دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

اتحاد ملی برای تحقق حاکمیت ملی

مقاله نخست نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره211 مورخ 21 مرداد 1400 خورشیدی

ایران در خطر است.ملت ایران گرفتار فقر و بیکاری و گرانی و شیوع کرونا ی مرگبار و تحریم و تهدید خارجی است.تبعیض و فاصله طبقاتی وحشتناک است.اختلاس و غارت سرمایه های ملی اندازه ندارد.بسیاری از زحمتکشان علیرغم کار و زحمت، ماه هاست که در این وضعیت فلاکت بار اقتصادی حقوق نگرفته اند.به علت ندانم کاری و بی اعتنایی به نظر کارشناسان و متخصصان ،تغییراتی را روی مسیر رودخانه ها ایجاد کرده اند که موجب خشکیدن تالاب ها و رودخانه ها گردیده تا آن جا که مردم شریف خوزستان از استفاده از آب شرب هم محروم گردیده اند و زندگی آنان به طور جدی مختل شده است.مردم،خصوصا جوانان عصبانی،مضطرب و سرخورده اند و امید به آینده ندارند.سرکوب و خفقان بیداد می کند.رژیم  جمهوری اسلامی با سوء مدیریت و سوء سیاست و با دشمن تراشی و فکرصدور انقلاب و حمایت از گروه های مسلح در خارج از مرز ها ،خصوصا در کشورهای منطقه،علاوه بر ایجاد تنش و تشنج،مسبب تحریم های کمر شکن و محرومیت مضاعف مردم ایران شده است. محرومیت و فقر و گرانی و بیکاری به حدی است که رئیس دولت قبلی افتخار می کند که قحطی نشده است.در کشوری که در زمره ثروتمندترین کشورهای جهان به حساب می آید،دولت نالایق و ناکارآمد افتخارش این است که قحطی نشده است!!

به دلیل همین ناکارآمدی و سوء مدیریت و تبعیض و فساد گسترده و سیستماتیک و سوءسیاست هایی که کشور را در آستانه قحطی سوق داده است، اکثر اصناف و اقشار ملت ایران از کادر درمان و پرستاران و معلمان گرفته تا کامیونداران و کارگران و اقشار زحمتکش و جوانان بیکار و محروم و رانندگان شرکت واحد و زنان و مالباختگان و حتی بازنشستگان نسبت به این وضعیت نابسامان و فلاکت بار معترض هستند و علیرغم سرکوب خشونت بار حکومت ،جان بر کف نهاده و اعتراضات خویش را فریاد می زنند.حاکمیت چه در سرکوبهای دیماه ۹۶،چه در اعتراضات گسترده آبان 98 وچه در سایر موارد ،در بازداشت جوانان و دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و…حتی مادران و خانواده های جانباختگان و معترضان،نشان داده است که اصلا گوش شنوایی ندارد و حکومت علیرغم کوشش برای سازش با قدرتهای خارجی و خاصه خرجی برای گروههای مسلح دست نشانده و مصالحه و گفتگو با گروههای فاشیستی مثل طالبان،بنا ندارد با ملت ایران سازش و مصالحه نماید و نیازهای اولیه و خواسته های به حق مردم خود را به رسمیت بشناسد.گویی تمام دشمن تراشی های عمدی و ماجراجویی های منطقه ای بازی و بهانه ای برای سرکوب  مردم ایران به عنوان تنها دشمن واقعی حکومت می باشد.حکومتی که مردم کشورش را دشمن می پندارد و هر اعتراض و نقد و نظر را فتنه و انحراف و وابستگی به دشمنان خارجی و فریب خوردگی می داند و منافع حاکمان و مصلحت نظام را بر منافع ملی ترجیح می دهد و فساد و غارت سرمایه های ملی تا مغز  استخوان آن رسوخ کرده است،تنها با زور  و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و قتل عام می تواند مدت محدودی به بقای خود ادامه دهد.

وقتی جمهوری اسلامی به دلیل شکست ایدئولوژیک  و ناکارآمدی و فساد گسترده و سیستماتیک و خاصه خرجی برای حمایت از دیکتاتور سوریه و نیروهای مسلح لبنانی و فلسطینی و…یمنی،پشتوانه مردمی و مشروعیت خود را از دست داده است،به ناگزیر می کوشد با زور سرنیزه بقای خود را تضمین نماید. به همین دلیل اعتراضات به حق مردم را اغتشاش فریب خوردگانی می داند که یا تحت تاثیر خارجی هاست و یا وابسته به دشمنان انقلاب است.

تمامی رژیم های توتالیتری که برآمده از انقلاب ها هستند،همیشه سعی می کنند با تبلیغات گسترده و صرف هزینه های گزاف و ساختن دشمنان فرضی و بهانه توطئه بیگانگان،حداقل توده های حامی خود را در حالت بسیج انقلابی نگه دارند.

