دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ در یک سالن اجتماعات، برگزار شد.
در این قسمت سخنرانی بانو نسرینستوده تقدیم می شود.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران
دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ در یک سالن اجتماعات، برگزار شد.
در این قسمت سخنرانی بانو نسرینستوده تقدیم می شود.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران
صبح روز گذشته یعنی روز شنبه ششم اردیبهشتماه ۱۴۰۴، انفجارها و آتشسوزیهای مهیبی در بندرگاه شهر بندرعباس روی داد که در اثر آن صدها تن از هموطنان ما کشته و مصدوم شدند. تداوم انفجارها، تخریب ساختمانها و ویرانیها خسارات گستردهای را موجب گردیده است.
هنوز علت واقعی و دقیق این فاجعه تلخ و اسفبار، روشن نشده وچگونگی ماجرا در پردهای از ابهام قرار دارد. اما یقین است که در وقوع این رویداد هولناک، باز هم پای سوءِسیاست، ندانمکاری، سوءِمدیریت و بیکفایتی حکومت در میان است. حکومتی که از برقراری امنیت و تأمین اولین نیازهای جامعه ایران عاجز مانده است.
جبهه ملی ایران این واقعهی اسفناک را به ملت بزرگ ایران، به ویژه به مردم شریف بندرعباس و به خانوادههایی که عزیزان خود را از دست دادهاند تسلیت میگوید. و همچنین یکبار دیگر یادآور میشود که تنها در سایهی مردمسالاری، استقلال و استقرار حاکمیت ملی است که امنیت و آزادی و رفاه و سعادت برای ملت ایران تامین میگردد و بر این تیرهروزیها و مفاسد نقطه پایان گذاشته میشود.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – هفتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
جلسه دیدار نوروزی ۱۴۰۴- جبهه ملی ایران بخش دوم-سخنرانی بانو مینو مرتاضی
لنگرودی دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ در یک سالن اجتماعات، برگزار شد.
در این قسمت سخنرانی بانو مینو مرتاضی لنگرودی تقدیم می شود.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران
جلسه دیدار نوروزی جبهه ملی ایران-بخش نخست-
سخنرانی آقای دکتر موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ در یک سالن اجتماعات، برگزار شد.
در این قسمت سخنرانی آقای دکتر موسویان رییس شورای مرکزی و رییس هیئت رهبری-اجرایی جبهه ملی ایران تقدیم می شود.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران
خلاصهای از دیدار نوروزی جبهه ملی ایران ۱۴۰۴
دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ برگزار شد.
خلاصه ای از این مراسم، در یوتیوپ جبهه ملی ایران منتشر شده است.
گفتنی است پخش کامل برنامههای این دیدار، در روزهای آتی منتشر خواهد شد.
کمیته رسانه و روابط عمومی جبهه ملی ایرا
دیدار نوروزی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۷ الی ۲۰ در یک سالن اجتماعات، برگزار شد.
مراسم با پخش سرود جبهه ملی ایران آغاز شد. آنگاه صدای دکتر محمد مصدق مربوط به پیام نوروزی سال ۱۳۳۱ و پیامی از شهید دکتر حسین فاطمی پخش گردید. سپس خانمها مینو مرتاضی لنگرودی (فعال سیاسی و مدافع حقوق زنان) و نسرین ستوده (وکیل زندانیان سیاسی و مدافع دیرپای حقوق بشر) و آقایان دکتر محسن فرشاد (عضو هیات رهبری اجرائی و سخنگوی جبهه ملی ایران)، دکتر شاهین سپنتا (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران)، علی حجازی یزدی (پژوهشگر فلسفه و از علاقهمندان نهضت ملی ایران)، علی نظری کاکوندی (شاعر پیرو راه دکتر مصدق) و دکتر حسین موسویان (رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران) سخنانی پیرامون جشن نوروز و مسائل روز کشور ایراد کردند. در طول برنامه قطعاتی از موسیقی ایرانی با خوانندگی هنرمند میهندوست آقای علیرضا فریدونپور اجراء شد.
