این جنگ هیج ارتباطی به منافع ملی ایران ندارد این یک جنگ ایدئولوژیک بین بنیاد گرایان اسلامی و بنیاد گرایان یهودی میباشد
این جنگ هیج ارتباطی به منافع ملی ایران ندارد این یک جنگ ایدئولوژیک بین بنیاد گرایان اسلامی و بنیاد گرایان یهودی میباشد
به آگاهی عموم هممیهنان و دوستداران جبهه ملی ایران میرساند که يادمان شهدای قیام ملی ۳۰ تیر، علیرغم فشارهای امنیتی، با سخنرانی آقایان فرشاد، موسویان، دهدزی و بانو آذین موحد برگزار شد.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران در بخشهای مختلف این يادمان را برای اعضا و دوستداران جبهه ملی ایران و رهروان راه مصدق بزرگ منتشر میکند.
دندانههای طوفان،
نطقهای دکتر کریم سنجابی از دوره هفدهم مجلس شورای ملی [ایران]
بهکوشش: احمد شعبانی، نشر نامک، چاپ اول ۱۴۰۳.
اکنون در آستانه سالگرد جاودانگی یکی از رادمردان و رَجُل ملّی و مصدق «دکتر کریم سنجابی»، کتابی درباره کنش ایشان در مجلس هفدهم شورای ملی ایران منتشر شده است. گرچه با توجه به نام بلند ایشان زیبنده بود در این سالیان، کتابهای بیشتری درباره جایگاه ایشان منتشر شود. اما امید است انتشار این اثر موجبات گسترش آثار و خدمات او را در پهنه و فرهنگ و سیاست، فراهم آورد.
عمر مجلس هفدهم شورای ملی ایران به یکسال سرانجام نیافت. اما وجود شش سخنرانی از دکتر سنجابی در این مجلس / کتاب، ضمن بیان نظرات راستینِ ملّی او، روایتگر تندباد حوادث آن روزگار، تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. کتاب نه بیانگر زندگی سیاسی، علمی و فرهنگی دکتر سنجابی که برشی حیاتی از زندگی سیاسی اوست.
کتاب با مقدمه بلندی از احمد شعبانی آغاز میشود که کوشش کرده کنش دکتر سنجابی را از بدو پیدایی دولت ملّی دکتر مصدق بیان کند. او چند ماه وزیر فرهنگ میشود. اما نفوذ جریانهای وابسته در مجلس شورای ملی، موجب میشود که دکتر مصدق وفادارترین نیروهای خود را در سنگر مجلس شورای ملی نگاه دارد، تا هم صیانت مجلس شورای ملی حفظ شود و هم مجلس پایگاهی برای تداوم آرمانها و برنامههای دولت ملی شود. از این رو دکتر سنجابی در دوره هفدهم مجلس هفدهم شورای ملّی ایران به عنوان نماینده حوزه کرمانشاه برگزیده شد.
نویسنده در مقدمه کتاب از همان ابتدای برپایی مجلس، شرایط دشوار حاکم بر مجلس هفدهم یاد میکند که چه فضای تنشآفرین و بحرانسازی را جریان نزدیک به دربار و … بر علیه ملّیون ایجاد کردند. در همان ابتدای مجلسِ، دکتر مصدق از دکتر سنجابی درخواست که او را با تیم همراه، در دادگاه لاهه یاری کند. با پیشنهاد پرفسور رولن (مشاور تیم همراه دکتر مصدق)، دکتر سنجابی به عنوان قاضی دیوان لاهه برگزیده میشود. دکتر سنجابی مجبور میشود «در تمامی روزهایی که دادگاه دیوان لاهه از ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ مطابق ۹ ژوئن ۱۹۵۲ تشکیل جلسه داده بود تا به حقوق مسئله ایران برای موضوع نفت رسیدگی نماید تا جلسات دادگاه که در دوم تیرماه ۱۳۳۱ و بالاخره اظهارنظر و شور قضاوت و رأی دادگاه که در دوم تیرماه ۱۳۳۱ و بالاخره اظهار نظر و شور قضاوت و رأی دادگاه در روز سیام تیرماه، دکتر سنجابی در لاهه اقامت داشت. دور از حوادث مجلس شورای مجلس شورا و قضایای بهتآوری ۳۰ تیر در سال ۱۳۳۱ بود.» (ص ۱۵)
در مقدمه نویسنده کوشش کرده رویدادهای متناسب با مجلس شورای ملی ایران را در آن یکسال مرور کند و نقش دکتر سنجابی را در این بزنگاه مورد بررسی قرار دهد. از سوی دیگر نظرات دکتر سنجابی در برهههایی مانند طرح رفراندوم مجلس هفدهم شورای ملی ایران را بیان دارد.
بیشتر مطالب مقدمهنویس در بسیاری از منابع از جمله کتاب مصاحبه ایشان با ضیاء صدقی از طرف تاریخ شفاهی هاروارد آمده است.
اما در کتاب کوشش کرده که شش نطق دکتر سنجابی در مدت یکسال و اندی در مجلس هفدهم شورای ملی ایران از اردیبهشت ۱۳۳۱ تا اریبهشت ۱۳۳۲، درج کند که به کتاب مرجعیت علمی بخشیده است.
دکتر کریم سنجابی در نخستین نطق خود در ۱۹اَمرداد ۱۳۳۱ در مجلس هفدهم درباره جریان محاکمه و رأی دیوان دادگستری بیناللملی لاهه در مورد دعوای دولت انگلستان، گزارشی از دادگاه لاهه و پیروزی ایران در این دادگاه بیان میکند که سند مهمی در این زمینه محسوب میشود.
او در نطق بلند خود در جایی به اهمیت موازنه منفی، استقلال ملی و حاکمیت ملی اشاره مهمی میکند و میگوید: «آقایان! بنده میخواهم عرض کنم امروزه دنیا بیش از آن چیزی که شایدخود ما واقف هستیم به اهمیت جنبش ملت ایران متوجه است. امروزه دنیا ملتهای آزاددنیا مردم آزاد دنیا که خوشبختانه درهمه کشورها هستند ملت ایران را به حق پیشرو یک نهضتی در خاورمیانه میدانند. ملتهای خاورمیانه امروزه چشم به این ملت دوختهاند و اگرشکستی بر اساس نهضت ملت ایران وارد شود، نه تنها ما بردی را که در این چند سال نصیبمان شده از دست میدهیم و به یک عواقب بدی دچار میشویم بلکه دنیابه عقب خواهد رفت دنیا دچاریاس و نا امیدی خواهد شد از آن جهت است که هرچه مردم آزاد و آزادمنش دردنیا وجود داردبه نظر احترام و تقدیس به جنبش این ملت محرم وبیچاره نگاه میکنند و خواهان پیشرفتش هستند. ما استدعاداریم ملت ایران توقع دارد که نمایندگان محترم مجلس به آن اهمیتی که دنیابرای ایران قائل هستند توجه داشته باشند و این راهی که ملت ایران پیش گرفته بایدبه نهایت برساند. مخصوصا از این موفقیت بزرگی که از لحاظ بینالمللی نصیب ما شد، ازاین موفقبت بزرگی که از لحاظ بینالمللی نصیب ما شده بایداستفاده کنیم وهرچه زودتر اصلاحاتی که ملت ایران انتظارش را دارد آن اصلاحات را انجام بدهیم وبا استفاده از منابع اولیه خودمان هم بپردازیم امروز واقعا این جنبش ملت ایران محدودبه یک طبقه معینی وسطح یک افراد ممتازه مخصوصی نیست وریشه این نهضت تا عمق کوچکترین دهات و کوهستانهای ایران رفته و زارع ودهاتی ایران امروزه منتظریک اصلاحات اگر این فرصت را در آن موقعیت مجلس شورای ملی ودیوان از دست بدهند دیگر یک طبقه معین و محدودی و یک افراد ممتازه محدودی مایوس نمیشوند و روگردان نمیشوند بلکه طبقات عظیم ملت ایران که انتظار دارند مایوس میشوند و از دست جنبش ملی ایران ممکن است خارج بشوند و یک مخاطرات عظیم و غیرقابل علاجی برای دولت و ملت ایران ایجادمیکند. بنابراین آن انتظاراتی که ملت ایران دارد امروزه و هم شماها در قلب خودتان به آن واقف هستید باید آن اصلاحات را در اسرع اوقات انجام بدهید که ملت ایران امیدوار بشود که با دست خودش آن اصلاحات اساسی که بایستی بشود خواهد شد و ملت ایران میتواند بحول خدا و اعتماد بخودش و بفکرخودش و بهدست خودش اصلاحاتی که لازم باشد انجام بدهد. ما امروزه در دنیا مدعی یک اصلاحاتی هستیم و میگوییم که لازم نیست که یک ملت متکی بفلان سیاست یا فلان سیاست دیگر باشد که بتواند خودش را از گرداب ممالک نجات