تسلیت به ملت بزرگ ایران
روزی که ملت بزرگ ایران می توانست به رغم تمامی بحران های طاقت فرسای موجود، شادی ناشی از فرارسیدن سالروز آزادسازی خرمشهر را در سراسر کشور جشن بگیرد، فاجعه ای دیگر در خوزستان مظلوم ما رخ داد که ابعاد هولناک انسانی آن دل ملت خسته و وا مانده در زیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را بار دیگر عمیقا به درد آورده است.حادثه ای که متاسفانه برای چندمین بار است که در اثر بی کفایتی و بی مسئولیتی برخی فرصت طلبان بی وجدان ما را عزادار می کند. هنوز داغ جانباختگان سال 95 بر اثر ریزش ساختمان پلاسکو زنده است، فریادهای دردناک مردم گیرافتاده در آتش سوزی کلینیک سینا اطهر در سال 99 در گوشمان است ، حوادثی که جراحات روحی عمیقی که برجای گذاشته اند هرگز از دل و ذهن ملت ایران زدوده نخواهد شد.اکنون نیز متاسفانه شاهد وقوع تراژدی دیگری هستیم که در اثر فروپاشی ناگهانی ساختمانی در شهر آبادان اتفاق افتاده است. دلیل این حادثه هم متاسفانه مانند حوادث قبلی بی لیاقتی و بی کفایتی مدیران شهری و صدور مجوز ساخت و ساز به یکی دیگر از اعضای مافیای قدرت مالی و اقتصادی در منطقه بوده است. تمام مراحل منجر به چنین فاجعه ای قابل تقبیح است: از رانت خواری و هموار کردن مسیر پیشروی فردی فاقد تخصص و وجاهت حرفه ای لازم برای انجام پروژه های عظیم گرفته تا سکوت و عدم اقدام به موقع مسئولین در برابر بی توجهی های این فرد به اخطارها و ادامه دادن به ساخت و ساز غیر اصولی ، و قطعا از اولین سئوالاتی که برای همه پیش می آید این است که جان این انسانها با چقدر حق السکوت و تطمیع مالی معامله شده است! بارگناهان تمامی افراد دخیل در این مسیر که منجر به این فاجعه دلخراش گردیده یکسان است. سستی بنا و ساخت غیراصولی و اضافه کردن طبقات منجر به فروپاشی ساختمان متروپل آبادان شد که البته این سرانجام قبلا توسط کارشناسان پیش بینی شده و مکررا اخطار داده شده بود.متاسفانه جان تعداد زیادی از هموطنان ما در این حادث وحشتناک فدا شد و هنوز تعداد زیادی انسان بی گناه در زیر آوار منتظر رسیدن دستی نجات بخش هستند. در این اوضاع بی تفاوتی بارز مسئولان مملکتی چه در منطقه و استان های مجاور و چه در سطح کشور نمک بر این زخم غیرقابل التیام می پاشد. سهل انگاری عمدی یا سهوی در اعزام نیروهای امدادرسان از آواربردار و آتش نشان گرفته تا پزشک و پرستار و عملکرد غیرمدبرانه در این شرایط را باید چگونه توجیه کرد؟! ضجه خانواده های بی خبر از سلامت عزیزانشان ودرخواست عاجزانه امداد و کمک حتی دل سنگ را هم به درد می آورد!تا چه حد می توان بی تفاوتی و بی عملی حاکمیت را در مقابل دیدگان حیران و مستاصل و اشکبار این خانواده ها مشاهده کرد و تحمل نمود؟! در حالیکه نه از دادرسی خبری هست و نه دادستانی برای داد ستانی.
جبهه ملی ایران ضمن ابراز همدردی با هموطنان داغ دیده و مردم نجیب و شریف آبادان ، این ضایعه را به ملت بزرگ ایران تسلیت می گوید و با محکوم کردن کلیه عوامل دخیل در این فاجعه انسانی، امیدوار است که هر نهاد و ارگان دولتی یا غیر دولتی که در این شرایط ملتهب می تواند یاری رسان باشد،از بذل هرگونه همکاری و حمایت از خانواده های چشم به راه دریغ ننموده و این رخداد را یک فاجعه ملی تلقی کند. حاکمیتی که در برابر وقوع چنین حوادثی اینگونه درمانده و ناتوان عمل نماید چگونه خواهد توانست در برابر حوادث بزرگتر قهری مانند زلزله و سیل و گسل و آتش سوزی های وسیع که هر لحظه با توجه به شرایط جغرافیایی، کشورمان را تهدید می کند ابراز وجود کرده و به تعهدات و وظایفش در قبال ملت ایران عمل نماید؟ شاید پس از بیش از چهار دهه بحران و تلاطم دیگر وقت آن رسیده که در ساختار قدرت و مدیریت کشورمان باز نگری به عمل آید و اداره کشور به دست حاکمیتی متخصص و دلسوز ملت و پاک دست و برخاسته از رای مردم سپرده شود حاکمیتی که نخبه پرورش دهد، تخصص را نهادینه کند و به نظرات تخصصی بها دهد آن حاکمیتی است که علاج واقعه قبل از وقوع را سرلوحه کار قرار می دهد و به ملت خود ثابت می کند که اولویت اول و آخرش ملت و آینده ملت است.زمان آن فرارسیده که فراری دادن نخبگان و مغزهای متفکر،متوقف شده و وجود آنان به منزله ثروت ملی و پیش نیاز توسعه پایدار ضرورتی قطعی دانسته شود.
تهران-ششم خردادماه 1401 خورشیدی
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران