشات می‌گیرد! چرا که بر هیچ کس پوشیده نیست که یکی از مهمترین پایگاه‌های سیاسی و اجتماعی حاکمیت لایه‌های با سرمایه های عظیم و البته وابسته به مراکز قدرت  است و کدام چاقو را می‌توان یافت که دسته خود را ببرد؟ دولت اما در حمایت از بازار عاجز بوده و سیاست‌های اقتصادی اش نتیجه نداده چرا که هر عقل سلیمی بر این موضوع گواه می‌دهد که در شرایطی که درآمد قشر مزدبگیر جامعه هماهنگی‌ای با نرخ تورم ندارد و قدرت خرید ریال بدلایل مختلف از جمله چاپ بی رویه اسکناس و افزایش سطح نقدینگی به همراه بازی‌های گوناگون با نرخ ارز و قیمت خودرو و… هر روز بیشتر از روز قبل کاهش می‌یابد، دیگر امکان خرید کالاهای موجود در بازار برای مردم فراهم نبوده و روز بروز رکود بازار نیز تقویت می‌گردد! در حقیقت عدم وجود نظارت مناسب بر عرضه و قیمت اجناس نه تنها رکود را از میان برنداشته بلکه علاوه بر افزایش روزافزون قیمت‌ها موجب سیال شدن قیمت‌ها شده و بوضوح می‌توان دید که قیمت یک کالا در بخش های مختلف کشور و قسمت های مختلف یک شهر متفاوت می‌باشد! با این شرایط برای مردم و ناظرین این سئوال پدید می‌آید که حکومتی که ادعای مدیریت جهانی دارد، چگونه از کنترل قیمت اجناس و نیازهای اولیه مردم عاجز است؟!

در کنار این دو مشکل عمده که در حال حاضر شرایط رکود اقتصادی را موجب شده، بحث انحصاری بودن واردات بسیاری از کالاها از جمله مسائل آسیب‌زا و موجبات رشد قیمت کالاهای دیگری است که در رابطه مستقیم و غیر مستقیم با این کالاها قرار دارند! در حقیقت این انحصارها با از بین بردن فضای رقابتی و کنترل عرضه به نفع وارد کننده، عملاً مردم را تابع تمایلات و منافع سیری ناپذیر این انحصارگران قدرتمند که مستقیم و غیر مستقیم در ساختار حکومت حضور دارند می‌گرداند! با این وجود باید گفت که ای‌کاش مشکل تنها همین انحصارها و برداشت‌ها از سفره انقلاب بود! مطابق آخرین داده‌های سازمان شفافیت بین‌الملل، کشوری که داعیه مدیریت جهانی و ام القر ای جهان اسلام را دارد، از لحاظ فساد مالی و گسترش آن در میان ۱۸۰ کشور جهان رتبه ۱۴۸ را کسب کرده است! شرم و افسوس که در این خاک که روزگاری مردمانش ترک مصرف تنباکو می‌کردند که اعلام شده مصرف آن حرام است، باید شاهد گسترش فساد و کسب مال حرام به کوچک‌ترین شئون زندگی مردم باشیم! اما چه شد که اینچنین شد و راه را کجا کج طی کردیم که سرانجاممان اینچنین گردید؟ مشکلات اقتصادی کشور ثروتمند ما در دوران پس از انقلاب 57 دارای سه عامل اصلی است . اول از بین رفتن تولید داخلی به دلایل مختلف که کنار زدن تولید گران و کار آفرینان و متخصصین ، و تمایل برخی از سودجویان اغلب وابسته به مراکز قدرت به وارد کردن کالاهای مختلف و تبدیل کردن اقتصاد تولید محور به اقتصاد دلالی از آن جمله اند . دوم ، سوء سیاست ها و تخاصم بی جهت با نیمی از جهان و ایجاد گرفتاری های تحریمی از یک طرف ، و هدر دادن منابع مالی و ثروت کشور در راه های نا درست و توهم آلود از سوی دیگر است . و سوم ، فساد گسترده و سوء استفاده های مالی حیرت انگیز و غارت گونه ی ، خیلی از وابستگان به کانون قدرت که امکانات اقتصادی کشور را بلعیده است و متاسفانه این نا پاکدستی و رشوه خواری و رانت خواری در خود آن ها خاتمه نیافته ، بلکه در جامعه الگو شده و در تمام رده ها و مشاغل اعم از دولتی یا خصوصی و حتی کسبه تسری پیدا کرده است . یک فرد شاغل در هر سمت و مقام دولتی و یا خصوصی و یا خدماتی می گوید ، کل دزدی من و همکارانم در تمام زندگی‌مان بخش کوچکی از یک اختلاس فلان مقام دولتی هم نمی‌شود! در حقیقت مهمترین تأثیر حکومت‌های دزد سالار بر جوامع بشری همین است و چنین حکومت‌هایی باعث الگو برداری طبقات مختلف جامعه از مدیران و مسئولان نا پاک و نا سالم آن می‌گردند! دزدی همچون ویروسی از بالا دستی ها  به مردم سرایت کرده و به هنجار جامعه بدل می‌شود ! و این همان سرنوشت محتومیست که جامعه ما  امروز  بدان مبتلا گشته است ، و هر روز دامنه ی این ابتلا گسترده تر می گردد .


متاسفانه شرایط در حال حاضر بقدری وخیم است که دیگر نمی‌توان اقدام به بیان راهکارها و توصیه‌های مقطعی برای عبور از گردنه‌های اقتصادی نمود! امروز به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باید با یک بازنگری بنیادی در سیاست‌ها و ساختارهای اقتصادی و غیر اقتصادی موجود، یک برنامه بلند مدت به همراه چندین برنامه میان مدت و به تبع آن برنامه‌های کوتاه مدت به اجرا درآورد که اجرای آن تنها از یک دولت ملی برخاسته از آرای ملت که نماینده تمام اقشار آن باشد ساخته است.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 204 به تاریخ 10 شهریور 1399

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 204

دریافت

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها گفت‌وگو

دبیرکل جبهه ملی ایران دکتر موسویان در گفت و گو با روزنامه کاروکارگر: جنبش عدم تعهد وامدار تفکرات مصدق است

قسمت دوم

جنبش عدم تعهد وامدار تفکرات مصدق است

سرویس سیاسی-حمیدرضامهدیزاده: در بخش دوم از گفت و گوی کاروکارگر با سیدحسین موسویان دبیرکل جبهه ملی ایران، حوادث مربوط به ترور سپهبد رزم آرا ، مذاکرات آزادسازی آذربایجان از چنگال پیشه وری، شکایت دکتر مصدق از کمپانی نفت ایران و انگلیس به دادگاه لاهه و انتخابات پراز حاشیه مجلس هفدهم مشروطه که منجر به انحلال آن با دستور آخرین نخست وزیر قانونی پیش از انقلاب شد، به بحث و گفت و گو پرداختیم.

در بخش پایانی این گفت و گو به طرح سیاست موازنه منفی دکتر مصدق که جواهر لعل نهرو و جمال عبدالناصر ناصر را واداشت تا با الگو گرفتن از آن ایده تاریخی جنبش عدم تعهد را شکل دهند و نیز روایت روز کودتا و انشعابات صورت گرفته در جبهه ملی ایران که منجر به تاسیس حزب نهضت آزادی ایران شد، پرداخته ایم. با امید به این که خوانندگان گرامی از این گفت و گو که ظرف سه روز اخیر منتشر شده، بهره وافی را برده باشند قسمت پایانی به شرح ذیل تقدیم می گردد.

 توضیحات مبسوط حضرتعالی این پرسش را در ذهن من ایجاد می کند که چرا دکتر مصدق و جبهه ملی ایران قبل از وقوع کودتا متوجه تغییر رفتار کاملا مشهود دولت جمهوری خواه آیزنهاور نشد که برخلاف هری ترومن و دموکرات ها  نخست وزیر قانونی مملکت را طرف رسمی مراودات سیاسی با دولت آمریکا به حساب نمی آورد و علنا از شاه در تقابل با دولت و مجلس حمایت می کرد

و این که چرا دکتر مصدق مانند قوام السلطنه که در قضیه آزادسازی آذربایجان با شوروی وارد مذاکره شد، با استالین مذاکرات فروش نفت را آغاز نکرد؟ حداقل پروژه فروش نفت شمال در خزر که روی میز بود و استالین هم خواهانش!  ضمن آن که در مراودات تلفنی با بنده اشاره داشتید که دکتر مصدق دچار یک اشتباه شد، لطفا بفرمایید که آن اشتباه در کدام مقطع صورت گرفت؟

این طور نیست که جبهه ملی ایران و دکتر مصدق متوجه تغییر دولت آمریکا و تغییر مواضع این دولت نسبت به ایران نشده باشند . صاحب نظران و متفکرین جبهه ملی، حتی مرگ استالین در نیمه اسفند۱۳۳۱ و درگیر شدن اتحاد شوروی در مسائل داخلی خودش و  کم توجه شدن به مسائل بین المللی و در نتیجه پیدا شدن یک فرصت مطلوب برای انگلیس و آمریکا جهت حرکت براندازی علیه دولت ملی در ایران را تحلیل کرده بودند و نسبت به شرایط جدید اظهار نگرانی کرده و هشدار داده بودند.

مقاومت دکتر مصدق در برابر این تحرکات انگلیس و آمریکا و عوامل داخلی آن ها، از قیام ملی ۳۰ تیر گرفته تا قطع رابطه محترمانه و مطابق با موازین دیپلماتیک با انگلیس و بستن سفارت آن کشور در ایران، بی اثر کردن توطئه ۹ اسفند۳۱ تا انجام رفراندوم و منحل کردن مجلس هفدهم که بر طبق سناریو انگلیس و آمریکا در صدد برکنار کردن دولت ملی بود و بالاخره خنثی کردن مرحله اول کودتا در شب ۲۵ مرداد۳۲ همگی حکایت از آگاهی و ایستادگی دکترمصدق تا پای جان دارند .

اما در مورد اینکه چرا دکتر مصدق با استالین مذاکرات فروش نفت را شروع نکرد باید عرض کنم که برای دکتر مصدق اصلا فروش نفت مطرح نبود زیرا او توانسته بود کشور را بدون فروش نفت به خوبی اداره کرده و اتفاقا دولت ملی مصدق توانست بدون فروش نفت بیلان اقتصادی کشور را مثبت کند. یعنی در ۲۸ ماه حکومت مصدق صادرات ایران بر واردات فزونی داشته است .