بدهد خودش باید بتواند و متکی بخودش باشد و به استقلال و بهفکر خودش انجام بدهد به هیچ دستگاه خارجی نمیخواهیم اتکاء داشته باشیم جز به ملیت و به استقلال خودمان و باید مجلس شورای ملی و پیشروان ملت ایران نشان بدهند که واقعا قابلیت اجرای این ادعا را دارندو میتوانند اصلاحاتی را که دنیا مراقب آن است وملت ایران انتظارش را دارد خودش انجام بدهدبنده راجع به این موضوع عرایضی که لازم دانستم بعرض نمایندگان محترم رساندم واین کتاب را هم که ملاحظه فرمودید این متن حکمی است که دیوان بینالمللی صادر کرده است که در ابتدایش حکم است و بعد نظریات شخصی ایست که قاضیهایی که دراقلیت بودند و رای مخالف داشتند بر طبق اساسنامه دیوان استفاده کردند و نظریات خودشان را ابراز داشتند» (ص ۵۲)
دکتر روز اول اَبان ۱۳۳۱در مجلس شورای ملی درباره تفسیر اصل ۴۸ قانون اساسی طرح سه فرویتی اصل ۵ قانون اساسی درباره طرح تشکیل مجلس سنا، گفتار بلندی دارد. از حیث دفاع حقوقی از مشروطه و نقد اختیارات شاه نکاتب ارزنده دارد.
مثلا مجلس سنا را نافی اصل مشروطه و محدوده اختیارات شاه در ممالک مشروطهخواه میداند:
آقایان محترم میدانند که اصل مصونیت شاه و مسئولیت وزرا مثل سدی است برای جلوگیری از سیل مثل یک سیلگیری است که با مسئولین وزرا مقام سلطنت مصون از هرنوع تعرض باشد. درکشورهایی که این اصل بخوبی رعایت شدهاست در آن کشورها اساس سلطنت محکمتر و مقام پادشاه محفوظتر مانده است. برعکس درممالکی در امپراطوریهای بزرگی که رعایت این اصل دموکراسی نشده است، به فاصله ده بیست سال میبینیم که این امپراطوریها بربادرفته است شما ببینید امپراطوری بزرگ روس امپراطوری بزرگ آلمان اطریش عثمانی غیره و غیره یکی بعد از دیگری آن امپراطوریهای بزرگ مقتدر رفتند و سلطنتهایی که در آن جاها رژیم سوسیالیست سالهای ممتداست حکومت میکند، بارژیم سوسیالیست سلطنتها به مراتب محفوظترمیماند مثل مملکت سوئد، نروژ، دانمارک و هلند و غیره زیرا اینجاها دموکراسی بمعنای حقیقی و واقعی اجرا میشدواین اصل مسئولیت وزیر و مصونیت شاه کاملا محفوظ بود. ما نه از لحاظ سیاسی نه از لحاظ اقتصادی از این امر استفادهایی نکردیم. ولی از لحاظ داخلی و ملی کدورت و رنجشی دردل ملت ایران پیداشد… (ص ۵۹) در ادامه که سخنانش با اعتراض چند نماینده روبرو میشود، میگوید: « مجلس سنا بههیچوجه در فکر مشروطهطلبان نبود در هیچیک از بیانات و اعلامیهها و اظهارات و نطقهایی که درآنزمان از طرف از اظهارات که از طرف پیشوایان بزرگ دینی و سیاسی زمان از طرف سیدین سندین طباطبایی و بهبهانی و سایر پیشوایان شدهاست بهیچوجه اشارهای به مجلس سنا نبودهاست فرمان ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ که مورخ ۵ ماه قبل از قانون اساسی است راجع به مجلس شورای ملی است قانون اساسی ذیعقده ۱۳۲۴ اساسا مربوط به مجلس شورای ملی عنوان اول و فصل اول و اصل اول آن راجع به مجلس شورای ملی است تمام اختیارات و امتیازات قانونگذاری به نام مجلس شواری ملی و اختصاص به مجلس شورای ملی ذکرشده، بنابراین فکرمجلس سنا برای تکمیل اساس مشروطیت و تکمیل کار مجلس شورای ملی نبوده، بلکه چیزی است که درمقابل مجلس برعلیه مجلس برای محدود