دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

سی وهشت سال پس از انقلاب درکجا ایستاده ایم؟

انقلاب ایران سی و هشت ساله شد . 38 سال قبل مردم این سرزمین با یک دنیا امید وآرزو ، جان بر کف گرفته و با اهدافی والا پای به عرصه انقلاب نهادند . خواسته های این ملت در روزهای شکل گرفتن انقلاب ، کار ، نان ، مسکن ، آموزش و درمان ومسائلی از این دست نبود . زیرا که اینگونه کمبودها به برکت فروش نفت و با جمعیت کنترول شده آن روز کشور که در حدود سی میلیون نفر بود ، چندان پر رنگ وقابل توجه به چشم نمی آمد . اما خواسته های این ملت از انقلاب ، همان گونه که در شعارهایشان به وضوح به گوش می رسید ، استقلال ، آزادی، و عدالت ومعنویت وکرامت انسانی بود . ملت ایران استقلال می خواست بدان معنی که می خواست زیر نفوذ وتحت سلطه قدرت های بیگانه نباشد ومی خواست که سرنوشت ایران درتهران و توسط برگزیدگان واقعی ملت تعیین شود . نه در واشنگتن یا لندن ویا مسکو . ملت کهنسال وبا فرهنگ ایران در روزهای انقلاب ندای پرطنین آزادی را سر می داد و می خواست که زندانیان سیاسی آزاد گردند ومی خواست که آزادی بیان ، آزادی مطبوعات ، آزادی احزاب و آزادی انتخابات داشته باشد . و امیدوار بود که با برچیدن بساط دیکتاتوری ، دیگر با انتخابات فرمایشی ولیست های از پیش تعیین شده توسط حکومت وتحت نظارت حکومت روبرو نباشد . تا بتواند نمایندگان واقعی خود را به مجلس فرستاده و به حاکمیت ملی دست یابد . این ملت فرهیخته آزادی وحاکمیت ملی را به حق سرمنشاء اعتلا وتوسعه وبالندگی خود ونسل های آینده می پنداشت و استبداد ودیکتاتوری را به درستی سر آغاز بی عدالتی ها ، عقب ماندگی ها ودور شدن از قافله پیشرفت وتمدن بشری می دانست .

وعده هائی که سران انقلاب در مقابل چشمان جهانیان ، در رسانه های دنیا بیان می کردند از اعتقاد آن ها به حقوق بشر و رعایت موازین دموکراسی برای همه اقشار وهمه طرز تفکر ها حکایت می کرد و از تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی خبر می داد ، واز نداشتن زندانی سیاسی پس از پیروزی انقلاب وتبدیل شدن زندان اوین به موزه ظلم وستم رژیم پیشین دم زده می شد . با این شعار ها واین وعده ها و ترسیم این اهداف بود که گروه های مختلف ملت ایران ، دانشگاهیان ، پزشکان ، وکلای دادگستری ، اصناف و بازاریان ، سازمان های مدنی و گروه های سیاسی ، حتی برخی از نیروهای رژیم پیشین به صفوف انقلاب پیوستند وسرانجام در روز 22بهمن 57 انقلاب به پیروزی رسید . اما از همان نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ، اقتدار گرایی وانحصارطلبی یک گروه خاص که اهرم های قدرت را تصاحب کرده بودند ، اتحاد وهمبستگی را که از پیش از انقلاب شکل گرفته بود بر هم زد وجامعه ایران را دچار انشقاق وچند دستگی نمود واین جو انحصارطلبی هر روز سنگین تر وحلقه اطراف خودی ها هر روز تنگ تر و کوچک تر گردید که این روند همچنان و هنوز نیز ادامه دارد . تمام وعده های بر قراری آزادی وعدالت واستقلال به دست فراموشی سپرده شد . افراد تحصیل کرده ،لایق وکاردان ، میهن دوست وپاکدامن هر روز منزوی تر گشتند وبسیاری از هموطنان متفکر وکارساز از کشور مهاجرت کردند که تا کنون هم این پدیده زیان بار فرار مغز ها ادامه دارد . ودر عوض افراد ناکارآمد وبی سواد ودر برخی از موارد سودجو و نا پاک پست های اداری کشور را در اختیار گرفتند وبا حیف و میل اموال عمومی وحاتم بخشی های نا بجای داخلی وخارجی وفساد های مالی حیرت انگیز وباور نکردنی وثروت اندوزی های نجومی وضعیت نا بسامان امروزی را برای کشور رقم زده اند .

هنوز چندماه از پیروزی انقلاب سپری نشده بود که اشغال سفارت آمریکا وگروکان گیری آن برخلاف عرف و قوانین بین المللی صورت گرفت که تا مدت 444 روز ادامه پیدا کرد . این عمل نا متعارف ، اعتبار فرهنگی ایرانیان را که در جهان به میهمان دوستی و جوانمردی شناخته می شدند به شدت مخدوش ساخت . وعلاوه بر آن ضربه معنوی جبران نا پذیر وماندگار در تاریخ ، میلیارد ها دلار خسارت مادی هم بر گرده ملت ایران بار نمود وبه ظن قوی موجب اصلی تحریک کردن صدام حسین به حمله به ایران وتحمیل آن جنگ هشت ساله به کشور ما با آن همه خسارات مالی وجانی و روانی برای ملت ما گردید . جنگی که با حسن سیاست وتدبیر قابل پیشگیری بود . تداوم مخالفت آشتی نا پذیر با آمریکا سبب از بین رفتن بسیاری از فرصت های اقتصادی وسیاسی برای میهن ما وبر عکس در گیر شدن با تحریم های طاقت فرسا وغیر قابل تحمل گردید .

انحصار طلبان نشسته بر اریکه قدرت تمام وسایل ارتباط جمعی کشور ، اعم از رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و انتشار کتاب را در اختیار خود گرفتند . حکومت هر گاه که بخواهد عده ای از حقوق بگیران خود را به خیابان می کشاند و خود را دارای پایگاه مردمی قلمداد می کند ، ولی حتی یک بار هم اجازه تجمع و راه پیمایی به دگراندیشان و مخالفان نداده است تا ملت مظلوم ایران بتواند مکنونات قلبی خود را ابراز نماید . برای دگراندیشان جز زندان و محرومیت و قتل های زنجیره ای هیچ موقعیت دیگری وجود نداشته است .

پس از انقلاب ارزش پول ملی به شدت نقصان یافت . به طوری که دلار که در زمان انقلاب هفت تومان بود اکنون به حدود چهار هزار تومان رسیده ، یعنی بیش از 570 برابر شده است . درنتیجه بحران اقتصادی ، گرانی ، رکود ، فقر ، بیکاری ، اعتیاد وفحشا به سرحد کمال رسیده است . تا آن جا که از پدیده کارتون خوابی به پدیده نو ظهور گور خوابی رسیده ایم . طی چند سال بدون شناخت از توازن قوای جهانی ومنطقه ای ، مبالغ هنگفتی برای انرژی هسته ای تلف گردید که این کار هم به بن بست کشیده شد واگر مذاکرات منتهی به قرارداد برجام نمی بود ، معلوم نیست به کدام سرنوشتی گرفتار می آمدیم وحالا هم که برجام به امضاء رسیده ، عده ای یا با ناآگاهی ویا با سوء نیت مرتکب اقداماتی میشوند که برای جناح های تند رو وجنگ طلب آمریکا بهانه لازم برای لغو برجام وتحریم های مجدد فراهم گردد .

جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی برای رفع بحران های فزاینده و خطراتی که کشور را مورد تهدید قرار میدهد باید در سیاست های داخلی وخارجی خود به صورتی جدی تجدید نظر نموده وبه طرف اجرای اهداف اولیه انقلاب باز گردد . آزادی های اساسی ملت ایران ، آزادی بیان وقلم وآزادی احزاب و اجتماعات را محترم بشمارد . انتخابات مهندسی شده و زیر نظارت استصوابی شورای نگهبان را موقوف وبه انتخابات آزاد ومتعارف مانند تمام کشورهای آزاد جهان تن در دهد . زندانیان سیاسی وعقیدتی در بند را در سراسر کشور آزاد کند . به قوانین وحقوق بین المللی احترام بگذارد . سیاست مستقل ایرانی وراه عدم تعهد واقعی را در پیش گیرد. از حضور در منازعات منطقه ای خود داری نماید . از فساد های مالی وغارت اموال عمومی در هر جا وتوسط هر مقامی به طور قاطع جلوگیری کند . از تمام منابع کشور صرفا برای رفع معضلات معیشتی مردم این سرزمین و ارتقای سطح زندگی آنها استفاده نماید . شاید که با این تمهیدات کشور از بحران های خطیر وغیر قابل پیش بینی رهایی یابد .