در این مراسم علاوه بر اعضای شورای مرکزی و کادرهای تشکیلاتی جبهه ملی ایران، عدهای از شخصیتهای ملی و سران احزاب جمعیتهای ملی و سیاسی حضور داشتند.
مراسم با پخش سرود « ای ایران » و با همخوانی حاضران پایان پذیرفت. فیلم کامل مراسم بزودی در رسانههای جبهه ملی ایران منتشر خواهد گردید.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
به گواه تاریخ، در گستره ی تمدنی ایران، برگزاری جشن ها از جایگاهی ویژه برخوردار بوده ، و در هرماه اقلا یک جشن، در روزی که نامش هم نام آن ماه بوده ، برگزار می گردیده است. از دیگر سوی در پیوند فرهنگ و طبیعت، کهن جشن و آیین نوروز می شکوفد، که همراه آن بهار طبیعت با آغازی نو در زندگی بشر رقم می خورد و نمادهای طبیعت در بستری فرهنگی بازتابگر پیام های ژرف اندیشه ورزانه می گردند و نوید آغازی نوین را می سرایند. از ویژگی های مهم این جشن آن است که به سراسر جامعه تعلق دارد و هیچ گروه و نهادی در آن برتری ندارد، چنان که اندیشمندان صاحب نظر،این جشن را تجلی آزادی، فرا روی از محدودیت ها و همبستگی اجتماعی خوانده اند.
اما دریغا و دردا که کاربدستان ناشایست و ناآگاه در جمهوری اسلامی دهه هاست، که با اندیشه هایی فرهنگ ستیز و واپسگرا، با شادمانی جمعی و نماد های ملی به گونه هایی نادرست برخورد کرده اند، که شاهد یکی از نتایج تاسف بار آن در رخدادهای اخیر ارومیه بوده ایم. نخست آن که نوروز به هیچ صنف و طبقه و گروهی تعلق ندارد و شهروندان ایران همگی آزادند بر اساس سنت مالوف خود به نکوداشت آن بپردازند. دوم آن که جشن در خدمت همبستگی و همدلی هاست، از خانواده تا عرصه ی ملی.
طبیعتا آیین ها و مراسم آن ها، روح فرهنگِ خاستگاهشان را با خویش دارند. فرهنگ ایران در تاریخ باستان، که نوروز از آنجا سرچشمه می گیرد، منادی احترام به حقوق انسان ها و ترویج مهر بوده است. عظمت این جشن آن گونه است، که نژادپرست خودکامه ی متجاوزی چون اردوغان مدعی این کهن جشن می شود و بی شرمانه دروغ پرداز پدرانگی برای تبریز می گردد. او از ضعف های ساختار سیاسی جمهوری آذربایجان و بحران سوریه نهایت سوء استفاده را برای مداخله جویی و پیگیری توهم احیای آرمان پانتورانیسم فاشیست های ترک در دیگر کشورها انجام داده است. وی در جنگ 44 روزه قره باغ در سال 2020و بحران دالان زنگزور، اندیشه های خطرناک نژاد پرستانه ی خود را، که الهام گرفته از اندیشه هایی است که در سال های 1915 تا 1917 به نسل کشی ارامنه انجامید، به نمایش گذاشت. افسوس بسیارکه فردی بی مایه در تفکر اجتماعی و فاقد حد اقل توان اندیشیدن که نماینده مجلس فرمایشی اسلامی بوده ، با اوباشیگری و لات مسلکی، به بهانه ی مراسم عزاداری با گروهی دیگر از صاحب منصبان جاهل و خائن، در آغاز عید نوروز فاجعه ای را رقم زد، که دشمنان این ملک و ملت از انجامش ناتوان بودند. او گویا در قامت نماینده ی گرگ های خاکستری و فاشیست های نوین حزب حرکت ملی ترکیه، بساط کشیدن زوزه گرگ را در شهر فرهنگ پرور ارومیه به راه می اندازد و فریب خوردگان ناآگاهی را با خویش همراه می سازد، آن هم در شهری که در طول تاریخ افتخارات