ما آمدهایم تا روایت کنیم؛ مدارا و ماشه را، سوگ و سرکوب را و زیستن در زنجیر را. ما آمدهایم تا روایت کنیم؛ این پنجاه روز غمبار و روزهای پرتشویش پیش رو را. ورنه قلم بشکنیم و شرمسار آیندگان باشیم. آمدهایم تا زندگی را روایت کنیم. آنچه دیرگاهی است چون افسانهای از یاد رفته از مردمان این سرزمین دریغ شده و امروز چماقداران حاکم فریاد میکشند برای باز پس گرفتن آن جز مرگ و کشتار راهی پیش رویتان نخواهیم گذاشت.
ما راویانِ این رنج چهل و اند سالهایم. مرکّب ما سرخ است و شما دوات ما را چنان از خون پرکردهاید که تا جهان باقی است و خورشید بر خاک ایرانزمین میدمد، میتوانیم بنویسیم و سیاههی مظالم این ملت به پایان نرسد.از کدام سوگ بگوییم و با کدام مرکب خونین بنویسیم؟ خون مهسا و ندا، پروانه اسکندری و محمد مختاری، محسن محمدپور و ستار بهشتی. شما در این چهل سال چه کردهاید که این عزای دیرین را پایانی نیست؟
ما راویان استبداد و آزادیایم. استبداد شما و آزادی خشکیده در گلوی ستمدیدگان.
ما نویسندگان و هنرمندان جبهه ملی ایران از پس سالها سرکوب و خفقان دیگرباره گرد آمدهایم تا بگوییم اعتراض حق اساسی مردمی است که چهل و سه سال است صدایشان شنیده نشده است. مردمی که هرجا سخنی و خطی در مخالفت با شیوهی حکمرانیِ ویرانگر شما گفته یا نوشتهاند، پاسخشان گلوله و شلاق، تبعید و حبس و حصر بوده است. ما آمدهایم روایت کنیم آنچه را که ملت دیرینهی ایران با جان خویش در خیابان فریاد کرده است.
ما آمدهایم تا بر استقلال هنرمندان و نویسندگان تأکید کنیم و بگوییم جای دگراندیشان، هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران، آنان که با ما و مرام ما موافق یا مخالفاند، در زندان نیست. چرا که جبههی ملی ایران در تاریخ دیرینهی خویش همواره پایبندی خود را به آزادی مخالفان و منتقدان نشان داده است و چنانکه آن یارِ در خاک خفته، دکتر حسین فاطمی گفت «ما یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم». کنون که برادران و خواهران ما در خون میغلتند و فریادشان در گلو خفه میشود، چگونه ساکت بمانیم و طغیان استبداد را نظاره کنیم؟
ما آمدهایم تا همصدا با همهی هنرمندان و اهالی قلم سانسور و ممیزی آثار بر اساس ایدئولوژی حاکم را محکوم کنیم. آمدهایم استبداد و خفقان را نفرین کنیم و بر آزادی و جانهای آزاده درود فرستیم. آزادی! آنچه سالیانی است در این سرزمین بزرگترین قربانی اوامر مستبدان بوده است و حکومتها همواره پنهان شده در لوای جمهوریت یا مشروطیت، با پروردن صداهای همسو با خود و کشتن هر صدایی غیر از آن، بر پیکر رنجور اما شکوهمند او تازیانه زدهاند. آزادی آرمان تاریخی و دیرینهی این ملت محنت کشیده و آن کیمیایی است که حیات و بالندگی هنر و اندیشه در گرو آن است. آمدهایم تا بگوییم «زنده باد آزادی!» و با صدایی رسا اعلام کنیم در سازمان نویسندگان و هنرمندان جبههی ملی ایران مشتاقانه به پیشواز صداهای موافق و مخالف خواهیم رفت.
ما آمدهایم تا زشتی و زیبایی را روایت کنیم. زشتیِ چهل و سه سال استبداد شما و زیبایی خیزش شکوهمند ملت کهنسال ایران را.
سازمان نویسندگان و هنرمندان جبهه ملی ایران
تهران – نوزدهم آبانماه 1401 خورشیدی