در روز چهاردهم مرداد 1285 خورشیدی، مظفرالدین شاه قاجار سرانجام در برابر امواج خروشان انقلاب مردم ایران تاب مقاومت نیاورد و به امضای فرمان برقراری مشروطیت گردن نهاد. پدران فرهیخته و آگاه ما در زمانی شالوده انقلاب مشروطیت را پی ریختند و آن انقلاب غرورآفرین را با ایثار و فداکاری های بسیار به پیروزی رساندند که نه تنها در تمام کشورهای منطقه خاورمیانه، بلکه دراکثر کشورهای جهان اثری از قانون اساسی و پارلمان منتخب مردم دیده نمی شد و حکومت های فردی و استبدادی بر مردم حاکم بودند. در میهن ما در سال های پیش از انقلاب مشروطیت، پادشاهان فاسد و دیکتاتور قاجار و وابستگان آنان مشغول غارت و چپاول تمام ثروت ها و امکانات کشور و اموال مردم بودند و برای جلب حمایت روحانیون وراضی کردن آنان، امر قضاوت و رسیدگی به دعاوی بین مردم و ثبت معاملات را به آنان محول کرده بودند، تا به هر گونه که اراده کنند نسبت به جان و مال و ناموس مردم تصمیم گیری نمایند.
در چنین دوران سیاهی بود که اجداد غیور ما، از فرصتی که در اثر تضاد منافع بین دولتین روس و انگلیس در ایران پیش آمده بود، نهایت بهره گیری را انجام داده، با مطالبه برقراری آزادی و تاسیس پارلمان و ایجاد عدالت خانه به جای محاکم شرعیه، پای به عرصه انقلاب مشروطیت نهادند و انقلاب را تا پیروزی به پیش بردند. اما متاسفانه انقلاب مشروطیت از همان روزهای نخست با چالش هایی زنجیره وار مواجه گشت. هنوز نهال نو پای مشروطیت دوساله نشده بود که محمدعلیشاه قاجار با تحریک روس ها و حمایت کسانی مانند شیخ فضل الله نوری علیه مجلس شورای ملی و اساس مشروطیت قیام کرد و مجلس با اذن او توسط لیاخوف روسی به توپ بسته شد و آزادیخواهان سرکوب و متواری شدند و دورانی موسوم به استبداد صغیررقم خورد. در این هنگام بود که خیزش مسلحانه مردم تبریز به رهبری قهرمانان ملی، ستارخان و باقرخان و مردم گیلان به سرداری یپرم خان و ایلات بختیاری به رهبری سردار اسعد وایلات قشقایی به سرکردگی صولت الدوله به حمایت از مشروطیت به وقوع پیوست و حرکت آنان برای فتح تهران و اعاده مشروطیت صورت گرفت. و آزادیخواهان بار دیگر پیروز شدند و آزادی و مشروطیت توانست تا حدود یک دهه نسبتا بدون مزاحمت در صحنه باقی بماند.
در تاریخ سوم اسفند1299 با کودتای رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبائی، بار دیگر اصول درخشان مشروطیت به افول گرایید و آزادی و قانون اساسی به طاق نسیان کوبیده شد. اما این بار استبداد و دیکتاتوری خود را در پشت یک مشروطه ظاهری پنهان نموده بود. دیکتاتور با آراستن انتخاباتی فرمایشی و تشکیل مجالسی قلابی، حکومتی فردی و استبدادی سیاه را بر ایران حاکم گردانید. با وقوع حوادث جنگ دوم جهانی و سقوط رضاشاه در شهریور1320 ، به تدریج آثار و شواهدی از آزادی و مشروطیت در فضای ایران هویدا گردید و در همین فضا بود که نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق شکل گرفت و تا تشکیل دولت ملی پیش رفت.
دولت ملی علاوه بر اجرای موازین دموکراسی و رعایت آزادی های ملت، توانست قانون ملی شدن نفت را که خود بانی و مبتکرش بود به سرعت به مرحله اجرا در آورد و دست شرکت غارت گر نفت ایران و انگلیس را که سال ها به تاراج منابع نفتی ایران مشغول بود، از این منابع کوتاه نماید. اما دولت ملی مصدق با کودتای بیگانه ساخته 28مرداد 1332 ساقط شد و پس از آن کودتای شوم، پسر رضا شاه به راه پدر رفت و قانون اساسی مشروطیت و حقوق و آزادی های ملت را به زیر پا نهاد و به مدت 25 سال یک دیکتاتوری فاسد و تحت نفوذ بیگانگان را بر کشور ما حاکم نمود. و با عمل کرد نادرست خود برای ملت ایران راهی جز رفتن به سوی یک انقلاب دیگر را باقی نگذاشت. اهداف انقلاب 22 بهمن57 برقراری آزادی، استقلال و عدالت و به دست آوردن حاکمیت ملت و اعتلای کشور بود. اما با دریغ و تاسف بسیار، انقلاب در مسیری متفاوت با اهداف اولیه انقلابیون که اکثریت قاطع ملت ایران را تشکیل می دادند پیش رفت.حاکمیت جمهوری اسلامی می بایست حقوق و آزادی های اساسی فردی ملت ایران را بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، و حقوق شهروندی رعایت و مورد احترام قرار دهد. و با اعمال سیاست های درست از سوء مدیریت های حیرت انگیز و فسادهای ایجاد شده جلوگیری نماید و ملت ایران را از تنگناهای اقتصادی و معیشتی و سیاسی و اجتماعی نجات بخشد.
جبهه ملی ایران یکصد و یازدهمین سالروز انقلاب پر افتخار مشروطیت را گرامی می دارد. و در این سالروز فرخنده باز هم تاکید مینماید که راه اعتلای این کشور و سعادت ورفاه این ملت تنها برقراری آزادی های اساسی ملت و حفظ استقلال و برقراری حاکمیت ملی بر پایه انتخابات آزاد و واقعی است. انتخاباتی که بدون دخالت حاکمیت، و نظارت استصوابی عوامل آن، و تنها مبتنی بر تصمیم و اراده ملت ایران صورت بگیرد.
چهاردهم مرداد ماه 1396
تهران – هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران
[divider]