بزرگی را برای ایران به ارمغان آورده است و نمادی کم مانند برای تکثرگرایی فرهنگی و دینی بوده و بازتابگر روا داری و مدارای فرهنگی به شمار می رفته است. نماد این فرهنگ هرگز گرگی و درنده خویی نبوده است، خداوندان سخن در تاریخ این حوزه ی تمدنی بوده اند، که کلام آفریده اند و چون سخن داشته اند و گرگ صفت نبوده اند، زوزه گرگ نکشیده اند. این جاهل خائن سال ها صاحب مسند و قدرت و امکانات از بیت المال این مملکت بوده است. شورای انتصابی نگهبان که شریف ترین و فاضل تری فرزندان ایران را از شرکت در انتخابات به پشتوانه ی قدرتی نامردمی قریب چهاردهه محروم ساخته است، چنین کسی را در انتصابات فرمایشی به مجلس می برده است، تا برای کشور با چنین پیشینه و اعتباری قانون گذاری کند. فعالیتش حمله فیزیکی به خبرنگار در مجلس و سر دادن شعارهای مبتذل بوده است. هرچند رخداد پایان اسفند در ارومیه از جهت طرح برخی شعارها قابل نقد باشد، اما واکنشی فاشیستی به بهانه مذهب بالاترین خیانتی است که می توانست توسط کسانی چون آن عمال لمپن وابسته به حکومت صورت گیرد، و جالب تر آن که در حاشیه امن سیاسی قرار داشته باشند. رد پای حکومت، از در دست گرفتن باشگاه هایی توسط مقامات نظامی پیشین تا برگزاری چنین مراسمی، برای تنش آفرینی در مناطق مختلف ایران، قابل تامل و توجه است. در زمانه ای که حاکمیت بی کفایت از عهده ی ساده ترین امور مملکت داری بر نمی آید و فقر گسترده بر ملت تحمیل شده است و عوارضی چون نا امنی و سقوط رفاه حداقلی خانواده ها را در پی دارد و آزادی های مشروع سرکوب می شود و چهره های آزادیخواه و میهن گرا زیر فشار سنگین بوده یا در زندان به سر می برند و در عرصه ی بین الملل اعتبار ایران مخدوش گردیده، حاکمان نابخرد نه تنها سرمایه ملی و اعتبار کشور را برای ماجراجویی هایی جاهلانه و خائنانه به باد فنا سپرده اند، بلکه با عدم اتخاذ دیپلماسی مبتنی بر منافع ملی، کشور را در بحران های خانمانسوزی گرفتار ساخته اند.
جبهه ی ملی ایران در این شرایط، همبستگی ملی و هم اندیشی و هم کوشی اندیشمندان و گروه ها و اقشار مختلف ملت را ضرورتی تاریخی می داند، تا دوشادوش یکدیگر بدون هیچ تبعیضی با هر آیین و فرهنگ و پیشینه ای، به عنوان شهروندان محق این آب و خاک ، در برابر استبداد و خودکامگی داخلی و نیز سلطه جویی برخی کشورهای تعدی طلب بایستند. این ایستادگی شهروند-محور مستبدان خودکامه را به وحشت می افکند، چرا که حکومت در برابر آنان مکلف به ادای حقوق شهروندیشان است، که مهمترینش نقش آفرینی مستقیم در سرنوشت سیاسی کشور است و صاحبان قدرت نامشروع با چنین جریان سازی هایی سعی در مخدوش سازی این حرکت ملی دارند، اما به یقین شهروندان آزاده ی این سرزمین، هوشمندانه و مسئولانه برای استقرار حاکمیت ملت می کوشند، دیگر بودگی برابر را به رسمیت می شناسند و تعامل بین فرهنگی را موجب شکوفایی و پویایی کشور بر می شمرند، با درک و احترام متقابل و برابر ، از حذف دیگری و از هم گریزی اجتناب می ورزند، در عین حال که دیگری فرهنگی را جایگاهی ارزنده می بخشند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – هفتم فروردین ماه 1404