وانگهی نگاه نهضت ملی و رهبر آن دکتر مصدق به ملی کردن نفت، استیفای کامل حقوق ملت ایران و حفظ استقلال کشور از نفوذ قدرت های استعماری بود.

او نفت را از چنگال انگلیس بیرون نکشید که در اختیار آمریکا یا شوروی بگذارد . دکتر مصدق یک بار در سال ۱۳۲۳ در مجلس چهاردهم ، هنگام آمدن کافتارادزه معاون وزیر خارجه اتحاد شوروی در راس یک هیئت بلند پایه به ایران، برای گرفتن امتیاز نفت شمال، طرحی را در مجلس به تصویب رسانید که تا زمانی که خاک ایران در اشغال ارتش های بیگانه است هیچ وزیر و نحست وزیری حق مذاکره ی نفتی و دادن امتیاز نفتی به هیچ کشور خارجی را ندارد . و این در هنگامی بود که حزب توده به شدت از دادن امتیاز نفت شمال به روس ها پشتیبانی می کرد و استدلال داشت که چون نفت جنوب در اختیار دولت انگلیس است ، باید نفت شمال هم  به روسیه  داده شود تا موازنه سیاسی بر قرار شود .

 و آن جا بود که دکتر مصدق نظریه موازنه منفی خود را طرح کرد و در آن سخنرانی ماندگار خود در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۳ در مجلس گفت ” پیشنهاد آقایان مثل این است که مقطوع الیدی راضی شود برای حفظ توازن، دست دیگرش را هم قطع کنند تا توازن بر قرار شود. ما باید سعی کنیم دست قطع شده را به جایش برگردانیم و پیوند بزنیم نه آنکه برای ایجاد موازنه دست دیگرش را هم قطع کنیم ” این نظریه و سایر مواضع دکتر مصدق در مورد سیاست خارجی، اساس و پایه فکری برای تشکیل جنبش غیر متعهدها در جهان شد .

در مورد آزاد سازی استان آذربایجان باید یک نکته را عرض کنم و آن اینکه  مذاکرات قوام السلطنه با روس ها و امتیاز دادن به حزب توده و آوردن وزرای توده ای به کابینه اش نبود که روس ها و دست پروردگانشان را وابدارد تا آذربایجان تخلیه شود بلکه این اولتیماتوم ترومن به استالین بود که شوروی را تهدید کرد اگر نیروها و فرقه دموکرات دست نشانده خود را ظرف مدت یک هفته از ایران بیرون نبرد ، به زور متوسل شده و با شوروی وارد جنگ خواهد شد . واین در شرایطی بود که آمریکا شهر های هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را با بمب اتمی ویران کرده بود و شوروی هنوز بمب اتمی در اختیار نداشت .

و اما  اشاره ای که از من به عنوان اشتباه دکتر مصدق شنیدید، به هیچ وجه در مورد عملکرد و اعتقادات سیاسی آن بزرگ مرد تاریخ ایران نبوده و نیست. بلکه مربوط به یک اشتباه درون تشکیلاتی در جبهه ملی بود که آن هم از طرف دیگران به ایشان تحمیل شد .

موضوع به سال ها پس از کودتای ۲۸ مرداد و سال ۱۳۴۲ یعنی پس از کنگره جبهه ملی در دی ماه ۱۳۴۱مربوط می شود . در زمان برگزاری کنگره، جبهه ملی ایران دارای تشکیلاتی مفصل و قدرتمند در سراسر کشور بود که رژیم شاه را در تنگنای کامل قرار داده و آن رژیم را به شدت به چالش کشیده بود. کنگره جبهه ملی ایران از ۱۷۰ نفر نمایندگان منتخب هزاران عضو تشکیلاتی و احزاب و اصناف و شخصیت ها از سراسر ایران بر پا شده بود.

دکتر مصدق به حق در جایگاه گاندی برای ایران و جبهه ملی همانند حزب کنگره هند در نزد جهانیان شناخته می شد. متاسفانه پس از کنگره جبهه ملی، برخی افراد ناراضی از انتخابات کنگره، نامه هایی به دکتر مصدق که از ماجرا ها دور و در احمدآباد در حصر قرار گرفته بود، نوشتند وذهن ایشان را نسبت به آن کنگره با شکوه مشوش کردند . شاید اگر کنگره به جای ۳۵ نفر ، ۴۰ نفر را برای شورای مرکزی انتخاب می کرد، آن نامه ها نوشته نمی شد. دکتر مصدق شکوه های مندرج در نامه ها را به شورای مرکزی، آقایان دکتر مهدی آذر رئیس شورا و اللهیار صالح رئیس هیئت اجرائیه ارسال داشت .

شورا به آن نامه ها پاسخ داد و پس از رد و بدل شدن چند نامه بین شورای مرکزی و دکتر مصدق، شورای مرکزی به دکتر مصدق نوشت که اگر اکنون این شورای منتخب کنگره برای جنابعالی راضی کننده نیست ما همگی استعفا می دهیم و شما به هر ترتیب که صلاح می دانید و در نظر دارید شکل شورای مرکزی را مشخص فرمایید.

