دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

رنج نامه‌ای برای زن افغان

چه کسی پاسخگوی ظلم رفته بر زنان افغان است؟زنان افغانستان، در ادوار مختلف تاریخ پرفراز و نشیب میهن خود، سابقه درخشانی در فعالیت های غیرعلنی و مخفی از طریق تشکیل اتحادیه های زنان برای تداوم حیات خود داشته اند.

در دوره اول طالبان، تشکیل مدارس شخصی برای تربیت کودکان و دختران و زنان، و نیز ایجاد وفاق ملی از طریق ایجاد شبکه های زیر زمینی، نشانگر مبارزات سر سختانه آنان طی سالها محرومیت از حقوق اجتماعی و فردی زیر سلطه طالبان بوده است. طی این روند، زنان افغان نشان داده اند که برای زنده ماندن، نه تنها به صورت گروهی بلکه هر یک باصدایی مستقل، می توانند در برابر ظلم و استبداد دینی طالبان و جامعه سنتی برامده از آن، ایستادگی کرده و هویت مقاوم خود را در راه مبارزه برای فرصتهای برابر اجتماعی نمادین سازند. آنها هر روز آگاه تر از پیش نسبت به حقوق خود با تشکیل سازمان ها و شبکه ها ،جهت همکاری وجریان سازی از طریق مشارکت فعال،ضمن آگاهی از ویژگی های جنسیتی، موفق به طرح استراتژی های قوی تر گردیدند. بنابراین به تدریج آماده شدند که در جایگاههای مهم اجتماعی قرارگرفته و در مناصب عدیده ای ایفای نقش نمایند: از فرماندهی ارتش گرفته تا معاونت وزارتخانه ها، تا استادی دانشگاه، یا در جایگاه یک هنرمند با استعداد و شایسته ، هر جا و همه جا توانستند خوش بدرخشند. مهم تر آنکه مادرهایی شدند تا نسل های آتی را در بستری مدرن تر از زمان خود پرورانده و به فردای روشن افغانستان تحویل دهند.

تعداد قابل ملاحظه ای از جامعه زنان افغان توانستند در دوران پسا-طالبان، با افزایش میزان اعتمادبه نفس خود ، همزمان با جلب اعتماد عمومی، به توسعه نقششان در محیط های گوناگون جامعه موفق گردیده و شایستگی خود را به اثبات رسانند. زنان افغان ضمن پایبندی به اصول و تعهدات اجتماعی، با قبول مسئولیت توانستند شکاف اجتماعی جنسیتی را در جامعه افغانستان کمتر کرده و در افزایش همبستگی و وفاق ملی قدم های موثری بردارند.پس، بر مردان است که با حمایت سراسری از زنان در جامعه خود، فارغ از مغلطه های استبداد سنتی و دینی، این فعالیت ها را گسترش دهند و در حفظ دستاوردهای دو دهه اخیر اهتمام بیشتر و جدی تر ورزند، و خود نیز داعیه داران این حرکت رو به جلو باشند.

اما در وقایع اخیر متاسفانه شاهد وقوع مجدد یک بحران از پیش طراحی شده در افغانستان بودیم: یکبار دیگر این ملت بی پناه در برابر سرنوشتی تلخ ، که سراسر ظلم و بیداد و نابرابری است ، قرارداده شد! حال، واکنش جامعه جهانی چگونه باید باشد ؟

آیا بایستی سکوت اختیار کرده و نومیدانه نظاره گر بی تفاوتی وجدان های خفته جهانی ماند ، یا در تلاشی مشترک سعی کرد تا تریبونی برای پژواک فریاد بی صدای آنها شویم؟

زمانی که دولتمردان جهان در دوحه با طالبان سیه پیشینه اجلاس بر گزار می کنند و توافق امضاء می نمایند ، واقعا به چه می اندیشیده اند؟ آیا بر آن بوده اند تا آزموده را آزمودنی دیگر نمایند؟! آن هم به چه هزینه گزافی؟!

آنها گرد هم آمدند تا سرنوشتی شوم برای مردم آن سرزمین ، از کودک گرفته تا زن و مرد را رقم زده، و با استدلال هایی که فقط در بازار خودشان خریدار دارد، از عهده دار شدن هر گونه مسئولیت درقبال تراژدی که آفریده اند، سر باز زنند!

اوج این بی تفاوتی و سنگدلی سیاسی هنگامی بود که آنها تصممیم به ترک سریع خاک افغانستان گرفته و در عوض مهمات و تجهیزات قابل ملاحظه ای را برای طالبان به جای گذاردند، وحشت آفرینانی که حتی خود توان علمی و عملی استفاده صحیح از این ادوات را ندارند!

دولت هایی که تصمیم به طراحی چنین سرنوشت خونباری برای ملتی دیگرنمودند،با سر دادن شعارهای آزادیخواهانه که جملگی تهی از نیت واقعی بود، به سرعت پشت به آنهاکرده و رهایشان نمودند با این ادعا که مردم یک سرزمین باید خود قیام کرده و سرنوشتشان رابه دستان خود رقم زنند!! ادعایی تهی از حقیقت که فقط میتواند یک توهین به خرد جمعی تلقی گردد.

به راستی کدامین بنیاد و نهاد و مجمعی که مدعی حمایت از حقوق بشر است ، در این بحران فزاینده فریاد مظلومین افغانستان را فریادرس بوده، و سیاستهای تصمیم سازان جهانی را که اینچنین افغانستان را به چاه استبداد دینی انداخته اند، شناسایی و نقد بی واسطه نموده است؟

دولت آمریکا که هر از چند گاهی با پیام ایجاد نظم نوین جهانی، در کشورهای نشانه رفته خود حضور نظامی داشته و پس از دستیابی به اهداف دور و نزدیکش ، گاها با فریاد اعتراض مردم همان سرزمین، تصمیم به خروج از آن کشور را گرفته،اینبار ظرف مدت کوتاهی و بدون راستی آزمایی عملکرد طالبان و پایبندی آنها به تعهدات ظاهرا مندرج در توافق نامه دوحه، به سرعت عرصه را برای تاخت و تاز طرف مقابل آماده ساخته است. آنها و متحدانشان حتی حمایت چشمگیری هم از عوامل حکومتی خود به عمل نیاورده اند.

امروز که مردم افغانستان با فروش لوازم ناچیز منزل خود حتی امکان سیر کردن شکم های گرسنه خانواده را ندارند، و دخترکان نحیف شده از فقر و سوء تغذیه که وحشت سراسر وجودشان را گرفته را می بینیم ، افکار عمومی جهان واقعا به چه می اندیشد؟ آیا هراس از ناله زن آبستنی ندارد که ترس از آینده نامعلوم برای فرزندش داشته، و یا کودکانی که جز نفیر گلوله و انفجار بمب های خیابانی،خاطره دیگری از کودکی شان نخواهند داشت؟ یا زنان هنرمند و ورزشکاری که از ترس جانشان ازپستویی به پستوی دیگر، در فرار و گریز هستند، تا از خشم شیطانی طالبان،در امان باشند؟

جنبش زنان افغان، و نقشی که در بازسازی افغانستان، در خلال تصرف آمریکا و متحدانش به عهده گرفتند، نشان داده است که این زنان، و دخترانی که از یکسو با چالش عدم سازگاری با ذهنیت سرمایه داری غربی و از سوی دیگر به دنبال تبیین معنای نوینی از مشارکت فعال زنان ، در راستای اعتلای فرهنگی، اجتماعی و قومیتی روبرو بوده اند بهترین نمایندگان برای مطالبه به حق تغییر ازطریق انحلال سنت های واپسگرا و مبارزه در راه آزادی افغانستان هستند.

آنچه طی سالهای اخیر شاهد وقوع آن بودیم به ما ثابت کرده که اختلافات قومی نه یک واقعیت فرهنگی و اجتماعی در افغانستان، بلکه نتیجه دهه ها اعمال سیاست های منفعت طلبانه قدرتمندان جهان، و حکام مزدور و سر سپردگان آنها، بوده است که خود را بازیچه دست رهبران و سلطه نیروهای سوداگر خارجی نموده اند. جامعه افغانستان به خودی خود و به دلیل تنوع فرهنگی و قومی و قبیله ای همواره با تنوع و تکثر فرهنگی زاده و عجین بوده است. اما این امید همیشه هست که بتوانند بدور ازدخالتهای بیگانه، و به طور مستقل، در همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر و با جهان روزی به مفهوم واقعی ملت – دولت دست یافته و آنرا بنیان نهند.

این یک آرزوی محال نیست، گرچه زمان بر است، اما مبارزات زنان افغان، در این راستا ثابت کرده که جنسیت در فرهنگ افغان ، بر خلاف برداشتهای سطحی غربی، یکی از عوامل نزاع و بحران نیست. بلکه جامعه افغان ، با اتکاء به نقش سازنده والهام گرفته از تجربیات موثر زنان، که در دوره قبل ثابت نمودند که از مبارزترین و قویترین شهروندان دراستقامت و پایداری علیه سیاست های بدوی و متحجرانه طالبان بوده اند، اکنون نیز می توانند با اتکاء به اراده جمعی و همگرایی مستمر در تبیین گام به گام زیر ساختهای یک جامعه دموکراتیک موفق عمل نمایند. بدون شک در پیمودن این مسیر دشوار ،آنها نه تنها از حمایت و پشتیبانی جبهه مقاومت ملی، بلکه همه مردان و برادرانی برخوردار خواهند بود که عرصه را ترک نکرده و جانانه برای اهداف مشترک و رهایی جامعه خود از دست دیو جهل و نادانی، مبارزه می نمایند. بدون شک باصبوری و استمرار مبارزه مبتنی بر اراده ملی، و اتحاد و همبستگی، روزی فرا خواهد رسید، که آریانا سعید بار دیگر سرود “آزادی” را در میان مردمش سر دهد.

سازمان زنان جبهه ملی ایران ، به پایداری و ایستادگی زنان افغان در مبارزه با گروه زن ستیز طالبان، و مطالبات به حق آنها در سهم خواهی و مشارکت برابر در راستای آزادی میهن شان افتخارمی کند. بنابراین از تمام کنشگران سیاسی، سازمان ها و نهادهای مدافع حقوق بشر ، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل ، احزاب سبز، و کلیه فعالان آزادی خواه و وجدان بیدار ملت های جهان می خواهد که به موازات اعلام حمایت از جبهه مقاومت ملی، به رهبری احمد مسعود، این شیردل مبارز راه استقلال و آزادی میهن ، و ضمن محکوم کردن استیلای اجباری طالبان، از هر گونه گشایش و یا امکان ورود آنها به جامعه جهانی از طریق اعمال سیاست های بازدارنده پیشگیری نموده ، و در تقابل با پیشروی این سیه رویان تاریخ، پژواک فریادهای دادطلبانه زنان و دختران افغانستان باشند.

سازمان زنان جبهه ملی ایران

بیست و پنجم شهریور ماه سال یکزار و چهارصد شمسی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

حکومت طالبان حکومتی غاصب است و مشروعیت سیاسی و مردمی ندارد

طالبانیسم که تلاقی جریان های فکری سلفی و تکفیری و تحجرگرای قرون وسطایی است، ریشه در اندیشه های مخرب دیوبندی شاخه ی سمیع الحق در پیشاور و دارالعلوم حقانیه پاکستان و وهابیت عربستان دارد و برای نیل به اهداف ایدیولوژیک و سلطه خود از هیچ نوع خشونت و جنایتی ابایی ندارد. این گروه که ازحمایت های نظامی و سیاسی و مالی پاکستان و عربستان و قطر برخوردار است، توانست با توجه به بحران های داخلی افغانستان و فسادهای اقتصادی نظام سیاسی آن و ناکارآمدی سیاستمدارانش، با آمریکا و روسیه و چین به توافقات پیدا و پنهان دست یابد و پس از بیست سال بار دیگر  افغانستان را به اشغال خود در بیاورد.

در برابر چشمان حیرت زده ی جهانیان جامعه ی مدنی نوپای افغانستان قربانی تعدی طلبی و منفعت جویی کشورهای بیگانه گردید و جنایات هولناک قرون وسطایی بار دیگر رخ نمود و حقوق اساسی انسان ها پایمال گروهی جزمگرا، تمامیت خواه و انحصار طلب گشت. بی شک به قدرت رسیدن این گروه نه تنها برای افغانستان بلکه برای منطقه و جهان زنگ خطری است، که بنیادگرایی و تروریسم بار دیگر پایگاهی می یابد و منافع ملی کشورهای منطقه و نیز امنیت جهانی را تهدید می کند. حکومت جمهوری اسلامی با ساده سازی مساله ، این رویداد ها را شکست آمریکا قلمداد کرد و روند معاملات پشت پرده را که از زمان ترامپ شروع شده بود نادیده انگاشت.