[divider]

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران

این همه سرکوب و نقض فاحش حقوق بشر را متوقف کنید

اسیران وجدان، واژه ایست که به زندانیان سیاسی اتلاق شده است. سبب بکار بردن این واژه این است که آنان انسان‏هائی هستند که به ندای وجدان خود برای مبارزه با ناهنجاری‏های جامعه و نه به لحاظ منافع شخصی یا امیال مادی پای پیش گذاشته و به بند اسارت گرفتار آمده ‏اند. و هر آنکس که کمترین شراره ‏ای از انسانیت در قلبش پرتو افکن باشد نمیتواند جز به دیده احترام و تکریم به این اسیران وجدان نگاه نماید. اما متأسفانه صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی با برخوردهای خشونت آمیز و غیر قانونی، زندانیان سیاسی را با محکومیت‏های سنگین و قرار دادن در شرایط طاقت فرسای جسمی و روحی تحت فشار قرار میدهند. برابر اصل حقوقی به ویژه حقوق کیفری هر مجازاتی باید متناسب با جرم باشد این اصلی است که مورد پذیرش تمام قوانین جزائی کشورهای پیشرفته جهان است. ولی با کمال تأسف دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برای جرائم سیاسی که از نظر اندیشه ‏های جهانی و سیستم‏های قضائی بین المللی نباید مجازات داشته باشد، مجازات‏های سنگین تعیین کرده و حکم می‏دهد. مجازات‏های 20 سال حبس یا 15 سال حبس که برای جرائم قتل عمد و خرید و فروش مواد مخدر و سرقت مسلحانه باید تعیین شود متأسفانه برای جرائم سیاسی وضع میشود که هیچ تناسبی میان شدت جرم و مجازات وجود ندارد. تا آنجا که امروز اخباری درد ناک از اعتصاب غذای عده‏ ای از زندانیان سیاسی عقیدتی از زندان‏های چندین شهر ایران به گوش میرسد که به این احکام سنگین و شرایط زندان و عدم توجه به سلامتی زندانیان و درمان زندانیان بیمار دست به اعتراض و اعتصاب غذا زده‏ اند. این بدان معنی است که این پیشقراولان مطالبات جامعه به تنها وسیله مبارزه که در زندان میتوانند در اختیار داشته باشند یعنی نخوردن غذا و دست شستن از جان اقدام نموده ‏اند. و برخی از آنان تا بیش از 70 روز است که از خوردن غذا خود داری کرده‎اند و اکنون جان آنان در خطر است.

خانم نرگس محمدی فعال حقوق بشر با داشتن بیماری‏های سنگین به 16 سال زندان محکوم شده است جرم او ایستادن در کنار مادر سالخورده ستار بهشتی و سخنرانی بر سر مزار آن کارگر وبلاگ نویس است که در راه آرمان‏های خود و اظهار رعقیده در مورد وطنش در زندان جان خود را از دست داد. آقای احمد منتظری فرزند آیت الله حسینعلی منتظری به جرم منتشر کردن فایل صوتی از پدر خود آیت الله منتظری مبنی بر اعتراض آن انسان صادق به اعدام‏های تابستان 67 به 16 سال زندان محکوم شده است. بسیاری از فعالان سیاسی، وکلای دادگستری، دانشجویان، فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کارگران، معلمان، اقلیت‏های دینی، روحانیون و دیگر اقشار مردم ایران در زندان‏ها در سرتاسر کشور با محکومیت‏های نا عادلانه و غیر قانونی به بند کشیده شده‏ اند.