در سال ۱۲۸۰ خورشیدی، پنجسال قبل از انقلاب مشروطیت، مظفرالدین شاه قاجار، قراردادی با یک تبعه دولت انگلیس به نام «ویلیام ناکس دارسی» منعقد کرد. به موجب این قرارداد تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری نفت در سراسر ایران به جز پنج استان شمالی کشور در مقابل مبالغی ناچیز برای مدت شصتسال در اختیار «دارسی» قرار گرفت. وقتی معادن عظیم نفتی ایران به بهرهبرداری رسید، فقط مالیاتی که «دارسی» از سود خود باید به کشور متبوعش، انگلستان پرداخت میکرد، چنان در حرکت چرخهای اقتصادی کشور انگلیس اثر گذاشت، که دولت انگلیس را ترغیب نمود تا رأسا اکثر سهام شرکت «دارسی» را خریداری نموده و عملا ذخایر نفتی ایران را در اختیار بگیرد. شرکت نفت انگلیسی برای غارت منابع نفتی ایران، بر تمام شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران چنگ انداخت و در عمل استقلال کشور ما را نیز زیر سلطهی خود در آورد. در سال ۱۳۱۲، زمانی که ۳۲ سال از مدت اعتبار شصتساله قرارداد ذلتبار «دارسی» و غارت منابع نفتی ایران سپری شده بود، رضاشاه پهلوی در ظاهر به عنوان مخالفت با قرارداد «دارسی»، آن را لغو کرد، ولی بلافاصله با تغییری اندک، قرار داد جدیدی را با شرکت نفت انگلیسی، باز هم برای مدت شصت سال امضاء کرد. یعنی در عمل، مدت ۳۲ سال بر تداوم قرارداد ننگین «دارسی» افزود.
در سال ۱۳۲۹ نمایندگان جبهه ملی ایران در مجلس شانزدهم به رهبری دکتر محمد مصدق موفق شدند با پشتیبانی قاطع و قیام ملت ایران، قانون ملی شدن نفت را در تاریخ ۲۴ اسفندماه ۱۳۲۹ به تصویب آن مجلس برسانند و در روز ۲۹ اسفند همان سال، قانون ملی شدن نفت از تصویب مجلس سنا هم گذشته و نهایی گردید و روز ۲۹ اسفند به نام روز ملی شدن نفت، درست یک روز قبل از جشن باستانی نوروز، در تاریخ ایران رقم خورد. ملی شدن نفت فقط جهت استیفای حقوق مادی ملت ایران نبود بلکه در اصل حفظ استقلال کشور و پایان دادن به سلطهی یک دولت بیگانه بر میهنمان را مدنظر داشت.
جشن نوروز در طول تاریخ چند هزار سالهی وطن ما با همهی آداب و سنن زیبایش همواره برقرار بوده و یکی از نشانههای فرهنگ و تمدن کهن این سرزمین است. تهاجم و حملات بیگانگانی چون یونانیان، اعراب و مغولان هرگز نتوانست جشن نوروز را از تاریخ ما بزداید، یا حتی آن را کمرنگ نماید. انتخاب اولین روز بهار در هنگام پشت سر گذاشتن فصل سرما و مرگ موقت طبیعت، همراه با سبز شدن دشت و دمن و در آغاز ظاهر شدن شکوفههای رنگارنگ زیبا، در باغ و بوستان نشانهی حُسنانتخاب و درایت و عقلانیت نیاکان خردمند ما ایرانیان است. کوروش بزرگ در ۵۳۸ سال قبل از میلاد، نوروز را به عنوان جشن ملی اعلام کرد. و اکنون برای ما ایرانیان موجب نهایت مباهات و افتخار است که «روز بین المللی نوروز» توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشر به ثبت رسیده است. خوشبختانه ایرانیان هم در آستانه نوروز، در سراسر کشور، با برپا کردن جشنهای شادی و سرور در خیابانها و میادین، به این آئین ملی اهمیت داده و همبستگی ملی خود را به نمایش میگذارند.
