وکلای شریف و مستقل دادگستری
از دولت ملی دکتر محمد مصدق درسال۱۳۳۱ تا به امروز واژه استقلال وکیل را حرف به حرف نوشتیم و خواندیم بخش کردیم و هجا بندی نمودیم ،پاسدارعدالت بودیم و سرباز حقوق ملت.
برای حاکمیت قانون رشادت نمودیم و برای احقاق حقوق مردم قیام .
اگرچه تمامیت خواهی حکومت استبدادی و اقتدار گرا،استقلال نهاد وکالت را ربود
اما همچنان برای احیای آن ایستاده ایم و با وجود ناملایمات و فشارها ،زندان و بازداشت ،برای دادخواهی حق طبیعی مردم یعنی حق بهره مندی ملت از وکیل مستقل ایستاده ایم.
سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران
هفتم اسفند ماه 1401 خورشیدی
دسته: اخبار جبهه ملی ایران
سرزمین ایران با دارا بودن شهرهایی که سدهها از شکلگیری و سکونت در آنها میگذرد، واجد ارزشهای شهرسازانه، معمارانه، فرهنگی و اجتماعی بسیاری است اما علیرغم وجود شهرهای تاریخی متعدد و بافتهای واجد ارزش، به دلایلی که بر هیچ فرهیخته و دلسوزی پوشیده نیست؛ و به دلیل بی قانونی و فساد سیستماتیک دولتی و حکومتی، تاکنون نگرش منسجمی دربارهی مشکلات این شهرها اندیشیده نشده است و فعالیتهایی که در قالب طرحهای گوناگون (طرح جامع شهر، طرح تفصیلی، مطالعات بافت تاریخی و غیره) انجام شده، دامنه ای، عموما محدود به مطالعات باقی مانده است.
ضعفِ دانش و آگاهی دربارهی ارزشهای فرهنگی و اقتصادی بافتهای تاریخی و عدم عرضهی خدمات متناسب با ساختار بافتهای تاریخی توسط مدیریت های شهری وابسته، فساد سیستماتیک، نگرش کاسبکارانه به شهر و فساد سنگین دولتی و مدیریتی توسط مدیدان جمهوری اسلامی در تمام عرصه ها، سبب دوچندان شدن مشکلات معیشتی، مهاجرت و جایگزینی اجتماعی در بافتهای تاریخی و تغییر ساختار و فضای محلههای تاریخی شده است. در واقع عدم توجهِ نهادها و ارگانهای ذیربط به مسئلهی توسعهی پایدار بافتهای تاریخی سبب ایجاد شرایط دشوار معیشتی برای هموطنان ساکن در این مناطق شده است و بهانههای در ظاهر موجهی برای تخریب و مداخلات کلان بهدست سوداگران در مدیریت شهری و پیمانکاران نانجیب شان داده است.
از سوی دیگر سالهاست شاهد از بین رفتن ارزشهای فرهنگی و تاریخی سرزمین به قصد توسعهی اماکن مذهبی هستیم. فراموش نکنیم که در همین ۴۳سال تباهی و سیاهی شاهد تورم کژاندیشه ها و بدکرداری هایی چون زمینخواری، کوه خواری، دره خواری، رودخانه خواری و این اواخر شاهد پدیده گورستان خواری توسط دولت هایی شدیم که با پوزخند گورخوابی برخی شهروندان از شهر رانده شده را می نگریستند!
در تداوم این قبیل نگاه قیمومیت گرا و تکرار اقتدارگرایایی های شهری و در طی این طرح های غیرعلمی و نالازم بود که هزینههایی هنگفت و نامتناسب با سطح نیازهای حقیقی جامعه تعریف شد که امروز آسیبهای فرهنگی و اجتماعی آن بهجد قابل بررسی است. این مواجهه مخرب با بافت تاریخی شهرهای هویت مند را البته پیش از انقلاب نیز، بهخصوص در مجموعههای زیارتگاهی همانند بافت پیرامونی حرم رضوی در شهر مشهد شاهد بوده ایم و اکنون نیز ملت ایران شاهد نتایج همان تخریبهای گسترده و تداوم نگاه پشتِ خاکریزی نظامیان مدیر شده به مقوله معماری، شهر و اسکان است.
توسعه پایدار در کشورهایی امکان مییابد که هم از خلاقیت مدیریتی بهره داشته و هم هنر بازآفرینی میراث را قدر بدانند. عدم توجه مدیران نالایق و بیکفایت رژیم اسلامی به این موارد در سرزمین هنی چون ایران با تمدن درخشان و پیشرفتهی نظام شهرنشینی که از آبشخور اندیشهی فرهنگیِ غنی سیراب شده است، توسعهی کشور را در مسیر پرسنگلاخ و بی جبرانی قرار داده است.
امروزه بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادیِ مافیای قدرت و ثروت از جریانات مذهبی و استفادهی ابزاری از اعتقادات مردم بر همگان آشکار شده است و بهویژه در این مسئله ما پروژههای ناموفقی همچون توسعههای نامتوازن امامزادهها و بقاع متبرکه در شهرهای تاریخی مشهد، قم، تهران، قزوین و غیره را در پیش رویمان داریم که علاوه بر از بین بردن بخشهایی از هویت معماری این سرزمین، باعث جابهجاییهای اجباری و نارضایتی سکنه و اهالی بومی مناطق پیرامون بناهای مذهبی شده است.
