دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها شخصيت‌ها كتابخانه الكترونيك

کتابی تازه‌نشریافته درباره یار وفادار دکتر مصدق بزرگ «کریم سنجابی»

 

 

دندانه‌های طوفان،

 نطق‌های دکتر کریم سنجابی از دوره هفدهم مجلس شورای ملی [ایران]

به‌کوشش: احمد شعبانی، نشر نامک، چاپ اول ۱۴۰۳.

 

اکنون در آستانه سالگرد جاودانگی یکی از رادمردان و رَجُل ملّی و مصدق «دکتر کریم سنجابی»، کتابی درباره کنش ایشان در مجلس هفدهم شورای ملی ایران منتشر شده است. گرچه با توجه به نام بلند ایشان زیبنده بود در این سالیان، کتاب‌های بیشتری درباره جایگاه ایشان منتشر شود. اما امید است انتشار این اثر موجبات گسترش آثار و خدمات او را در پهنه و فرهنگ و سیاست، فراهم آورد.

عمر مجلس هفدهم شورای ملی ایران به یک‌سال سرانجام نیافت. اما وجود شش سخنرانی از دکتر سنجابی در این مجلس / کتاب، ضمن بیان نظرات راستینِ ملّی او، روایت‎گر تندباد حوادث آن روزگار، تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. کتاب نه بیانگر زندگی سیاسی، علمی و فرهنگی دکتر سنجابی که برشی حیاتی از زندگی سیاسی اوست.

کتاب با مقدمه بلندی از احمد شعبانی آغاز می‌شود که کوشش کرده کنش دکتر سنجابی را از بدو پیدایی دولت ملّی دکتر مصدق بیان کند. او چند ماه وزیر فرهنگ می‌شود. اما نفوذ جریان‌های وابسته در مجلس شورای ملی، موجب می‌شود که دکتر مصدق وفادارترین نیروهای خود را در سنگر مجلس شورای ملی نگاه دارد، تا هم صیانت مجلس شورای ملی حفظ شود و هم مجلس پایگاهی برای تداوم آرمان‌ها و برنامه‌های دولت ملی شود. از این رو دکتر سنجابی در دوره هفدهم مجلس هفدهم شورای ملّی ایران به عنوان نماینده حوزه کرمانشاه برگزیده شد.

نویسنده در مقدمه کتاب از همان ابتدای برپایی مجلس، شرایط دشوار حاکم بر مجلس هفدهم یاد می‌کند که چه فضای تنش‌آفرین و بحران‌سازی را جریان نزدیک به دربار و … بر علیه ملّیون ایجاد کردند. در همان ابتدای مجلسِ، دکتر مصدق از دکتر سنجابی درخواست که او را با تیم همراه، در دادگاه لاهه یاری کند. با پیشنهاد پرفسور رولن (مشاور تیم همراه دکتر مصدق)، دکتر سنجابی به عنوان قاضی دیوان لاهه برگزیده می‌شود. دکتر سنجابی مجبور می‌شود «در تمامی روزهایی که دادگاه دیوان لاهه از ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ مطابق ۹ ژوئن ۱۹۵۲ تشکیل جلسه داده بود تا به حقوق مسئله ایران برای موضوع نفت رسیدگی نماید تا جلسات دادگاه که در دوم تیرماه ۱۳۳۱ و بالاخره اظهارنظر و شور قضاوت و رأی دادگاه که در دوم تیرماه ۱۳۳۱ و بالاخره اظهار نظر و شور قضاوت و رأی دادگاه در روز سی‌ام تیرماه، دکتر سنجابی در لاهه اقامت داشت. دور از حوادث مجلس شورای مجلس شورا و قضایای بهت‌آوری ۳۰ تیر در سال ۱۳۳۱ بود.» (ص ۱۵)

در مقدمه نویسنده کوشش کرده رویدادهای متناسب با مجلس شورای ملی ایران را در آن یک‌سال مرور کند و نقش دکتر سنجابی را در این بزنگاه مورد بررسی قرار دهد. از سوی دیگر نظرات دکتر سنجابی در برهه‌‌هایی مانند طرح رفراندوم مجلس هفدهم شورای ملی ایران را بیان دارد.

بیشتر مطالب مقدمه‌نویس در بسیاری از منابع از جمله کتاب مصاحبه ایشان با ضیاء صدقی از طرف تاریخ شفاهی هاروارد آمده است.

اما در کتاب کوشش کرده که شش نطق‌ دکتر سنجابی در مدت یک‌سال و اندی در مجلس هفدهم شورای ملی ایران از اردیبهشت ۱۳۳۱ تا اریبهشت ۱۳۳۲، درج کند که به کتاب مرجعیت علمی بخشیده است.

دکتر کریم سنجابی در نخستین نطق خود در ۱۹اَمرداد ۱۳۳۱ در مجلس هفدهم درباره جریان محاکمه و رأی دیوان دادگستری بین‌اللملی لاهه در مورد دعوای دولت انگلستان، گزارشی از دادگاه لاهه و پیروزی ایران در این دادگاه بیان می‌کند که سند مهمی در این زمینه محسوب می‌شود.

او در نطق بلند خود در جایی به اهمیت موازنه منفی، استقلال ملی و حاکمیت ملی اشاره مهمی می‌کند و می‌گوید:‌ «آقایان! بنده می‌خواهم عرض کنم امروزه دنیا بیش از آن چیزی که شایدخود ما واقف هستیم به اهمیت جنبش ملت ایران متوجه ‌است. امروزه دنیا ملت‌های آزاددنیا مردم آزاد دنیا که خوشبختانه درهمه کشورها هستند ملت ایران را به حق پیشرو یک نهضتی در خاورمیانه می‌دانند. ملتهای خاورمیانه امروزه چشم به این ملت دوخته‌اند و اگرشکستی بر اساس نهضت ملت ایران وارد شود، نه تنها ما بردی را که در این چند سال نصیبمان شده از دست می‌دهیم و به یک عواقب بدی دچار می‌شویم بل‌که دنیابه عقب خواهد رفت دنیا دچاریاس و نا امیدی خواهد شد از آن جهت است که هرچه مردم آزاد و آزادمنش دردنیا وجود داردبه نظر احترام و تقدیس به جنبش این ملت محرم وبیچاره نگاه می‌کنند و خواهان پیشرفتش هستند. ما استدعاداریم ملت ایران توقع دارد که نمایندگان محترم مجلس به آن اهمیتی که دنیابرای ایران قائل هستند توجه داشته باشند و این راهی که ملت ایران پیش گرفته بایدبه نهایت برساند. مخصوصا از این موفقیت بزرگی که از لحاظ بین‌المللی نصیب ما شد، ازاین موفقبت بزرگی که از لحاظ بین‌المللی نصیب ما شده بایداستفاده کنیم وهرچه زودتر اصلاحاتی که ملت ایران انتظارش را دارد آن اصلاحات را انجام بدهیم وبا استفاده از منابع اولیه خودمان هم بپردازیم امروز واقعا این جنبش ملت ایران محدودبه یک طبقه معینی وسطح یک افراد ممتازه مخصوصی نیست وریشه این نهضت تا عمق کوچکترین دهات و کوهستان‌های ایران رفته و زارع ودهاتی ایران امروزه منتظریک اصلاحات اگر این فرصت را در آن موقعیت مجلس شورای ملی ودیوان از دست بدهند دیگر یک طبقه معین و محدودی و یک افراد ممتازه محدودی مایوس نمی‌شوند و روگردان نمی‌شوند بل‌که طبقات عظیم ملت ایران که انتظار دارند مایوس می‌شوند و از دست جنبش ملی ایران ممکن است خارج بشوند و یک مخاطرات عظیم و غیرقابل علاجی برای دولت و ملت ایران ایجادمی‌کند. بنابراین آن انتظاراتی که ملت ایران دارد امروزه و هم شماها در قلب خودتان به آن واقف هستید باید آن اصلاحات را در اسرع اوقات انجام بدهید که ملت ایران امیدوار بشود که با دست خودش آن اصلاحات اساسی که بایستی بشود خواهد شد و ملت ایران می‌تواند بحول خدا و اعتماد بخودش و بفکرخودش و به‌دست خودش اصلاحاتی که لازم باشد انجام بدهد. ما امروزه در دنیا مدعی یک اصلاحاتی هستیم و می‌گوییم که لازم نیست که یک ملت متکی بفلان سیاست یا فلان سیاست دیگر باشد که بتواند خودش را از گرداب ممالک نجات بدهد خودش باید بتواند و متکی بخودش باشد و به استقلال و به‌فکر خودش انجام بدهد به هیچ دستگاه خارجی نمی‌خواهیم اتکاء داشته باشیم جز به ملیت و به استقلال خودمان و باید مجلس شورای ملی و پیشروان ملت ایران نشان بدهند که واقعا قابلیت اجرای این ادعا را دارندو می‌توانند اصلاحاتی را که دنیا مراقب آن است وملت ایران انتظارش را دارد خودش انجام بدهدبنده راجع به این موضوع عرایضی که لازم دانستم بعرض نمایندگان محترم رساندم واین کتاب را هم که ملاحظه فرمودید این متن حکمی است که دیوان بین‌المللی صادر کرده ‌است که در ابتدایش حکم است و بعد نظریات شخصی ایست که قاضی‌هایی که دراقلیت بودند و رای مخالف داشتند بر طبق اساسنامه دیوان استفاده کردند و نظریات خودشان را ابراز داشتند» (ص ۵۲)

دکتر روز اول اَبان ۱۳۳۱در مجلس شورای ملی درباره تفسیر اصل ۴۸ قانون اساسی طرح سه فرویتی اصل ۵ قانون اساسی درباره طرح تشکیل مجلس سنا، گفتار بلندی دارد. از حیث دفاع حقوقی از مشروطه و نقد اختیارات شاه نکاتب ارزنده دارد.

مثلا مجلس سنا را نافی اصل مشروطه و محدوده اختیارات شاه در ممالک مشروطه‌خواه می‌داند:

آقایان محترم می‌دانند که اصل مصونیت شاه و مسئولیت وزرا مثل سدی است برای جلوگیری از سیل مثل یک سیل‌گیری است که با مسئولین وزرا مقام سلطنت مصون از هرنوع تعرض باشد. درکشورهایی که این اصل بخوبی رعایت شده‌است در آن کشورها اساس سلطنت محکمتر و مقام پادشاه محفوظتر مانده ‌است. برعکس درممالکی در امپراطوری‌های بزرگی که رعایت این اصل دموکراسی نشده‌ است، به فاصله ده بیست سال می‌بینیم که این امپراطوری‌ها بربادرفته‌ است شما ببینید امپراطوری بزرگ روس امپراطوری بزرگ آلمان اطریش عثمانی غیره و غیره یکی بعد از دیگری آن امپراطوری‌های بزرگ مقتدر رفتند و سلطنت‌هایی که در آن جاها رژیم سوسیالیست سالهای ممتداست حکومت می‌کند، بارژیم سوسیالیست سلطنت‌ها به مراتب محفوظ‌ترمی‌ماند مثل مملکت سوئد، نروژ، دانمارک و هلند و غیره زیرا اینجاها دموکراسی بمعنای حقیقی و واقعی اجرا میشدواین اصل مسئولیت وزیر و مصونیت شاه کاملا محفوظ بود. ما نه از لحاظ سیاسی نه از لحاظ اقتصادی از این امر استفاده‌ایی نکردیم. ولی از لحاظ داخلی و ملی کدورت و رنجشی دردل ملت ایران پیداشد… (ص ۵۹) در ادامه که سخنانش با اعتراض چند نماینده روبرو می‎شود، می‌گوید: « مجلس سنا به‌هیچ‌وجه در فکر مشروطه‌طلبان نبود در هیچیک از بیانات و اعلامیه‌ها و اظهارات و نطق‌هایی که درآنزمان از طرف از اظهارات که از طرف پیشوایان بزرگ دینی و سیاسی زمان از طرف سیدین سندین طباطبایی و بهبهانی و سایر پیشوایان شده‌است بهیچوجه اشاره‌ای به مجلس سنا نبوده‌است فرمان ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ که مورخ ۵ ماه قبل از قانون اساسی است راجع به مجلس شورای ملی است قانون اساسی ذیعقده ۱۳۲۴ اساسا مربوط به مجلس شورای ملی عنوان اول و فصل اول و اصل اول آن راجع به مجلس شورای ملی است تمام اختیارات و امتیازات قانون‌گذاری به نام مجلس شواری ملی و اختصاص به مجلس شورای ملی ذکرشده، بنابراین فکرمجلس سنا برای تکمیل اساس مشروطیت و تکمیل کار مجلس شورای ملی نبوده، بلکه چیزی است که درمقابل مجلس برعلیه مجلس برای محدود کردن مجلس و درموقع لزوم برای انحلال مجلس بوجودآمده‌است . قابل توجه آقایان باشد که دراصل چهل و هشتم قانون اساسی که درآنجا راجع به انحلال مجلس شورای ملی ذکری شده ‌است در فصل مربوط به مجلس سناست و نشان می‌دهد که مجلس سنا فقط برای این بوجود آمده‌ است بنابراین یکچنین دستگاه مخرب مشروطه و مخالف با آزادی نمی‌توانسته در فکر آزادی‌خواهان و مشروطه‌طلبان آنزمان باشد بلکه چیزیست که به آنها در مقابل پیروزی مشروطه‌طلبان تحمیل شده این فکر درباریان وقت فکر اشراف و آراء شاهزادگان وقت بوده‌است و اساسی است که فکر و نیت آن برای مخالف و ضدیت با دمکراسی به وجود آمده‌ است موسسان مشروطه ایران واضعین قانون اساسی البته مجلس سنا را در نظرداشتند و در قانون اساسی ذکرشده‌ است ولی با نیت و با فکر و با تدبیری که مجلس سنا هیچوقت تشکیل نشود..» (ص ۶۳)

در نطق سوم دکتر سنجابی در پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۳۱ راجع به نهضت‌های ضد استعماری سخن می‌گوید که بیشتر به شرایط آن روز مشرق‌زمین بر می‌گردد  البته به پای‌گیری جنبش عدم تعهد در کشورهای منطقه اشاره می‌کند.

نطق چهارم روز یکشنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۳۱ درباره نهضت ملی ایران  و جنبه‌های سیاست خارجی دولت پادشاهی ایران سخن کوتاه را بیان می‌کند.

ایل سنجاب یکی از اقوام مهم کرمنشاه محسوب می‌شود و دکتر سنجابی یکی از فرزندان آن دیار بود. به همین خاطر در نطقی در مجلس درباره وضعیت و خواسته‌های ایل سنجابی در روز پنج‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۳۱ در مجلس نطقی نسبتاً بلند دارد. در این نطق به نامنی و بحران در مناطق سنجاب دارد که منجر به کشته شدن شهروندان آنجا شده است. این نشان می‌دهد در اوج مبارزات نهضت ملی ایران دکتر سنجابی به امور انسانی ایالات و منطقه‌ای که وی نماینده آن شده است، حساسیت دارد.