جبهه ملی ایران بازداشت‏ها و حصرهای غیر قانونی و اعمال تهدید و فشار بر زندانیان سیاسی و عقیدتی را محکوم میکند و همه سازمان‏های مدافع حقوق بشر در سراسر جهان را به اعتراض به این رفتارهای سرکوبگرانه فرا می‏خواند و به حاکمیت جمهوری اسلامی هشدار می‏دهد که از این همه سرکوب و نقض فاحش حقوق انسانی ملت ایران دست بردارد.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران

در جهان پرتنش و متلاطم امروز جایگاه منافع ملی ایران درکجاست؟

در دورانی زندگی می کنیم که برخی از صاحب نظران سیاسی و شخصیت های بین المللی احتمال قرار گرفتن جهان در لبه پرتگاه های خطرناک و سقوط در آشوب های بزرگ را دور از ذهن نمیدانند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی در سال 1991 و ساقط شدن شوروی از موقعیت یک ابرقدرت، جهان ورود به یک دوران تک قطبی را تجربه کرد. آمریکا خودرا تنها ابرقدرت جهان پنداشت و همه جا بدون محاسبه روی قدرتی به نام روسیه دست به عمل واقدام زد، که به عنوان نمونه میتوان از دخالت آمریکا در جنگ های منطقه بالکان وحل و فصل آن جنگ ها در سال 1995 و حمله برق آسا به افغانستان و برچیدن حکومت طالبان در سال 2001  و تهاجم به عراق و ریشه کن کردن حکومت صدام حسین در سال2003 نام برد. اما امروز پس از25 سال که از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سپری شده، روسیه تحت رهبری پوتین به تنهائی در رویای احیای اقتدار اتحاد جماهیر شوروی و تبدیل شدن مجدد به یک ابر قدرت جهانی به سر میبرد.
اقدامات او در شبه جزیره کریمه وشرق اوکراین وامروز لشگرکشی اش به سوریه برای حفظ وتثبیت این پایگاه مهم خود در خاورمیانه حاکی از اهدافی است که او در ذهن خود می پروراند. در طرف مقابل، کوتاه آمدن های دولت مداراگر وانعطاف پذیر اوباما در آمریکا ، روسیه را در پیشروی در مسیر این رویاها جسارت بیشتری بخشیده است. و بدون شک همین کوتاه آمدن های دولت اوباما در شکست دموکرات ها در انتخابات اخیر آمریکا و پیروزی جریانی که وعده بازگشت به اقتدار از دست رفته را به مردم این کشور میداد، بی تاثیر نبوده است. در کشورهای اروپائی تفرقه کشورها و پررنگ شدن افکار ناسیونالیستی و بعضا افراطی به چشم می خورد. خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، نشانه روشن بروز اینگونه گرایشات در اروپاست . در آن سوی آسیا چین به یمن اعتلای اقتصادی و پیشرفت های صنعتی و نظامی در چنان موقعیت قدرتمندانه ای قراگرفته که صدای ناقوس بلند هشدار را از آن سو به گوش همه داعیه داران قدرت در جهان می رساند و به ویژه این زنگ مهیب گیرنده های آمریکا را بیش از همه حساس کرده است.
در همسایگی ما ترکیه هم تحت رهبری آقای اردوغان خواب دوران امپراطوری عثمانی را می بیند و در  آن مسیر گام برمیدارد و از شدت هیجان به چپ وراست هم میزند . تحرکات نا معقول عربستان نیز در مجاورت ما دیوانه وار و اعجاب برانگیز است. صرفنظر از جنگ های مصیبت بار سوریه و عراق و یمن، در جای جای دیگر جهان هم، ازبرخی از کشورهای آمریکای لاتین گرفته تا فیلیپین و کره شمالی و از منطقه خاورمیانه گرفته تا بسیاری از کشورهای آفریقائی رفتارهای حیرت انگیز و بی سابقه ای دیده میشود که همگی شرایط آشفته و پرتلاطم و غیر قابل پیش بینی را در این دوره از تاریخ جهان به نمایش میگذارند. در چنین اوضاع وشرایطی منافع ملی کشورها ایجاب می کند که با درایت و عقلانیت و بادیدی باز خود را از این بحران ها به دور نگاهداشته و بکوشند تا در این دوران طوفانی از تمامیت و امنیت و ثبات کشور خود صیانت نمایند. برای میهن ما ایران نیز همین شیوه عقلانی میتواند وباید مورد الگو وسرمشق قرار بگیرد.
منافع ملی ایران اقتضا میکند که به یک وجب از خاک دیگران هم طمع نداشته و در سرزمین های آنان ورود و مداخله ننماید و در مقابل از نگاه نا محرم به هر وجب ازخاک ایران با تمام وجود ممانعت به عمل آورده و با قدرت، هر تجاوزی را درهم بکوبد. دخالت در مخاصمات و منازعات قدرت های فرامنطقه ای و هم پیمانی با هریک از آن قدرت ها با منافع ملی و امنیت حال و آینده ایران مطابقت ندارد. همان اقدامی که متاسفانه حاکمیت جمهوری اسلامی هر روز پر رنگ تر و پرصدا تر بر طبل آن می کوبد .