در طرح به اصطلاح *توسعهی حرم شاهچراغ* ، 360 هکتار از بافت تاریخی شیراز تخریب خواهد شد. بافتی که بهگفتهی کارشناسانِ آگاه، ارزش ثبت جهانی داشته و میتواند همپای بافت تاریخی شهر یزد، ارزش افزوده ایجاد کند. اما متاسفانه ولع و سوداگری افراد صاحبنفوذ نمیگذارد تا منفعت این جریان شامل حال اهالی و ساکنین شود.
ارکان سودجوی قدرت در راستای اجرایی کردن برنامههای خود بدون لزوم پایبندی به قوانینِ موجود تمام قوانین را بدون هیچگونه مانعی به بازی گرفته و درهم میشکنند. نمونههایی آشکار از این قانونشکنیها در بافت تاریخی شیراز عبارتند از: – تفویض اختیار از شورای عالی معماری و شهرسازی به استانداری فارس برای تصمیمگیری محدودهی 57 هکتاری بافت تاریخی (در صورتیکه شورای عالی معماری و شهرسازی پیشتر اجرایی نشدن این طرح را مصوب کرده است). – عدم همکاری و اهمالکاری وزارت میراثفرهنگی و ادارهکل میراثفرهنگی استان فارس در زمینهی ثبت پلاکهای ارزشمند در بافت تاریخی. – تخلف وزارت میراث فرهنگی در اختیار تام دادن به رئیس پژوهشگاه میراثفرهنگی (مدیرکل اسبق میراثفرهنگی فارس) برای تصمیمگیری در طرح توسعهی 57 هکتاری حرم شاهچراغ. – مشارکت وزارت کشور در تخریب بافت تاریخی شیراز (مصوبات سفر استانی دولت رئیسی در مهرماه 1400).
– تملک اجباری بناهای محدودهی حرم شاهچراغ به قصد تخریب (ارسال نامههای غیرقانونی و اخطار به اهالی و ساکنین بافت جهت تخلیهی خانههای مسکونی). – طرح کمیسیون مادهی 5 شهرداری شیراز مبنی بر تخریب بخش قابل توجهی از بافت محلات قدیمی شیراز. – موافقت پژوهشگاه میراثفرهنگی با تخریب 35 پلاک تاریخی (در این طرح حداقل 150 خانهی تاریخی در طرح توسعهی شاهچراغ تخریب خواهد شد).
سازمان مهندسان جبهه ملی ایران تخریب بافتهای تاریخی و ارزشمند میهن مان را که بهمعنای تخریب هویت فرهنگی این سرزمین کهن است، محکوم میکند و به سران جمهوری اسلامی و وابستگان آن هشدار میدهیم که تداوم روند غیرقانونی تخریب و تملک بافت تاریخی و عدم توجه به خواستهها و مطالبات مردم بهای گرانی را بر جامعه تحمیل خواهد کرد و باید به زودی منتظر بروز فجایع متعددی بود که دامان شما را نیز خواهد گرفت.
ما برطبق ۷۰سال سابقه مبارزه با استعمار، تبعیض و حکام خودکامه، اکنون نیز خواهان حاکمیت قانون و نفی استبداد شما در شهر و روستا و در دانشگاه و کارخانه هستیم!
ما خواستار تدوین و اجرای اصولی طرحهای بازآفرینی و بهسازی بافت تاریخی شیراز و به تبع آن سایر بافتهای تاریخی کشور هستیم و هرگونه دخل و تصرف و تخریب این بافتهای تاریخی را با هر عنوان و بهانهایی محکوم میکنیم.
باید آگاه باشید که دیگر نمیتوان با دروغگویی، سرکوبِ اعتراض مردم و نسبت دادن حافظان ارزشهای فرهنگی و اجتماعی به جریانات و گروههای خاص، همان تجربههای شکستخوردهی پیشین را تکرار کنید و کشور را بیشتر از این به تباهی بکشانید.
سازمان مهندسان جبهه ملی ایران
خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی»، در دل سیاهترین دوران سرکوب، خفقان، فقر، انزوای بینالمللی و بیلیاقتی حاکمان کشور، در زمانهای که بخش بزرگی از خاورمیانه اسیر سایهی شوم بنیادگرایی ضدانسانی است، نه فقط برای جهانیان، بلکه حتی به چشمان بسیاری از ما ایرانیان نیز شگفت آمد. فراموش نکردهایم هشدارهای پیاپی در باب «سوریهای شدن ایران»، که چماقی بودند برای هراسافکنی در دل جامعه و جلوگیری از هرگونه کنشگری مترقی و آزادیخواهی انقلابی را. ما اما به تمامی این هراسها «نه» گفتیم.
آنچه سبب شد حتی آزادیخواهان جهان نیز به احترام این جنبش بزرگ بایستند، آن بود که ایرانیان نشان دادند هنوز هم میتوان از دل خاورمیانه، صدایی به گوش برسد غیر از جنگ، غیر از عصبیتهای مذهبی، غیر از تعصبات قومگرایانه و البته در ستیز با ارتجاع زنستیز و ضدانسانی. ما نشان دادیم هرچند تجربههای تکاندهنده و دلخراش، در کشورهایی چون عراق، سوریه، یمن و البته افغانستان را فراموش نکردهایم، اما همچنان میتوانیم خیزشی ترقیخواهانه و مدرن را برای نیل به آزادی، مدنیت و دموکراسیخواهی بر پایهی مبانی مدرن انسانی و حقوق شهروندی رقم بزنیم.
زیبایی تصویر اراده و شجاعت زنان حقطلب ایرانی، در کنار حمایت و پایمردی مردان آزادیخواه این سرزمین از آن رو دوچندان شد که مبارزهی خود را، علیرغم تمامی هزینههای تکاندهندهاش، نه به شکل یک جنگ با عصبیتهای خشونتآمیز، بلکه به شوق زندگی، یعنی یک زیست مسالمتآمیز آزادانه و مترقی دنبال کردند و در این راه، پاسخ تمامی صداهای تحریفکننده یا بوقهای تبلیغاتی که میخواستند این دموکراسیخواهی را به مصداق یکی دیگر از انبوه جدالهای قومی و مذهبی خاورمیانهای درآورند به زیبایی و در کف خیابان دادند: «از زاهدان/کردستان تا تهران، جانم فدای ایران».
منشورهایی که با نادیده گرفتن صراحت فریادهای معترضان، از تعابیر تکاندهندهای همچون «ستم ملی» یاد میکنند، با تحریف واقعیات عینی جامعهی ایرانی، میخواهند از مبارزهی آزادیخواهانه علیه یک دیکتاتوری ارتجاعی، تصویر جنگ «ملت علیه ملت» ارائه دهند. گویی ایرانیان، نه یکپارچه در برابر دستگاه ظالم، بلکه در پی جنگ و تسویهحساب با یکدیگر قدم به خیابانها گذاشتهاند. ما چنین تعابیری را نه صدای واقعی اعتراضات مردمی، بلکه خیانتی آشکار به فریادهای صریح هموطنان شجاعمان در کوچه و خیابان میدانیم که زیر شدیدترین فشارهای سرکوب، یک لحظه از تاکید بر وحدت و برابری تردید نکردند و غافل نشدند.
سازمان نویسندگان و هنرمندان جبههی ملی ایران، با شناختی که از تاریخچه هنر و فرهنگ این ملت دارد، و با درسهای درخشان و امیدوارکنندهای که طی انقلاب اخیر گرفته، یک بار دیگر شهادت میدهد که اینجا سرزمین مادری تمامی اقوام دیرپای ایرانی است و فرهنگ ایرانی هیچ نیست جز تابلویی درخشان و رنگارنگ از تمامی نقش و نگارهایی که با پیوند میان خردهفرهنگهایش تصویر شده است.
ما هیچ تردیدی نداریم که درمان تمامی زخمهای کهن استبدادی که بر پیکرهی این جامعه بر جای مانده، تنها آزادی و دموکراسی است. ما به گوهر وجود انسان باور داریم و تردید نداریم که شهروند ایرانی، به مانند شهروندان تمامی کشورهای پیشرو و دموکراتیک جهان این بلوغ و آگاهی را دارد که با کسب آزادی خود، بهتر از هرکسی برای زندگی و آیندهاش تصمیم بگیرد. پس تا پایان راه این انقلاب درخشان در کنار هموطنان خود از پای نخواهیم نشست و تاکید داریم که تنها در دل یک وضعیت آزاد و دموکراتیک، و در جریان یک گفتگوی آزاد در کنگرهای ملی و سراسری است که ایرانیان میتوانند مطالبات واقعی خود را طرح کرده و به حقوق شهروندیشان دست پیدا کنند؛ تا آن زمان، هیچ جریان و گروهی را محق نمیدانیم که با تحریف صدای آشکار انقلابیون، گرایشهای سهمخواهانهی خود را تحت عنوان «مطالبات حداقلی» به مردم تحمیل کند.
سازمان نویسندگان و هنرمندان جبهه ملی ایران
دوم اسفند 1401
اصل اول- حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی میهنی، استقلال سیاسی و استقرار حاکمیت ملی برخاسته از ارادهٔ عمومی ملت ایران در نظام جمهوری مبتنی بر اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون.
نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 218 به تاریخ 25بهمن ماه ۱۴۰۱
گلبانگ آزادیخواهی نسل جوان ایران زمین، به ویژه دانشجویان فرهیخته ی این مرز و بوم، در سراسر جهان طنين افكن است و حماسه اي اشتياق آفرين را در تاريخ ميهن و جهان رقم مي زند. هرچند خردستيزان و خورشيد گريزان به سركوب و تعدّي دست يازيدند و حريم امن دانش و بينش را پاس نداشتند و مزدوران و اوباش مسلّح بي شناسنامه را براي سركوب گسيل داشتند و پس از آن نوبت به انتقام جويي رسيد و شماري از پويشگران فرهيخته دانشجو را دستگير يا از دانشگاه اخراج كردند. به اين تعدّي آشكارا عاري از مدنيت اكتفا نورزيدند و نوبت به أستادان آزاد انديش و دانشمندِ ناوابسته به حاكميت و مستقل از سرسپردگي به نيروهاي امنيتي رسيد. أستاداني كه با همه ي ناملايمات از جمله سكانداري نيروهاي امنيتي بر دانشگاه و تحميل مدرسان عاري از سواد و أخلاق به هيات هاي علمي، از خدمت به دانشجويان مشتاقشان سر بازنزدند و در بحران دانشگاه در خيزش اخير با نيروهاي سركوب همراه نگشتند و از دانشجويان آزاديخواه پشتيباني كردند و شرف آزادگي را به جيفه زراندود ولي آلوده ي آزادي ستانان نفروختند و حقيقت و حُرّيت را به پاي مصلحتِ قدرت به مسلخ نبردند.