از سوی دیگر چگونه می توان بر نقض موازین حقوق بشری و زیرپانهادن حقوق اولیه ی باشندگان شریف این سرزمین و تبعیض های قومی، جنسیتی و مذهبی دیده فروبست؟

اکنون آزمون بزرگی در مقابل همه ی کشورهای دنیاست، که چگونه از مسیرهای دیپلماتیک و ابزارهای قانونی حقوق بین الملل برای دفاع از حقوق ملت افغانستان در برابر این گروه خشونت گرا  بکوشند. کمترین همراهی به رسمیت نشناختن این حکومت بدوی وجبار است.

جبهه ی ملی ایران ضمن همدردی با خانواده های عزیز داغدار سرزمین افغانستان که عزیزانشان در راه دفاع از شرف ملی و آزادی کشورشان ایستادگی ورزیدند و به شهادت رسیدند ، حمایت خود را از همه مبارزان غیور و نستوه آن مرز و بوم به ویژه از جنگاوران فداکارجبهه مقاومت ملی در پنجشیرو رهبر دلیرآنان احمد مسعود که در برابر طالبان جانانه مقاومت می کنند اعلام می نماید.

جبهه ملی ایران خواهان آن است که مجامع بین المللی برای پشتیبانی از مبارزان افغانستان و مردم مورد ستم و تعدی این کشور از هیچ کوششی مضایقه نورزند و همدلانه در کنار مردم افغانستان در برابر این واپسگرایی خشونت بار بایستند.

تهران – جبهه ملی ایران

بیستم شهریور ماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

درگذشت شادروان حاج محمد خلیل نیا را تسلیت می‌گوییم

از زمانی بیش تر از یک قرن پیش و از هنگام نقلاب مشروطیت ایران،« بازار» همواره یکی از پیش رو ترین کانون های مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران بوده است. در زمان نهضت ملی کردن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بازار هم چنان از پیشگامان نهضت ملی بود.وشخصیت های برجسته فراوانی از بازار در زمره پیروان فداکار نهضت ملی ایران قرار داشتند .

حاج محمد خلیل نیا عضو قدیمی حزب ملت ایران و جبهه ملی ایران یکی از همان بازرگانان ثابت قدم وصمیمی نهضت ملی ایران در بازار تهران بود. ما درگذشت این مرد شرافتمند و فرهیخته را به خانواده ارجمند او به جامعه اصناف و بازاریان و به همه یاران و پیروان راه مصدق یعنی راه آزادی واستقلال ایران تسلیت می‌گوییم.

تهران دهم شهریورماه 1400 خورشیدی

شورای مرکزی جبهه ملی ایران

دکتر ابراهیم احدی- بانو فرشید افشار- الهه امیر انتظام- فرهاد امیر ابراهیمی- مهندس مرتضی بدیعی- پوراندخت برومند- دکتر جهانشاه برومند- فرهاد بیشه ای- دکتر علی حاج قاسمعلی- مهندس هوتن دولتی- فرید دهدزی- حسین ریاحی- مهندس مسعود صالحی مسعود صفاریان- پیام صفی پور- دکتر رضا گل نراقی- دکتر محسن فرشاد یکتا- اصغر فنی پور- دکتر باقر قدیری اصلی- پریچهر مبشری- دکتر حسین مجتهدی- مهندس علی محمدی- پروفسور صادق مسرت- منوچهر ملک قاسمی- محمد ملک خانی- ضیاء مصباح- محمد حسین ملک ختایی- دکتر آذین موحد- دکترحسین موسویان- جمشید میرعمادی- دکتر پژمان میرکریمی زراسوند- ابوالفضل نیماوری- دکتر جمشید وحیدا

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

سالروز خیانتی بزرگ به ملت ایران

پس از رویداد های شهریور1320 و سقوط حکومت دیکتاتوری رضا شاه ، در فضای سیاسی ایران اندک گشایشی پدید آمد و زمینه ای برای کوشش آزادیخواهان و میهن دوستان فراهم گردید.در آن شرایط خاص سیاسی نیمه آزاد و در فرصت پیدا شده ،دکتر محمد مصدق در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی شرکت نموده و به عنوان نماینده اول مردم تهران به مجلس وارد گردید . جدا از سوابق دور، در همین دوره از مجلس بود که دکتر مصدق با سخنرانی ها و مواضعی که اتخاذ کرد،درجایگاه رهبری آزادیخواه و استقلال طلب و مورد وثوق ملت ایران قرار گرفت.دکتر مصدق درادامه مسیر تلاش های خود در آبان ماه 1328 در جریان انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ،جبهه ملی ایران را تاسیس کرد و فراکسیون همین جبهه بود که در مجلس شانزدهم توانست قانون ملی شدن نفت را در آخرین روز اسفند 1329 به تصویب نهایی برساند. در تاریخ هفتم اردیبهشت 1330 در مجلس به منظور اجرای قانون ملی شدن نفت به نخست وزیری دکتر مصدق ابراز تمایل شد ودر دهم اردیبهشت 1330 دولت ملی مصدق تشکیل گردید.

دولت ملی مصدق تا 28 مرداد1332 به مدت 28 ماه بر اریکه قدرت بود و در این مدت کوتاه توانست در راه آزادی و استقلال ایران گام های بلندی بردارد و الگویی از« آزادی» و« استقلال» را که مادر و مولد همه توسعه ها وپیشرفت ها هستند در معرض دید جهانیان بگذارد،تا جایی که نگاه کشورهای منطقه و تمام کشورهای زیر یوغ استعمار و استبداد را به سوی ایران جلب نماید . لذا قدرت های جهانی ، وجود یک دولت دموکرات و مستقل با این آهنگ سریع پیشرفت و توسعه در منطقه حساس خاورمیانه را برنتابیدند وبه کمک ایادی و مزدوران داخلی خود با انجام کودتا به بر اندازی دولت ملی دست زدند.پس از کودتا ویلیام دوگلاس قاضی دیوان عالی آمریکا گفت « ما در ایران کودتا کردیم و دولت ملی و مردمی مصدق را ساقط کردیم ولی پس از این در خاورمیانه دیگر از ما به نیکی یاد نخواهد شد. »