آخرین نطق او واپسین جلسات رسمی مجلس هفدهم شورای ملی ایران در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ است. این نطق بسیار تنش‌آفرین و حساسیت‌زا بوده تا جایی که حین سخنرانی، نطق ایشان را قطع می‌کنند. این نطق نهضت ملی ایران و قتل ریاست شهربانی کل کشور نام دارد که درباره دسیسه شهادت / قتل تیمسار محمود افشار طوس است. دکتر سنجابی از دسایس و بحران‌های داخلی و خارجی مخالفان و دوستان نارفیق سخن می‌گوید. بیشتر بحران‌های بر علیه دولت مصدق را فهرست‌وار معرفی می‌کند. اما دسیسه قتل افشارطوس سرفصل دسایس بر علیه دولت ملی میداند. مظفر بقایی که در مجلس نشسته بود، مورد نقد کوتاه قرار میدهد که او در این قتل نقش داشته، سپس در ادامه می‌گوید:

[دکتر بقایی!] زیرا از روز اول متاسفانه شما در این قضیه سهیم و آلوده بوده‌اید… بهرحال عرض می‌کنم آقای دکتر بقایی ادعای شما راجع به شکنجه ثابت نیست. ولی قتل افشار طوس ثابت و مسلم است. برفرض اینکه وارد آوردن شکنجه و آزار ثابت باشد البته جرم است ولی جرمی است به مراتب کوچکتراز قتل نفس که مرتکب شده‌اند. کسی که مدعی است برای راستی و آزادی قیام کرده، آیا وجدانا خود را مجازمی‌داند که برای یک جرم ثابت نشده کوچک از جانیان دفاع کرده یک جنایت عظیم آدم کشی را پامال نماید؟ شما اگرراستگوهستیداول باید ثابت نمایید که این اشخاص عامل ربودن و کشتن مرحوم افشارطوس نبوده اند (دکتر بقایی – بمن چه که ثابت کنم) و آن‌وقت بیان و ادعای شما که به متهمین بی‌گناه آزار و شکنجه وارد کرده‌اند موثر و قابل توجه خواهدبود (دکتر بقایی – بنابراین شکنجه جرم کوچکی است) نمی‌گویم آقای دکتر بقایی کوچک است قانون مجازات عمومی هم مجازات شکنجه را تعیین کرده و هم مجازات قتل نفس را تعیین کرده (صحیح است) البته جرم شکنجه در مقابل قتل نفس کوچک است اکنون این ادعای شما شبیه حرف جیب‌بری است که جیب شخصی را زده باشد و شکایت نماید موقعی که دست در جیب آن شخص کرده‌است او را پیچانیده و صدمه باو وارد آورده‌است شما اگر برای آزادی قیام کرده‌اید یک نکته مسلم و محقق در جلوی شماست و آن این است که جمعی توطئه برای اخلال نظم و امنیت اجتماعی چیده شبانه رئیس کل شهربانی را ربوده و بعد آنرا با فجیع ترین صورتی بقتل رسانیده‌اند. کدام آزادی و آزادیخواهی اجازه می‌دهد که بخواهند این جنایت عظیم را کوچک نشان بدهند و مرتکبین آنرا با هو و جنجال از مجازات نجات بدهند همه نامه سرگشاده شما را به آقای دکتر مصدق خوانده و مضمون آنرا بخاطردارند که در موردت وقیف حسین خطیبی و کسانش که فرموده‌اند… [جلسه به تنش کشیده می‌شود و اجازه ادامه سخنان دکتر سنجابی داده نمی‌شود. فقط در یک جمله می‌گوید:

«اگر بین شما وایشان [حسین خطیبی] یکی شرمنده و خجل و سرافکنده و شرمسار باشد و باید عذرخواهی بکند آن یکنفر شما نخواهیدبود و همچنین مقاله دیگرشما را عبدالحسین تو وجدان داری شما از مادر و خواهر خطیبی که آلوده به این جنایت هستند خجالت می‌کشید، ولی معلوم نیست چرا از خواهر و مادر و همسر افشارطوس خجالت نمی‌کشید. شما درباره شکنجه و آزاری که مدعی هستید به قاتلین و مجرمین وارد آورده‌اند فصاحت می‌دهید، ولی معلوم نیست چرا درباره شکنجه و آزاری که به افشارطوس وارد آورده‌اند، هیچگونه رقت قلب پیدا نمی‌کنید آیا با آن طرزفجیعی که خوانده‌اید بیهوش کردن طناب پیچ نمودن….

نایب رئیس – زودترتمام کنید

دکتر سنجابی – و چاقوزدن و خفه کردن و نیمه جان در گودال کردن شکنجه و آزار نیست آخر توجه بفرمایید چطورشده آزارکردن و کشتن یک بیگناهی شما را متاثرنمی‌کند، ولی ادعای موهوم وارد کردن شکنجه به قاتلین و مجرمین آنهمه حس راستی و آزادی‌طلبی شما را تحریک کرده‌است. شما [بقایی] باید بدانید تا باین نکته ها جواب ندهید حرف شما و مغلطه شما و فریاد شما در ملت ایران و بر هر شخصی که دارای وجدان سالم باشد موثرنخواهد بود.

در این بخش کتاب به پایان خود می‌رسد. در فصل پایانی شعبانی گردآورنده کتاب تصاویری از دکتر سنجابی را منتشر ساخته است.

 

 

 

دسته‌ها
تقويم ملي ايران درباره ما

۱۲ بهمن ماه سالروز ملی شدن شیلات ایران توسط دولت ملی دکتر محمد مصدق گرامی باد

تقویم ملی ایران:

 

در 12 بهمن 1331 دکتر مصدق در راستای سیاست موازنه منفی و لغو امتیاز های استعماری داده شده به عالیت شیلات مختلط شوروی و ایران پایان داد و تسلط ایران بر منابع آبزیان دریای مازندران را را احیاء کرد.
امتیاز بهره برداری از شیلات شمال در دوره قاجار به خاندان لیانازوف داده و به دلیل انقلاب سوسیالیستی و عدم انجام تعهدات این خانواده لغو گردید. پس از آن به دنبال نخست وزیری سردار سپه و در ادامه دعاوی مطروحه از خاندان لیانازوف و عهدنامه مودت ۱۹۲۱ پیش نویس قراردادی برای بهره برداری از شیلات شمال تهیه و به امضاء طرفین رسید و سرانجام درسال ۱۳۰۶ به دستور رضا شاه این امتیاز یعنی بهره برداری انحصاری از شیلات دریای مازندران طی قراردادی به دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی واگذار شد.
ملی شدن شیلات، یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران و در راستای ملی شدن صنعت نفت ایران است. همانطور که در برابر ملی شدن نفت ایران و خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس عوامل بریتانیا ودربار مخالفت می کردند در برابر ملی شدن شیلات نیز عوامل شوروی و حزب توده مخالفت کردند.

در دی ماه ۱۳۳۱ سفیر دولت شوروی خواهان بصورت رسمی خواهان قرارداد بهره برداری از شیلات شمال شدو در برابر آن دکتر مصدق با رد درخواست شوروی، به سفیر آن کشورگفت: از ایران در حالی که امتیاز نفت انگلیس را لغو می‌کند، نباید انتظار داشت امتیاز واگذار شده به دولت روسیه (شوروی) را تمدید نماید.
در همین راستا و ارایه لایحه ای از سوی نخست وزیربه مجلس شورای ملی در ۱۲ بهمن ۱۳۳۱، سازمانی به اسم شیلات ملی ایران تاسیس و فعالیت خود را زیر نظر وزارت دارایی را آغاز کرد. با لغو این امتیاز و اعمال حاکمیت ملی ایران بر دریای خزر، بعد از دهها سال صیادان ایرانی توانستند از دریای مازندران ماهی صید کرده و از دست رنج خود استفاده کرده و مردم ایران نیز از این خوان نعمت بهره مند شوند.

دسته‌ها
تقويم ملي ايران شخصيت‌ها

سامی، سوخته راه ساختن

متولد ۱۳۱۴ در مشهد و کشته شده در سال ۱۳۶۷ در تهران، اولین وزیر بهداشت ایران پس از انقلاب در کابینه مرحوم مهندس بازرگان و از یاران جبهه ملی و دکتر محمد مصدق در دوران دولت ملی و نهضت مقاومت ملی می باشد.

وی که شاهد هجوم نیروهای روس به مشهد در دوران کوکی خود بود، فشار و سختی دوران کودکی باعث ایجاد انگیزه وطن پرستی و مهرورزی به میهن شد و راه جبهه ملی و دکتر مصدق را به عنوان راه عشق خود به میهن انتخاب کرد و در دوران دانش آموزی و دبیرستان در جهت حمایت از ملی شدن صنعت نفت ایران فعالیت کرد.

تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته پزشکی در مشهد آغاز کرد و توانست با مدرک دکترای روانپزشکی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شود، همکارانش در حرفه طب و طبابت وی را فردی رقیق القلب و بسیار مهربان در پیشه خود می شناسند.

پس از وقایع تلخ کودتای ۲۸ مرداد همیشه در صدد اتحاد گروه ها و احزاب و سازمان ها بود و منافع ملی را به منافع گروهیش مقدم می شمرد و سعی و تلاش خود را برای بقای فعالیت های زیرزمینی نهضت مقاومت ملی حفظ میکرد.

سامی معتقد به اسلام و انسانی مذهبی بود و در کانون نشر حقایق اسلامی در کنار استاد محمدتقی شریعتی فعالیت میکرد و اعتقاد وی به زدودن اسلام از خرافات و پیراستن آن به آزادی و عدالت بود. سامی در دل فعالیت در کانون نشر حقایق به نهضت خداپرستان سوسیالیست پیوست و بعدها از بانیان جنبش انقلابی مردم ایران شد.

نهضت خداپرستان سوسیالیست که بعدها در حزب مردم ایران ادغام شده بود از جمله احزاب جبهه ملی محسوب میشد، حزب مردم ایران که رویکرد سکولار داشت اولین کنگره خود را در سال چهل و دو برای مقابله با استبداد و خفقان قبرستانی رژیم پهلوی برگزار کرد، دکتر سامی که در جناح رادیکال این حزب قرار داشت به تاسی از نهضت های انقلابی آن دوران جهان پیشنهاد مشی مسلحانه به حزب و همچنین به جبهه ملی داد که با مخالفت اکثریت رو به رو شد، به همین دلیل معتقدین به این مشی، جنبش انقلابی مردم ایران (جاما) را ایجاد کردند و بدین ترتیب جاما در سال چهل و دو ایجاد شد، با این که جاما و دکتر سامی و یارانش در این ارگان هیچ گاه به صورت عملیاتی وارد فاز مسلحانه نشدند و فقط در حد صحبت و تبادل نظر جلسات برگزار می شد، اما در نهایت بازداشت شده و به زندان افتادند.

دکتر سامی و دکتر پیمان در آغاز دهه چهل خورشیدی

با پیروزی انقلاب پنجاه و هفت، دکتر سامی به عنوان وزیر بهداشت دولت مهندس بازرگان انتخاب شد، وی در این مسند طرح طب ملی را ارائه داد که به موجب آن هزینه پزشک و خدمات درمانی و دارو برای کلیه ایرانیان رایگان بوده و تاسیس بیمارستان غیر دولتی ممنوعیت داشت، اقدامات وی در همان زمان کوتاه مدت وزارتش در جهت حذف بروکراسی بی مورد و کاهش هزینه های اداری در دستگاه بهداشت و درمان ایران ستودنی است. وی قبل از استعفای جمعی دولت مهندس بازرگان چندین بار به دلیل نارسایی ها و کمبودها و دخالت های بی مورد استعفا داده بود اما در نهایت استعفایش چند روز پیش از استعفای دولت پذیرفته شد.

پس از آن به عنوان نامزد انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری ثبت نام کرد که در این انتخابات نفر ششم شد، ولی موفق شد در انتخابات مجلس به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یابد و پس از اتمام فعالیتش در مجلس تا زمان شهادتش فعالیت و سمت سیاسی را عهده دار نشد. دکتر کاظم سامی در دوم آذر ماه سال یکهزار و سیصد و شصت و هفت در مطب طبابت خود در تهران توسط فردی که به عنوان بیمار مراجعه کرده بود از ناحیه سر مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفت و دو روز بعد علی رغم تلاش پزشکان و جراحان درگذشت.

وزیر کشور وقت ایران محتشمی پور سه هفته بعد اعلام کرد، قاتل وی محمود جلیلیان کارمند سازمان هلال احمر در حمامی در اهواز خودکشی کرده، اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری اسلامی وقت نیز انگیزه قتل را اختلاف شخصی دانست. اما برخی شایعات مبنی بر آن بود تا سامی قصد داشت در انتخابات ریاست جمهوری بعدی با حمایت آیت الله منتظری به عنوان رقیب اکبر هاشمی رفسنجانی وارد میدان شود.

دسته‌ها
برجسته ترین ها تقويم ملي ايران شخصيت‌ها

ابوالفضل قاسمی، آرمان‌گرایی استبداد ستیز!

دبیرکل فقید حزب ایران و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

▪️استاد ابوالفضل قاسمی در سال ۱۳۰۰ در منطقه درگز خراسان به دنیا آمدند. وی تحصیلات خود را در دانشکده افسری به پایان برده و نویسنده، پژوهشگر و سیاستمداری خردمند و متعهد به آرمان‌هایی والا بود که در کنار دکتر کریم سنجابی حزب میهن‌پرستان را بنیان نهادند و سپس به همراه دیگر رفقایش اقدام به ادغام این حزب با حزب ایران کردند. او در دوران پهلوی دوم بارها به سبب ثبات قدم در امر مبارزات بر علیه دیکتاتوری و استبداد ایجاد شده پس از کودتای ۲۸ مرداد زندانی گردید.

▪️مرحوم قاسمی در کنارفعالیت‌های سیاسی خویش به فعالیت‌های علمی و پژوهشی نیز پرداخته و ریاست کتابخانه دانشگاه تهران را بر عهده داشتند. ایشان صاحب تالیفات گوناگونی بودند و مجموعه‌ی چهار جلدی《الیگارشی یا خاندان حکومتگر ایران》از جمله آثار ایشان می‌باشد.

▪️در آستانه انقلاب و پس از برکناری دکتر شاپور بختیار از دبیرکلیِ حزب ایران، ابوالفضل قاسمی به سمت دبیری کل حزب ایران برگزیده شدند و در دریای پر‌تلاطم انقلاب سکان حزب ایران را با اعتقادی راسخ به شعار‌های حزبی 《کار، داد، آزادی》 و 《با فکر ایرانی، به دست ایرانی، برای ایرانی》 برعهده گرفتند. پس از انقلاب ۵۷ وی از منطقه درگز خراسان به نمایندگی اولین دوره مجلس شورای ملی پس از انقلاب برگزیده شد. اما اعتبارنامه‌ی او به بهانه‌‌ی واهی و دروغِ همکاری وی با ساواک -و در حقیقت در تقاص افشای اسامی افرادی که با ساواک همکاری می کردند – رد شد؛ و نتیجتاً اعتراض شدید شخصیت‌های ملّی و برجسته‌ی آن زمان را در پی داشت.

▪️ایشان پس از کودتای نوژه به بهانه همکاری با کودتاگران دستگیر و ابتدا به اعدام و سپس به پانزده سال حبس محکوم شدند. ولی پس از گذشت ۶ سال به دلیل بیماری و وضعیتِ نامساعد جسمی آزاد گردیدند. استاد ابوالفضل قاسمی پس از گذراندن ۷۲ سال زندگی توام با مبارزه‌ در راهِ آزادیِ وطن، سعادتمندی ملّت، حاکمیتِ ملّی و ساختاری عدالت‌محور، در یکم آذر ماه ۱۳۷۲ دارِ فانی را وداع گفته و یادی نیک از خود بر جای گذاشت.

دسته‌ها
برجسته ترین ها تقويم ملي ايران سندها و مدرك‌ها

پیشنهاد و درخواست رفراندم از سوی دکتر مصدق خطاب به ملت ایران

رفراندوم انحلال یا ابقای دور هفدهم مجلس شواری ملی

تقویم ملی ایران

دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۳۲  در ساعت دو بعد از ظهر پیام ضبط‌شده مهمی از جانب دکتر مصدق خطاب به ملت ایران از طریق رادیو تهران منتشر شد.

در این پیام رادیوی دکتر مصدق طی با تشریح اوضاع و کارشکنی مخالفان نهضت ملی شدن نفت در مجلس، تصمیم خود را مبنی بر یک همه پرسی مبنی بر انحلال مجلس شواری ملی دوره هفدهم و ابقای دولت و یا در مقابل آن ابقای مجلس شورای ملی دوره هفدهم و انحلال دولت و روی کارآمدن دولت دیگر با برگزاری رفراندم و بر اساس رای ملت اعلام کرد.

متن پیام دکتر مصدق به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 6 مرداد  1332 :

یک سال پیش هنگامی که اینجانب از مسافرت لاهه به خاک وطن عزیز مراجعت کردم و همه در انتظار صدور رای دیوان بین‌المللی دادگستری بودیم مشکلاتی در راه دولت به وجود آمد که خدمتگزار ناگزیر از کار کناره گرفت، اما شما ملت رشید ایران که همواره با واقع‌بینی خاصی متوجه حقایق امور بودید نگذاشتید دشمنان نهضت ملی ایران به آرزوی خود برسند و نهالی را که پس از مرارت‌ها و تلاش‌ها و زحمت‌های زیاد با خون دل مردم ایران آبیاری شده بود ریشه‌کن کنند.

از این رو با یک قیام مردانه و با ایثار خون خود در روز تاریخی سی‌ام تیر دست عمال اجنبی از کار کوتاه کردید و ملل دنیا را از این قوت نفس و قدرت اراده دچار اعجاب و شگفتی ساختید، در نتیجه این دولت بار دیگر با استظهار به حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ شما زمام امور را به دست گرفت و با تاییدات خداوند متعال و به اتکای شما مردم فداکار توانست با وجود مشکلات فراوان مبارزات خود را با اجانب در راه تامین استقلال کشور ادامه دهد و به قدر امکان در انجام اصلاحات داخلی با وضع و اجرای لوایح قانونی سودمند قدم‌هایی بردارد.

در طی این مبارزه و اصلاحات که بنا بر اراده ملت دولت بدان دست برد البته منافع عده‌ای در خطر افتاد و مسلم بود که آن‌ها حاضر نمی‌شدند به آسانی از مطامع خویش صرف‌نظر کنند و طبعا هرچه دامنه اصلاحات توسعه می‌یافت بر عده ناراضی که این‌بار بر خلاف گذشته نمی‌توانستند با خدعه و تزویر خود را با وضع موجود تطبیق دهند افزوده می‌شد و بیگانگان نیز که از هر فرصتی استفاده می‌کنند با تحریک و تقویت این عده و هماهنگ ساختن فعالیت‌های آنان می‌کوشیدند تا هر روز مشکلات تازه‌ای ایجاد کرده و سرانجام دولت را به زانو درآورند.

حوادث غم‌انگیز نهم اسفند و توطئه قتل فجیع سرلشکر افشارطوس و تحریک برای ایجاد بلوا و آشوب در بین عشایر و حملات زننده به خدمتگزاران مملکت و استفاده از تریبون مجلس شورای ملی برای حملات غرض‌آلود به دولت و تعطیل مشروطیت با منحرف ساختن مجلس از ایفای وظیفه اصلی خود توسط اقلیت و بالاخره طرح نقشه سقوط دولت با به کار بردن دسایس، اوضاعی به وجود آورد که سد بزرگی در راه دولت ایجاد نمود، به طوری که قسمت اعظم وقت دولت مصروف این می‌شد که از این اخلال‌گری‌ها و کارشکنی جلوگیری کند و نگذارد عناصر ضدملی در کار خویش توفیق حاصل کنند و نهضت ملی ایران را سرنگون سازند.

آن‌چه در این ماجرا شایان توجه می‌باشد این است که حملات و اعتراضات مخالفین به تحریک اجانب همواره هنگامی رو به شدت می‌نهاد که ایران از لحاظ سیاست خارجی در موقعیت حساسی قرار گرفته بود چنان‌که کارشکنی مخالفین که منجر به انقلاب تاریخی سی‌ام تیر شد نیز هنگامی صورت گرفت که رای دیوان لاهه در شرف صدور بود.

بدیهی است تنها وقوع همین حوادث در چنین مواقع خاص کفایت می‌نمود که مردم بیدار و هشیار ایران از منشأ تحریک و منبع الهام مخالفین ادامه نهضت ملی ما به خوبی آگاه شوند.

در میان این مشکلات دولت به اتکای ملت راه خود را با کمال استقامت ادامه می‌داد و، چون از نعمت اعتماد مردم برخوردار بود از هیچ مشکلی هراس نداشت و در طی متجاوز از دو سال خدمتگزاری مراحل بسیاری از مبارزات ملت ایران را با حسن تمام به انجام رسانید، اما این موفقیت‌ها آسان به دست نیامد و در تمام مراحل ملت ایران در خارج و داخل با کارشکنی‌ها و اخلال‌گری‌های اجانب مواجه بوده است و اکنون هم که مراحل چندی از این مبارزه با موفقیت طی شده و امید می‌رود به زودی با قطع نفوذ اجانب و تامین استقلال واقعی مملکت آمال ملت ایران جامه عمل بپوشد هنوز آن تحریکات و دسایس باقی است و بیگانگان که بر اثر اتحاد کلمه و اتفاق مردم مملکت خود را با این‌گونه شکست مواجه می‌بینند می‌کوشند تا این اتحاد و یگانگی را به اختلاف و نفاق مبدل سازند و مخالفین داخلی را که هریک به علتی علم مخالفت برداشته‌اند به یکدیگر نزدیک نموده و به این طریق دولت را از میدان مبارزه به در و راه را برای تامین منافع دیرین خود بار دیگر هموار کنند.