در اين ميان با خبر شديم، دانشیار يار هنرمند و فرهيخته ي هيات علمي دانشكده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، سركار خانم دكتر آذين موحد، عضو و تایب رئیس شورای مرکزی جبهه ملي ايران، با قطع حقوق مورد ستم و اجحاف قرار گرفته است و با این فشارها کاربدستان در این توهمند که چنین فردی را از حمایت حقوق دانشجویان معترض باز دارند، زهی گُمانِ باطل.
جبهه ملي ايران ضمن محكوم سازي چنين اقدامات نابخردانه و غيراخلاقي، به حاكميت زينهار مي دهد، كه چنين ستم هاي فرهنگ ستيزانه اي نتايج ناگواري براي عرصه دانش در ايران خواهد داشت و صدمات جبران ناپذيري بر دانشگاه وارد مي سازد كه حاكميت ملزم به پاسخگويي آن خواهد بود.
گر هنرمند از اوباش جفایی بیند تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-بیستم بهمن ماه 1401
با تاسف بسیار و اندوه بی کران،درگذشت آقای ناصر مغازه ای،حقوقدان فرهیخته و پیرو راه مصدق بزرگ و از اعضای دیرین جبهه ملی ایران را به خانواده ارجمند مغازه ای به ویژه فرزندشان آقای بابک مغازه ای و همه ی اهالی محترم همدان و کلیه آزادیخواهان و وطن دوستان تسلیت می گوییم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران-بیستم بهمن ماه 1401
آقای دکتر فرهاد میثمی عزیز
با درود
در زمانهای که برخی در پی عافیت و منفعت خویش، سکوت کردهاند و برخی که صدایشان به پشتوانه رسانههای رنگارنگ، بلند است چنان سودای قدرت و شهرت دارند که از وابستگی به دیگرقدرتها، پشت پا زدن به منافع مردم و تخطئهی یکپارچگی سرزمین ابایی ندارند، شما با شجاعت و ازخودگذشتگی و بهدور از هیاهو، بازتاب راستین فریاد پر طنین ملتی شدهاید که از زاهدان تا آذربایجان، دریغ ندارند که جان خود را فدای ایران کنند. شمایی که همیشه در کنش و منش خود ضمن ایستادگی بر اصول، بهجای برجسته کردن «من»، بهدنبال برکشیدن «ما»، و بهجای «ویرانی» خواهان «ساختن» بودهاید.
«امساک در غذا خوردن» آنهم نه برای رسیدن به حقوق خود که برای احقاق حق دیگر هموطنان، بهراستی بالاترین مرتبه از دگرخواهی و کنشگری اخلاقی است. ما ضمن پشتیانی از راه شما و خواستههای به حقتان که مصداق برجستهی شعار «زن زندگی آزادی» است، در کنار سایر نویسندگان و هنرمندان، با فروتنی از شما میخواهیم حالا که تن نحیفتان، با قدرت و صلابت صدای حقجویی و آزادیخواهی شما را به گوش همگان رساندهاست، با در نظر گرفتن احساسات و عواطف جمعی و به حکم «دیگردوستی موثر»، با پایان دادن به این اعتصاب غذا، از تن و جان خود مراقبت کنید که این سرزمین اکنون به وجود فرزندان دلیر، اندیشمند، نیکنفس و ایراندوستی چون شما بیش از همیشه نیازمند است.
به جهت تنویر افکار عمومی و در پاسخ به پرسش ها و برای رفع ابهامات و انتقاداتی که برخی از اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران در مورد علت و چگونگی جلسه سران جبهه ملی با رهبران نهضت آزادی مطرح می نمایند،به اطلاع می رسانیم.
جبهه ملی ایران در اوضاع بحرانی و پر مخاطره کنونی کشور،برای حراست و صیانت از کیان ملی این مرز و بوم،هماهنگی و همکاری بین سازمان ها و جمعیت های سیاسی و اتحادیه های صنفی و جوامع مدنی را امری ضروری و حرکتی شایسته می داند.و به همین جهت در تاریخ 23 آبان ماه 1401 پیشنهاد تشکیل یک کنگره ملی موقت را از نمایندگان این جمعیت ها و اتحادیه ها مطرح نموده است.در راستای این نظر قرار بود صبح روز یکشنبه 11 دیماه چهارتن از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران با چهار تن از اعضای ارشد نهضت آزادی ایران،نشست مشترکی داشته و پیرامون موقعیت خطیر کشوربا هم گفتگو و تبادل نظرنمایند.حکومت جمهوری اسلامی حتی این تجمع 7-8 نفری را در منزل یکی از اعضای جبهه ملی ایران برنتابید و پلیس امنیت خود را به محل تشکیل جلسه گسیل داشته و با اخطار و نهدید به برخورد و بازداشت از تشکیل این نشست ممانعت به عمل آورد.این شواهد نشان داد که حکومت جمهوری اسلامی،چشم را بر واقعیات جامعه و اعتراضات گسترده ملت ایران بسته و راه هرگونه حرکت سیاسی مدنی و خشونت پرهیز را مسدود می نماید و با تمام بحران هایی که در کلیه شئون این سرزمین، آفریده، همچنان بر طبل اقتدار گرایی و تمامیت خواهی می کوبد.در جلسه جلوگیری شده که متعاقب سه دیدار قبل از آن صورت می گرفت، قرار بود نسبت به تنظیم و تصویب یک بیانیه مربوط به شرایط کشور و خیزش انقلابی ملت ایران اتخاذ تصمیم شود،و قرار بود علاوه بر دوسازمان ،بیانیه به جمعیت های سیاسی و مدنی دیگر نیز برای امضاء ارائه گردد.که به علت ممانعت پلیس امنیت،تنظیم متن بیانیه و توافق و تصویب آن مقدور نگردید.
پس از ممانعت از تشکیل آن جلسه ،نهضت آزادی ایران طی یک نامه سرگشاده به شورای عالی امنیت ملی،نسبت به عمل پلیس امنیت انتقاد نمود.جبهه ملی ایران در مورد آن رویداد و نامه سرگشاده نهضت آزادی به چند علت سکوت کرد و نظری اعلام نداشت.اول آنکه شورای عالی امنیت ملی را که خود مسئول اختناق و وقوع خشونت های صورت گرفته در جامعه است مرجع ذیصلاحی برای نامه نوشتن نمی دانست.ثانیا رونوشت کردن نامه به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را که خود عامل ممانعت از تشکیل جلسه ی مشترک ما بوده عملی عبث می دانست.ثالثا در نامه سرگشاده نهضت آزادی اشاراتی به مفاد بیانیه ای شده بود که هنوز مورد بررسی و تصویب قرار نگرفته بود.
جبهه ملی ایران همان طور که در پیشنهاد خود در23 آبانماه1401 مطرح نمود،معیت و همکاری سازمان های سیاسی وطنخواه و معتقد به آزادی و استقلال وجوامع مدنی مستقل و حق طلب کشور را راهی برای خروج جامعه از بن بست کنونی و حرکت به سوی تحقق حاکمیت ملی و نیل به مردم سالاری می داند.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
تهران-چهاردهم بهمن ماه 1401
زمین حق دهقان و آزادی حق ملت است -اصلاحات آری، دیکتاتوری نه
مردم شرافتمند ایران
شما به خوبی میدانید که دهقانان و کارگران وطن ما در بدترین و سختترین شرایط زندگی بسر میبرده و اربابان و کارفرمایان به اتکاء قدرت دستگاه حاکمه و با زور سرنیزه ژاندارم و نیروی مأموران دولتی دسترنج آنان را به تاراج و کلیه حقوق اولیه انسانی را از آنها سلب میکردهاند.
دستگاه حکومت که در شهرها به وسیله مأموران انتظامی و شعب سازمان امنیت، محیط وحشت و ترور به وجود آورده و حقوق و آزادیهای مردم را یکسره پایمال کردهاند. در روستاها با پشتیبانی از مالکان و انجام اوامر و تمنیات آنان سد محکمی در برابر رشد و ترقی دهقانان و احقاق حقوق آنان تشکیل میداد.
در تمام مملکت چه در شهر و چه در ده، به خصوص در ده سال اخیر دستگاه ظلم و ستم و فساد و بیعدالتی چنان گسترده شده که کشور باستانی ما را به گورستان مبدل ساخته است.
جبهه ملی ایران برای پایان دادن به این همه بیعدالتی و به منظور محو و نابودی اساس جور و ستم، مبارزه با این دستگاه فاسد را که با دستیاری و تأیید بیگانگان بر ملت ما مسلط گشته و منشأ همه مفاسد و مظالم است، هدف خویش قرار داده است.
جبهه ملی ایران معتقد است که تأمین زندگی مرفه انسانی برای دهقانان هنگامی میسر است که نظام پوسیده ارباب رعیتی عملاً و واقعاً منسوخ شود و زمین و آب در اختیار روستائیان قرار گیرد و دهقانان ایران دور از هر نوع صحنهسازی و فریب زمام سرنوشت خویش را در دست گیرند.
جبهه ملی ایران معتقد است که هیأت حاکمه فاسد عامل اصلی رژیم خفقان و ظلم و ستم در شهرها و روستاها میباشد.
مبارزات جبهه ملی ایران همواره در این جهت سیر میکرده است که دست تسلط این عامل اصلی سیهروزی و بدختی ملت را کوتاه سازد تا ملت بتواند بر مقدرات خویش مسلط گردد، ولی دستگاه جابر که فاقد هر نوع تکیهگاه در میان ملت ایران است، در برابر مبارزات جبهه ملی ایران و مقاومت مردم وطن ما و فشار افکار عمومی جهانیان برای ادامه دادن به عمر حکومت استبدادی خویش دست به صحنهسازیهایی زده است.
هیأت حاکمه پس از آنکه از عناوین «قانون بند جیم»، «مبارزه با فساد»، «قانون از کجا آوردهای؟»، «حزبسازی»، «محاکمات بزرگ» و نظائر آن طَرفی نبست، برای آن که چهره غیرقانونی خود را مخفی سازد و عمر دستگاه متزلزل خویش را چندی طولانیتر گرداند، اکنون به بهانه اصلاحات ارضی و تأمین حقوق کشاورزان موضوع رفراندوم را عنوان کرده است.
دستگاهی که تمام آزادیهای قانونی را از ملت سلب نموده و با هزاران فجایع و مظالم حقوق انسانی جامعه ما را لگدمال کرده و مسلمترین حق ملت یعنی حق انتخاب نماینده و برقراری حکومت ناشی از ملت را زیر پا گذاشته، اکنون مسئله رفراندوم را پیش کشیده است، تا به بهانه آن باز هم به تعطیل مشروطیت و تضییع حقوق ملت ادامه دهد.
مردم شرافتمند ایران
شما به خوبی میدانید که اظهار نظر در یک رفراندوم آزاد یعنی مراجعه به آراء عمومی، اولین حق هر ملت است و در حکومت ملی هیچ قدرتی برتر و والاتر از اراده ملت نیست. در کشور ما برای نخستین بار پیشوای عالیقدر ملت «دکتر محمد مصدق» مسئله مراجعه به آراء عمومی را مطرح ساخت و عملی نمود. ولی پس از کودتای ۲۸ مرداد و شبیخون زدن به دولت ملی (همان کسانی که امروز میخواهند به وسیله رفراندوم ساختگی برای ادامه حکومت غیرقانونی خود محملی بتراشند) در آن روز همه نتایج درخشان رفراندوم را از میان بردند و گروهی از شریفترین فرزندان کشور را به عنوان «رفراندومچی» تحت تعقیب قرار دادند.
همان کسانی که پس از کودتا و با تخطئه رفراندوم آن حکومت ملی به جمیع حقوق ملت تجاوز نمودند و با سلب تمام آزادیهای فردی و اجتماعی و تشکیل مجالس فرمایشی حاصل پیروزیهای مردم رشید سرزمین ما را یک به یک به باد دادند و با تجاوز و غارت و چپاولی که در تاریخ بیسابقه است کشور را به ورشکستگی کشانیدند، امروز به فکر رفراندوم افتادهاند و به بهانه تأمین «حقوق کشاورزان» میخواهند به حکومت غیرقانونی خود پایه قانونی دهند. غافل از اینکه چنین رفراندومی به هیچوجه نمیتواند یک دستگاه مستبد و غیرملی را موجه و مشروع سازد و خیال خام آنها را تحقق بخشد.
هموطنان
رفراندومی که قرار است برای تصویب طرحهای ششگانه شاه اجرا شود، به دلایل ذیل نمیتواند قانونی باشد:
اول آنکه طبق اصول مشروطیت و مفاد قوانین اساسی کشور پادشاه نمیتواند به آراء عمومی مراجعه کند زیرا شاه یک مقام غیرمسئول بوده و از هر نوع دخالت مستقیم در امور حکومت و قانونگذاری ممنوع است.
اعلام طرحهای ششگانه توسط پادشاه و دخالت رسمی و آشکار به عنوان یک مقام مسئول در امور اجرایی و قانونگذاری، کشور را رسماً و علناً به یک کشور استبدادی تبدیل میکند. اگر ژنرال دوگل میتواند به آراء عمومی مراجعه کند، از جهت آن است که نامبرده از طرف ملت برای مدت محدودی به عنوان رئیسجمهور فرانسه انتخاب شده است و قانون اساسی فرانسه حق مراجعه به آرای عمومی را به رئیسجمهوری کشور تفویض نموده است. دخالت در شئون کشور به عنوان مسئول مملکت از طرف پادشاهی که قانوناً غیرمسئول است و مقام و عنوان او بر طبق وراثت و به موجب مقرارت قانون اساسی استوار گردیده است، در حکم برهم زدن اساس حکومت ملی و واژگون ساختن رژیم مشروطیت و دموکراسی است.
هموطنان: آگاه باشید!
دخالت شاه در امور حکومت و قانونگذاری اقدامی صریح بر ضد قانون اساسی و تجاوز به حقوق ملت به نقض سوگندی است که برای حفظ قانون اساسی خورده است.
دوم آنکه در مراجعه به افکار عمومی باید یک موضوع مورد پرسش قرار گیرد و هرگاه چند موضوع یکجا به آراء عمومی گذاشته شود و مردم با بعضی از آن موضوعات موافق و با برخی دیگر مخالف باشند چگونه میتوانند فقط با یک آری یا نه، نظر خود را نسبت به موارد مختلف اظهار کنند!؟
سوم آنکه مراجعه به آراء عمومی هنگامی صورت میگیرد که دستگاه مسئول قانونی بخواهد قبلاً از نظریه ملت درباره اجراء و یا عدم اجرای امری آگاه گردد و در صورتی که ملت اجرای امری را تصویب کند، آن را مجری دارد و در غیر این صورت از اجرای امر مورد نظر خودداری کند. و حال آن که طرح اصلاحات ارضی که بهانه اصلی توسل به رفراندوم است یک سال و چند ماه قبل در هیأت دولت تصویب شده و بنا به ادعای دولت اجرای آن تقریباً به پایان رسیده است. چگونه برای موضوعی که اجرا شده است، به آراء عمومی مراجعه میشود؟ آیا اگر نتیجه مراجعه به آراء عمومی منفی باشد، آقایان املاک و اراضی را مجدداً به مالکین تحویل خواهند داد؟ آیا خیال میکنید کسی زیر بار آن میرود که همین اقدام ناقص هم از میان برود. دهقان ایرانی یقین دارد که زمینهای تقسیم شده را نه این دولت و نه هیچ حکومت دیگری نباید و نمیتواند از دست او بگیرد.
چهارم آن که رفراندوم و یا هر نوع اعمال اراده ملت باید در شرایط آزاد صورت گیرد. در کشوری که همه اصول دموکراسی و آزادی را محو کردهاند و سانسور مطبوعات به شدیدترین وجه برقرار است و از آزادی عقیده، بیان و اجتماعات اثری نیست و از انتشار روزنامههای ملی و هر نوع بیانیه، نشریه و اوراق مربوط به دستجات ملی توسط مأموران شهربانی و سازمان امنیت جلوگیری به عمل میآید، چگونه اراده ملی میتواند تجلی کند؟
در مملکتی که هیچ کس در اظهار نظر آزاد نیست و روزنامهها از درج نظرات و افکار سیاسی مردم حتی به صورت آگهی ممنوع هستند، در مملکتی که روزنامهها به دستور سازمان امنیت از قول جناب آقای «دکتر محمد مصدق» نامه جعل میکنند و در عین حال از درج تکذیب نامه معظمله برخلاف قانون مطبوعات خودداری مینمایند، در مملکتی که از تشکیل هر مجمع و مجلس غیرفرمایشی جلوگیری میشود و مأموران سازمان امنیت در شهرها و مأموران ژاندارمری در روستاها از کوچکترین ابراز عقیده افراد ممانعت به عمل میآورند، حتی مسافرت و رفتوآمد عناصر مؤثر ملی تحت بازرسی و مراقبت شدید مأموران سازمان امنیت قرار دارد، از اجرای انتخابات و تشکیل حکومت قانونی جلوگیری به عمل میآید، در چنین کشوری مراجعه به آراءِ عمومی و رفراندوم را در سراسر جهان فریب دادن است.
رفراندوم در صورتی میتواند نماینده افکار عمومی باشد که در محیط قانونی و با رعایت جمیع آزادیهای فردی و اجتماعی صورت گیرد.
هموطنان
جبهه ملی ایران معتقد است که صرفنظر از دسایس و خیمهشببازیهای دستگاه حاکمه فاسد، روستائیان و دهقانان ایران باید حاکم بر سرنوشت خود شوند و همچنان که در منشور مصوب نخستین کنگره جبهه ملی ایران قید شده است، اصلاح نظام فلاحتی باید به نحوی صورت گیرد که کشاورزان واقعاً از قید اسارت و بنگی آزاد شوند و از دسترنج خود بهرهمند گردند و میلیونها دهقان ایرانی همچنان که وظیفه تاریخی آنها حکم میکند در تجدید بنای جامعه به طور مؤثر شرکت کنند و با توجه به اصول فنی و صنعتی، کشاورزی ایران متناسب با رشد صنعتی گردد.
جبهه ملی ایران معتقد است که تأمین اصلاحات در گرو آزادی است. جبهه ملی ایران معتقد است که دهقانان کشور ما در عین دارا شدن زمین و آب باید از آزادی و اختیار دخالت در سرنوشت خویشتن برخوردار شوند و برای آنکه رژیم ارباب رعیتی عملاً منسوخ گردد، باید علاوه بر سلب سلطه مالکین، مایه قدرت اساسی و پایه فجایع و مظالم و تسلط جابرانه آنها یعنی تعدی ژاندارم نیز از میان برداشته شود.
تا هنگامی که مأموران پلیس و سازمان امنیت تمام شئون مردم را در شهرها و روستاها زیر نظر دارند و امنیت واقعی را از افراد و آحاد کشور سلب کردهاند و همه فعالیتهای مختلف را از کلی و جزئی تنظیم و رهبری میکنند و به جای ارباب و مالک سایه مأموران سازمان امنیت و ژاندارم به چشم میخورد، چگونه میتوان از فسخ عملی رژیم ارباب و رعیتی دم زد؟
برای فسخ واقعی نظام ارباب و رعیتی در دهات و از میان برداشتن ترتیب حاکم و محکومی در شهرها باید سازمان امنیت و اطلاعات کشور منحل شود و کلیه حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم در شهر و روستا اعاده گردد و به منظور تثبیت و تأمین هدفهای نام برده، لازم است از کلیه اشخاصی که از ممرهای نامشروع صاحب املاک و اراضی شدهاند خلعید به عمل آید و هر نوع مالکیت ارضی که متضمن استثمار کشاورزان باشد منع گردد و هر نوع مالکیت اراضی که متعلق به خاندان سلطنتی و همچنین خالصجات دولتی باید مشمول احکام کلی باشد و وجوهی که از بابت این قبیل زمینها از کشاورزان دریافت شده، به آنان مسترد گردد و در این زمینه باید به نحوی عمل شود که امکان تجدید نظام ارباب و رعیتی در آینده به کلی از میان برود و مالکین نتوانند از طرق مختلف و با استفاده از ضعف بنیه مالی دهقان و فقدان سرمایه سوءِاستفاده نموده و مثلاً به عنوان اجاره یا عناوین دیگر روستائیان را مجدد به زنجیر اسارت بکشند.
علاوه بر این همانطور که در منشور مصوب نخستین کنگره جبهه ملی ایران قید شده است جنگلها، مراتع عمومی، رودخانهها و اراضی که در مهلت مقرر از طرف مالکین اقدام به آبادانی آنها نشود، باید ملی اعلام گردد. میزان مالکیت ارضی برای کسانی که با کار و سرمایه خود به کشاورزی اشتغال دارند، باید بر مبنای شرایط اقلیمی و عوامل اقتصادی تعیین شود. زمین و آب برای دهقانان باید تأمین گردد و واحدهای تولیدی روستایی مجهر به وسائل فنی به وجود آید، نهضت تعاونی کشاورزی منطقهای تحت نظارت و هدایت دولت تقویت شود.
جبهه ملی ایران برای تشکیل شورای ده و دهستان اهمیت خاصی قائل و معتقد است که امور اجتماعی روستاها باید به شوراهای مذکور واگذار گردد، تا بدین ترتیب نهضت اجتماعی و ملی در روستا رسوخ و آزادیهای سیاسی و اجتماعی میلیونها کشاورز و بنیه مالی دهقانان تقویت و از بروز بحران اقتصادی در این بازار که زندگی میلیونها نفر به آن بستگی دارد، جلوگیری به عمل آید.
حقوق کارگران کشاورزی باید تثبیت و به توسعه صنایع روستایی و بیمه محصولات کشاورزی توجه خاصی مبذول گردد. روستاهای ایران باید به وسیله یک شبکه وسیع راههای فرعی به مراکز شهری و صنعتی مربوط شود. در مورد تأمین آب آشامیدنی – نیروی برق و روشنایی، بهداشت، امور فرهنگی روستاها و نوسازی دهات باید توجه کامل مبذول گردد.
مردم شرافتمند ایران
دستگاهی که مدت ده سال است با ارتکاب همه نوع جنایت حقوق و منبع مردم مملکت ما را اعم از شهری و دهاتی در برابر مطامع اربابان استعماری خود پایمال ساخته، این بار با اسلحه جدیدی به میدان آمده است. دستگاهی که عامل اصلی دوام رژیم ارباب و رعیتی دهات در شهرها ایجاد کرده است. دستگاهی که رژیمی بدتر، ظالمانهتر و فاسدتر از رژیم ارباب رعیتی دهات را در شهرها ایجاد کرده است. دستگاهی که منافع ملت را در برابر منافع استعمارگران قربانی کرده است، دستگاهی که همه حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی ملت ما را به یکباره از میان برده است؛ اکنون در محیط وحشت و ترور، زیر سرنیزه ژاندارم و سایه وحشت مأموران سازمان امنیت میخواهد با توسل بر رفراندوم پایههای حکومت متزلزل و غیرقانونی خود را مستحکم سازد. او میخواهد به عنوان اصلاحات ارضی و در زیر عنوانی که مورد قبول عموم است، به هزار عمل خلاف دست بزند. عجیبتر آنکه در همین رفراندوم ساختگی با پیش کشیدن اصلاحات ارضی تظاهر به روش سوسیالیستی میکند؛ طرح فروش کارخانجات دولتی را به سرمایهداران به صورت رسمی و علنی در میآورد و بدین وسیله یکی از مهمترین سرمایههای این سرزمین یعنی کارخانجات دولتی را در اختیار سرمایهداران خصوصی قرار میدهد.
هموطنان! هشیار باشید
اگر بشود با رفراندوم تمام قوانین را تصویب کرد، اصولاً حکومت پارلمانی و رژیم مشروطه معنی نخواهد داشت. و هیأت حاکمه با توسل به رفراندوم دروغی روشی اتخاذ میکند، تا راه را برای لغو کامل حقوق ملت و انجام برنامههای دیگر خود باز نماید.
پادشاهی که در مدت ده سال تمام با قدرت و استبداد علیرغم قوانین اساسی مملکت و با بیاعتنائی به حقوق ملت حکومت کرده است، همه دولتها را بدون کوچکترین اظهار نظر مردم عزل و نصب کرده و به دست آنها انتخابات مجلس را در محیط ترور و وحشت بدون هیچ نوع آزادی انجام داده و نمایندگان دروغین مجلس را فرداً فرد منصوب کرده و کلیه قوانین و مقرارت اقتصادی – قضائی و غیره را با تصویب شخصی اجازه عمل داده است؛ اکنون به صورت رسمی در شئون تقنینی و اجرائی مملکت دخالت مینماید و باقیمانده آثار قانون اساسی را از میان بر میدارد.
پادشاهی که ارتش مملکت را ابزار شخصی تبدیل نموده و دستگاههای انتظامی را به صورت عوامل بیاراده و مطیع درآورده و سازمان امنیت را بر کلیه شئون مردم بیرحمانه مسلط گردانیده است، اکنون با اجرای رفراندوم و توسل به مسئله اصلاحات ارضی و حقوق زارع میخواهد حکومت خلاف قانون خود را جنبه ملی و مردمپسند بدهد.
مردم ایران ما به شما اعلام خطر میکنیم که امروز کشور ما در آستانه تبدیل رسمی رژیم مشروطیت و دموکراسی به سیستم استبداد و ارتجاع است.
یقین داریم ملت بیدار و هشیار است.
دهقان ایرانی هوشیار و آگاه اجازه نخواهد داد که عنوان مصالح او، ملعبه دست دشمنان ملت گردد. او میداند که مسببان و عاملان اصلی انتخابات غیرقانونی تابستانی و زمستانی گذشته و عاملان رفراندومی که قرار است صورت گیرد، دشمنان حقوق و آزادیهای مردم وطن ما هستند.
زمین و آب حق دهقانان و زارع است
آزادی از حقوق اساسی ملت است.
با: الغاءِ رژیم ارباب و رعیتی – زمین و آب برای دهقان – دسترنج کارگر برای کارگر – حاکمیت ملت و آزادی برای همه مردم – از میان برداشتن استعمار و استثمار
«آری موافقم».
با: حکومت خودکامه و دخالت پادشاه در امور حکومت و رژیم وحشت و ترور سازمان امنیت، تسلط سیاست استعماری بر کشور، تعدی پلیس و ژاندارم و مأمور متعدی دولت در شهرها و روستاها
«نه – مخالفم».
۳ بهمن ۱۳۴۱
هیأت اجرایی جبهه ملی ایران