[divider]

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران

از تفاهم با جامعه جهانی تا تفاهم با ملت ایران

جبهه ملی ایران در تاریخ دهم اسفند ماه 1393 زمانی که مذاکرات جمهوری اسلامی با گروه کشورهای 1+5 هنوز به جائی نرسیده بود ، نامه سرگشاده ای به آقای روحانی رئیس جمهوری نوشت که در قسمت پایانی آن نامه این جملات به چشم میخورد:
«معلوم نیست که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، سرنوشت این کشور وروزگار این ملت به کجا خواهد کشید. درچنین شرایطی برخی عناصر، با ناآگاهی و یا سوءنیت با روند مذاکرات دولت مخالفت نموده و با شعارهای واهی و تو خالی نسبت به گفتگوها عناد میورزند و شگفتا که مخالفت آنان کاملا با مخالفت دولت اسرائیل و جناح تندرو و محافظه کار حاکمیت آمریکا همسو میباشد. در این اوضاع شما نمیتوانید و نباید از مصالح ملی و تامین منافع مردم ایران کوتاه بیائید و این کشور و این ملت را به دست رویدادها و حوادث ناپیدا بسپارید. هیچ کشوری در جهان دوست و دشمن ابدی ندارد و در هر زمان تامین و حفظ منافع ملی کشورهاست که دوستان و دشمنان آن ها را معین میکند. امروز حفظ تمامیت ارضی و تامین صلح و امنیت این مرزوبوم و رفع بحران و مضایق اقتصادی، اصول اولیه منافع ملی ما را تشکیل میدهند. مذاکرات را در جهت حفظ منافع ملی ایران پیش ببرید تا در این دوراهی سرنوشت سازی که کشور با آن روبروست بتوانید با توافقی منطقی خدمتی به ملت ایران نموده و از خود نامی نیک در تاریخ باقی بگذارید. بدیهیست که در پیمودن راه صحیح باید با قاطعیت عمل نموده و از مخالف خوانی های افراد معدود با افکار محدود نهراسید. »
امروز بیش از یک سال و نیم از تاریخ ارسال آن نامه سرگشاده میگذرد. در طی این مدت توافق نامه وین بین دولت جمهوری اسلامی و کشورهای 1+5 و نماینده اتحادیه اروپا تحت نام «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام به انجام رسیده است. شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطع نامه 2231 ، قطع نامه های پیشین خود را در مورد تحریم های ایران ملغی کرده است. توافق نامه از سد سدید کنگره آمریکا نیز عبور کرده و سازمان جهانی انرژی اتمی نیز اقدامات لازم برای راستی آزمائی و تایید صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران به عمل آورده و مجلس شورای اسلامی نیز بر توافق نامه برجام مهر تایید نهاده است و بالاخره در روز 26 مهر ماه سال گذشته فرمان لغو تحریم ها از طرف رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا صادر گردید و زمینه ای مساعد برای به فرجام رسیدن برجام مهیا گشت.

اما متاسفانه تحرکات بی معنی و اتخاذ مواضع نا صحیح از طرف افراد غیر مسئول در ایران و مخالفت های آشکار و پنهان جناح های تندرو وجنگ طلب در برخی از کشورهای طرف مقابل، اجازه نداده که اثرات ملموس و موثری از لغو تحریم ها و سرمایه گذاری  خارجی در ایران حس شود. و این در شرایطی است که ملت ایران با ناهنجاری های اقتصادی دست وپنجه نرم می کند. این ملت انتظار داشته ودارد وروزشماری می کرد ومی کند که با رفع تحریم ها و آزاد شدن کامل دارائی های بلوکه شده و جذب سرمایه گذاری های خارجی از رکود تورمی و  فقر و بیکاری رهایی پیدا کند. این انتظار ملت بی جا نیست .