علیرغم توهمات و تخیلات اول انقلاب مبنی بر ساختن بهشت بر روی زمین و وعده مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و ساختن مسکن برای مستضعفین،نوکیسه های در صندلی قدرت نشسته تبدیل به طبقه جدیدی از اشراف شدند که بر سر سفره انقلاب نشسته و به غارت سرمایه های ملی پرداخته اند.

میزان غارت و اختلاس و رانت چنان گسترده است که بیشترین مشغولیت مسئولان امور،تقسیم غنائم است. جالب اینجاست که با آغاز دوره ترور و وحشت و سرکوب تمامی انقلابیونی که با دانش و تخصص خود استراتژی انقلاب را پی افکندند و بر سر آرمانهای انقلاب حاضر به سازش با شیفتگان قدرت و منحرف کنندگان انقلاب،نبودند،به بدترین شیوه ها حذف شدند.

حذف فقط شامل ملیون،وطن خواه و معتقدبه حاکمیت ملی و استقلال نبود بلکه تمام عناصری که در دایره قدرت بودند و از انحراف انقلاب انتقاد داشتند،از جمله حذف شدگانی بودند که برای آرمانهای  انقلاب تلاش کرده بودند و یا در مواردی از انحراف انقلاب انتقاد کرده بودند. این حذفها تا جایی ادامه یافت که جز معدودی کوتاه قامتان سیاسی و فکری در قدرت باقی نمانده است. کسانی که فاقد هر گونه دانش و تجربه و تخصص و کارآمدی لازم جهت مدیریت پستهای اشغال شده هستند.

وقتی افراد نالایق و کوچک پستهای بزرگ را اشغال کنند،خود را گم می کنند و چون آزادی نقد و نظارتی هم نیست،در جو اختناق فساد چنان گسترش می یابد که حکومت را تبدیل به باندهای مافیایی سیاسی اقتصادی نظامی می کند. و راز ورود و دخالت عده ای خاص و محدود در تمامی نهادهای مالی و سیاسی کشور همین پدیده است.

از آنجا که رژیم های توتالیتر از توهمات ایدئولوژیک خود پیروی می کنند،یا اقتضای قدرت این است که چنین تظاهر کنند،شکست وعده ها و آرمانهای اتوپیایی را نتیجه توطئه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی می دانند وسالیان دراز ناکارآمدی خود را چنین توجیه می کنند. اما از آنجا که قدرت انسان را فاسد می کند و قدرت مطلق موجب فساد مطلق می شود،نمی توان برای همیشه این فساد را توجیه و پنهان کرد. قدرتی که بر آن نظارت نباشد و آزادی احزاب و گروه ها و مطبوعات سرکوب شود،قطعا دچار فساد مضاعف می شود.

کشتارهای خونین دهه شصت و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی نمونه ای از خشن ترین اقداماتی است که برای مصلحت حکومت بهترین استعدادهای کشور را به خاک و خون می کشد. سرمایه های افسانه ای حاکمان جمهوری اسلامی و خانواده های آنها را که بیشترینشان در قلب دشمن فرضی به تحصیل و تجارت و عیاشی مشغول هستند، با وسایل ارتباط جمعی امروزی و فضای مجازی نمی توان تا ابد مخفی کرد. به همین علت در دهه نود مستضعفینی که برای آنان و به نام آنان و با مشارکت آنان انقلاب شد،امروز به دلیل فقر و گرانی وبیکاری و تبعیض و سرکوب در مقابل حکومت نالایق و نا کارآمدی که عامل این بدبختی ها و تیره روزی هاست،در مقابل رژیم می ایستند و علیرغم کشتار و سرکوب بی رحمانه آن شعار می دهند دیگر فریب بازی اصولگرا و اصلاح طلب را نمی خورند و با عمل کرد رژیم به طور کلی مخالفند.

بازی اصلاح طلب،اصول گرا و انتخاب بین بد و بدتر،دیگر نمی توانست مردم را فریب بدهد. تحریم انتخابات مجلس در سال ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از سوی احزاب و شخصیت های سیاسی و اقشار مختلف مردم مقبولیت و مشروعیت را از کلیت نظام ستانده است.حکومت به دلیل عدم مشروعیت است که به ناگزیر با خشونت عریان با مردم برخورد می کند.

اتحاد ملی و یک کاسه کردن مطالبات به حق اقشار مختلف مردم از هر قوم و طایفه،با هر دین و عقیده،در هر کجای ایران،تنها راه ایجاد نیرو برای تحقق حاکمیت ملی و دست یافتن به خواسته های به حقی است که بیش از ۴۲سال است که سرکوب شده است.