هم‌وطنان عزیز! چنان‌که عرض شد هر قدمی که تاکنون برداشته شده بعد از مشیت الهی به واسطه اتحاد کلمه و پشتیبانی و حمایت عموم ملت ایران بوده است و هرکس ادعا کند که در این کار سهمی و حقی بیش از دیگران داشته ادعایش باطل و بی‌اساس است. ما همه در این مبارزه با هم همکاری کرده‌ایم و نتایجی هم به دست آمده بر اثر همین همکاری متقابل و صمیمانه بوده است.

امروز هم اگر بر اثر اغراض خصوصی عده‌ای منحرف شده باشند در صورتی که ملت ایران با منحرف‌شدگان همکاری نکند و آنان را از خود براند اقدامات اجانب به جایی نخواهد رسید و دولت به هدایت ملت بی‌دغدغه خاطر راه خود را با کمال ثبات و استقامت ادامه خواهد داد.

در میان مخالفین امروزی عده قلیلی هستند که در شروع این نهضت از هم‌قدمان و همراهان بوده‌اند، ولی به علتی که ترک ذکر آن اولاست اکنون ملت را در آخرین مراحل پیروزی رها ساخته و در تضعیف دولت و جلوگیری از پیشرفت آمال ملی حتی از مخالفین قدیم هم پیش افتاده‌اند.

اگر نهال نهضت ملی ایران که با خون پاک فرزندان برومند این کشور آبیاری شده کاملا به ثمر رسیده بود و یا در مبارزه دولت با اجانب و تامین سعادت و استقلال ملت اندک انحرافی حاصل شده بود این‌گونه نفاق‌ها و خصومت‌های فردی و غرض‌ورزی‌های شخصی محملی داشت و ممکن بود مخالفت آنان را به طریقی موجه قلمداد نمود، ولی با وضع فعلی هیچ نمی‌توان گفت: این عده به کدام دلیل قابل قبول در این دقایق حساس خود را از سرنوشت ملت خویش جدا ساخته و علم مخالت برافراشته‌اند.

آیا مخالفین فعلی تصور نمی‌کنند در صورت ادامه این وضع ثمره فداکاری‌ها و جانبازی‌های چندین‌ساله ملت ایران که اکنون به آخرین مراحل خود نزدیک می‌شود به هدر رود و لعن و نفرین ابدی برای آنان در تاریخ ایران باقی بماند.

در مبارزه‌ای که اکنون در پیش گرفته‌ایم دو راه بیش‌تر وجود ندارد: یا مقاومت و پایداری که پایان آن سعادت و استقلال واقعی و عظمت ملت ایران است، یا انقیاد و تسلیم که نتیجه‌اش ننگ و رسوایی ابدی و محرومیت از مزایای حکومت ملی و تحمل مفاسد و مظالم حکومت‌های فردی و دیکتاتوری است.

هم‌وطنان عزیز! اکنون بیگانگان با تمام قوا می‌کوشند که در صفوف متحد ملت ایران رخنه کنند، متاسفانه در مجلس شورای ملی هم که حقا می‌بایست بزرگ‌ترین مرکز مبارزه با این‌گونه افکار باشد کانونی برای پیشرفت مقاصد شوم آن‌ها تشکیل شده است. در این مجلس گروهی از مخالفین و ایادی سیاست بیگانه با بعضی از منحرف‌شدگان می‌کوشند که زمام امور را به دست دولتی بدهند که بتواند مطامع بیگانگان و منافع آنان را تامین کند و برای انجام این منظور تریبون مجلس را وسیله برای تبلیغات مضره خود قرار داده‌اند.

با مشکلات فراوانی که در پیش است دولت نمی‌تواند این کارشکنی‌ها و دسایس را تحمل کند و به این عده مجال دهد که با سرنوشت ملت ایران بازی کرده و مجلس شورای ملی را جولانگاه مقاصد شوم خود قرار داده و عرصه را بر اکثریت نمایندگان دلسوز و علاقه‌مند به مصالح کشور تنگ کنند. شاید در هیچ یک از ادوار قانون‌گذاری سابقه نداشته باشد که عده‌ای از نمایندگان مجلس تا این حد احترام این مرجع بزرگ را که کانون آرزو‌ها و آمال ملت است از بین ببرند. کسانی برای حمله به دولت بیش‌تر اوقات از حربه «عدم نظم و امنیت» استفاده می‌کردند و به دولت اعتراض می‌نمودند، خود آن‌ها مرکز قانون‌گذاری را به صورت بی‌نظم‌ترین و ناامن‌ترین مراکز درآوردند و به جای این‌که دولت را در اجرای لوایح قانونی عام‌المنفعه و سودمند یاری کنند هر روز به نحوی در کار دولت و مجلس شورای ملی کارشکنی می‌کنند.

عده‌ای از نمایندگان مخالف به جای این‌که وقت خود را صرف ارشاد و راهنمایی و انتقاد منطقی از دولت بکنند، از مصونیت پارلمانی سوءاستفاده کرده و تریبون مجلس را برای ارضای اغراض خصوصی و نقشه‌های ضدملی مورد استفاده قرار می‌دهند.

این آقایان برای آن‌که مقاصد خود را جامه عمل پوشانده و به شدت به دولت بتازند موضوع مشکلات مملکت و فقر و بیچارگی مردم را بهانه و دستاویز می‌کنند و حال آن‌که این مشکلات و فقر و بدبختی چیزی نبوده و نیست که در دو سال اخیر به وجود آمده باشد بلکه این‌ها ثمره صدوپنجاه سال تسلط اجنبی بر ایران بوده است. از این‌ها گذشته اگر در خلال یکی دو سال اخیر مشکلاتی از لحاظ مالی و بازرگانی به وجود آمده این موضوعی‌ست که یک ملت وارد در مبارزه و پیکار باید آن را تحمل کند، زیرا هیچ‌کس نیست نداند که ما متجاوز از دو سال است با یکی از مقتدرترین دول استعماری روی زمین وارد یک مبارزه سیاسی و اقتصادی شدید شده‌ایم و بدون شک در این پیکار حیاتی وضع حریف با همه کمک‌هایی که متحدینش به او می‌کنند از ما بدتر است و هنوز پس از هشت سال که از جنگ دوم جهانی می‌گذرد بسیاری از موارد خواربار در آن کشور جیره‌بندی است و از لحاظ مالی و اقتصادی نیز به تصدیق مسئولین آن کشور در آستانه ورشکستگی قرار دارد؛ بنابراین در روز‌های جنگ سربازانی که به خاطر مقاصد عالی و هدف‌های ملی قدم در میدان مبارزه می‌گذارند باید انتظار ناملایمات و محرومیت‌هایی را هم داشته باشند و کسانی که تنها راحت و آسایش خود را می‌خواهند هیچ‌گاه نباید قدم به میدان کارزار بگذارند.

ملت‌هایی که برای احقاق حقوق از دست رفته و در راه آزادی و استقلال خود وارد پیکار شده‌اند سال‌ها فداکاری و جانبازی و از خودگذشتگی کرده‌اند تا به مقصود خود نائل شده‌اند، ملت ایران نیز در طول تاریخ درخشان خود قرن‌ها با دشمنان خود پیکار کرد و فداکاری‌ها نمود و قربانی‌ها داد تا دست اجانب را از خاک وطن کوتاه کرد، مبارزه‌ای را هم که ملت ایران دو سال است آغاز نموده برای ریشه‌کن ساختن یک تسلط شوم صدوپنجاه ساله بیگانگان است که با همه سرسختی دشمن کینه‌توز در عرض همین مدت کوتاه موفقیت‌های بزرگی نصیب آن شده و انعکاس آن حتی در کشور‌های مختلف گیتی موجب تحسین و تمجید ملل آزاد گردیده است.

در خلال ۲۷ ماهی که از عمر این دولت می‌گذرد مخالفین نهضت ملی ایران که جز منافع و اغراض شخصی منظوری ندارند در همه جا بر علیه مصالح مملکت قیام کرده‌اند. این مخالفت‌ها طی ماه‌های اخیر از صفحات برخی از جراید و اجتماعات تجاوز کرده و به مجلس شورای ملی نیز کشیده شده است به طوری که می‌توان گفت: مجلس در خلال ماه‌های اخیر به صورت «هسته مرکزی» و «پایگاه اصلی» این اخلال‌گری‌ها درآمده است.

هدف مخالفین و منافقین علاوه بر اخلال در کار دولت این است که «اصالت نهضت ملی ایران» را لکه‌دار کنند و به دنیا این‌طور بفهمانند که دیگر کسی طرفدار این نهضت بزرگ تاریخی نیست، ولی مردمی که موجد این رستاخیز عظیم هستند و با خون خود اوراق این نهضت مقدس را نگاشته‌اند طی تظاهرات پرشور و پرهیجان خود نشان داده‌اند که نهضت ملی ایران با حیات و موجودیت آن‌ها بستگی دارد و دست هیچ نامحرمی نمی‌تواند نهضت تاریخی مردم ایران را لکه‌دار کند.

ملت ایران با قیام‌های دلیرانه خود بار‌ها عدم رضایت خویش را نسبت به اعمال و رفتار دشمنان نهضت ملی ایران و نمایندگان مخالفی که پا به روی مصالح ملت و مملکت می‌گذارند ابراز داشته است.

آن رادمردان و مجاهدینی که در صدر مشروطیت در راه آزادی و مشروطیت ایران نقد جان باختند و آن خون‌هایی که از پیکر افراد فداکار و از جان گذشته بر خاک وطن ریخته شد برای این بود که ملت ایران بتواند در سایه آزادی و قانون در خانه خود یعنی در وطن خویش با رفاه و آسایش و سربلندی و سرافرازی زندگی کند. آن‌ها هیچ‌گاه تصور نمی‌کردند که روزی عده‌ای در پناه «قانون اساسی» دست به هر بی‌قانونی بزنند و بنیان مشروطیت و قوانین مملکت را متزلزل سازند و در سایه مصونیت پارلمانی با سرنوشت کشور بازی کنند. آن‌ها هیچ‌گاه باور نمی‌کردند که پس از مدت کوتاهی عده‌ای مجلس را به صورت سنگری علیه استقلال و حاکمیت ایران درآورند و راهی دنبال کنند که سرانجام آن اضمحلال مشروطیت و فنای آزادی باشد، به همین جهت وقتی دولت احساس کرد با این همه اخلال‌گری‌ها و کارشکنی‌ها نمی‌تواند وظایف خود را انجام دهد مسئولیت بزرگی را که بر عهده دارد همچنان به دوش بگیرد، تصمیم گرفت در این باره از ملت رشید ایران استمداد کند.

این نکته را جمعی از آقایان نمایندگان محترم نیز تشخیص داده و، چون دیدند که با یک چنین اوضاع نامساعد ادامه خدمت مقدور نیست از مقام نمایندگی استعفا دادند.

هم‌وطنان عزیز! امروز یک بار دیگر دولت ناچار شده است این حقایق را بی‌پرده با شما در میان بگذارد و در رفع مشکلات خویش از شما استمداد کند، زیرا این رای و نظر شماست که باید حق و باطل را از هم جدا سازد و خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهد.

شما همه از جریان کار مجلس شورای ملی خوب باخبرید و هیچ‌یک از جزئیات آن از نظر شما پوشیده و پنهان نیست. دولت ناچار است صریحا اعلام کند که با وضع کنونی مجلس امید هیچ‌گونه موفقیتی در مبارزه ملت ایران نیست و ناچار است از شما مردم وطن‌پرست تقاضا کند عقیده خود را در ابقا یا انحلال آن صریحا اظهار کنید.

در مواردی که بین مجلس و افکار عمومی ملت اختلاف حاصل شود و مجلس به صورت یک دستگاه کارشکنی بر علیه دولت درآید مجلس منحل می‌شود و قضاوت امر را به عهده مردم محول می‌نمایند، چنان‌چه افکار عمومی با نظر دولت تطبیق کند، نمایندگان دیگری انتخاب و روانه مجلش شوند و به این ترتیب بین دولت و مجلس همکاری ایجاد شود و چرخ اداره مملکت از کار نیفتد؛ بنابراین تنها اراده قاطبه افراد ملت که دولت و مجلس به وجود آنان قائل است می‌تواند قضاوت قطعی در این باب بنماید و آن کسانی که ادعا می‌کنند ملت حق ندارد و نمی‌تواند در این‌باره اظهار عقیده کند سخت در اشتباه‌اند، زیرا تنها ملت است که می‌تواند راجع به سرنوشت خود و سرنوشت مملکت اظهار عقیده کند.

پنجاه سال پیش «ضرورت تاریخی» ایجاب کرد که ملت ایران در راه «آزادی» و «مشروطیت» خود قیام نماید و با ایثار خون خویش به حق خود برسد و قانون اساسی را به وجود آورد، اکنون نیز در این لحظات حساس که کشور ما در آستانه مرگ و زندگی قرار دارد و دشمنان ایران علیه استقلال و آزادی ما بالاترین تلاش خود را به کار می‌برند مصالح کشور ایجاب می‌کند که ملت ایران تصمیم خود را درباره «نهضت ملی» و وضع مجلس و دولت روشن کند.

این تنها ملت ایران یعنی به وجود آورنده قانون اساسی و مشروطیت و مجلس و دولت است که می‌تواند در این‌باره اظهار نظر کند لاغیر. «قانون‌ها»، «مجلس‌ها»، «دولت‌ها» همه برای خاطر مردم به وجود آمده‌اند نه مردم به خاطر آن‌ها، وقتی مردم یکی از آن‌ها را نخواستند می‌توانند نظر خود را درباره آن ابراز کنند.

در کشور‌های دموکراسی و مشروطه هیچ قانونی بالاتر از «اراده ملت» نیست.

به همین جهت دولت در این لحظه حساس تاریخی مشکلی را که با آن مواجه شده با ملت در میان می‌گذارد و راجع به این مجلس از خود مردم سوال می‌شود که اگر با ادامه وضع کنونی مجلس تا سپری شدن دوره ۱۷ تقنینیه موافقت دارند دولت دیگری روی کار بیاید که بتواند با این مجلس همکاری کند و اگر با این دولت و نقشه و هدف آن موافق‌اند رای به انحلال آن بدهند تا مجلس دیگری تشکیل شود که بتواند در تامین آمال ملت با دولت همکاری کند.

طرز اجرای این منظور و استنباط از افکار عمومی در مورد انحلال یا بقای دوره ۱۷ مجلس شورای ملی و مقرراتی که برای آن پیش‌بینی شده بعدا به اطلاع هم‌وطنان عزیز خواهد رسید تا با رعایت آن به ایفای وظایف ملی خود قیام فرمایند و یک بار دیگر ایمان و علاقه‌مندی خود را به اصول و هدف نهضت مقدس ملی به جهانیان ثابت کنند.