و علی القاعده با ورود میلیاردها دلار پول های حبس شده وآزاد شدن صادرات نفتی و غیرنفتی و ارتباط با بازارهای جهانی باید این امکانات به وجود آید.که هزاران پروژه عمرانی متوقف شده وناتمام راه اندازی شده وسرمایه گذاری در بخش تولید صورت گرفته و با ایجاد کار و فعالیت های تولیدی وعمرانی،وضعیت اقتصادی کشور متحول شود و از نابسامانی های کنونی نجات یابد . بدیهی است که این چشم انداز مورد انتظار وقتی امکان تحقق پیدا می کند که از کار شکنی ها وسنگ اندازی های ابهام برانگیز افراد معدود که ایران را نا امن ونامطمئن برای سرمایه گذاری وانمود میکنند وبهانه لازم برای ترسانیدن ومنصرف کردن سرمایه گذاران وطرف های غربی توافق نامه برجام فراهم میکنند جلوگیری به عمل آید. وباز هم بدیهی است که هزینه کردن منابع مالی حاصل از آزاد شدن سرمایه های مسدود شده و ورود سرمایه گذاری های احتمالی به کشور باید به صورتی درست ومدبرانه ودر جهت منافع ملی و ایجاد زیر ساخت های اقتصادی ایران مدیریت و برنامه ریزی گردد. از فساد گسترده که مانند چاه ویل همه امکانات مالی کشور را می بلعد،صادقانه وقاطعانه جلوگیری شود واز حاتم بخشی های نامعقول به این جا وآن جا پرهیز گردد.

واضح است که استفاده از این امکانات برای ملت ایران بسیار مغتنم تر و بسیار واجب تر است که گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است . مضافا بر این که این بذل وبخشش ها اتهاماتی مثل کمک به تروریسم ودخالت در مناقشات منطقه ای را به دنبال می آورد که چه بسا کل تفاهم بین المللی را دچار تزلزل ومخاطره نماید.

صرفنظراز مسائل اقتصادی اگر به کیفیت وچگونگی تفاهم و توافق هسته ای بین دولت جمهوری اسلامی  و  قدرت های جهانی تمرکز و مداقه نمائیم  ،  به روشنی در میابیم که گره کور فعالیت هسته ای ایران توانست با انعطاف همه طرف های مذاکره کننده وبا بحث وگفتگو حل وفصل گردیده و به نتایج مثبتی دسترسی پیدا کند وافق های جدیدی را در برابر جمهوری اسلامی وجهانیان بگشاید. نتایج این مذاکرات این سئوال را به اذهان مردم ایران متبادر می سازد که چگونه است که حاکمیت جمهوری اسلامی میتواند با قدرت های جهانی به نحوی متمدنانه به گفتگو نشسته وبه تعامل وتفاهم برسد وسایه شوم ابرهای خطرناکی را از فراز این کشور دور نماید، ولی همین حاکمیت قادر نیست در داخل کشوروبااقشار ملت ایران به گفتگو بپردازد وبه خواست های بر حق شهروندان این کشور گوش فرا دهد؟ آیا حاکمیت نمیداند که سیاست خارجی کشور فرع برسیاست داخلی است و بایددر جهت تقویت ودر خدمت سیاست داخلی کشور قرار گیرد؟ وگفتگو وتفاهم با جامعه جهانی بدون گفتگو با جامعه ایران ومردم درون کشور و رعایت آزادی های اولیه آن ها مثل آزادی احزاب وآزادی مطبوعات وآزادی انتخابات یک پارادوکس است که هرگز به جائی نخواهد رسید. چرا حاکمیت به جای گفتگو با دگراندیشان و صاحبان آراء و عقاید مخالف و رعایت حقوق انسانی آنان به زور و سرکوب و تهدید متشبث میشود؟ چرا حاکمیت به حقوق اجتماعی و انسانی بانوان ایران که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به خواست های صنفی قشر شریف و فرهیخته معلمان و به زندگی و معیشت کارگران محروم، و مطالبات بر حق دانشجویان که چشم و چراغ و آینده سازان کشورند اعتنا نمی کند؟ چرا حاکمیت در صدد کنار گذاشتن سیاست مشت آهنین و درپیش گرفتن سیاست گفتگو وتعامل وتفاهم با ملت نیست؟

[divider]