نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 210
هموطنان عزیز !
ده روز است که کارگران نجیب و شریف صنایع نفت و پتروشیمی ایران در سراسر کشور و در مراکز متعدد، در اعتراض به کمبود دستمزدی که برای تامین یک زندگی حداقلی آنان کفایت نمیکند و همچنین اعتراض به کم بودن روزهای مرخصی ماهیانه و نامناسب و غیر بهداشتی بودن و سختی شرایط محیط کار، دست به اعتصاب زدهاند. وقتی مسئولان به وضع معیشت کارگران توجهی ندارند و به خواستههای بر حق آنان اعتنایی نمیکنند، جز اعتصاب و دست کشیدن از کار چه راهی برای آنان باقی میماند؟ اعتصاب و توقف کار، مدنیترین حرکتی است که از سوی این قشر زحمتکش و محروم میتواند صورت پذیرد. درمقابل این حقطلبی و اعتراض مسالمتآمیز، مسئولان ذیربط، به جای گوش سپردن به مطالبات بر حق و قانونی آنان و کوشش در رفع تنگناهایشان، به سرکوب و اخراج گروهی صدها تن از آنان دست زدهاند. در روزهای اخیر این اعتراضات کارگران نفتی به سایر کارخانجات و موسسات کارگری نیز تسری یافته است. بدیهی است که هیات حاکمه جمهوری اسلامی مسئول مستقیم این شرایط اقتصادی ناهنجار و طاقتفرسا برای کارگران و عموم ملت ایران میباشد.
حکومت جمهوری اسلامی با نداشتن برنامه صحیح و سیاستهای اقتصادی روشن، موجب انهدام تولید داخلی و اضمحلال اقتصاد کشور گردیده و با پیروی از سیاستهای خارجی نادرست و مبتنی بر خصومتورزی بیجهت با بیش از نیمی از جهان و گرفتار کردن کشور در تبعات این گونه سیاستها و با بذل و بخششهای ناصواب در راستای اهداف ایدئولوژیک در داخل و خارج از مرزها از خزانه ملت ایران، و افزون بر همه اینها، با امکان دادن به فسادها و سوءاستفادههای مالی وصف ناپذیر توسط بسیاری از وابستگان به مراکز قدرت، کشور را دچار این بحران کمرشکن و ویرانگر اقتصادی نموده است. بحرانی که موجب تورم لجام گسیخته، گرانی روز افزون کالاها و مواد غذایی و تمامی مایحتاج عمومی گردیده و نتایجی چون فقر و بیکاری گسترده و معضلات اجتماعی مانند اعتیاد و فحشا و افزایش جرم و جنایت و بالا رفتن آمار خودکشی حتی در نوجوانان را به بار آورده است.
جبهه ملی ایران ضمن حمایت از کارگران اعتصابی، خواهان پاسخ دادن حکومت به مطالبات آنان است و برخورد سرکوبگرانه و اخراج کارگران را به عنوان حرکتی ناشایست و غیرعادلانه محکوم مینماید. ما اصلاح قانون کار درجهت تشکیل سندیکاهای رسمی و مستقل کارگری و پیمانهای دسته جمعی و به رسمیت شناختن حق اعتصاب برای کارگران و تبدیل قراردادهای پیمانی به قرارداد رسمی با آنان را خواهانیم. ما اعتقاد داریم که سامان یافتن اوضاع وخامت بار کشور در زمینههای مختلف، تنها با تجدید نظر حکومت در سیاستهای شکست خورده قبلی و تعامل مسالمتآمیز و خشونت پرهیز با ملت و تمکین از نظرات مردم میسر خواهد گردید. غیر از آن راهی نیست.
جبهه ملی ایران
تهران – هشتم تیرماه 1400 خورشیدی
ویدئوی ویژه برنامه سالروز #دکتر_مصدق چهارشنبه ۱۶ ژوئن که توسط همسازی ملی جمهوری خواهان سوسیال و دموکرات ولائیک ایران برگزار گردید
سخرانان:
الهه امانی
فرهنگ قاسمی
امیرحسین لادن
حسین موسویان
با نهایت تاسف و اندوه بسیار، درگذشت آقای ابراهیم منتصری، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و عضو دیرپای حزب ایران را به اطلاع همگان می رسانیم. او درتمام عمر پر افتخارش در راه استقلال و آزادی ایران و برای اعتلا و سربلندی ملت ایران کوشید.