سرهنگ وودهاوس مقام برجسته اینتلجنت سرویس انگلیس طرح کودتا را ترسیم کرد و پس از تایید آن توسط دولت انگلیس ، طرح توسط رئیس” سیا ” آلن دالس و وزیر خارجه آمریکا جان فاستر دالس تصویب شد و آنگاه ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا بر آن صحه گذاشت و دستور اجرای آن را صادر کرد . ژنرال شوارتسکف به اروپا پرواز کرد تا اشرف پهلوی را ملاقات و او را برای توجیه محمدرضا شاه روانه ایران نماید و خود با چمدان دلار به ایران وارد گردید.کرمیت روزولت رئیس سیا در منطقه خاورمیانه به عنوان فرمانده عملیات تعیین شد و از راه زمینی واز مرز عراق به ایران وارد شد و مخفیانه با شاه ملاقات کرد. شاپور ریپورتر نماینده اینتلجنت سرویس در دربار ، برادران رشیدیان ، نیروهای ارتش وابسته به دربار وگارد شاهنشاهی ، هنگ کرمانشاه و هنگ اصفهان ، نظامیان پاکسازی شده از ارتش ، روحانیون مرتجع درباری چون آیت الله کاشانی و آیت الله بهبهانی با تمام ابواب جمعی آن ها به همراه اراذل واوباش چون طیب حاج رضایی ،حسین رمضان یخی، دارودسته شعبان جعفری معروف به بی مخ به اتفاق فواحش محله بد نام تهران همگی بسیج شدند تا کودتای مشعشع بیگانه ساخته را به ثمر برسانند . جزئیات کودتا در ده ها جلد کتاب های خاطرات دست اندرکاران و در اسناد محرمانه سی ساله وزارت خارجه انگلیس و وزارت خارجه آمریکا منتشر گردیده است و موجب حیرت است که کسانی امروز شصت و هشت سال پس از کودتا با وقاحت اصل موضوع کودتا را انکار می کنند.

ملت ایران که از فردای وقوع کودتا،مبارزه با کودتاچیان را آغاز کرد، سرانجام پس از 25 سال تلاش و مبارزه، در انقلاب بهمن 57 موفق شد حکومت برخاسته از کودتا را به زیر بکشد .اما هزاران دریغ و افسوس که قدرت مداران پس از انقلاب ،همان روشهای غیر دموکراتیک و پایمال کردن حقوق انسانی ملت ایران و دورشدن از سیاست مستقل ایرانی و راه آلودگی به فساد را در پیش گرفتند تا آن جا که موجب تطهیر و روسپیدی رژیم بر آمده از کودتای ننگین 28 مرداد هم شده اند.نتیجه این عمل کرد ها این است که امروز وطن عزیز ما با بحران های متعدد وحتی بحران موجودیت روبروست .کودتای 28 مرداد از این جهت باید مورد یادآوری و بررسی قرار گیرد که نسل جوان ایران بداند که تمام مصائب امروزین ملت ایران نیز ریشه در آن کودتای شوم دارد و مسئول و مقصر رنج ومصیبت امروز ملت ایران نیز همان کودتا چیان مزدوری هستند که راه حاکمیت ملی و استقلال کشور را که میتوانست ایران را به سرعت به سوی اعتلا و توسعه سیاسی و اقتصادی ببرد مسدود کردند.جای تاسف وتامل بسیار است که برخی از عوامل کودتای 28 مرداد مثل دست پروردگان مظفربقایی وآیتالله کاشانی و فلسفی واعظ از چهره های شاخص بعد از انقلاب شدند.

تهران – جبهه ملی ایران

بیست و هشتم مرداد1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اشغال افغانستان توسط تروریست های واپسگرای طالبانی یک فاجعه انسانی بوده ودر پیشگاه تاریخ محکوم است

خبر کوتاه بود و بس دردناک، کابل را طالبان تصرف کرد. واپسگرایان جنایت پیشه و ددمنش با رویای احیای حکومتی ایدئولوژیک و تمامت خواه و خودکامه، قدرت را در پایتخت سرزمینی با پیشینه ی فرهنگی درخشان چون افغانستان به دست گرفتند و بازگشتی به تحجر و انسان ستیزی را رقم زدند. اخباری که از جنایات آنان بر مردمان بی پناه و بی دفاع به ویژه زنان و کودکان و غیر نظامیان منتشر می شود، زخمی هولناک بر روان بشریت وارد می کند، که قرن هاست کوشیده تا از بربریت و بدویت بگذرد و فرهنگ و تمدنی انسان محور را تعالی بخشد و ارزش جان آدمی و حقوق انسانی را فراتر از هر ارزشی بنشاند و گرایش نهفته ی ویرانگری در نهاد آدمیان را مهار سازد. دردناک تر آن که این رخداد در عصر ارتباطات در پیش دیدگان جهانیان از طریق رسانه ها به وقوع می پیوندد و بسیاری از کشورها که موظف به تلاش برای جلوگیری از این فاجعه بودند، نه تنها کوششی نکردند که با طالبان همراهی و همدلی داشتند و از پشتیبانی مادی و معنویش دریغ نورزیدند.در حقیقت طالبان محصول طراحی قدرت های استعماری و تولدش در مدرسه حقانی در پاکستان،تحت سرپرستی دستگاه اطلاعاتی پاکستان ، آی.اس.آی بوده است . کشور های دیکتاتوری چون روسیه و چین که خود متهم به جنایت علیه بشریت هستند و نسل کشی مسلمانان ایغور و کریمه شمه ای از این جنایات است و گروه های افراطی چون حماس که صدام را قهرمان اعراب می خواندند، به سرعت با آغوش باز طالبانیسم را خوشامد گفتند. حاکمیت های غیر مردمی و بنیادگرا چون رژیم های عربستان سعودی و پاکستان از هیچ حمایتی برای تشکیل طالبان و به قدرت رسیدنش تا به امروز دریغ نورزیده اند. خروج به شتاب نیروهای دول غرب که روزگاری به عنوان تامین امنیت جهانی وارد افغانستان شده بودند، در بحرانی ترین زمان از شگفتی های دیگر این فاجعه است. هرچند نباید نقش گروه های سیاسی داخلی افغانستان را در شکل گیری این بحران نادیده گرفت که پس از بیست سال با سیصد هزار نیروی نظامی و صدها میلیارد کمک مالی نتوانستند و یا نخواستند در برابر حمله ی طالبان تاب آورند. اختلافات قومی و فساد مالی و نداشتن برنامه و چشم انداز برای خروج از بحران و ناکارآمدی مدیریتی در سطوح عالی از  زمره عوامل این ناتوانی حیرت انگیز است.