جبهه ملی ایران، روز تاریخی ملی شدن نفت و جشن باستانی نوروز را به هموطنان عزیز تبریک گفته و امید دارد که در سال جدید، ملت بزرگ ایران بتواند بحرانهای مختلف کنونی مانند در خطر قرار گرفتن امنیت ملی کشور، پایمال شدن حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی ملت ایران، گرانی و تورم طاقتفرسا ، فقر و بیکاری فزاینده ، فرار بیسابقه جوانان و اقشار مختلف مردم از کشور، تخریب محیط زیست و فساد گسترده وچپاول اموال عمومی توسط وابستگان به مراکز قدرت را پشت سر گذاشته و با کسب آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی به رفاه و سعادت و توسعه و بالندگی دست یابد.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۹ اسفند ماه ۱۴۰۳
پنجاه وهشت سال پیش در روز چهادهم اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق، رهبر نهضت ملّی ایران، جاودانه شد. او نَمُرد، بلکه نستوه و استوار، روی دو اُستوانه «استقلال» و «آزادی» ایرانزمین پایدار ماند؛ «که گفت که آن زندهٔ جاوید بِمُرد / که گفت که آفتاب امید بمرد / آن دُشمن خورشید درآمد بر بام / دو دیده بِبَست و گفت خورشید بِمُرد». دکتر مصدق نمُرد، بلکه زِندهٔ جاوید، بر بام تاریخ ایرانزمین جاودان شد. آنکه مُرده است و خواهد مُرد استبداد و دیکتاتوری و وابستگی است؛ چه آن که با یک کودتای بیگانه ساخته، دولت ملّی او را سرنگون کرد و چه این که در قامت استبدادِ دینی میراث فکری او را لگدمال و آرامگاه او را در حصر نگهداشته است.
دکتر مصدق نامش چنان لرزه بر ارکان خُسروُان ایجاد میکرد که حکومت استبدادی پیشین، نگذاشت تدفین پیکر پاکش چنان که خود وصیت کرده بود، در کنار آرامگاه شهیدان قیام ملّی سیتیر در ابنبابویه صورت گیرد. فرمان دادند که پیکرش در همان اتاقِ زندانش در تبعیدگاه به خاک سپرده شود. تا زمان انقلاب، مانع از تجلیلِ همگانی مردم از دکتر مصدق شدند. شگفتا که این سنتِ پلیدِ استبدادی، پس از استقرار اقتدارگرایان دینی، همچنان ادامه دارد. ابتدا در بلندگوهای رسمی به دکتر مصدق دشنام گفتند. نام بلند او را که در فردای انقلاب توسط مردم، در بلندترین خیابان تهران ثبت شده بود، ممنوع کردند. سپس جبهه ملّی ایران خانه سیاسی دکتر مصدق را مُرتّد اعلام نمودند. باری ستیزهجویی با دکتر مصدق، نشانه ستیز با استقلال و آزادی است. دشمنی با دکتر مصدق، دشمنی با دموکراسی است.
مجله لوموند فرانسه، فردای جاودانگی دکتر مصدق برای جهانیان مخابره کرد: «او کوروش کبیر در دوران معاصر بود». یعنی کسی که با ملّی کردن صنعت نفت ایران طومار امپراطوری بریتانیای کبیر را در مشرقزمین در هم پیچید، کسی است که موجب بازگرداندن عزت، عظمت و شکوه ایرانزمین شد. ایران، کشوری متمدن با تاریخی باستانی پر عظمت است. علیرغم افول و شکستهایی که در تاریخ متحمل شده، اما افتخاراتی سرافرازانه داشته است. دکتر مصدق مظهر عظمت و افتخارات ایرانزمین است. کسانیکه پای در میدان مبارزه با استبداد میگذارند، نباید آن گذشته پر افتخار و مبارزات با شکوه را فراموش کنند. بلکه باید از آن میراث با عظمت پاسبانی و صیانت کنند. نباید به بهانه رسیدن به آزادی، اصل استقلال را فراموش کنند. اگر استقلال کشور، پایمال شود، نه تنها از نعمت استقلال بیبهره خواهیم شد که از اصل مقدس آزادی نیز بینصیب میشویم. دکتر مصدق ، راهنمایی است که همواره پیوند این دو اصل را در بیان و عملکردش به ما گوشزد کرده است. فراموش نکنیم که دشمنی با دکتر مصدق همچنان ادامه دارد. کسانیکه در ایران و خارج از ایران، در صدد بدیلسازی برای کشور ما هستند، میراثدار همان کودتاچیانی هستند که تنها دولت ملّی و دموکرات ایران را سرنگون کردند و رهبر آن یعنی دکتر مصدق را زندانی و تا آخر عمر پر برکتش در احمدآباد در حصر نگهداشتند. اکنون میبینیم سالهاست میراثداران آن کودتا، امکان یادبود او توسط رهپویان آن رادمرد را در احمدآباد ممنوع کردهاند. آیا نباید پنداشت که استبداد کنونی، ادامه همان استبداد سلطنتی گذشته است؟