دکتر مصدق هم از آقای باقر کاظمی که یکی از منتقدان کنگره بود خواست که شورای مرکزی را از نمایندگان احزاب تشکیل دهد. در حالی که در آن زمان بیش از نود درصد اعضای جبهه ملی عضو هیچ حزبی نبودند. البته این حرکت سرانجامی نیافت و متاسفانه ازسال ۱۳۴۳ جبهه ملی ایران عملا دچار رکود و توقف شد. این توقف که تا خرداد سال ۱۳۵۶و نامه ی آقایان دکتر سنجابی ، دکتر بختیار و داریوش فروهر به شاه  به درازا کشید صدمه زیادی به جنبش آزادیخواهانه ملت ایران و راه مصدق وارد کرد . گویا دکتر مصدق هم در سال ۴۵ و قبل از درگذشت به آقای مهندس کاظم حسیبی نوشت که آن متوقف شدن شورا کار درستی نبوده است.

 ظاهرا جبهه ملی برای رقبای نامدار سیاسی خود نظیر قوام السلطنه و رزم آرا کمترین میزان از نبوغ سیاسی را قائل نیست! به بنده حق بدهید نپذیرم که استالین فقط از ترس حمله اتمی ترومن بود که دستور تخلیه آذربایجان را به پیشه وری داد چراکه سالهاست در منطق سلطنت طلب ها همین موضوع به همراه سوار شدن محمدرضا بر طیاره نظامی و رفتن به سمت تبریز را شنیده ام. انگار درب برای جبهه ملی به همان پاشنه دهه ۱۳۳۰ می چرخد، بگذریم. 

از روز نحس و سیاه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بگویید، چه شد جماعت بیرون آمده در خیابان های تهران که فریاد یا مرگ یا مصدق سرداده بودند بعدازظهر در سکوت کامل شهر و کشور نظاره گر حمله اوباشان چاله میدانی شعبان جعفری و زنان روسپی خیابان گمرک و گردان تانک های سرلشگر زاهدی به دفتر نخست وزیری شدند تا ملت ایران با چشمانی اشگ بار شاهد آخرین دولت ملی پیش از انقلاب باشند.

و نیز از خروج مرحومان مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی، عزت‌الله سحابی، احمد صدر حاج سید جوادی، مصطفی عالی نسب، سید محمد مهدی جعفری، محمد رحیم عطایی، عباس رادنیا، حسن نزیه، منصورعطائی و عباس سمیعی از جبهه ملی بگویید که منجر به تشکیل نهضت آزادی ایران شد.

باید عرض کنم که نه آقای قوام السلطنه و نه آقای سپهبد رزم آرا نمی توانند رقبای سیاسی جبهه ملی ایران تصور شوند . زیرا این آقایان شخصیت های سیاسی و هریک در دوره ای نخست وزیر بوده اند و نه یک سازمان سیاسی که بتوانند رقیب جبهه ملی ایران شناخته شوند . البته اگر شما از سازمانی مانند حزب توده به عنوان رقیب سیاسی جبهه ملی ایران نام می بردید ، قابل قبول تر بود . در ضمن بنده از این آقایان یک نبوغ سیاسی و حرکتی ماندگار و  اثر گذار در مسیر تاریخ این کشور ندیده و نمی بینم . در حرکت قوام السلطنه در سازش با حزب توده و اتحاد شوروی به منظور متقاعد کردن شوروی برای خروج از ایران ، من چندان نبوغی در این کار تصور نمی کنم .  زیرا من فکر نمی کنم که بدون اولتیماتوم آمریکا به شوروی کاری از پیش می رفت . در آن زمان اتحاد شوروی در فکر توسعه ی سرزمینی خود بود . چه در اروپای شرقی ، چه در قسمت های جنوبی خودش  و استان آذربایجان که آن را لقمه لذیذی برای بلعیده شدن می دانست و راه انداختن فرقه دموکرات ، نشان دهنده این هدفش بود . و در آن شرایط ، خیلی ساده اندیشی است اگر تصور کنیم که مثلا  از قوام السلطنه فریب خورده و به آن راحتی آذربایجان را ترک کرده است . بله اولتیماتوم ترومن به استالین اصل ماجرای نجات آذربایجان بوده است . حقایق تاریخی چیزهایی نیستند که بشود آن ها را با حرف های بی اساس ، واژگونه نشان داد . بلکه با گذشت زمان آن حقایق پر رنگ تر و روشن تر خود را نشان می دهند . منطق سلطنت طلبان که شاه با هواپیمای نظامی رفت و آذربایجان را نجات داد که دیگر جز یک مزاح بی مزه چیز دیگری نیست .