در این میان آن چه برای ایرانیان که از نزدیک ترین هم فرهنگان ملت افغان هستند و درطول تاریخ پاره های یک پیکره ی فرهنگی بوده اند، آزارنده و شرم آور است، رفتارهای طیفی از حاکمیت است، که برای تطهیر طالبان و طالبانیسم می کوشد. گویا این جریان طالبانیسم در کشور همسایه تحقق آرزوی برخی از قدرتمداران در داخل است. در حالی که به بسیاری از کشورهای دنیا در تریبون های رسمی دشنام داده می شود و پرچمشان به آتش کشیده می گردد، به شخصیت های علمی و اجتماعی در رسانه های حاکمیت تهمت زده می شود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامه نگاران زنهار می دهد که برای طالبان از کلمه ی وحشی بهره نجویند. به راستی قتل و تجاوز و تخریب میراث فرهنگی و پایمال کردن حقوق مدنی از دید این حاکمان با چه کلمه ای توصیف می شود؟ ! از افغانیان لشگری برای پیکار در فراسوی مرزها فراهم می آید و هزینه های سنگین می شود، منت هم بر سر ملت گذاشته می شود، که اگر این کار انجام نمی شد، داعش اکنون در ایران بود، حال ملت می پرسد، در همسایگی، داعشی دیگر با پیشینه تر از او، شکل گرفته است اما نه تنها کاری در برابرش نمی شود، بلکه نام جعلی امارات اسلامی افغانستان که به رسمیت شناختن آن است بر زبان برخی حاکمان جاری شده است. بی شک حضور طالبان در شرق ایران تهدیدی جدی برای منافع ملی ایران نیز هست و ناامن سازی استان های شرقی و حیاط خلوت گروه های تروریستی شدن و کشاندن تنش ها به داخل مرز ایران، چنان که سال هاست در مرز پاکستان شاهد این گونه اتفاقاتیم، از بحران های محتمل و جدی در آینده می باشد.

جبهه ملی ایران ضمن محکوم سازی حکومت نامنتخب ملت افغانستان و جنایات بی شماری که انجام داده است، به خانواده های داغدار این کشور تسلیت می گوید و با این ملت شریف در این فاجعه همدرد و همدل است و به حکومت جمهوری اسلامی زنهار می دهد، که بایسته است  ایران در کنار ملت افغانستان و نه اشغالگران انسان ستیز و فرهنگ گریز طالبان بایستد. با کشورهای منطقه متحدانه با همسویی کشورهای دموکراتیک جهان از تمام قوای دیپلماتیک برای محکومیت طالبان و طالبانیسم بهره جویند و آنان را وادار به تمکین از موازین حقوق بشری نمایند و جلوی رفتارهای متجاوزانه ی آنان را بگیرند و برای مهاجران افغان تسهیلاتی فراهم آورد و به هیچ بهانه ای این حکومت جنایت پیشه ی اشغالگر را به رسمیت نشناسد. اگر دهه ها به خاطر حقوق فلسطینیان ایران هزینه داده است،به خاطر حقوق انسانی مردم افغانستان نیز، اشفال این کشور توسط طالبان باید به طور جدی محکوم گردد اشغال افغانستان توسط طالبان  نباید انکار شود.

تهران – جبهه ملی ایران

بیست وهفتم مرداد ماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

اطلاعیه روابط عمومی جبهه ملی ایران

جهت آگاهی هموطنان و مدیران وسایل ارتباط جمعی

هموطنان عزیز! در تاریخ 1400/5/9 در برنامه شطرنج در تلویزیون صدای آمریکا ، آقای مهندس کورش زعیم در یک میزگرد چهار نفره به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران حضور یافته و ضمن بیانات خود مردم شریف خوزستان و نواحی مرزی غرب و شرق کشور را به وارد کردن مقادیر زیادی اسلحه قاچاق برای جنگ با حکومت متهم ساخت. چنین اظهاراتی با موضع گیری گروه های تند روی حکومتی که مترصد داشتن بهانه ای برای سرکوب مردم حق طلب و آزادیخواه آن نواحی هستند کاملا همسویی دارد. جبهه ملی ایران ضمن تکذیب عضویت آقای کورش زعیم در شورای مرکزی اعلام می دارد که آقای کورش زعیم از آبان ماه سال1397 با تشکیل گروهی به نام ” سامان ششم ” ازجبهه ملی ایران خارج شده و هیچ سمتی در این سازمان ندارد و مواضع ایشان نیز  با چارچوب های فکری و نظرات جبهه ملی ایران کاملا مغایر می باشد .

تهران – روابط عمومی جبهه ملی ایران

بیست وچهارم مردادماه 1400 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

اتحاد ملی برای تحقق حاکمیت ملی

مقاله نخست نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره211 مورخ 21 مرداد 1400 خورشیدی

ایران در خطر است.ملت ایران گرفتار فقر و بیکاری و گرانی و شیوع کرونا ی مرگبار و تحریم و تهدید خارجی است.تبعیض و فاصله طبقاتی وحشتناک است.اختلاس و غارت سرمایه های ملی اندازه ندارد.بسیاری از زحمتکشان علیرغم کار و زحمت، ماه هاست که در این وضعیت فلاکت بار اقتصادی حقوق نگرفته اند.به علت ندانم کاری و بی اعتنایی به نظر کارشناسان و متخصصان ،تغییراتی را روی مسیر رودخانه ها ایجاد کرده اند که موجب خشکیدن تالاب ها و رودخانه ها گردیده تا آن جا که مردم شریف خوزستان از استفاده از آب شرب هم محروم گردیده اند و زندگی آنان به طور جدی مختل شده است.مردم،خصوصا جوانان عصبانی،مضطرب و سرخورده اند و امید به آینده ندارند.سرکوب و خفقان بیداد می کند.رژیم  جمهوری اسلامی با سوء مدیریت و سوء سیاست و با دشمن تراشی و فکرصدور انقلاب و حمایت از گروه های مسلح در خارج از مرز ها ،خصوصا در کشورهای منطقه،علاوه بر ایجاد تنش و تشنج،مسبب تحریم های کمر شکن و محرومیت مضاعف مردم ایران شده است. محرومیت و فقر و گرانی و بیکاری به حدی است که رئیس دولت قبلی افتخار می کند که قحطی نشده است.در کشوری که در زمره ثروتمندترین کشورهای جهان به حساب می آید،دولت نالایق و ناکارآمد افتخارش این است که قحطی نشده است!!