مصدق هرگز به مردم دروغ نگفت و وعدهی دروغ نداد و در صدد فریب آنان برنیامد. دکتر مصدق مظهر پاکدستی و فسادناپذیری بود. حاکمان بسیاری بودند و هستند که قدرت را وسیلهای برای مالاندوزی و غارت اموال مردم قرار داده و اموال و املاک مردم را به یغما بردند. در نهایت کشور را چون لقمهای لذیذ در دهان استعمار قرار دادند و در زمان خشم مردم نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند. این رادمرد، با مبارزهای خستگیناپذیر، بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان را از چنگال استعمار پیر بریتانیا به در آورد و آن را برای توسعه کشور و رفاه و سعادت ملت ایران، در اختیار این ملت گذاشت. او در مدت کوتاه حکومت خود لوایح اساسی مانند تشکیل سازمان تأمین اجتماعی و استقلال کانونها ازجمله کانون وکلا، شهرداریها، دانشگاه و انجمنهای ایالتی و ولایتی را به اجراء در آورد. او در مبارزه خستگیناپذیر خود نه تنها هیچ ریالی از خزانه مملکت دریافت نکرد، بلکه از دارایی شخصی خود نیز در راه استیفای حقوق ملت ایران هزینه کرد. و همانطور که گفت «رجال خیرخواه و مبارز کسانی هستند که در راه آزادی و استقلال وطن حاضرند از همه چیز خود بگذرند»، عمل کرد. در حالیکه میبینیم از دیرباز تاکنون کشور عزیز ما صحنهی تاخت و تازِ حکومتهای فاسدی است که کشور ما را با استبداد و فَساد آغشته کردهاند.
دکتر مصدق نه تنها بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان یعنی نفت را ملی یعنی از آن ملت کرد، بلکه دیو مهیب استبداد را از این کشور راند و راه آزادی را به ملت ما و تمام کشورهای استعمارزده آسیا و آفریقا آموخت. فساد را از بیخ و بن ریشهکن کرد. شگفتا که عوامل استبداد و استعمار، استبدادستیزی و استقلالطلبی و فسادزدایی او را تاب نیاوردند و با کودتایی ننگین، بساط استبداد و فساد و وابستگی را گستراندند که تاکنون هم بر کشور ما چیره است.
دکتر مصدق رهبر مبارزه با استبداد در هر لباس و تحت هر نامی است. تا مبارزه بر علیه استبداد جاری است، نام بلند دکتر مصدق چون ستارهای درخشان بر تارک تاریخ میهن ما میدرخشد.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
چهارده اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی
نزدیک به هشتماه قبل، در تاریخ پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ در دور دوم انتخابات فرمایشی، تحتنظارت استصوابی شورای نگهبان و با ساخته و پرداخته کردن فضای انتخاب بین بد و بدتر و بدون مشارکت اکثریت ملت ایران، آقای دکتر پزشکیان تحتعنوان رئیسجمهور نظام اسلامی گزینش گردید.
آقای دکتر پزشکیان در بیانات خود در روزهای قبل از نمایش انتخابات بارها برنامهاش را مطرح نمود، که میخواهد قضیه fatf را که مانع ارتباط مالی ایران با بازارهای مالی جهان شده است، به تصویب برساند. گفت که در صدد آن است که با مذاکره و تعامل با جامعه جهانی، سایه شوم تحریمهای بینالمللی را از سر کشور بر دارد و وضعیت اقتصادی و معیشتی ناهنجار مردم ایران را بهبود بخشد. گفت که راجع به رفع فیلترینگ از فضای مجازی اقدام خواهد نمود. گفت که میخواهد با رفع مناقشات با کشورهای منطقه و فرامنطقه، امنیت ملی برای کشور فراهم نماید. گفت که به بدرفتاری با معترضان و بگیر و ببند و حصر و حبس زندانیان سیاسی خاتمه میدهد. گفت که به دنبال ایجاد وفاق ملی است و بالاخره گفت که اگر نتوانست این اقدامات را عملی نماید استعفاء داده و کنار می رود. عجبا که ایشان نمیدانست در این ساختار معیوب، او قدرت و اختیاری برای عملی کردن این وعدهها نخواهد داشت!
اکنون حدود هشتماه از تکیه زدن دکتر پزشکیان بر مسند ریاست جمهوری نظام اسلامی گذشته و هیچیک از وعده ها و تعهدات ایشان عملی نشده و طی این مدت صرفنظر از این که از تصویب fatf و مذاکره برای رفع تحریمهای کمرشکن وتنگناهای معیشتی ملت ایران و رفع فیلترینگ و سایر وعده ها خبری نشده، بلکه وضعیت کشور از هر نظر بدتر از زمان آغاز کار ایشان گردیده است. ارزش پول ملی خیلی بیشتر از قبل، نزول کرده و ارزش دلار که در شروع کار ایشان شصت هزار تومان بود، به عدد بیسابقه نود و پنج هزار تومان رسیده و به همین نسبت یعنی بیش از پنجاه درصد از قدرت خرید مردم ایران کاسته شده است. تورم و گرانی افسار گسیخته، تمام مرزهای قابل تحمل مردم را درهم نوردیده، بگیر و ببند و سرکوب معترضان و پایمال کردن حقوق اساسی و آزادیهای اولیه مردم شدت بیشتری یافته، فرار جوانان و اقشار مختلف جامعه از کشور به دلیل نگرانی از آینده و نداشتن اطمینان از امنیت ملی به نحوی چشمگیر افزایش پیدا کرده و تنها کار ایشان این است که در هر نشست و برخاستی ذکر مصیبت بخواند و خود را مجری اوامر رهبر بداند. علاوه بر اینها آقای دکتر پزشکیان و برخی از همکاران ایشان با اتخاذ و بیان مواضع نادرست قومگرایانه تیشه به ریشهی وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران زده و میزنند.
آقای دکتر پزشکیان به عنوان رئیس قوه مجریه نظام، حتی اختیار این که به نامه سرگشاده جبهه ملی ایران پاسخ بدهد و قدرت این که ممانعت و محاصره نیروهای امنیتی انتظامی را از اطراف مزار دکتر محمد مصدق، رهبر بزرگ نهضت ملی ایران، در سالروز درگذشت آن بزرگمرد بر طرف نماید، ندارد. بنابراین باید از آقای دکتر پزشکیان سئوال کرد، حالا که نمیتوانید در راستای وعدههایی که دادهاید هیچ حرکتی انجام دهید چرا طبق تعهد خود عمل نمیکنید و استعفاء نمیدهید؟
با این ترتیب و با این استبداد و اختناق موجود در کشور، امسال هم مانند سالهای قبل آرامگاه مصدق در حصر است و امکان ادای احترام مردم نسبت به ساحت آن قهرمان ملی وجود ندارد. حکومت جمهوری اسلامی تنها از نام مصدق و از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای ایجاد حقانیت برای خود در جامعه جهانی،استفادهی ابزاری مینماید. اما خود بر ضد افکار دکتر مصدق و در مقابل آزادی و استقلال است و بسیاری از صاحبان قدرت برخاسته از انقلاب ۱۳۵۷، خود از بانیان کودتای ۲۸ مرداد بودهاند.
جبهه ملی ایران بر این باور است که ساختار حکومت در جمهوری اسلامی معیوب، ناکارآمد و اصلاحناپذیر است. ملت ایران باید تلاش نماید تا شرایطی را فراهم کند که در آن، انجام یک انتخابات آزاد و منصفانه برای تاسیس یک مجلس مؤسسان واقعی فراهم و در آن مجلس، نظم و ساختار موثر، پیشرو و مترقی برای تامین منافع ملی ایرانیان پیریزی گردد.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران _ دوازدهم اسفند ۱۴۰۳