کردن مجلس و درموقع لزوم برای انحلال مجلس بوجودآمدهاست . قابل توجه آقایان باشد که دراصل چهل و هشتم قانون اساسی که درآنجا راجع به انحلال مجلس شورای ملی ذکری شده است در فصل مربوط به مجلس سناست و نشان میدهد که مجلس سنا فقط برای این بوجود آمده است بنابراین یکچنین دستگاه مخرب مشروطه و مخالف با آزادی نمیتوانسته در فکر آزادیخواهان و مشروطهطلبان آنزمان باشد بلکه چیزیست که به آنها در مقابل پیروزی مشروطهطلبان تحمیل شده این فکر درباریان وقت فکر اشراف و آراء شاهزادگان وقت بودهاست و اساسی است که فکر و نیت آن برای مخالف و ضدیت با دمکراسی به وجود آمده است موسسان مشروطه ایران واضعین قانون اساسی البته مجلس سنا را در نظرداشتند و در قانون اساسی ذکرشده است ولی با نیت و با فکر و با تدبیری که مجلس سنا هیچوقت تشکیل نشود..» (ص ۶۳)
در نطق سوم دکتر سنجابی در پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۳۱ راجع به نهضتهای ضد استعماری سخن میگوید که بیشتر به شرایط آن روز مشرقزمین بر میگردد البته به پایگیری جنبش عدم تعهد در کشورهای منطقه اشاره میکند.
نطق چهارم روز یکشنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۳۱ درباره نهضت ملی ایران و جنبههای سیاست خارجی دولت پادشاهی ایران سخن کوتاه را بیان میکند.
ایل سنجاب یکی از اقوام مهم کرمنشاه محسوب میشود و دکتر سنجابی یکی از فرزندان آن دیار بود. به همین خاطر در نطقی در مجلس درباره وضعیت و خواستههای ایل سنجابی در روز پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۳۱ در مجلس نطقی نسبتاً بلند دارد. در این نطق به نامنی و بحران در مناطق سنجاب دارد که منجر به کشته شدن شهروندان آنجا شده است. این نشان میدهد در اوج مبارزات نهضت ملی ایران دکتر سنجابی به امور انسانی ایالات و منطقهای که وی نماینده آن شده است، حساسیت دارد.
آخرین نطق او واپسین جلسات رسمی مجلس هفدهم شورای ملی ایران در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ است. این نطق بسیار تنشآفرین و حساسیتزا بوده تا جایی که حین سخنرانی، نطق ایشان را قطع میکنند. این نطق نهضت ملی ایران و قتل ریاست شهربانی کل کشور نام دارد که درباره دسیسه شهادت / قتل تیمسار محمود افشار طوس است. دکتر سنجابی از دسایس و بحرانهای داخلی و خارجی مخالفان و دوستان نارفیق سخن میگوید. بیشتر بحرانهای بر علیه دولت مصدق را فهرستوار معرفی میکند. اما دسیسه قتل افشارطوس سرفصل دسایس بر علیه دولت ملی میداند. مظفر بقایی که در مجلس نشسته بود، مورد نقد کوتاه قرار میدهد که او در این قتل نقش داشته، سپس در ادامه میگوید:
[دکتر بقایی!] زیرا از روز اول متاسفانه شما در این قضیه سهیم و آلوده بودهاید… بهرحال عرض میکنم آقای دکتر بقایی ادعای شما راجع به شکنجه ثابت نیست. ولی قتل افشار طوس ثابت و مسلم است. برفرض اینکه وارد آوردن شکنجه و آزار ثابت باشد البته جرم است ولی جرمی است به مراتب کوچکتراز قتل نفس که مرتکب شدهاند. کسی که مدعی است برای راستی و آزادی قیام کرده، آیا وجدانا خود را مجازمیداند که برای یک جرم ثابت نشده کوچک از جانیان دفاع کرده یک جنایت عظیم آدم کشی را پامال نماید؟ شما اگرراستگوهستیداول باید ثابت نمایید که این اشخاص عامل ربودن و کشتن مرحوم افشارطوس نبوده اند (دکتر بقایی – بمن چه که ثابت کنم) و آنوقت بیان و ادعای شما که به متهمین بیگناه آزار و شکنجه وارد کردهاند موثر و قابل توجه خواهدبود (دکتر بقایی – بنابراین شکنجه جرم کوچکی است) نمیگویم آقای دکتر بقایی کوچک است قانون مجازات عمومی هم مجازات شکنجه را تعیین کرده و هم مجازات قتل نفس را تعیین کرده (صحیح است) البته جرم شکنجه در مقابل قتل نفس کوچک است اکنون این ادعای شما شبیه حرف جیببری است که جیب شخصی را زده باشد و شکایت نماید موقعی که دست در جیب آن شخص کردهاست او را پیچانیده و صدمه باو وارد آوردهاست شما اگر برای آزادی قیام کردهاید یک نکته مسلم و محقق در جلوی شماست و آن این است که جمعی توطئه برای اخلال نظم و امنیت اجتماعی چیده شبانه رئیس کل شهربانی را ربوده و بعد آنرا با فجیع ترین صورتی بقتل رسانیدهاند. کدام آزادی و آزادیخواهی اجازه میدهد که بخواهند این جنایت عظیم را کوچک نشان بدهند و مرتکبین آنرا با هو و جنجال از مجازات نجات بدهند همه نامه سرگشاده شما را به آقای دکتر مصدق خوانده و مضمون آنرا بخاطردارند که در موردت وقیف حسین خطیبی و کسانش که فرمودهاند… [جلسه به تنش کشیده میشود و اجازه ادامه سخنان دکتر سنجابی داده نمیشود. فقط در یک جمله میگوید:
«اگر بین شما وایشان [حسین خطیبی] یکی شرمنده و خجل و سرافکنده و شرمسار باشد و باید عذرخواهی بکند آن یکنفر شما نخواهیدبود و همچنین مقاله دیگرشما را عبدالحسین تو وجدان داری شما از مادر و خواهر خطیبی که آلوده به این جنایت هستند خجالت میکشید، ولی معلوم نیست چرا از خواهر و مادر و همسر افشارطوس خجالت نمیکشید. شما درباره شکنجه و آزاری که مدعی هستید به قاتلین و مجرمین وارد آوردهاند فصاحت میدهید، ولی معلوم نیست چرا درباره شکنجه و آزاری که به افشارطوس وارد آوردهاند، هیچگونه رقت قلب پیدا نمیکنید آیا با آن طرزفجیعی که خواندهاید بیهوش کردن طناب پیچ نمودن….
نایب رئیس – زودترتمام کنید
دکتر سنجابی – و چاقوزدن و خفه کردن و نیمه جان در گودال کردن شکنجه و آزار نیست آخر توجه بفرمایید چطورشده آزارکردن و کشتن یک بیگناهی شما را متاثرنمیکند، ولی ادعای موهوم وارد کردن شکنجه به قاتلین و مجرمین آنهمه حس راستی و آزادیطلبی شما را تحریک کردهاست. شما [بقایی] باید بدانید تا باین نکته ها جواب ندهید حرف شما و مغلطه شما و فریاد شما در ملت ایران و بر هر شخصی که دارای وجدان سالم باشد موثرنخواهد بود.
در این بخش کتاب به پایان خود میرسد. در فصل پایانی شعبانی گردآورنده کتاب تصاویری از دکتر سنجابی را منتشر ساخته است.
عصر روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ به مناسبت پنجاه و هفتمین سالروز درگذشت بزرگ مرد تاریخ ایران،دکتر محمد مصدق، اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و اعضا و هواداران همراه با رهبران احزاب ملی و جوامع مدنی و شخصیت های سیاسی در یک گردهمایی، یاد و نام دکتر مصدق را گرامی داشتند.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران بازنشر تصویری این مراسم را در قسمت های مختلف تقدیم اعضا و هواداران می کند.