به دلیل همین ناکارآمدی و سوء مدیریت و تبعیض و فساد گسترده و سیستماتیک و سوءسیاست هایی که کشور را در آستانه قحطی سوق داده است، اکثر اصناف و اقشار ملت ایران از کادر درمان و پرستاران و معلمان گرفته تا کامیونداران و کارگران و اقشار زحمتکش و جوانان بیکار و محروم و رانندگان شرکت واحد و زنان و مالباختگان و حتی بازنشستگان نسبت به این وضعیت نابسامان و فلاکت بار معترض هستند و علیرغم سرکوب خشونت بار حکومت ،جان بر کف نهاده و اعتراضات خویش را فریاد می زنند.حاکمیت چه در سرکوبهای دیماه ۹۶،چه در اعتراضات گسترده آبان 98 وچه در سایر موارد ،در بازداشت جوانان و دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و…حتی مادران و خانواده های جانباختگان و معترضان،نشان داده است که اصلا گوش شنوایی ندارد و حکومت علیرغم کوشش برای سازش با قدرتهای خارجی و خاصه خرجی برای گروههای مسلح دست نشانده و مصالحه و گفتگو با گروههای فاشیستی مثل طالبان،بنا ندارد با ملت ایران سازش و مصالحه نماید و نیازهای اولیه و خواسته های به حق مردم خود را به رسمیت بشناسد.گویی تمام دشمن تراشی های عمدی و ماجراجویی های منطقه ای بازی و بهانه ای برای سرکوب  مردم ایران به عنوان تنها دشمن واقعی حکومت می باشد.حکومتی که مردم کشورش را دشمن می پندارد و هر اعتراض و نقد و نظر را فتنه و انحراف و وابستگی به دشمنان خارجی و فریب خوردگی می داند و منافع حاکمان و مصلحت نظام را بر منافع ملی ترجیح می دهد و فساد و غارت سرمایه های ملی تا مغز  استخوان آن رسوخ کرده است،تنها با زور  و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و قتل عام می تواند مدت محدودی به بقای خود ادامه دهد.

وقتی جمهوری اسلامی به دلیل شکست ایدئولوژیک  و ناکارآمدی و فساد گسترده و سیستماتیک و خاصه خرجی برای حمایت از دیکتاتور سوریه و نیروهای مسلح لبنانی و فلسطینی و…یمنی،پشتوانه مردمی و مشروعیت خود را از دست داده است،به ناگزیر می کوشد با زور سرنیزه بقای خود را تضمین نماید. به همین دلیل اعتراضات به حق مردم را اغتشاش فریب خوردگانی می داند که یا تحت تاثیر خارجی هاست و یا وابسته به دشمنان انقلاب است.

تمامی رژیم های توتالیتری که برآمده از انقلاب ها هستند،همیشه سعی می کنند با تبلیغات گسترده و صرف هزینه های گزاف و ساختن دشمنان فرضی و بهانه توطئه بیگانگان،حداقل توده های حامی خود را در حالت بسیج انقلابی نگه دارند.

علیرغم توهمات و تخیلات اول انقلاب مبنی بر ساختن بهشت بر روی زمین و وعده مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و ساختن مسکن برای مستضعفین،نوکیسه های در صندلی قدرت نشسته تبدیل به طبقه جدیدی از اشراف شدند که بر سر سفره انقلاب نشسته و به غارت سرمایه های ملی پرداخته اند.

میزان غارت و اختلاس و رانت چنان گسترده است که بیشترین مشغولیت مسئولان امور،تقسیم غنائم است. جالب اینجاست که با آغاز دوره ترور و وحشت و سرکوب تمامی انقلابیونی که با دانش و تخصص خود استراتژی انقلاب را پی افکندند و بر سر آرمانهای انقلاب حاضر به سازش با شیفتگان قدرت و منحرف کنندگان انقلاب،نبودند،به بدترین شیوه ها حذف شدند.

حذف فقط شامل ملیون،وطن خواه و معتقدبه حاکمیت ملی و استقلال نبود بلکه تمام عناصری که در دایره قدرت بودند و از انحراف انقلاب انتقاد داشتند،از جمله حذف شدگانی بودند که برای آرمانهای  انقلاب تلاش کرده بودند و یا در مواردی از انحراف انقلاب انتقاد کرده بودند. این حذفها تا جایی ادامه یافت که جز معدودی کوتاه قامتان سیاسی و فکری در قدرت باقی نمانده است. کسانی که فاقد هر گونه دانش و تجربه و تخصص و کارآمدی لازم جهت مدیریت پستهای اشغال شده هستند.

وقتی افراد نالایق و کوچک پستهای بزرگ را اشغال کنند،خود را گم می کنند و چون آزادی نقد و نظارتی هم نیست،در جو اختناق فساد چنان گسترش می یابد که حکومت را تبدیل به باندهای مافیایی سیاسی اقتصادی نظامی می کند. و راز ورود و دخالت عده ای خاص و محدود در تمامی نهادهای مالی و سیاسی کشور همین پدیده است.

از آنجا که رژیم های توتالیتر از توهمات ایدئولوژیک خود پیروی می کنند،یا اقتضای قدرت این است که چنین تظاهر کنند،شکست وعده ها و آرمانهای اتوپیایی را نتیجه توطئه دشمنان خارجی و ضد انقلاب داخلی می دانند وسالیان دراز ناکارآمدی خود را چنین توجیه می کنند. اما از آنجا که قدرت انسان را فاسد می کند و قدرت مطلق موجب فساد مطلق می شود،نمی توان برای همیشه این فساد را توجیه و پنهان کرد. قدرتی که بر آن نظارت نباشد و آزادی احزاب و گروه ها و مطبوعات سرکوب شود،قطعا دچار فساد مضاعف می شود.

کشتارهای خونین دهه شصت و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی نمونه ای از خشن ترین اقداماتی است که برای مصلحت حکومت بهترین استعدادهای کشور را به خاک و خون می کشد. سرمایه های افسانه ای حاکمان جمهوری اسلامی و خانواده های آنها را که بیشترینشان در قلب دشمن فرضی به تحصیل و تجارت و عیاشی مشغول هستند، با وسایل ارتباط جمعی امروزی و فضای مجازی نمی توان تا ابد مخفی کرد. به همین علت در دهه نود مستضعفینی که برای آنان و به نام آنان و با مشارکت آنان انقلاب شد،امروز به دلیل فقر و گرانی وبیکاری و تبعیض و سرکوب در مقابل حکومت نالایق و نا کارآمدی که عامل این بدبختی ها و تیره روزی هاست،در مقابل رژیم می ایستند و علیرغم کشتار و سرکوب بی رحمانه آن شعار می دهند دیگر فریب بازی اصولگرا و اصلاح طلب را نمی خورند و با عمل کرد رژیم به طور کلی مخالفند.

بازی اصلاح طلب،اصول گرا و انتخاب بین بد و بدتر،دیگر نمی توانست مردم را فریب بدهد. تحریم انتخابات مجلس در سال ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از سوی احزاب و شخصیت های سیاسی و اقشار مختلف مردم مقبولیت و مشروعیت را از کلیت نظام ستانده است.حکومت به دلیل عدم مشروعیت است که به ناگزیر با خشونت عریان با مردم برخورد می کند.