ما درگذشت این پوینده ی صدیق راه مصدق بزرگ و تلاشگر قدیمی جبهه ملی ایران را به همسر و فرزندان ارجمند ایشان و همه اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران تسلیت می گوییم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
بیست و سوم خرداد1400 خوشیدی
هموطنان ارجمند! ملت شرافتمند ایران!
وطن عزیزمان ایران، در بحرانها و ابربحرانهای متعدد دست و پا میزند. از سویی در انزوای سیاسی و بحرانهای سیاست خارجی و تحریمهای اقتصادی ناشی از آن گرفتار است، و از طرف دیگر با محدودیت منابع آب و آلودگی هوا و نابود شدن محیط زیست، گرانی سرسامآور، تورم افسار گسیخته، فقر و بیکاری، انواع مفاسد اجتماعی، فقدان ضروریات بهداشتی و درمانی، کم بود مسکن و دهها معضل دیگر روبروست. در این وضعیت ناهنجار، هیات حاکمه جمهوری اسلامی که با سوء سیاست و سوء مدیریت و عدم کاردانی مسبب همه این مصائب و بلایا بوده است، با به صحنه آوردن همان عناصری که همگی در پیدایش این بحرانها سهیم بودهاند، در صدد انجام یک نمایش کمدی تراژدی، تحت نام انتخابات ریاست جمهوری است. اما کیست که نداند که آن چه به نام انتخابات در وطنمان، در جریان است، بهطور کامل از مقصود و فلسفه انتخابات به دور است.
انتخابات یک فرایند دموکراتیک و مربوط به جوامع دارای مردم سالاری است. و زمانی این فرایند که بر معیارهای دموکراسی استوار است، مصداق واقعی پیدا میکند که با تمام ملزومات و پایههای دموکراسی همراه بوده و با هم لحاظ شوند. واضح است که تا زمانی که امکان کاندیدا شدن برای همه شهروندان به ویژه مخالفان حکومت وجود نداشته باشد و آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی مطبوعات و رسانهها تحقق نیافته باشد، انتخابات آزاد و منصفانه ممکن و میسر نیست و آن چه انجام میشود ابدا معنی و مفهوم انتخابات را پیدا نمیکند. امروز در کشور ما، حکومت جمهوری اسلامی بدون آنکه هیچ یک از پیش زمینهها و ملزومات تحقق انتخابات واقعی را رعایت کند، از انجام انتخابات دم میزند. حکومت جمهوری اسلامی آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی تشکلها و سندیکاهای صنفی و جوامع مدنی، آزادی مطبوعات و رسانهها را بر نمیتابد و همه آنها را به طور کلی منتفی نموده است.
حکومت جمهوری اسلامی، به یک شورای انتصابی به نام شورای نگهبان، این اختیارات را تفویض نموده که داوطلبان شرکت در انتخابات را ممیزی کند و داوطلبانی را که در دایره قدرت بوده و از عوامل حکومت هستند به زعم خود تایید صلاحیت نموده و به عرصه انتخابات راه دهد و از حضور هر آنکس که با حکومت و طرز تفکر آن هم سو نبود در انتخابات جلوگیری نماید. آیا نام این صحنه پر فریب میتواند انتخابات گذاشته شود؟این بار و در این نمایش انتخابات، نمایشنامه به گونهای تنظیم شده و دایره گزینش آن چنان محدود گردیده که حتی مقامات مهم سابق جمهوری اسلامی را هم با هدف تمرکز روی فرد مورد نظرشان، رد صلاحیت کرده و کنار زده اند. اما این بار اکثریت قاطع ملت تحت ستم ایران علیرغم این ترفندها تصمیم گرفتهاند که در این نمایش مبتذل شرکت نکنند و به پای صندوقهای آلوده به فریب نروند. اسف بار و حیرتانگیز است که مقامات رژیم و مقامات نظامی علنا مردم را مورد تهدید قرار میدهند که در صورت شرکت نکردن در انتخابات مرتکب جرم شدهاند و مورد برخورد قرار میگیرند.
ملت ایران در چندین دوره تجربه شرکت در انتخابات و انتخاب بین بد و بدتر را پشت سر گذاشته و کاملا متوجه شده است که این گونه انتخابات در ساختار معیوب موجود راه به جایی نمیبرد. و اصولاً به موجب آنچه که به صراحت به آن اذعان شده، رئیس جمهور و وزراء در سیستم موجود نقشی نداشته و فقط مجری سیاستهای «نیروهای مافوق پشت پرده» هستند. افزون براین مناظرهها و مواضع اعلام شده توسط کاندیداهای به صحنه آورده شده نیز نشان داد که هیچ یک از این داوطلبان صلاحیت لازم برای صیانت از حقوق ملت و دفاع از منافع ملی را ندارند.
جبهه ملی ایران شرکت در چنین انتخابات غیر واقعی را تنها مهر تایید زدن بر یک نمایش غیرقابل قبول و تایید نمودن تمام اعمال و رفتار نادرست و غیراصولی هیات حاکمهای میداند که بر خلاف منافع ملی گام بر میدارد. و همانگونه که در بیانیه مورخ هجدهم فروردین ۱۴۰۰ اعلام داشته است، باز هم تاکید میکند که در این نمایش مبتذل انتخاباتی شرکت نخواهد کرد.
جبهه ملی ایران
تهران – بیست ویکم خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی
هموطنان عزیز، ملت شرافتمند ایران!
چهل و سه سال قبل ما ملت ایران، از هر قشر و طبقهای و از هر صنف و دستهای و از هر گروه و طرز تفکری، با فداکاری و از خودگذشتگی بسیار برای کسب آزادی و استقلال و عبور از استبداد و وابستگی به صحنه آمدیم و توانستیم انقلاب بهمن ۵۷ را به پیروزی برسانیم. در آن هنگام همه امید داشتیم که با برقراری نظامی مردمسالار و یک جمهوری متکی به آرای مردم، بتوانیم بر سرنوشت خود حاکم شده و با امکانات مادی و معنوی و ظرفیتهایی که در اختیار داریم وطن خود را به جامعهای آزاد و آباد و توسعهیافته و پیشرفته مبدل نماییم. همه ما «استقلال» و «آزادی» و «عدالت اجتماعی» را آرزو میکردیم و فریاد میزدیم. زیرا که توسعه و پیشرفت و اعتلای جوامع بشری در گرو تحقق همین سه کلمه است. اما با هزاران دریغ و افسوس پس از پیروزی انقلاب، رویدادهایی مانند اشغال سفارت آمریکا و جنگ عراق با ایران، برنامهریزی و تدارک دیده شد که تحت تاثیر آن حوادث، عدهای قلیل با انحصارطلبی و اقتدارگرایی و با طرز تفکری دور از انتظارات و آرمانهایی که ملت ایران از انجام انقلاب در سر داشت، توانستند قدرت را قبضه کنند وهمه عقاید و نظرات مردمی یعنی آزادی و استقلال و عدالت را به بوته فراموشی بسپارند، و در نتیجه خودمحوری و انحراف آنان از خواستهها و اهداف مورد انتظار ملت ایران و در اثر برپایی ساختار قدرتی نوظهور و بیسابقه و دور از موازین دموکراسی، و بدون توضیح و توجیه قبلی آن برای ملت ایران و با برگزاری یک همهپرسی مبهم، کشورمان را در شرایط ناهنجار و مخاطرهآمیز کنونی قرار دادهاند. امروز به جای داشتن استقلال و سیاست مستقل ایرانی و عدم وابستگی به بلوکهای قدرت، زیر نفوذ سیاستهای بیگانه قرار گرفتهایم به ویژه زیر نفوذ دولت روسیه که فقط از کشور ما به عنوان «وجه المصالحه» در مناقشات منطقهای و جهانی در مقابل رقبا استفاده میکند و در آخرین هنرنماییاش، حقوق مسلم و قطعی ایران را در دریای مازندران پایمال مینماید. که گوشههایی از رفتارهایش را در سخنان وزیرخارجه جمهوری اسلامی همگان شنیدند. و از طرف دیگر به قرارداد ۲۵ ساله با چین که بلا تردید بدتر و زیان بارتر از قرارداد مظفرالدین شاه قاجار با دارسی است، رسیدهایم، درحالیکه با بقیه دنیا و تقریبا همهی جهانیان در حال مخاصمه و منازعه هستیم. به جای تحصیل آزادی، گرفتار اختناق و استبدادی مهیبتر از رژیم دیکتاتوری سابق گردیدهایم.
عدالت اجتماعی ما به جایی رسیده که گروههای زیادی از تازه به دوران رسیدگان، با رانتخواری و تجاوز به اموال عمومی و فسادهای گوناگون، صاحب ثروتهای نجومی و افسانهای و باور نکردنی شدهاند، در صورتی که اکثریت بزرگی از هموطنان ما از ابتداییترین امکانات و ضروریترین ملزومات یک زندگی عادی مانند داشتن کار، مسکن، درمان و واکسیناسیون در مقابل ویروسی که دنیا را گرفتار کرده است و آموزش قابل قبول و حتی از لباس و غذای مناسب محرومند و ندانم کاریها و سوء مدیریتها حتی شرایط اقلیمی و آب و هوایی کشور را نیز به هم ریخته است. گرانی سرسامآور و تورم افسار گسیخته، فقر و بیکاری، اعتیاد و مفاسد اجتماعی گوناگون، جان مردم ایران را به لب رسانده است. علاوه بر پایمال شدن حقوق و آزادیهای ملت ایران، سوء سیاستها و اشتباهات فاحش در سیاست خارجی، وطنمان را در معرض تهدیدات جدی و در آستانه فروپاشی و بحران موجودیت قرار داده است. و در چنین شرایطی هیات حاکمه جمهوری اسلامی مشغول اجرای برنامه انتخابات فرمایشی و کاملا مهندسی شده ریاست جمهوری میباشد و هیچ اعتنایی به خواست مردم و اراده ملی ندارد. و از سوی دیگر قدرتهای خارجی سلطهگر برای تامین منافع غیر انسانی خود مشغول برنامهریزی و آلترناتیوسازی و پرورش نیروهای دست نشاندهی خود برای تحمیل آنان به میهن ما هستند.
هموطنان عزیز، ملت شرافتمند ایران!
در این شرایط به شدت اسفبار و بحرانی چه میتوان کرد و چه باید انجام داد؟ ما بر این باوریم که برای حفظ کیان ملی و عبور از ناملایمات و بحرانهای فزاینده و جلوگیری از ایجاد خشونتهای شدیدتر و شورشهای کور ویرانگر، باید به تقویت جامعه مدنی و حمایت از تشکلها و احزاب ملی و ایجاد سازمانهای سیاسی و تشکلهای صنفی و محلی در جای جای میهن همت گماشت. زیرا که احزاب و سازمانهای سیاسی نشات گرفته از بطن و متن مردم و همچنین جوامع مدنی ستونها و پایههای دموکراسی و حاکمیت ملی در کشورند. همه باورمندان به ضرورت حفظ ایران و اعتلا و ارتقاء این سرزمین کهنسال آبا اجدادی باید دست به دست هم داده و برای ایجاد نیرویی کارساز و اثرگذار، متشکل و متحد شوند. و بنابراین، هرگونه خود محوری و نفاق پراکنی و هرگونه انشعاب و انشقاقی در این شرایط، فاصله گرفتن از این هدف و مقصود مهم بوده و تنها مورد نظر و خواست حکومت جمهوری اسلامی میباشد و باید با تامل و تردید بسیار به آن نگریست. کسانیکه به جای ایجاد تشکل و تقویت سازمانهای سیاسی و تشکل های مدنی به دادن بیانیه با امضاءهای افراد ناهمگون اقدام میکنند، به ایجاد تشکل که مهمترین عامل اثرگذاری در جامعه است لطمه میزنند و راه خطا میپیمایند و به مردم آدرس غلط میدهند. فراخوانهای نسنجیده وحساب نشده و بیمنطق، توسط کسانیکه مورد وثوق مردم نیستند، با عدم پاسخ مردم مواجه میشود و نتیجهای جز ضربهزدن به جنبش ملی به بار نمیآورد. باید هوشیار بود و دانست که این گونه تحرکات، هدفی غیر از ناامید ساختن مردم و صدمه زدن و کمرنگ کردن فراخوانهای موثر را دنبال نمیکند.