اما در مورد کودتا ، باید عرض کنم که از همان ابتدا ، هم دربار و هیات حاکمه و هم قدرت های خارجی اثر گذار بر صحنه سیاسی ایران با تشکیل دولت ملی مصدق موافق نبودند . همان روز که جمال امامی در مجلس شانزدهم پس از تصویب شدن قانون ملی شدن نفت ، پیشنهاد کرد ، حالا که آقای دکتر مصدق قانون ملی شدن نفت را به تصویب رسانده اند بیایند و نخست وزیری را بپذیرند و خودشان این قانون را اجرا کنند ، به این خاطر این پیشنهاد را داد که دکتر مصدق مانند چند مرتبه که قبلا پیشنهاد نخست وزیری را رد کرده بود ، باز هم این پیشنهاد را رد می کند و در نتیجه همان موقع شاه سید ضیاء الدین طباطبائی را که در کاخ شاه منتظر نتیجه  این صحنه آرائی بود به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی می کند و بعد قانون ملی شدن نفت را به یک نحوی از حیز انتفاع می اندازند . اما دکتر مصدق که دست حریفان را خوانده بود با این پیشنهاد بر پای ایستاد ، دست را روی چشم گذاشت و گفت بله قبول می کنم واز هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ مسئولیت نخست وزیری را پذیرفت . مصدق در کمتر از دو ماه یعنی در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید به عمل آورد و در عمل شرکت نفت ملی ایران را جایگزین شرکت نفت ایران و انگلیس نمود . و از آن پس بود که توطئه های انگلیس و عوامل داخلی آن شدت یافت . در روز ۲۳ تیر نیروهای پلیس به فرماندهی سرتیپ بقایی در خیابان های تهران تظاهر کنندگان را به گلوله بستند و چند نفر را کشتند تا این حرکت کشتار مردم در خیابان را به گردن دولت ملی بار کنند و دولت را در مورد این کشتار زیر سئوال ببرند . این حادثه فورا با عکس العمل دکتر مصدق روبرو شد او اعلام کرد که دولت هرگز با تظاهرات آرام مردم مخالفت ندارد واز آن حادثه اعلام برائت کرد و سرتیپ بقایی را از کار برکنار و او را تحت تعقیب قانونی قرار داد . دولت انگلیس و همراهانش بایکوت کردن خرید نفت ایران را در دستور کار خود قرار دادند . دکترمصدق توانست بدون فروش نفت ، کشور را به خوبی اداره کند و حتی بیلان اقتصادی کشور را مثبت نماید . شکایت دولت انگلیس به سازمان ملل متحد و دیوان داوری لاهه با شکست روبرو شد . در ۳۰ تیر ماه ۱۳۳۱ دکتر مصدق با حمایت و پشتیبانی مردم که در یک قیام ملی تجلی یافت توانست فرماندهی نیروهای مسلح  را در اختیار بگیرد و هیئت حاکمه را به عقب براند . توطئه ی ۹ اسفند۱۳۳۱ که در کاخ شاه به منظور قتل دکتر مصدق ساماندهی شده بود با شکست روبرو شد . در اردیبهشت ۳۲ ربودن و قتل سرتیپ محمود افشارطوس رئیس شهربانی کل کشور در دولت ملی به منظور هموار کردن راه کودتا به دست عوامل انگلیس صورت گرفت . تا بالاخره فاجعه خیانت بار کودتا ی ۲۸ مرداد بر روی صحنه آمد .

طرح کودتا به دستور چرچیل در سازمان اطلاعاتی انگلیس ، اینتلجنت سرویس ریخته شد . سرهنگ وود هاوس مامور برجسته این سازمان که سابقه کار در ایران را داشت مسئول تهیه طرح کودتا شد . او پس از تایید چرچیل طرح را به آمریکا برد . جان فاستر دالس وزیر خارجه و آلن دالس رئیس سازمان سیا  طرح را تصویب کردند و سپس ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا دستور نهایی اجرای طرح را صادر کرد . هماهنگی بین عوامل اطلاعاتی انگلیس در ایران و اعضای سازمان اطلاعاتی آمریکا ( سیا ) به عمل آمد . ژنرال نورمن شوارتسکوف که سابقه کار در ژاندارمری ایران را داشت به طرف اروپا پرواز کرد تا با اشرف پهلوی خواهر شاه ملاقات و او را برای جلب همکاری محمد رضا شاه با عملیات کودتا به طرف ایران گسیل دارد . و خود او با چمدان دلار برای تامین مالی کودتا و اجیر کردن اراذل و اوباش عازم ایران شد . کرمیت روزولت رئیس سازمان سیا در منطقه خاورمیانه به عنوان فرمانده عملیات ” آژاکس ” از راه زمینی از سوریه و عراق عبور کرده و وارد خاک ایران شد . و به طور محرمانه به ملاقات شاه شتافت .در نتیجه مجموعه ای  مرکب از دربار محمد رضا شاه پهلوی ، سرلشکر فضل الله زاهدی نامزد کودتاچیان برای نخست وزیری و ۴۰۰-۵۰۰ نفر از افسران باز نشسته که توسط دکترمصدق از ارتش تصفیه شده بودند ، لشکر گارد شاهنشاهی ، عوامل ام.آی.سیکس مانند شاپور ریپورتر ، برادران رشیدیان  اشخاصی بریده از نهضت ملی مانند مظفربقایی وحسین مکی و ابوالحسن حائری زاده ، سردستگان اراذل و اوباش مانند حسین رمضان یخی، هفت کچلان و دارو دسته شعبان جعفری و سرکردگان محله بد نام تهران به وجود آمد.  علاوه بر این هنگ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ تیمور بختیار ، هنگ اصفهان به فرماندهی سرهنگ عباس فرزانگان ، هنگ رشت و خیلی از افسرانی که ظاهرا در دولت و همکار دولت بودند همگی با کودتا هماهنگ شدند .

در شبانگاه ۲۵ مرداد ، لشکر گارد شاهنشاهی ، عملیات کودتا را کلید زد . کمی مانده به نیمه شب کامیون های پر از سربازان مسلح در مقابل خانه دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه متوقف شدند ، تعدادی از سربازان از دیوارها بالا رفته و اسلحه به دست به داخل خانه او ریختند . آن ها دکتر فاطمی را دستگیر و با لباس منزل به ستاد لشکر گارد در کاخ سعدآباد بردند . همین حرکت در مورد مهندس جهانگیر حق شناس وزیر راه و مهندس احمد زیرک زاده ، شخصیت ملی و نماینده مجلس هفدهم انجام شد و آن ها نیز بازداشت شدند . سرتیپ تقی ریاحی وزیر دفاع در خانه نبود و قبل از هجوم نظامیان خانه را ترک و به ستاد ارتش رفته بود . کوتاه زمانی پس از نیمه شب چند کامیون  سرباز مسلح ویک زره پوش و چند جیپ ارتشی در مقابل خانه ۱۰۹ خیابان کاخ منزل دکتر مصدق متوقف شدند . فرمانده این نیروها سرهنگ نعمت الله نصیری ، فرمانده گارد شاهنشاهی بود . او به محافظان منزل نخست وزیر گفت که فرمانی از طرف اعلیحضرت آورده است . فرمان که به وضوح نشان می داد قبل از نوشته شدن متن توسط شاه امضاء شده است به دست دکتر مصدق رسید . دکتر مصدق با قاطعیت به گارد محافظ نخست وزیری دستور داد سرهنگ نصیری را توقیف و او و سربازانش را خلع سلاح نمایند . زیرا هم شکل فرمان که با حروف بزرگتر شروع شده و در سطور بعدی  به تدریج برای آنکه متن از امضای شاه رد نشود، حروف ریز و ریز تر شده بود ، شبهه انگیز  و سفید امضاء شدن آن فرمان را به وضوح نشان می داد و هم آورده شدن آن در نیمه شب و همراه با نیروهای مسلح ، غیر معمول و حرکتی کودتایی شناخته می شد . با توقیف سرهنگ نصیری و خلع سلاح نیروهایش ، بخش اول کودتا در هم شکسته شد . ساعت ۵ صبح زندانیان سعد آباد آزاد شدند و ساعت ۶ صبح اطلاعیه دولت در مورد عملیات کودتا و شکست آن جهت آگاهی ملت ایران از رادیو پخش شد . شاه که با ملکه ثریا در شمال در کاخ کلاردشت در انتظار نتیجه کودتا به سر می برد با شنیدن اطلاعیه دولت با عجله به اتفاق ملکه ثریا  با اتوموبیل به سمت رامسر حرکت کرد ، او از شدت عجله ، حتی جوراب هم به پا نکرده بود. از فرودگاه رامسر با هوا پیمایی که سرهنگ خاتم شوهر خواهرش آماده نموده بود به طرف بغداد و از آن جا به سوی رم گریخت . عصر روز ۲۵ مرداد ده ها هزار نفر از مردم پایتخت در میتینگی در میدان بهارستان گرد آمده به سخنان رهبران جبهه ملی ایران از جمله دکتر حسین فاطمی که از تهاجم نظامیان به خانه اش در شب گذشته بسیار هیجان زده وعصبانی بود گوش دادند . دکتر فاطمی در آن میتینگ سخنان تندی علیه شاه بیان کرد . به همین جهت بعد از کودتا ، شاه به چیزی کمتر از اعدام دکتر فاطمی رضایت نداد . تا دو روز بعد تظاهرات در تمام کشور علیه شاه و پائین کشیده شدن مجسمه های او ادامه داشت . از عصرروز ۲۷ مرداد دولت برای کنترل اوضاع و برقراری آرامش دستور داد که تظاهرات خیابانی متوقف شود . در چنین موقعیتی ، صبح روز ۲۸ مرداد دسته جات اراذل و اوباش به سرکردگی طیب حاج رضایی , حسین رمضان یخی و دیگران همراه عده ای زنان نگون بخت فساد خانه معروف تهران به سرپرستی سرکردگانشان سوار در کامیون های حمل بار با شعار جاوید شاه در خیابان های تهران به راه افتادند و در معیت جیپ های ارتشی و نیروهای شهربانی که ازقبل با کودتا هماهنگ شده بودند ، به حمله به دفتر روزنامه ها و مراکز احزاب ملی و به تخریب ، غارت و به آتش کشیدن آن ها دست زدند. در ساعات بعد از ظهر سرلشکر فضل الله زاهدی سوار بر تانک به همراه تعداد زیادی از نظامیان و اراذل فرستنده رادیو را اشغال کردند . و صدای گوش خراش ” میراشرافی ” نماینده ی درباری مجلس از رادیو بلند شد که فریاد می کرد :

“ الو الو مصدق خائن فرار کرد ، الو الو دکتر فاطمی قطعه قطعه شد ، الو الو ” . ساعاتی پس از اشغال رادیو، جمعیت اراذل و نظامیان با تانک و تجهیزات به خانه دکتر مصدق هجوم بردند .

خانه رهبر ملی با گلوله های توپ در هم کوبیده شد دکتر مصدق و یاران نزدیکش بوسیله نردبان به خانه ی همسایه و از آنجا به خانه بعدی رفته وشب را در آن سرکردند . خانه مصدق پس از آخرین مقاومت محافظان ، مورد غارت اراذل قرار گرفت و به آتش کشیده شد . صبح روز بعد  مصدق در ستاد ارتش تسلیم کودتاچیان گردیده و بازداشت شد و بعد در دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال زندان محکوم گردید  و پس از تحمل سه سال زندان ، تا پایان عمر در احمدآباد در حصر به سر برد . پس از درگذشت او ، رژیم برخاسته از کودتا حتی اجازه دفن او در ابن بابویه در کنار شهدای سی ام تیر بر طبق وصیتش را نداد و در همان اطاق مسکونی خود در احمدآباد به خاک سپرده شد . جایی که تا ابد زیارت گاه آزادیخوهان و میهن دوستان و عدالت طلبان خواهد بود . از فردای کودتای ۲۸ مرداد نیروهای ملی و  وفادار به راه مصدق یعنی راه آزادی و استقلال و عدالت در نهضت مقاومت ملی گرد آمده و مبارزه با رژیم کودتا را آغاز کرده و ادامه دادند . در آن کودتای خائنانه راه استقلال و آزادی به روی ملت ایران بسته شد و آرمان های ملت ستمدیده ایران نا کام ماند . دست اندر کاران کودتا مثل سرهنگ وود هاوس انگلیسی ، کرمیت روزولت و دونالد ویلبر آمریکایی و دیگران کتاب های خاطراتی ازعملیات خود منتشر کرده اند . و در باره آن کودتا هزاران مقاله و کتاب و مستند و فیلم انتشار یافته است . آنتونی ایدن وزیر خارجه وقت انگلیس در کتاب خاطرات خود نوشت « خبر پیروزی کودتا و سقوط حکومت دکتر مصدق وقتی به من رسید که همراه خانواده ام در روی یک کشتی تفریحی در دریای مدیترانه در مرخصی به سر می بردم . آن شب پس از مدت ها توانستم آسوده بخوابم » . ویلیام دوگلاس قاضی دیوان عالی ایالات متحده آمریکا هم گفت « ما با انجام کودتا حکومت ملی و مردمی مصدق را در ایران سرنگون کردیم ولی بعد از آن کودتا دیگر در خاورمیانه از ما به نیکی یاد نخواهد شد . »

اما در باره ی بخش آخر سئوال شما . در مورد انشعاب آقایان مهندس بازرگان ، آیت الله طالقانی ، دکترسحابی و دیگرانی که شما نام بردید باید عرض کنم که هیچگاه انشعاب آنان از جبهه ملی ایران  در کار نبوده است . بلکه این آقایان در اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ با انتشار بیانیه و مرامنامه ای تشکیل حزبی به نام نهضت آزادی ایران را اعلام کردند و در همان وقت هم اعلام داشتند که ما در عرض یا مقابل جبهه ملی ایران نیستیم بلکه در طول آن یا به دنبال آن قرار داریم ، ودرخواست ورود یا پیوستن حزبشان به جبهه ملی ایران را هم مطرح کردند . شورای مرکزی جبهه ملی هم با پیوستن آن ها به جبهه ملی به عنوان یک حزب ، مخالفتی نداشت . ولی از آن ها خواست که چهار نفر از اعضای خود را که با انتشار یک بیانیه به عده ای از سران و شخصیت های جبهه ملی ایران اهانت کرده و زیر بیانیه را امضا نموده بودند از حزب خود کنار بگذارند وبعد حزب آن ها به جبهه ملی ملحق شود . ولی نهضت آزادی از کنارگذاشتن آن چهار نفر خود داری نمود . یکی از این چهار نفر آقای رحیم عطایی از بستگان آقای مهندس بازرگان بود و سه نفر دیگر آقایان عباس رادنیا ، عباس سمیعی و عباس شیبانی بودند . بعدا یعنی یک سال بعد در کنگره جبهه ملی ایران در دیماه ۱۳۴۱ که چندین نفر از اعضای نهضت آزادی هم در آن شرکت داشتند ، باز هم مسئله ورود نهضت آزادی به جبهه ملی ایران مطرح گردید و سران جبهه ملی نیز همان پاسخ یعنی درخواست تصفیه آن چهار نفر را تکرار کردند . آقای مهندس بازرگان پیشنهاد کنار گذاشتن آن چهار نفر را نپذیرفتند و در سخنان خود در کنگره این اصطلاح ترکی را گفتند « بودور که وار دور» یعنی همین است که هست . و کنگره هم عضویت نهضت آزادی را به عنوان یک حزب تصویب نکرد . ولی در کنگره آقایان مهندس بازرگان ، دکتر سحابی ، آیت الله طالقانی و حسن نزیه به عنوان اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران انتخاب شدند . بنا بر این یکی از ناراضیان کنگره نهضت آزادی بود که به نوشتن نامه شکایت آمیز به آقای دکتر مصدق به علت پذیرفته نشدن حزبشان در جبهه ملی مبادرت نمودند . که من در سئوالات  قبلی شما ، رد و بدل شدن نامه ها و توقف جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۳ را شرح دادم . به نظر بنده خیلی خوب بود که یا نهضت آزادی آن تصفیه را قبول می کرد ویا حد اقل  برای پس گرفته شدن آن نامه ی اهانت آمیز چهار نفره و دلجویی از سران جبهه ملی ترتیبی را اتخاذ می کرد تا آن جدایی و آن توقف پیدا نمی شد . البته سران جبهه ملی و یاران نزدیک دکتر مصدق هم در اطلاع رسانی مستقیم به آقای دکتر مصدق وحتی کوشش برای ملاقات با ایشان با هر تمهید ممکنه کوتاهی کرده اند .
قسمت اول گفتگو در تاریخ 27 مرداد 1399