اتحاد ملی و یک کاسه کردن مطالبات به حق اقشار مختلف مردم از هر قوم و طایفه،با هر دین و عقیده،در هر کجای ایران،تنها راه ایجاد نیرو برای تحقق حاکمیت ملی و دست یافتن به خواسته های به حقی است که بیش از ۴۲سال است که سرکوب شده است.

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 211 به تاریخ 21 مرداد ۱۴۰۰

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 211

 

دریافت به صورت فایل PDF

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

کشتار مردم مظلوم خوزستان را متوقف کنید

سوء مدیریت ها و ناکارآمدی های هیات حاکمه جمهوری اسلامی کشور را به آستانه انفجار کشانده است. برخورد با پاندمی کرونا و واکسیناسیون مردم فضاحت بار است.تامین آب و برق و مایحتاج مردم وکنترل تورم و گرانی سرسام آور با بی کفایتی تمام همراه است.فضای تنفس وحق اظهار نظر برای ملت ایران و حق داشتن انتخابات واقعی،همه ازمردم ایران سلب گردیده است وتنها واکنش حکومت در مقابل اعتراضات مردم به پا خاسته ایران،سرکوب و گشودن آتش به سوی آنان است.مجموع نارسایی ها و کمبودها به ویژه بحران آب به عنوان یکی از حیاتی ترین نیازهای مردم این منطقه،اهالی خوزستان،پاره تن ایران را از چند روز قبل به خیابان آورده است.حکومت جمهوری اسلامی به طور ذاتی چشم بر نظریات کارشناسان ودانشمندان و واقعیت های علمی می بندد و با سوء سیاست ها ، ایران را درگیر بحران های فزاینده نموده است.

با آنکه ایران دارای دو حوضه ی آبی بزرگ در شمال و جنوب است، به علت نحوه ی قرار گرفتن سلسله کوه های البرز و زاگرس، اثرگذاری آنان در سرزمین ایران به بخش های کوچکی محدود شده است. یونسکو در سال 1373 اعلام کرد، بیش از 80 درصد از کل مساحت کشور از دسترسی به آب های سطحی چون دریا و رودخانه  محروم هستند و این سرزمین را می توان در شرایط اقلیمی خشکسالی در نظر گرفت و بخش بزرگی از بیابان های جهان به این سرزمین تعلق دارد.پس از این گزارش در اواخر دهه ی هفتاد خورشیدی، برخی متخصصان این حوزه هشدار دادند، 500 میلیارد متر مکعب نزولات جوی اگر درست مدیریت شود، ایران می تواند از سرسبزترین کشورها گردد، اما 60 درصد آن تبخیر می گردد، باقیمانده هم برای پیشگیری از خشکسالی کفاف می دهد، اما 75 میلیارد متر مکعب آن به زمین نفوذ می کند و 80 درصد از کل آب های سطحی و عمقی کشور مورد بهره برداری قرار نگرفته، به هدر می رود. متاسفانه کاربدستان حاکمیت، در این زمینه ی بسیار مهم هیچ تمهید درستی برای رفع مشکل و پیشگیری از بحران های آتی در پیش نگرفتند و احساس مسوولیت در قبال باشندگان این سرزمین و نسل های آینده نداشتند و ناکارآمدی و اهمالشان تا امروز ادامه یافته، به حدی که کشاورزی و معاش هموطنان شریف خوزستانی را مورد تهدید قرار داده است و باز هم به جای همدردی و کمک در برابر اعتراضات به خشونت دست یازیده وخانواده هایی را سوگوار عزیزانشان ساخته است.

مسایلی که به این بحران انجامیده است، پرشمارند و بسیاری از آنها می توانست با مدیریت صحیح رخ ندهد. مساله ی کشاورزی و نوع محصولات آن که تعیین گر میزان آب است، سدسازی های غیر کارشناسانه، عدم برنامه ریزی علمی و اجرایی برای آب های سطحی و زیرزمینی، برداشت های غیرکارشناسانه از رودخانه، انتقال های نادرست آب، عدم فعالیت های علمی و روزآمد محیط زیستی برای حفظ منابع طبیعی و مانند آن از مواردی هستند که مورد اهمال قرار گرفته اند و حساسیت لازم نسبت به آنها نبوده است و برنامه ی کارشناسانه ی درازمدتی برایشان در نظر گرفته نشده است.

از سوی دیگر نبود نهادهای مردمی مورد اعتماد و امکان ارتباط مردم با مسوولان و بیان خواسته ها و اعتراضات در فضایی مدنی و به دور از خشونت و شنیده شدن تقاضاهای برحقشان و پیگیری آن موجب می شود که در حرکاتی خودجوش این اعتراضات ابراز گردد.

جبهه ی ملی ایران ضمن ادای احترام به هم وطنان خوزستانی و همدلی به خاطر این مشکلات رخ داده، به حاکمیت هشدار می دهد چنان که سرمایه گذاری و کارآفرینی های لازم در خوزستان نشود و رفاه هم میهنانمان در آنجا تامین نگردد، این ظلم و جفا نه تنها به مردم غیور خوزستان بلکه به همه ی آحاد ملت ایران است و در این همبستگی ملی همه ی ایرانیان معترض خواهند بود. مسئولان مملکت به جای برخورد خشونت آمیز باید در این منطقه حضور یابند، ضمن تضمین امنیت جانی و مالی و موقعیتی معترضان با نمایندگان آنان مستقیم به گفتگو بنشینند و از بودجه های کلان که برای تبلیغات خود در جهان بهره می برند بکاهند و بودجه ای اختصاصی را در اسرع وقت به این استان تخصیص دهند و از خانواده های شهید داده و صدمه دیده دلجویی کنند. مردم بزرگوار این منطقه نیز باید بکوشند تا اعتراضات برحق شان از جاده اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز و خشونت پرهیز خارج نشود و بهانه به دست بهانه جویان تندرو جهت سرکوب و اعمال خشونت ندهند. و نشان دهند فرهنگ خوزی ایرانی آن است که با قاطعیتی مدنی خواست های بر حقش را پی گیری نماید .

جبهه ملی ایران

تهران سی ویکم تیرماه 1400

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

سی ام تیر روزی که ملت ایران با نثارخون خود حاکمیت ملی را متبلور ساخت

از قیام ملی سی ام تیر1331 ،شصث ونه سال سپری شده و در طول این هفت دهه ملت بزرگ ایران در راه آزادی و استقلال خود فداکاری ها کرده و جانفشانی ها به عمل آورده است .که خیزش های دیماه 96 و آبانماه 98 از آخرین نمونه های آن ایثار گری هاست و هم اکنون نیز در جای جای کشورمان مانند خوزستان مظلوم و سیستان وبلوچستان عزیز،جنبش حق طلبانه و اعتراضی ملت ایران به سوء مدیریت ها و نا کار آمدی ها و نابسامانی ها در جریان است.اما نگاه به قیام ملی سی تیر و گرامیداشت آن روز تاریخی در هر زمان ثمربخش بوده و چون مشعلی فروزان ،روشنی بخش راه آزادیخواهان و استقلال طلبان در این وطن است.