در خاتمه از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم که همه را در راه خدمت به میهن توفیق پیشرفت عنایت و کرامت فرماید.

دسته‌ها
درباره ما شخصيت‌ها

کریم سنجابی ( رهبر جبهه ملی ایران 1356-1373)

کریم سنجابی (زاده ۱۲۸۳ در کرمانشاه – درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۷۴ در ایلینویسیاستمدارایرانی، رهبر جبهه ملی ایران و وزیر فرهنگ دولت محمد مصدق و وزیر خارجه ایران در دولتمهدی بازرگان بود.

 سنجابی پس از تکمیل تحصیلات خود پایان دوره متوسطه به مدرسه عالی حقوق رفت و در سال ۱۳۰۷ با نخستین گروه محصلان اعزامی به اروپا، راهی پاریس شد. در پاریس با ارائه پایان‌نامه خود تحت عنوان «اصلاحات کشاورزی و کشاورزان در ایران» موفق به دریافت دکترای دولتی حقوق عمومی از دانشگاه پاریس گردید.

سنجابی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۳ به سمت دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران منصوب شد و حقوق اداری را درس می‌داد. او پس از ۵ سال که به درجه استاد تمام رسید، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و سپس در فاصله سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ (ش) رئیس دانشکده حقوق شد.

سنجابی از بنیانگذاران حزب میهن بود و بعدها به حزب ایران پیوست و در سال ۱۳۲۵ حزب ایران با حزب توده ائتلاف کرد. در تحصن دربار بر سر انتخابات مجلس شانزدهم با مصدق همراه بوده و از آن پس به عضویت جبهه ملی ایران درآمد. مدت کوتاهی به سمت وزارت فرهنگ در دولت مصدق رسید. سنجابی برای اینکه مجلس در دست طرفداران مصدق باقی بماند از وزارت استعفا کرد و به نمایندگی مردم کرمانشاه در مجلس رسید. در خرداد ۱۳۳۱ در دعوای میان ایران و انگلستان در بحران شرکت نفت انگلیس و ایران، ایران سنجابی را به عنوان قاضی اختصاصی خود در این پرونده به دیوان دادگستری بین‌المللی معرفی کرد. (در پرونده‌های دیوان بین‌المللی هر یک از دو کشور حق معرفی یک قاضی اختصاصی را دارند. یکی از قضات دیوان به نام آرنولد مک نایر تبعه انگلستان بود)[

سنجابی (نفر اول از چپ) در کابینه دولت مصدق

سنجابی، قاضی اختصاصی ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد حدود ۱۹ ماه مخفی بود و در نهایت باتوجه به موقعیت بین‌المللی و با شفاعت حشمت‌الدوله والاتبار آزاد شده و به دانشگاه بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ فعالیت سیاسی نداشت. با تشکیل جبهه ملی دوم در سال ۱۳۴۰ سنجابی وارد فعالیت شد ولی در نهایت با سرکوب جبهه ملی و دانشجویان دانشگاه، در نهایت امینی کنار گذاشته شده وسنجابی نیز به زندان افتاد.

در سال ۱۳۵۵ با به وجود آمدن فضای مناسب شروع به فعالیت کردند و در ۲۲ خرداد ۵۶ او به همراه داریوش فروهر و شاپور بختیار نامه سرگشاده معروف را به شاه نوشته و او را از ادامه سیاست‌هایش بر حذر داشتند. در روز بیست و هشتم آبان ماه، اتحاد نیروهای جبهه ملی طی صدور بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد. به موجب این اعلامیه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران عناصر متشکله جبهه ملی چهارم بودند. مهندس کاظم حسیبی بعنوان رئیس شورای مرکزی به همراه کریم سنجابی، شاپور بختیار، داریوش فروهر و رضا شایان بعنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند

در ۲۲ اسفندماه ۱۳۵۷ کریم سنجابی به همراه مهندس کاظم حسیبی طی اعلامیه از عموم مردم برای مشارکت در بازسازی جبهه ملی ایران دعوت عمل آوردند و با کمک اعضای جبهه ملی اقدام به راه‌اندازی باشگاه جبهه ملی نمودند. سنجابی عضویت در شورای انقلاب را با وجود پیشنهاد مطهری و بهشتی نپذیرفت و در حقیقت با اینکار شانس خود را برای پذیرش پست نخست‌وزیری از دست داد. سنجابی در این مورد می‌گوید: مطهری و بهشتی از طرف خمینی از او برای شرکت در شورای انقلاب دعوت کردند ولی وی نپذیرفت.

جبهه ملی به رهبری سنجابی پس از اندک زمانی به دلیل مواضع سکولار و دموکراسی خواهانه رو در روی نظام قرار گرفتند. جبهه ملی ایران حادثه بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا را محکوم کرد و انتخابات قانون اساسی را نیز تحریم نمود و با قانون اساسی نوشته شده توسط خبرگان مخالفت کرد. اعضای جبهه ملی در اولین دوره انتخابات شورای ملی پس از انقلاب شرکت نمودند و برخی از آنان که رای آورده بودند یا در مجلس اعتبارنامه‌هایشان مورد تصویب قرار نگرفت یا انتخابات باطل شد. مانند انتخابات کرمانشاه و ابطال آن به منظور جلوگیری از ورود سنجابی به مجلس روی داد.

س از اعلام ارتداد جبهه ملی توسط آیت الله خمینی و دستگیری اعضای جبهه ملی سنجابی به مدت ۱۴ ماه مخفی بود و سرانجام از راه کردستان به ترکیه و از آنجا به پاریس و سپس به ایالات متحده آمریکا رفت.
دکتر سنجابی در 13تیرماه 1374 در بیمارستانی در ایلینوی آمریکا درگذشت.

دکتر سنجابی در ویکی پدیا

دسته‌ها
تقويم ملي ايران

هفتم اردیبهشت 1330 : رای تمایل مجلس شورای ملی دوره شانزدهم به دکتر مصدق و تشکیل دولت ملی

تقویم ملی ایران:

حسین علاء نخست وزیر وقت پس از اخطار دولت بریتانیا مبنی بر اینکه  اجراي قانون ملي كردن نفت می تواند عواقب ناگواری برای ایران داشته باشد از سمت خود استعفا کرد. در پی این استعفا که با هماهنگی قبلی با شاه صورت گرفته بود سید ضیاء الدین طباطبائی عامل کودتا سوم اسفند 1299  که از افراد آنگلوفیل بود با هماهنگی سفارت بریتانیا به جهت مذاکرات تشکیل کابینه نزد محمدرضا شاه پهلوی رفت. در حالیکه وی در کاخ مشغول مذاکره با شاه برای تشکیل کابینه بود، بر خلاف انتظار، مجلس به دکتر محمد مصدق رای تمایل داد و او را به عنوان نخست وزیر به شاه معرفی کرد.

جمال امامی در جلسه نخست مجلس به دکتر مصدق پیشنهاد تشکیل دولت را داد و انتظار داشت که او همانند قبل از قبول این مسئولیت خودداری کند که با استقبال نمایندگان مجلس و رای تمایل آنان دکتر مصدق مسئولیت نخست وزیری را پذیرفت. دکتر محمد مصدق در روز 15 اردیبهشت ماه 1330 با اعلام برنامه های خود به مجلس شورای ملی و دریافت رای اعتماد رسما ریاست دولت را بر عهده گرفت.

هم زمان با رای تمایل مجلس به دکتر مصدق انبار مهمات ارتش در شیراز منفجر شده و اعلام شد حدود یک سوم اسلحه و مهمات ارتش از بین رفته است.