روزنامه کار و کارگرلینک اول
روزنامه کارو رکارگر لینک دوم

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

همچنان سایه شوم کودتا بر بام وطن پابرجاست

در آستانه شصت و هفتمین سالگرد کودتای ننگین۲۸  امرداد1332، همچنان سایه شوم کودتا بر بام وطن پابرجا است. و با گذشت 67 سال ابعاد زیان ‌بار کودتا همچنان نمایان است. تاریخ به نیکی گواه آن است ،  که اراده ملی که در قالب نهضت ملی شدن صنعت نفت خود را نمودار کرد، توانست به رهبری دکتر محمد مصدق یک دولت ملی و مستقل و دموکرات را بنیان گذارد که  در تاریخ ایران، تبلوری از اصول استقلال، آزادی و عَدالت و دموکراسی راستین باشد. مصدق نه تنها با تحقق ملی شدن صنعت نفت، توانست پایه‌های بنای  استعمار و استیلای خارجی را در هم فرو ریزد که با محقق نمودن آزادی های اساسی ملّت ایران ، تحولی عمیق در تاریخ وطنمان ایجاد نماید .

دولت ملی دکتر مصدق با اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس ، ضمن استیفای حقوق مادی ملت ایران ، استقلال سیاسی کشور را تامین و تثبیت کرد . زیرا شرکت غاصب نفت ایران و انگلیس در میهن ما ، حکومتی پنهانی در دل حکومت ایران بر پا ساخته بود که در تمام موارد اداری ، سیاسی و اقتصادی کشور مداخله داشت . بر طبق اسنادی که از خانه ” سدان ” یکی از مدیران شرکت سابق نفت ایران و انگلیس به دست آمد ، معلوم شد ، که آن شرکت در وکیل و وزیر شدن افراد و حتی توصیه برای نخست وزیری اشخاص مداخله داشته است. دکتر مصدق با نگاه موکد به استقلال و با فراهم کردن بستری مناسب برای بروز و ظهور آزادی های سیاسی مانند آزادی مطبوعات ، آزادی احزاب و آزادی اجتماعات و تظاهرات ، شالوده یک جامعه مستقل و دموکرات را ریخت ،که قطعا  استقلال و آزادی ، پیامد هایی مانند عدالت اجتماعی و توسعه در پی خواهد داشت ، چنانکه طلیعه آن در افق جامعه ایران هویدا گردیده بود . دکتر مصدق توانست بدون فروش نفت ، اقتصاد کشور را به خوبی مدیریت کند و بیلان اقتصادی را مثبت ارائه نماید . او در سیاست خارجی اعتقاد به صلح و دوستی و همکاری وتعامل با کلیه کشور های جهان و در عین حال حفظ احترام متقابل با همه قدرت ها و قرار نگرفتن در زیر سلطه ی آن ها را داشت . و همین طرز تفکرکه او آن را موازنه منفی می دانست ، اصول و پایه فکری پیدایش کشورهای جنبش عدم تعهد گردید . دولت ملی مصدق با حمایت و پشتیبانی ملت توانست گام های بلندی در جهت اعتلای کشور و توسعه آن بر دارد .  از این حیث  ابر قدرت های جهانی ، انگلیس ، آمریکا و از لحاظ و جهاتی هم اتحاد شوروی تاب تحولات ایران‌زمین  را نداشتند  و از این که ایران الگویی از استقلال و دموکراسی و پیشرفت و توسعه در این منطقه از جهان باشد بر آشفته بودند و به این جهت ، با طرحی نظامی اطلاعاتی با همکاری یکدیگر و بهره گیری از عوامل و مزدوران داخلی خود و مرتجعان ، عملیات براندازانه را  علیه دولت ملی پی افکندند. امروز اطلاعات افشاء شده گسترده ای در زمینه چگونگی کودتای 28 مرداد 32 منتشر گردیده و همه از چگونگی این خیانت بزرگ در حق ملت ایران آگاهی دارند و همه می دانند که تمام تلخ کامی های امروزین ملت ایران هم ریشه در همان کودتای خائنانه وسیاست سرکوب واستبداد و وابستگی رژیم برخاسته از کودتا دارد ، که با دریغ همچنان تداوم یافته است .

بیست وهشتم  امرداد 1399

  تهران – شورای مرکزی جبهه ملی ایران