معتقدان به استقلال و آزادی و عدالت و حفظ تمامیت ارضی باید در همهجا، در فامیل و خانواده، در اداره، در مدرسه، در دانشگاه، در کارخانه، در بازار، در هر شهر و شهرک و محلهای یکدیگر را یافته و با ایجاد تشکلهای مردمی با هم در ارتباط قرار گیرند و رویدادهای سیاسی کشور را زیر نظر قرار دهند. بر اساس این باور و این نگرش، جبهه ملی ایران اکنون پیشنهاد ایجاد هستههای تشکیلاتی این سازمان را در سراسر کشور و حتی در بین ایرانیان خارج از کشور با هموطنان عزیز در میان میگذارد. جبهه ملی ایران که هفتاد سال قبل توسط رهبر بزرگ و تاریخ ساز ملت ایران، دکتر محمد مصدق به صورت رسمی و قانونی تاسیس شده و تداوم یافته است، با پایبندی به اصول اعتقادی خود که شامل حفظ تمامیت ارضی، برقراری آزادی و حاکمیت ملی بر مبنای رای آزاد مردم ایران در نظام جمهوری، استقلال و عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت و حفاظت از محیط زیست کشور است و مبارزات سیاسی خشونت پرهیز ومسالمتآمیز را راه درست تغییر در وضعیت کشور و عبور از بحرانها میشناسد، همگان را به این تشکل دعوت مینماید. نیروهای علاقمند به جبهه ملی ایران باید در همهجا با متمرکز شدن در هستههای تشکیلاتی، در دیدارهای منظم و در زمانهای معین با هم در ارتباط قرار گرفته و آنگاه به پیکر تشکیلات اصلی جبهه ملی ایران مرتبط شوند. جبهه ملی ایران همچنین از تمام احزاب و اصناف و جمعیتها وسازمانهای سیاسی ملی و وطنخواه دعوت مینماید که در این شرایط حساس و تاریخی کشور به صفوف جبهه ملی ایران بپیوندند. ما باید خواستههای تاریخی ملت ایران را که از بیش از یک قرن پیش و با انقلاب مشروطیت آغاز گشته و هیچگاه به سرانجام با دوامی نرسیده، جامهی عمل بپوشانیم و در سایه استقرار حاکمیت ملی و به دست آوردن آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی به توسعه و پیشرفت و اعتلای وطن عزیزمان، ایران دست یابیم.
با تاسف و اندوه بیکران، درگذشت آقای حسن لباسچی عضو سابق شورای مرکزی و هیات اجرائی جبهه ملی ایران را در خارج از کشور به اطلاع یاران و همفکران گرامی میرسانیم.
حسن لباسچی از دوران نهضت ملی کردن نفت و زمانی که دانشآموز دبیرستان بود، در جرگه وطنخواهان و پیروان دکتر محمد مصدق قرار گرفت. او اندکی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ جهت ادامه تحصیل به آمریکا رفت. او در دوران دانشجویی از چهرههای شناخته شده جبهه ملی ایران در خارج از کشور و از فعالین کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و از دبیران این کنفدراسیون بود. همزمان با انقلاب بهمن ۵۷ او به ایران باز گشت و در صفوف جبهه ملی ایران ایستاد. او در سال ۱۳۵۸ به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی ایران درآمد و از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۸۰ و قبل از خارج شدن از کشور عضو هیات اجرائی و مدتی نیز سخنگوی جبهه ملی ایران بود. حسن لباسچی از خاندانی میآمد که همه بزرگانش مانند حاج نوروزعلی لباسچی و حاج قاسم لباسچی، از آزادیخواهان و پیروان راه مصدق و جبهه ملی ایران بودند.
ما درگذشت حسن لباسچی را به خانواده ارجمند ایشان و به همه اعضاء، و هواداران جبهه ملی ایران تسلیت میگوییم و یاد و نام او را گرامی میداریم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – نهم خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی
یکصد و سی و نه سال پیش رادمردی در خاک پاک ایرانزمین پای به عرصه وجود گذاشت، که در طول زندگی پرافتخارش توانست با تکیه بر دو اصل مهم و اساسی «استقلال» و «آزادی» تاریخ این کشور را متحول سازد. او به همگان ثابت کرد که دو اصل استقلال و آزادی نه تنها جداییناپذیرند که دموکراسی و حاکمیت ملی تنها در گرو تحقق این دو اصل حیاتی برپا میشود.