قیام ملی سی‌تیر تبلور و تحقق حاکمیت ملی در تاریخی است که استبدادگرایان داخلی وسلطه گران خارجی ، نقض حاکمیت ملی ایران را هدف گرفته بودند ، اما جامعه به طور فراگیر به ضرورت حکومتی دموکراتیک وقوف یافته بود و توانست با مداومت و مقاومت، حاکمیت ملی و دموکراسی را محقق سازد.

هیأت حاکمه وابسته به بیگانه و حمایت کنندگان سلطه گرش پیروزهای ملت ایران در نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت  را تاب نیاوردند و در روز ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ ،پس از این‌که خواسته دکتر مصدق مبنی بر گرفتن اختیارات قانونی برای دولت ملی و تعیین وزیر دفاع، مورد مخالفت شاه قرار گرفت ،  او مجبور به استعفاء شد و احمد قوام که سودای قدرت‌طلبی و سازش و باج دهی به اجانب و بی اعتبار کردن قانون ملی شدن نفت را در سر داشت، به نخست‌وزیری رسید. هم قوام و هم دربار در صدد این بودند که با پایمال کردن مبارزات ملت ایران در قلمرو ملی شدن صنعت نفت ،با دولت‌های انگلیس و آمریکا به سازش رسیده و استقلال ملی ایران را از بین ببرند. از غروب ۲۵ تیر که کناره‌گیری دولت دکتر مصدق اعلام شد، ملت ایران در هر کوی و برزن، نه تنها در تهران، بلکه درتمام شهرهای کوچک و بزرگ کشور، نسبت به دسیسه هیأت حاکمه آگاه شده و اعتراض عمومی خود را آغاز کردند.

قیام ملت ایران آن‌جا فزونی گرفت که احمد قوام در روز ۲۷ تیر ماه بیانیه «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» را منتشر کرد. این بیانیه که اعلام ستیز علنی با ملت بود، ملت را یک دل و یک زبان به پیکاری مسالمت‌جویانه علیه هیأت حاکمه واداشت.

مردم همدان و کرمانشاه شهر را تعطیل کردند و خواهان پیوستن به مردم تهران شدند. مردم اهواز، آبادان و خرمشهر، به ویژه کارگران شرافتمند آن دیار اعتصاب عمومی اعلام کردند.

زیررگبار بی‌امان قساوت ،موج عظیم مردم، جوشان و دادخواه، فریاد می‌کشیدند: «از جان خود گذشتیم / با خون خود نوشتیم / یا مرگ یا مصدق».

هیأت حاکمه ، قیام مردم را در روزهای آخرتیرماه 31 با تیرهای بی‌امان بیرحمانه پاسخ داد. ولی مردم جان بر کف میدان پیکار را خالی نکردند. روز سی ام تیر این پیکار به نقطه اوج خود رسید، شوربختانه در این روز دسته دسته مردم جان پاک خود را در راه آزادی و استقلال ملی کشور از دست دادند.یکی از شورانگیزترین یادگارهای قیام سی‌تیر آن‌جا بود که در خیابان اکباتان (بهارستان) جوانی گلوله خورد و بر زمین افتاد. آن‌گاه به دشواری به پا خاست و با انگشتان آغشته به خون خود بر دیوار ‌نوشت: این خون زحمتکشان ملت ایران است. زنده‌باد دکتر مصدق.  او پس از این نوشتن جان سپرد. نام او محمد محمدزاده بیجار بود. این خون‌های پاک، همچون داغ ننگی است که هیچگاه از پیشانی رژیم شاه یا هر رژیم دیکتاتوری دیگری پاک نخواهد شد.

پایداری و پا ‌فشاری مردم موجب شد که هیأت حاکمه در روز سی‌تیر، مقهور اراده ملت شده تا دگربار دکتر مصدق بر صندلی نخست‌وزیری دولت ملی قرار گیرد.

در غروب سی ام‌تیر هزاران نفر از مردم پیروزمند در مقابل خانه دکتر مصدق گردآمدند و او در بالکن منزل خود با چشم گریان طی سخنانی خطاب به مردم گفت: «ای مردم، من به جرأت می‌گویم استقلال ایران از دست رفته بود، ولی شما با رشادت خود آن را نگهداشتید. ای کاش مرده بودم و ملت ایران را این‌طور عزادار نمی‌دیدم»

قیام ملی سی‌تیر برگ زرینی در تاریخ ملت بزرگ ایران است، زیرا نه تنها ضامن آزادی و استقلال ایران در آن برهه از تاریخ گردید بلکه درس‌ هایی آموختنی و اندرزهایی فراوان پیش روی ملت ما نهاد. دکتر مصدق روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از پادشاه کشور خواست که برای نخستین بار وزارت دفاع ملی را که تا آن موقع وزارت جنگ نام داشت، تحت اختیار دولت قرار دهد و شاه را طبق قانون اساسی مشروطه، مسلوب الاختیار در قلمرو نظامی کشور نماید. دکتر مصدق بر این باور بود که توسعه تسلیحاتی تنها باید به منظورهای دفاعی کشور و متوازن با رونق دیگر حوزه های اقتصادی و سیاسی باشد. در مملکتی که دموکراسی نباشد تسلیحات نظامی تنها برای سرکوب جامعه به کار می‌آید.

قیام ملی سی‌تیر، برای جبهه ملی ایران تنها یک روز تاریخی با شکوه نیست، بلکه ما بر این باوریم که این روز نمادی از تحقق حاکمیت و اراده ملی است. اگرکشور اراده و حاکمیت ملی نداشته باشد ، از دست آوردهای دموکراسی و آزادی و استقلال دور است و عظمت، غرور و هویت ملی نیز ندارد. در چنین شرایطی کشور نه تنها روی رونق و توسعه در هیچ قلمرویی را نخواهد دید، بلکه روز به روز به تگنا های بیشتر دچار شده و به سوی اضمحلال پیش خواهد رفت.

درود بر شهدای راه آزادی و استقلال ایران از انقلاب مشروطیت گرفته تا قیام ملی سی ام تیر وتا به امروز

جبهه ملی ایران

تهران سی ام تیرماه 1400 خورشیدی