بخش اول :سخنرانی دکتر محسن فرشاد . سخنگو و عضو هیئت رهبری- اجرایی جبهه ملی ایران در مراسم 57 امین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق
بخش دوم: سخنرانی دکترسیف زاده وکیل و عضو هیئت موسس کانون مدافعان حقوق بشر
بخش سوم: سخنرانی دکترطالع دبیر حزب پان ایرانیست (هیئت اجرایی)
بخش چهارم: قرائت شعر توسط اقای شفیع زاده عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران سخنرانی مهندس توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران
بخش پنجم: سخنرانی آقای تیرداد بنکدار عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران
سخنرانی و قرائت شعر توسط آقای دکتر بادکوبه ای شاعر و ادیب به مناسبت 57 امین سالروز درگذشت دکترمصدق
سخنرانی آقای دکترموسویان رییس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت 57 امین سالروز درگذشت دکترمصدق
غمهامان سنگین است. سنگینی هر نفس را حس میکنیم و هر روز بر بار غمها انباشته میشود.
صدها جان عزیزی که با بیرحمی تمام گرفته شد. هزاران زخم و ساچمه و نقصی که بر جانها باقی ماند، دهها هزار زندانی که به بند کشیده شدند و زیر شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند تا آنچه را برای پروندهسازی به آن نیاز دارند به زبان آورند. صدهاهزار تن اعضای خانواده و بستگانی که از نزدیک با این زخمها و دردها و بیم و هراسها دست و پنجه نرم میکنند و میلیونها هموطنی که پر از بغض و خشم و فریاد هستند.
و چه اسفبار است که اینهمه در ازای تلاش و تقلای ایرانیان است برای بهدست آوردن ابتداییترین حقوق انسانی!
ما کشته میشویم چون میخواهیم همانند سایر انسانها در این کره خاکی زندگی کنیم. میخواهیم خودمان انتخاب کنیم چه بپوشیم، چه بگوئیم، کجا برویم و….
زخمی میشویم چون اعتراض میکنیم به حقوق پایمال شده ایران و ایرانی.
به بند کشیده میشویم چون بیعدالتی را فریاد میزنیم.
حکم میگیریم چون فساد را افشا کرده ویا به آن اعتراض نمودیم و تاوان میدهیم چون میدانیم هر انسانی حق پرسش از حاکمان و مسئولان کشور خود را دارد.
میدانیم انتقاد، اعتراض، فریاد، اعتصاب و اجتماع حق مسلم بشر برای حقوق نادیده گرفته شده از طرف حاکمان است.
ما حق داریم از تکتک مشکلات بگوئیم، فرد فرد مسؤلان را به پاسخگویی واداریم، از یک به یک راهکارها بپرسیم و در هر مورد نظر مخالف خود را بدون واهمه بیان کنیم.
مالامال دردیم چون حاکمان بیخرد کشور با سرعت هر چه تمام تر در حال نابودکردن کامل ایران عزیزمان هستند.
و آن که در راس همه این نابسامانیها قرار دارد و جایگاهی خدایی برای خود متصور است به درستی رؤسای برگماردهاش ایمان دارد وحامی و حتی قدردان زحمات خستگی ناپذیر و نتایج مشعشع آنان میباشد. از اینرو هر صدای منتقد و مخالفی باید در نطفه خفه شود. و هر دم در شیپور دشمنی و نفرت میدمد و فرمان آتش به اختیار بودن در خشونت و بیرحمی به سرسپردگانش میدهد. اما چه ساده انگارانه گمان دارند که پیروز نبرد در برابر مردم هستند. چه بیخردانه مقیاسهای لحظات تاریخی در عمر بشر را برای خود دستآورد پنداشته و از سرنوشت محتوم خود غافلاند. نمیتوان انسان را از طبیعیترین خواستههای بشری محروم ساخت و امید به پیروزی داشت. نمیشود ایران را به اتمام برسانید و خود دوام داشته باشید. نباید کارها را به نادانها بسپارید و به موفقیت امید داشته باشید. نمیتوانید نفرین و نفرت میلیونها ایرانی را در پشت سر داشته باشید و آيندهاي برای خود تصور کنید.
پس، باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد، که مادران سیاهپوش، داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد، هنوز از سجادهها سر بر نگرفتهاند!
سازمان زنان جبهه ملی ایران
23 شهریور ماه ۱۴۰۲
یک سال از آغاز جنبش ملی ، آزادیخواهانه و فراگیر ملت ایران گذشت.در روز بیست وپنجم شهریور ماه سال گذشته خانم مهسا امینی دختر 22 ساله ایران در زندان گشت ارشاد،مظلومانه کشته شد.به دنبال قتل دلخراش او جنبش اعتراضی گسترده ای در سراسر کشور و در روزها و ماه های متوالی شکل گرفت.طی این جنبش تاریخی،صدها نفر کشته شدند،هزاران نفر دستگیر و روانه زندان ها گردیدند و عده بیشماری نیز مجروح و مصدوم و به ویژه نا بینا بر جای ماندند.مسلم است که این خیزش رعد آسا و خود جوش مردم ایران، تنها یک عکس العمل به آن قتل ظالمانه و اسف انگیز نبود،بلکه ریشه این قیام را باید در خواسته های تراکم یافته و انباشته شده مردم ایران در بیش از چهار دهه،جستجو کرد،که انفجارناگهانی، این بغض فروخفته را هویدا ساخت و آن مطالبات پاسخ نگرفته ی چهل و چهار ساله در شعار« زن،زندگی،آزادی » متجلی گردید.این فریاد به اختصار،رعایت حقوق بشر و برابری زن و مرد،تامین بودن یک زندگی متعارف و بدون دغدغه و داشتن آزادی های اولیه و انسانی را بیان می کرد.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در سیاست ها و عملکرد خود،حقوق انسانی ملت ایران را پایمال کرده،از تامین زندگی و معیشت مردم عاجز مانده و همه آزادی های اساسی و اولیه ملت ایران را به محاق فراموشی سپرده است.حکومت جمهوری اسلامی با سیاست های غلط در داخل کشور و در عرصه بین المللی و نا توانی در مدیریت اقتصادی و ایجاد گرانی و تورم وحشتناک و طاقت فرسا و با داشتن فساد های گوناگون و وصف نا شدنی،زندگی را بر ملت ایران نا گوار و امنیت ملی را متزلزل و فضای روانی جامعه را غیر قابل تحمل و تیره وتار کرده است.این رفتار های نا روای حکومت بود که بانوان صبور وحق طلب و نسل جوان ترقی خواه کشور را به خیابان آورد.و همین رفتارهاست که یک مهاجرت دسته جمعی و یک فرار بزرگ نخبگان را از کشور پدیدار ساخته است .
آخر آقایانی که خود را مسئولان کشور می نامید،شما خودتان پاسخ دهید، در شرایطی که در جامعه آزادی احزاب،آزادی اجتماعات،آزادی عقیده و بیان،آزادی مطبوعات و رسانه ها و آزادی انتخابات را نابود کرده اید،برای شهروندان این سرزمین چه راهی جز به خیابان آمدن و فریاد اعتراض سردادن باقی می ماند؟
حکومت تمام نیروی خود را برای سرکوب مردم و خاموش کردن صدای اعتراض آن ها بسیج کرد و توانست با کشتن و گرفتن و اعدام کردن،ظاهرا صدای ملت را خاموش نماید.اما کیست که نداند که این خاموشی مانند آتشی در زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است بر افروخته تر از پیش در گوشه ای زبانه بکشد و شعله ور گردد.تا رفتارهای استبدادی و ضد آزادی و بر خلاف استقلال و بی عدالتی تداوم دارد و تا گرایشات ایدئولوژیک انحصارطلبانه و ظلم و فساد ساری و جاریست،آتش اعتراض این ملت فرو نخواهد نشست.حکومت باید چشم های خود را بگشاید و خشم وعصیان ملت بزرگ ایران را ببیند.حکومت باید گوش های خود را باز کند و فریاد اعتراض مردم را بشنود.تنها گفتگو های پنهانی و سازش های نهانی با بیگانگان چاره کارش نیست.بلکه تعامل با مردم این سرزمین و تن دادن به خواسته های بر حق ملت ایران است که راه گشاست.