او در برههای از تاریخ، بنای استقلال را چنان در نظام سیاسی کشور استوار کرد، که تمام آحاد جامعه ایران، در سایه بنای مستحکم استقلال، توانستند قطع شدن دستهای مداخلهگر قدرتهای بیگانه را به عیان ببینند و ثمرات استقلال را لمس نموده و اصل استقلال را باور کنند. او تنها نخستوزیری در تاریخ مشروطیت ایران بود که آرمانهای پایمال شده نهضت مشروطه را تداوم بخشید و بر این باور بود که استقلال ایران زمانی تضمین خواهد شد که اولا استقلال واقعی قوای سهگانه نهادینه شود، و ثانیا قدرتهای خارجی نتوانند از طریق سلطهی عوامل داخلیشان، استیلای خود را تحمیل کنند. از همین جهت اجرای صحیح قانون اساسی و مشروط و محدود کردن پادشاه غیرمسئول را واجب و ضروری میدانست. او قانون اساسی مشروطه را خونبهای شهدای راه آزادی و میثاق ملی میدانست. اما چنین امری دلیل بر این نمیشد که او قانون اساسی را تغییر ناپذیر بداند و هر آینه در صدد اصلاح قانون اساسی، حتی دردوران نخستوزیری بود. لوایح به جای مانده از او برگهای زرینی در جهت حفظ و صیانت از حقوق اساسی ملت است که تأمین کننده استقلال و حاکمیت ملی است. سیاست موازنه منفی او بر این ایده استوار بود که نه تنها نباید هیچ قدرتی امکان مداخله در نظام سیاسی و اقتصادی کشور را داشته باشد، بلکه ماجراجویی در مناسبات قدرتهای خارجی را نیز، زمینهساز دستاندازی آنها، در سیاست و اقتصاد داخلی میدانست. او بر این باور بود که رشد و نمو نهال آزادی تنها و تنها در گرو استقرار استقلال ملی است. جامعهای که استقلال ندارد و چشم به غرب و شرق دوخته است و مناسبات جهانی تعیین کننده سیاست و اقتصادش است، قطعاً نمیتواند آزادی داشته باشد. و مداخله قدرتها در سیاست کلان کشوری، زمینه سلطه و دیکتاتوری را در کشور فراهم میکند و لاجرم جامعه از وجود آزادی محروم می شود .
او گفته بود: «ملت ایران طالب استقلال است و آن را به هیچ قیمتی از دست نمیدهد. ملت ایران میخواهد خارجی از این مملکت برود و در امور مطلقاً دخالت نکند و انتظار دارد لفظاً و معناً استقلال ما را محترم بشمارد.» وی در عین حال اعتقاد داشت «هیچ ملتی در زیر سایه حکومت استبدادی به جایی نرسیده است.» او اعتلا و پیشرفت و ترقی کشور را تنها در لوای آزادی و استقلال میسر میدانست و هیچ نیرویی را بالاتر از اراده ملت نمیشناخت. او کسی جز دکتر محمد مصدق نیست.
دکتر محمد مصدق تنها یک شخصیت تاریخی نیست. بلکه او الگویی برای امروز میهن ماست و ما بیش از هر دورهای به رهنمودهای تاریخی وی نیازمندیم. در جهانی که قدرتهای شرقی و غربی بیش از هر زمان دیگر گستره سلطهی خود را مبتنی بر استیلا بر کشورهای عقب نگهداشته شده میدانند و هیأت حاکمه جمهوری اسلامی هم، همواره یا در حال سازش با یک ابرقدرت و یا باجدهی به طرف دیگر است، تنها تاسی به الگوی دکتر مصدق بیش از هر دورهای برای حفظ و تامین حقوق و منافع ملی ایران ضروری میباشد. اکنون که سلطه روسیه بر کشور ما برای همگان واضح گردیده و برنامههایی که چین برای میهن ما تدارک دیده آشکار شده و همزمان تحمیلات قدرتهای غربی در وین از هر گوشه رخ مینماید، جای خالی سیاست مستقل ایرانی و سیاست موازنه منفی دکتر مصدق بیش از همیشه احساس میشود.
جبهه ملی ایران به عنوان خانه سیاسی دکتر مصدق که از پنج سال پیش سالروز تولد وی را به عنوان روز ملی پاسداشت استقلال و آزادی نامگذاری کرد، اکنون در آستانه این روز، موکدا اعلام مینماید که ملت ایران برای کسب سعادت و رفاه و سربلندی در جامعه جهانی راهی به جز تمسک جستن به راه مصدق یعنی راه استقلال و آزادی ندارد. و بنابراین در این برهه از زمان راه ما عدم مداخله در انتخابات دور از موازین آزادی، درخواست آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور و تلاش برای برقراری آزادیهای اولیه مانند آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی انتخابات و درخواست برای تاسیس یک مجلس واقعی جهت بازنگری و اصلاح قانون اساسی و اتخاذ سیاست مستقل ایرانی در مقابل تمام قدرتها با داشتن روابط احترامآمیز و متعارف با تمام آنان و در عین حال سلطه ناپذیری و باج ندادن به قدرتهای بیگانه مسیر و نقشهی راه حرکت ماست.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲9 اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشیدی