دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

جبهه ملی ایران به مناسبت پنجاه‌‌ و هشتمین سالگرد جاودانگی رهبر نهضت ملّی ایران در کلاب‌هاوس برگزار می‌کند.

جبهه ملی ایران به مناسبت پنجاه‌‌ و هشتمین سالگرد جاودانگی رهبر نهضت ملّی ایران در کلاب‌هاوس برگزار می‌کند.

سه‌شنبه چهاردهم اسپند ماه ساعت ۲۱ به وقت ایران۱۴۰۳
برابر با چهار مارس ۲۰۲۵ ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی

لینک کلاب هاوس جبهه ملی ایران

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

بیانیه روابط عمومی جبهه ملی ایران در خصوص استعفای برخی از اعضای جبهه ملی ایران

هموطنان عزیز!
چهار روز پیش در روز چهارم اسفندماه ۱۴۰۳ خبر استعفای ۹ نفر از اعضای جبهه ملی ایران که هفت تن از آنان عضو شورای مرکزی بودند، در رسانه‌های عمومی انتشار یافت. آنان در استعفاءنامه جمعی و هماهنگ خود، علت استعفاء را عدم رضایت از عملکرد هيأت رهبری اجرائی و از جمله نوشتن نامه به آقای دکتر پزشکیان، رئیس‌جمهور نظام اسلامی و درخواست تجمع بر سر مزار مصدق در روز چهارده اسفند را اشتباه و به رسمیت شناختن نظام جمهوری اسلامی قلمداد نموده بودند.
هموطنان عزیز!
شما آگاهید که جبهه ملی ایران در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ طی بیانیه‌ای اعلام کرد، در انتخابات فرمایشی ریاست‌جمهوری شرکت نمی‌کند. زیرا اولا در ساختار موجود، اصل «جمهوریت» بدون مسمی بوده و انتخاب رئیس‌جمهور با حضور ولایت فقیه فاقد وجاهت دموکراتیک است. ثانیا برای حکومتی که فقط طی دو سال اخیر بیش از ۵۰۰ نفر را در خیابان‌ها کشته و تعداد بی‌شماری را مجروح و مصدوم کرده و هزاران نفر را روانه زندان‌ها نموده، مشروعیتی قائل نیست، تا در انتخابات آن شرکت نماید. و غیر از آن بیانیه، بارها موضع خود را نسبت به حکومت جمهوری اسلامی و نواقص ساختار آن اعلام داشته است. و از همین رو جبهه ملی ایران در نامه به آقای پزشکیان، ایشان را نه «رئیس جمهور منتخب ایران» بلکه «رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی» خطاب کرد. نوشتن این نامه هیچگونه اعتباری به حکومت نداده و نمی‌دهد و تنها به منظور احتمال باز شدن قلعه احمد آباد در روز چهارده اسفند توسط مدعی «وفاق ملی» و آنگاه نشان دادن گردهمایی آزادیخواهان بر سر مزار دکتر مصدق و به گوش‌ها رساندن صدای بر حق جمهوریخواهان ملی ارسال گردید. در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی، آینده‌ای نداشته و به سرعت به پایان راه خود نزدیک می‌شود، و در زمانی که به علت استبداد و اختناق موجود در کشور ، آزادی‌خواهان مستقل و میهن‌دوست امکان هیچگونه گردهمایی و بیان نظرات خود را ندارند و فقط افراد و سازمان های وابسته به بیگانه که احتمالا توسط جناح‌هایی از حکومت اسلامی هم حمایت می‌شوند در رسانه های مختلف، خودنمایی می‌کنند، این اقدام جبهه ملی ایران می‌تواند اقدامی مهم و اثر گذار در سپهر سیاسی ایران شناخته شود. فراموش نمی‌شود که گردهمایی عید فطر در سال ۱۳۵۷ در تپه‌های قیطریه چگونه دست بالا را برای اسلام گرایان در انقلاب ۱۳۵۷ فراهم کرد.
جبهه ملی ایران سازمانی است که در آن موازین دموکراسی به طور کامل بر قرار است و هر حرکت آن بر طبق اساسنامه سازمان صورت می‌گیرد . معترضین می‌توانستند با حضور در جلسه شورای مرکزی، اعتراضات و انتقادات خود را مطرح نموده و قضاوت را به رأی و نظر اکثریت اعضاء بسپارند. نه آنکه با یک هماهنگی آشکار، از شرکت در جلسه خودداری نموده و ناگهان در رسانه‌های عمومی به انتقادهای یک جانبه و ناموجه و انتشار استعفانامه بپردازند. امری که می‌توانست در درون تشکیلات بررسی و بر طبق نظر اکثریت فیصله پذیرد.
جبهه ملی ایران، کناره‌گیری این مستعفیان را پذیرفته و برای آنان موفقیت در تلاش‌های وطن‌خواهانه آرزو می کند. و امیدوار است در این شرایط تاریخی که تغییر و تحول در وطنمان قابل پیش‌بینی است، از مسیر آزادی، استقلال، جدایی دین از حکومت، حفظ تمامیت ارضی و یک‌پارچگی ایران و به ویژه نظام برآمده از رای ملت یعنی نظام جمهوری که مسیر حرکت امروز ملّیون ایران است، خارج نشوند.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
تهران –  هشتم اسفند ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

مسئولان بی کفایت از تامین امنیت جانی دانشجویان نیز عاجز مانده اند

 

 

امروز جامعه دانشگاهی ایران بار دیگر در سوگ از دست دادن یکی از جوانان فرهیخته و نخبه خود نشسته است. متاسفانه، یکی از دانشجویان دانشگاه تهران در مسیر ایستگاه مترو تربیت مدرس به خوابگاه کوی دانشگاه، به قتل رسید. این حادثه تلخ نه تنها خانواده و دوستان این دانشجو، بلکه تمامی جامعه دانشگاهی و مردم ایران را در غم و اندوه فرو برده است.

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران این جنایت را به شدت محکوم کرده و عمیقاً با خانواده، دوستان و هم‌دانشگاهی‌های امیرمحمد خالقی ابراز همدردی می‌کند. ما بر این باوریم که امنیت جان و مال شهروندان، به ویژه دانشجویان، باید از اولویت‌های اصلی هر نظام حکومتی باشد. وقوع چنین حوادثی نشان‌دهنده ضعف حکومت در تأمین امنیت عمومی و ناکارآمدی در مقابله با جرایم سازمان‌یافته است.

متأسفانه، این حادثه در شرایطی رخ داده است که دانشجویان بارها نسبت به ناامنی‌های اطراف کوی دانشگاه و مسیرهای تردد به خوابگاه‌ها هشدار داده بودند. اما این هشدارها مورد توجه و رسیدگی جدی قرار نگرفت و امروز شاهد فاجعه‌ای هستیم که می‌توانست با اقدام به‌موقع و مسئولانه از سوی نهادهای مربوطه، قابل پیشگیری باشد. این بی‌تفاوتی و عدم رسیدگی به هشدارهای دانشجویان، بار دیگر نشان می‌دهد که تأمین امنیت دانشجویان برای حاکمیت اهمیتی ندارد.

این حادثه ما را به یاد حوادث تلخ ۱۸ تیر ۱۳۷۸ می‌اندازد، زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران در کوی دانشگاه مورد هجوم قرار گرفتند و تعدادی از آنان بی‌رحمانه به قتل رسیدند. آن روزها نیز، مانند امروز، جامعه دانشگاهی خواستار امنیت، آزادی و عدالت بود. اما افسوس، پس از گذشت بیش از دو دهه، هنوز دانشجویان و مردم ایران با ناامنی روزافزون و بی‌عدالتی گسترده دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.

ما کوتاهی‌ها و اقدامات انجام‌نشده مسئولان بی کفایت را به شدت محکوم می‌کنیم:

۱.عدم بررسی و رسیدگی به هشدارهای دانشجویان درباره ناامنی‌های اطراف کوی دانشگاه، که منجر به وقوع این فاجعه شد.

۲.غفلت در تأمین امنیت مسیرهای تردد دانشجویان، به‌رغم آگاهی از خطرات موجود.

۳.عدم ارتقای زیرساخت‌های امنیتی در اطراف دانشگاه‌ها و مناطق پرتردد دانشجویی، که سال‌هاست مورد مطالبه دانشجویان بوده است.

۴.بی‌تفاوتی به حقوق و امنیت دانشجویان، که بارها در قالب اعتراضات و بیانیه‌ها بیان شده است.

۵.محکومیت برخوردهای خشونت‌آمیز و غیرقانونی حراست دانشگاه تهران با تجمعات اعتراضی دانشجویان. این برخوردها نه تنها حقوق اولیه دانشجویان برای بیان آزادانه نظرات خود را نقض می‌کند، بلکه فضای دانشگاه را به محیطی ناامن و تحت سرکوب‌ تبدیل کرده است. ما خواستار توقف فوری این اقدامات و احترام به حق تجمع و اعتراض مسالمت‌آمیز دانشجویان هستیم.

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران همواره در کنار جامعه دانشگاهی و مردم ایران ایستاده و از حقوق و امنیت آنان دفاع خواهد کرد. ما بر این باوریم که تنها با همبستگی و پیگیری مداوم می‌توانیم به جامعه‌ای امن وحاکمیت ملی قانون مدار دست یابیم.

سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران 

۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

بیانیه جبهه ملی ایران در سالگرد انقلاب : چهل‌وشش سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ گذشت

هدف مردم ایران رهایی از حکومت استبدادی و به دست آوردن آزادی و استقلال بود.
در چهل‌وششمین سالگرد انقلاب ایران به نسل‌های پس از انقلاب، به ویژه نسل کنونی، درباره انقلاب ایران چه می‌توان گفت؟ آیا وضع فلاکت‌بار کنونی، از بین رفتن‌شان و حیثیت تاریخی ملت ایران در جامعه جهانی، استبداد و اختناق حاکم بر کشور، فقر عمومی و اقتصاد ویران، فساد گسترده، مورد تهدید بودن امنیت و تمامیت ارضی کشور را که همگی حاصل ۴۶ سال سلطه نظام جمهوری اسلامی بر کشور است، باید هدف آن انقلاب دانست؟ یا انقلاب ایران را باید محصول اراده تمامی آحاد و اقشار جامعه ای دانست که به چیزی جز رفاه و آسایش و رهایی از بند استبداد، فکر نمی‌کردند؟ آیا محکوم کردن یک نسل زیرعنوان نسل انقلاب قضاوتی درست است؟
نخست این‌که انقلاب امری نبود که یک‌شبه بر ملت ایران نازل شود. بلکه رویدادی در مسیر و بستر حوادث تاریخی بود. در صدوپنجاه سال گذشته، ملت بزرگ ایران، همواره در مقابل ظلم و استبداد و استعمار ایستادگی کرده و به وجود آورنده قیام‌ها، انقلاب‌ها، جنبش‌ها و نهضت‌های بزرگ بوده است. قیام تنباکو، انقلاب مشروطه، نهضت ملّی کردن نفت ایران، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش خرداد ۱۳۶۰، جنبش دانشجویی ۱۳۷۸ و جنبش‌های معاصر که واپسین آن جنبش زن، زندگی و آزادی بود. تمامی آن‌ها سلسله جنبش‌های به هم پیوسته‌ای است که هدفی جز استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی نداشته است. انقلاب ایران را باید در پیوند با زنجیره‌ به هم پیوسته‌ی جنبش‌های اجتماعی و سیاسی صدوپنجاه سال اخیر نگریست. اولین عامل وقوع انقلاب، عملکرد حکومت مستقر است که برای ملت راهی جز عزم و تصمیم به واژگونی حکومت باقی نمی‌گذارد.
شاه سابق، نهضت‌ ملّی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق را بر نتابید و از ابتدای روی کار آمدن دولت ملی و دموکرات ایران، همواره بر علیه آن دسیسه‌چینی و توطئه ‌کرد. در نهایت به همراهی انگلیس و آمریکا، اجامر و اوباش و بخشی از روحانیت، برپا کننده کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، استبدادی مطلقه را در ایران ایجاد کرد. او به هیچ‌عنوان در بیست‌وپنج سالِ پس از کودتا، قانون اساسی مشروطه که بزرگ‌ترین دستاورد نیاکان ما بود و همچنین آزادی‌های مدنی و سیاسی مردم را نپذیرفت. احزاب سیاسی که رکن اصلی دموکراسی هستند، آزادی بیان و رسانه را سرکوب کرد. هر نوع فعالیت سیاسی و فکری توسط جامعه و نخبگان، پاسخی جز داغ و درفش نداشت. ساواکِ شاه دستگاه سرکوبی بود که افراد را به جرائم مختلف دستگیر و به بدترین شکل شکنجه می‌کرد. رویداد انقلاب را باید در بستر چنین استبدادی نگریست. البته نیازی به ذکر نیست که جمهوری اسلامی در همه‌ی این زمینه‌ها دستگاه سرکوب رژیم سابق را روسپید نموده است. مردم ایران، شاه را مسئولِ خفقان و اختناق و پای‌مالی آزادی و استقلال ملی کشور می‌دانستند و از همین‌ رو خواستار بیرون راندن شاه از کشور و پایان‌پذیری سلطنتِ استبدادی بودند.
پس از استقلال و آزادی، تأسیس نظام جمهوری مهمترین هدف و آرمان بود. آیا مردم ایران در پی نظام اقتدارگرایی بودند که از استبداد فردی گذشته، به مراتب بدتر باشد!؟ آن‌چه که پس از انقلاب رخ داد، در تضاد با آرمان‌ها و اهداف انقلاب بود.

اقتدارگرایان سوار شده بر موج انقلاب نخست با یک مجلس فرمایشی تحت‌عنوان مجلس خبرگان، پیش‌نویس قانون اساسی که در آن به حاکمیت ملی و نظام جمهوریت تأکید شده بود، کنار نهادند و یک نظام اقتدارگرا بدتر از نظام گذشته را برای ما رقم زدند. سپس با ایجاد بحران، مانند اشغال سفارت آمریکا و ۴۴۴ روز گروگان‌گیری، فضای جامعه را ملتهب و سنگین کردند. کمتر از یک‌سال بعد از اشغال سفارت آمریکا، با حمله عراق به ایران، جنگ هشت ساله آغاز شد. جنگی که می‌توانست پس از چندماه به پایان برسد، به واسطه قدرت‌طلبی اقتدارگرایان و منافع قدرت‌های غربی و شرقی به هشت سال جنگ‌ خانمان‌سوز تبدیل شد. آثار گروگان‌گیری و جنگ‌ هشت‌ساله پس از گذشت چهار دهه، هنوز گریبان‌گیر ملت ایران است.
اقتدارگرایان با ادامه این جنگ به بدترین شکل، به سرکوب احزاب و نیروهای مختلف سیاسی پرداختند. در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ جبهه ملی ایران را مرتد و سرکوب کردند، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان‌های سراسر کشور، آخرین پرده خونین از سرکوب انقلاب مردمی ایران بود.
حوادث چهل‌وشش سال گذشته نشان داده است که ملت ایران همان‌طور که با استبداد سلطنتی مبارزه کرد و آن را بیرون راند، با استبداد دینی نیز مخالف است و آن را بر نمی‌تابد، و در صدد تغییر و تحول در میهن خود است. اکنون می‌بینم که جامعه چقدر نسبت به استبداد دینی به تنگ آمده، استبدادی که به مراتب از استبداد سلطنتی، هولناک‌تر است. نه تنها با جهان رویکرد خصمانه دارد، بلکه با ملت خویش هم سر ستیز دارد.

گویا برای آنان ایران‌زمین اهمیتی ندارد، بلکه آن‌چه که واجد اهمیت است توسعه نظام ایدوئولوژیک است. اکنون که ملت ایران با فشار حداکثری و تحریم در این وضع رقت‌انگیز قرار گرفته‌ است، حتی از مذاکره نیز پرهیز می‌کنند! فرار از مذاکره نشانه قدرت و عزت نیست، بلکه نشانه ضعف و استیصال است.
اما مهمترین خطایی که قابل نقد جدی است؛ برگزاری رفراندومی در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ بود که نه محتوای آن مشخص بود و نه فرآیند حقوقی و منطقی پیش از آن اجرا شده بود. این رفراندوم زمینه‌های دیکتاتوری و بازسازی استبداد را پس از انقلاب فراهم کرد.
جبهه ملی ایران بر این باور است که نخستین گام برای یک تحول سازنده، برگزاری یک انتخابات کاملاً آزاد، سالم و منصفانه برای برپایی یک مجلس مؤسسان قانون اساسی است. در این مجلس، نمایندگان تمامی ملت ایران اقشار، احزاب و اصناف، برنامه و قانون اساسی خود را مطرح می‌کنند و در نهایت قانون اساسی مورد تصویب، توسط مردم مورد تأیید قرار می‌گیرد.
از ملت شریف ایران به ویژه جوانان غیور این سرزمین، انتظار می‌رود که با توجه به رویداد‌های تاریخ معاصر و در چارچوب زمانی و شرایط مربوطه، زمینه‌ها و موجبات شکل‌گیری انقلاب ایران را بهتر و بیشتر بررسی نمایند و به طور قطع و یقین برای فردای ایران در پی استقرار حاکمیت ملی بر اساس رأی و انتخاب ادواری مردم و نظامی دموکرات، مستقل و مردم‌سالار که در آن به عدالت و رفاه اجتماعی و جدایی دین از حکومت تاکید شده، باشند.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به دکتر مسعود پزشکیان

به نام خداوند جان و خرد

جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رییس‌جمهور محترم نظام جمهوری اسلامی ایران

با درود
به آگاهی می‌رساند، از سال ۱۳۸۸، امکان بازدید از محل آرامگاه دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملّی ایران در احمدآباد، برای عموم علاقه‌مندان ممکن نبوده است. به ویژه ورود علاقه‌مندان و پیروان راه این رادمرد در روز چهارده اسفند، همزمان با سالروز درگذشت ایشان با ممانعت‌های نظامی و امنیتی روبرو می‌شود.
همان‌طور که جناب‌عالی آگاه هستید دکتر مصدق با رهبری خود در نهضت ملی ایران، نه تنها موجبات ملی شدن صنعت نفت ایران را به انجام رسانید، بلکه موجب کوتاه شدن دست قدرت‌های بیگانه، به ویژه استعمار بریتانیای کبیر در امور ایران شد. رهبری او در نهضت ملّی ایران الهام‌بخش کشورهای ستمدیده گردید و او را زعیم عالیقدر مشرق‌زمین نامیدند. همه می‌دانند که ابرقدرت‌ها خدمات استقلال‌طلبانه و آزادی‌خواهانه‌ی وی را برنتابیدند و با یاری دستگاه سلطنت و بخشی از روحانیت و سایر عوامل داخلی خود و البته اجامر، تنها دولت ملی (برآمده از اراده و حاکمیت ملت) را با کودتای نظامی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرنگون کردند.
بیان اعتراف کودتاچیان داخلی و خارجی به چنین کودتای مفتضحانه‌ای، تکرار مکرارت است. هر سال بر سیل این اعتراف‌ها و شواهد اضافه می‌شود. اما جای درنگ بود که در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد سال گذشته حکومت جمهوری اسلامی، به‌رغم آن نظرات گذشته خود درباره دکتر مصدق، دادگاهی برگزار و در آن نقش دولت ایالات متحده آمریکا در این کودتا را محکوم کرد.
گفتنی است که دکتر مصدق و یاران او، پس از کودتا محکوم و مغضوب شدند. دکتر مصدق پس از سه سال زندان مجرد، تا پایان عمر پر ثمرش (بیش از ده‌سال)، در منزل شخصی خود در احمدآباد تبعید و زندانی بود. حتی دستگاه حاکم مانع از اجرای وصیت ایشان شد و امکان تدفین پیکرشان در کنار آرامگاه شهدای قیام ملّی سی‌تیر را نداد و به دستور حکومت، او را در همان اتاق محبس خانگی اش، دفن کردند. نه تنها امکان حضور عموم مردم را در تشییع پیکر ایشان ندادند، بلکه تا پایان حکومت دیکتاتوری سابق، امکان برگزاری هیچ آیین یادبودی، به ویژه آیین سالگرد ایشان در چهارده اسفند ممکن نبود.
چرا باید چنین سنت استبدادی، همچنان ادامه یابد؟ چرا باید به‌رغم محکوم کردن کودتا، توسط جهانیان، قدرت‌های جهانی و اکنون دستگاه جمهوری اسلامی، امکان ستایش از آن ابرمرد تاریخ و برگزاری آیین یادبود در احمدآباد توسط دستگاه‌های نظامی و امنیتی سلب شود؟
جبهه ملّی ایران از شما که شعار وفاق ملی را دستور کار دولت خود قرار داده اید، می‌خواهد که امسال امکان برگزاری آیین یادبود دکتر مصدق در چهارده اسفند در محل آرامگاه احمدآباد را از مردم سلب نکنید و از دستگاه‌های نظامی و امنیتی بخواهید که مانعی برای ورود علاقه‌مندان به این محل، ایجاد نکنند.
با احترام – شورای مرکزی جبهه ایران
تهران – هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

ظلم و بد رفتاری نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده های آنان را متوقف کنید هموطنان عزیز!

حکومت جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار دارد که در اهداف ایدئولوژیک خود در منطقه و در بین همسایگان با ناکامی روبرو شده و از نظر موقعیت بین‌المللی منزوی و در معرض فشار و تهدید می‌باشد.در داخل کشور نیز از تأمین اولین نیازهای جامعه عاجز مانده و توان اداره کشور را از دست داده است. گرانی و تورم افسار گسیخته زندگی را برای قشرهای وسیعی از جامعه دشوار و ناممکن نموده است.
در این شرایط شاهد آنیم که حکومت به جای دلجویی و عذرخواهی از ملت ایران، به افزایش فشار بر مردم و بالاتر بردن سطح اختناق و استبداد روی آورده است. به طوری که در روزهای اخیر، ایجاد تنگنا و آزار و اذیت نسبت به زندانیان سیاسی و خانواده‌های ارجمند آنان، شدت بیشتری را نشان می‌دهد.
در اطاق ملاقات زندان اوین، آقای نیما خندان، فرزند نوجوان آقای مهندس رضا خندان و بانو نسرین ستوده، شخصیت‌های آزادی‌خواه و مدافع حقوق بشر را که به منظور دیدار با پدر خود مراجعه کرده بوده، مورد ضرب و شتم قرار داده، به او دست‌بند می‌زنند و برای مدتی او را بازداشت می‌کنند.
جبهه ملی ایران از کلیه احزاب و سازمان‌های سیاسی، جوامع مدنی و جامعه بین‌المللی و نهادهای مدافع حقوق بشر می‌خواهد که به این نقض آشکار حقوق انسان‌ها اعتراض کنند و اقدامات لازم مدنی و حقوقی برای آزادی فوری زندانیان سیاسی و عقیدتی و پایان دادن به آزار و اذیت خانواده‌های فعالان سیاسی و حقوق بشری در ایران به عمل آورند.
ما با صدای بلندتر از همیشه، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی در سراسر کشور و توقف آزار و اذیت نسبت به خانواده‌های ارجمند آنان هستیم .
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

ما درد مشترکمان را فریاد می زنیم : حمله خشونت‌‌بار به تجمع مسالمت‌آمیز بازنشستگان فرهنگی را محکوم می‌کنیم.

در کمال تاسف در روز دوشنبه مورخ یکم بهمن۱۴۰۳ شاهد صحنه تلخ و دردناک حمله نیروهای امنیتی نظام به تجمع صنفی معلمان بودیم.

این تجمع از سوی معلمان بازنشسته شده در سال۱۴۰۲ ، در مقابل وزارت آموزش و پرورش، صورت گرفت. اين معلمان خواستار پرداخت باقیمانده سنوات بازنشستگی خود بودند که ۱۶ ماه به تعویق افتاده است. به عبارت دیگر آن‌ ميزان از پاداش بازنشستگى كه ١٦ ماه قبل  می‌بایست به این عزیزانی که يكايك ما مدیون زحماتشان هستیم پرداخت می‌شد، نه تنها پرداخت نشد بلکه در جواب درخواست زنان و مردان فرهیخته کشور که سالیان سال از عمر خود را در جهت تعلیم و پرورش فرزندان این آب و خاک سپری کردند، اسپری فلفل در صورتشان پاشیدند‌!

دردی که در چهره بانویی که مورد حمله بی‌شرمانه قرار گرفته بود، دیده شد گویای فریادی در دل نهفته بود که از عمق جان ریشه می‌گرفت. دیدن مزد زحمت‌هایی بود که با عشق و بردباری دهه‌ها متحمل شده بود.

درخواست صنفی معلمان بازنشسته در نهایت شکیبایی، بدون پرخاشگری و توهین در حالی مطرح می‌شود که اگر سنوات معوقه همین امروز هم پرداخت می‌گردید به دلیل تورم و افزایش سر سام‌آور هزینه‌ها و کاهش ارزش پول ملی که ثمره خلافت آقایان نشسته بر کرسی قدرت می‌باشد، ارزشی معادل نصف زمان بازنشستگی‌شان یعنی سال ۱۴۰۲ را خواهد داشت.  آيا ميتوان عنوانى به غير از يك سرقت ملى خاموش بر چنين اعمالى متصور شد؟

چگونه است كه اگر قسطی از اقساط وام از جانب مردم به تعویق افتد آن را با جریمه دیر کرد باز پس می‌گیريد، اما جواب مطالبه‌ی بر حق  برای پرداخت دستمزد و معوقه‌ای بی دلیل را با اسپری فلفل می‌پردازید؟

وزیر آموزش و پرورش دولت آقاى پزشكيان،كه كابينه خود را بر محوريت ايجاد وفاق ملى در ويترينى نمايشى عرضه نمود، چگونه ميتواند چنين شرمسارى را در برابر فرهیخته ‌ترين قشر جامعه، يعنى معلمان زحمتكش و نسل ساز فرداى ميهن، توجيه نمايد؟هر يك از شما كه امروز در مسند قدرت نشسته ايد، فارغ از كيفيت عملكردتان ، نتيجه زحمات معلمان خود در مقاطع مختلف تحصيلي‌تان هستيد. اما بنگريد كه چگونه

نيروهاى سركوب گرتان از سوى شما جبران زحمات مى نمايند؟ با اعمال انواع خشونت ورزى های لفظى و فيزيكى، ارعاب،  بازداشت و زندان سخن از وفاق ملى مى گوييد  در حاليكه عاجز از شنيدن حتی  مسالمت‌آمیزترین و متمدنانه‌ترین اعتراض‌ها از سوى ارزشمندترين قشر بى ادعاى جامعه، يعنى معلمان زحمتكش، مى باشيد؟

دولت چهاردهم يا بايستى شعار انتخاباتى خود را تغيير دهد يا بيش از اين به شعور ملت توهين ننموده و در درك خود از وفاق ملى بازنگرى نمايد!  فجايع گوناگونى كه جامعه بحران زده‌ى ما تاكنون شاهد وقوع آن بوده است گواه از برخورد غير انسانى و غير اخلاقى نيروهاى امنيتى و انتظامى حاكميت با هر گونه مطالبه‌گرى از سوى هر صنف حقيقى و حقوقى جامعه‌مان دارد.

شوربختانه چنين برخوردهايي برعكس در  تقابل با اتحاد ملى بوده است زيرا كه جهت وفاق از راس قدرت به سوى مردم و ناراضيان يك جامعه نشأت ميگيرد و نه بالعكس و يك طرفه! دريغ از حداقل روادارى نسبت به مطالبات صنفى و اجتماعى و نشان دادن كمترين ميزان حساسيت به حقوق مدنى و شهروندى يك ملت!

سازمان زنان جبهه ملی ایران، ضمن محکوم کردن هر گونه خشونت علیه تجمع مسالمت آمیز بازنشستگان فرهنگی و معلمان شاغل خواستار پایان دادن به برخوردهای امنیتی و قهرآمیز با تمامی تجمعات مسالمت‌آمیز و مطالبه محور سیاسی ،اجتماعی و صنفی در کشور می‌باشد.

 

سازمان زنان جبهه ملی ایران

                                                                                                                          تهران – سوم بهمن ۱۴۰۳

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

جهان پهلوان تختی همواره دشمن دیو مهیب استبداد بود

هفدهم دیماه سالگرد جاودانگی غلامرضا تختی، انسانی از تبار عیاران و جوانمردان است که نه سر به آستان قدرتی فرود آورد و نه شیفته قدرت گردید، بلکه پهلوانی خدمت‌گذارِ ملتِ ستمدیده ایران و مخالف قدرت استبدادی و البته پیرو راهِ پاکِ مصدقِ بزرگ بود. او «جهان‌‌پهلوان غلام‌رضا تختی» بود. کسی که از ابتدای ورودش به کارزار اجتماع، ورزش و سیاست، همواره از یک منش و بینش پیروی می‌کرد. او انسانی نبود که مدتی همراهِ دستگاهِ استبدادی و زمانِ دیگر به مقتضایِ فضایِ زمانه، رَنگِ دیگری به خود بگيرد! بلکه رفتار و کنشِ مردمی، ملی‌گرایانه، استقلال‌طلبانه و آزادی‌‌خواهانه او از ابتدا تا واپسین روزهای زندگیش، ثَبات و استمرار داشت. غلام‌رضا تختی در پنج شهریور ۱۳۰۹ زاده شد. او برخاسته از مردم دردکشیده جنوب‌شهر تهران منطقه خانی‌آباد بود. پدر او حاج‌ ارباب رجب، از یخچال‌دارانِ به‌ نام جنوب تهران بود که اموالش به ناحق توسط حکومت رضاشاه مورد تصرف قرار گرفت و پایش به شدت جراحت دید‌. تاجایی‌که تا پایان عمر ناتوان شده بود. این رویداد هولناک در ذهن غلام‌رضا، موجبات برآمدن خصلت ضداستبدادی و ظلم‌ستیزی شد. او در حالی‌که برای امرار معاشِ خانواده در تهران و مسجدسلیمان تن به کارهای دشوار می‌داد، برای پرورش روان و اندام خود، روی به ورزش‌ باستانی و زورخانه‌ای آورد. در سال ۱۳۲۸ به تیم کُشتی پولاد پیوست. همزمان با شکل‌گیری جبهه ملّی ایران، ایشان برای پایداری فعالیت‌های سیاسی خود، وارد حزب زحمتکشان ملت ایران شد. تختی علی‌رغم نسبت خانوادگی با «مهندس کاظم حسیبی» به عنوان چهره درخشانِ نهضت ملّی ایران، خود به ضرورت ملّی‌گرایی و فعالیت در احزاب ملّی رسید. از همان سال ۱۳۲۸ تا پایان عمر خود، نزدیک به هجده‌سال، به آرمان‌های جبهه ملّی ایران پای‌بند بود و دکتر مصدق را به عنوان رهبر نهضت ملّی ایران سرمشق و الگوی خود می‌دانست.
او همزمان با استقرار دولت ملی دکتر مصدق، توانست در پیکارهای جهانی خود، برای ملت ایران نخستین‌بار آرمغان‌آور مدال و مقام باشد. او در سال ۱۳۳۰ در مسابقات قهرمانی جهان هلسینکی به مدال نقره رسید. دکتر مصدق پس از این دستاورد بزرگ، از قهرمان ملی کشور طی نامه‌ای ستایش کرد. او سال بعد در المپیک هلسینکی مدال نقره خود را در ۲۲ سالگی تکرار کرد. چهار سال بعد در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، برای نخستین مرتبه مدال‌ طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کرد.
پهلون غلام‌رضا تختی صرفاً یک کشتی‌گیر حرفه‌ای، ورزشکاری افتخارآفرین و مدال‌آور در عرصه ورزش نبود. بلکه آنچه که موجب بلندنامی و سرفرازی او شد، مخالفت او با دستگاه استبداد حاکم پس از کودتای ۲۸ مرداد، مردمی بودن وی و البته پیروی از راه مصدق بزرگ بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که اراذل و اوباشی مانند شعبان جعفری را بر صدر می‌نشاندند و روز به روز عرصه را بر جهان پهلوان تختی تنگ کرده بودند. مزدوران را تقدیس و پهلوانان را آزار می‌دادند. رابطه تختی با مردم قطع نشده و به همراهی جبهه ملی ایران در صف نخست مبارزه بر علیه دستگاه استبدادی بود.
جهان پهلوان تختی در زمانی که رجل ملی این سرزمین، جملگی در دموکرات‌ترین کنگره تاریخ ایران، به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه ایران برگزيده شدند. او در کنار، افرادی چون مهندس کاظم حسیبی، اللهیار صالح، دکتر غلام‌حسین صَدیقی، دکتر کریم سنجابی،دکتر مهدی آذر، مهندس احمد زیرک‌زاده، اصغر پارسا و … توانست به افتخار انتخاب شدن و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران نائل آید.
با این وجود، جای شگفتی است هیأت حاکمه کنونی کسی را که همواره در مقابل دیو مهیب استبداد، ایستادگی می‌کرد، همواره در کنار مردم و خدمتگذار مردم، عضو منتخب شورای مرکزی جبهه ملی ايران و پیرو راه دکتر مصدق بود، این‌گونه او را دست‌مایه تبلیغات خود قرار داده و در واقع مصادره به مطلوب می‌کند! ما به هيأت حاکمه جمهوری اسلامی اخطار می‌کنیم، نام بلند جهان پهلوان تختی را از تبلیغات خود حذف کند. اکنون ما می‌بينيم این هيأت حاکمه با فرزندان این ملت در زندان‌ها، خیابان‌ها و دانشگاه ها چه رفتاری می‌کند. این رفتارها چه ارتباطی با اهداف بلند و رفتار میهن دوستانه و وطن خواهانه تختی دارد؟
ما از هنرمندان و ورزشكاران گرامی می‌خواهيم مانند جهان پهلوان تختی، بدون تظاهر به صفوف ملت بپیوندند، هیچ همراهی با استبداد حاکم نکنند و رَجُل نیک‌نهادی چون دکتر مصدق و پهلوان تختی را سرمشق خود قرار دهند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – شانزدهم دی‌ماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

به خاندان گرانقدر انواری تسلیت می‌گوییم

پیام تسلیت شورای مرکزی جبهه ملی ایران به خاندان گرانقدر انواری

با اندوه فراوان و تأسف بی‌کران، درگذشت آقای دکتر عبدالکریم انواری، عضو پیشین شورای مرکزی جبهه ملی ایران را به همسر و خانواده ارجمندشان و به همه‌ی اعضاء و طرفداران جبهه ملی ایران تسلیت می‌گوییم.
آقای دکتر عبدالکریم انواری از سال‌های دور و از زمان نوجوانی به جرگه طرفداران نهضت ملی ایران و پیروان دکتر محمد مصدق پیوست. او از سال ۱۳۵۶ به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی ایران درآمد و در هيأت رئیسه شورای مرکزی قرار گرفت.
آقای دکتر عبدالکریم انواری در روز اول آذر ماه ۱۳۵۶ در گردهمایی اعضای جبهه ملی ایران در کاروانسرا سنگی کرج مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوب‌گر حکومت قرار گرفت و به شدت مصدوم گردید.
آقای دکتر انواری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ناگزیر به ترک ایران شد و به خارج از کشور مهاجرت نمود. او در غربت هم به تلاش‌های آزادی‌خواهانه خود در سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور ادامه داد.
آقای دکتر عبدالکریم انواری حقوقدانی دانشمند و از وکلای برجسته دادگستری بود و چند دوره نیز به سمت نایب رئیس کانون وکلای دادگستری انتخاب گردید. او برای استقلال کانون وکلای دادگستری که قانون آن توسط دکتر مصدق تدوین شده بود، بسیار تلاش نمود.
یاد و نام او را گرامی می داریم.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – سیزدهم دیماه ۱۴۰۳

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها كتابخانه الكترونيك نشريه

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۲۳

نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۲۳ منتشر شد.

دانلود کنید :  نشریه223