جبهه ملی ایران همانگونه که از پنجسال قبل مکررا اعلام کرده است،معتقد است که برای پیشگیری از خون ریزی ها و صدمات بسیار بزرگ تر و عبور از بحران های ویرانگر و متعدد موجود، ودسترسی به یک حاکمیت ملی و مردم سالاری، برداشتن سه گام ضروری است،اول زندانیان سیاسی در سراسر کشور باید آزاد شوند.دوم آزادی های اولیه ملت ایران به ویژه حق آزادی انتخاب کردن در تمام موارد سیاسی و اجتماعی ،محترم دانسته شده و رعایت گردد.سوم اینکه در یک انتخابات آزاد و تحت نظارت قابل قبول برای همگان یک مجلس موسسان واقعی تشکیل شده وساختار سیاسی موجود را مورد بازنگری قرار دهد و مسیر آینده کشور را ترسیم نماید.برای برداشته شدن این سه گام آینده ساز،در ابتدا تشکیل یک « کنگره ملی» متشکل از نمایندگان تمام احزاب ، اقشار ، استان ها،جوامع مدنی،اتحادیه های صنفی و سندیکاهای کارگری ضرورتی حتمی و گریز نا پذیر است.
درود و افتخار به همه زنان و مردانی که در راه آزادی و استقلال و اعتلای این سرزمین جان باختند.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
بیست و دوم شهریور ماه1402
صبح روز پنجشنبه ۲۹تیرماه، اعضای شورای مرکزی و مسئولان تشکیلاتی جبهه ملی ایران و برخی از شخصیت های ملی برای گرامیداشت هفتاد و یکمین سالروز قیام ملی ۳۰تیر در ابن بابویه حضور یافته و مزار شهدای گرانقدر سی ام تیر۱۳۳۱ را گلباران کردند. این مراسم با پخش سرود جبهه ملی ایران و پخش سخنان دکتر مصدق در باره قیام ملی ۳۰تیر آغاز شد. آنگاه آقایان دکتر محسن فرشاد، دکتر علی حاج قاسمعلی، دکتر حسین موسویان اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران در مورد قیام ۳۰تیر سخنانی ایراد نمودند. مهندس اسدی شعر ارسال شده دکتر طالع رو برای حاضران قرائت کردند.
دکتر موسویان طی سخنان خود اعلام داشت که راه نجات ایران در شرایط تاریک و اسفناک فعلی همان راه مصدق یعنی تحقق آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت است. در تمام طول مراسم فریاد « مصدق، مصدق، راهت ادامه دارد» و « درود بر مصدق » از طرف حاضران شنیده می شد.
بزرگداشت قیام ملی ۳۰تیر با پخش سرود « ای ایران » و هم خوانی حاضران خاتمه یافت.در پایان مراسم خانم الهه میزانی(امیرانتظام) از طرف هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران از حضور شرکت کنندگان سپاسگزاری نمود.
تهران-روابط عمومی جبهه ملی ایران تیر۱۴۰۲
هنوز یک هفته از حمله سیستماتیک و بیسابقه عوامل سرکوب به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و برپایی کمیته انضباطی صحرایی فرمایشی نگذشته که خبر محرومیت از تحصیل و تبعید هشت دانشجوی علوم پزشکی دانشگاه تبریز که نسبت به حملات شیمیایی مدارس ایران اعتراض داشتند، پیکره دانشگاه را لرزاند.
شمشیر خشونت شما عریان است و سخن ما برا و کوتاه، هیئت حاکمه جمهوری اسلامی باید بداند، دانشگاه فراموش نمیکند، دانشگاه خاموش نمیشود. آتشی که در 16 آذر سال 1332 روشن شد، آتش جاودان است. حمله نیروهای سرکوب در روز چهارشنبه 27 اردی بهشت ماه به ساحت دانشگاه تهران و بر هم زدن کلاسهای درس و یورش گسترده به دانشجویان و اساتید دانشکده هنرهای زیبا و تشکیل کمیته انضباطی برای دانشجویان زخم خورده و به فاصله کوتاهی از آن احکام صادره قهرآمیز برای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز که به بهترین نحو ممکن به ایفای نقش شهروندی خود مشغول بودند را قویا محکوم میکنیم و به حضور چنین قهرمانان و دلاورانی در دانشگاههای ایران میبالیم. چراغ جنبش در دانشگاه روشن است و خاموش نخواهد شد.
پیروز باد مقاومت شرافتمندانه دانشجویان ایران
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
سوم خرداد ماه 1402