در مبارزهای که اکنون در پیش گرفتهایم دو راه بیشتر وجود ندارد: یا مقاومت و پایداری که پایان آن سعادت و استقلال واقعی و عظمت ملت ایران است، یا انقیاد و تسلیم که نتیجهاش ننگ و رسوایی ابدی و محرومیت از مزایای حکومت ملی و تحمل مفاسد و مظالم حکومتهای فردی و دیکتاتوری است.
برچسب: دکتر مصدق
رفراندوم انحلال یا ابقای دور هفدهم مجلس شواری ملی
تقویم ملی ایران
دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۳۲ در ساعت دو بعد از ظهر پیام ضبطشده مهمی از جانب دکتر مصدق خطاب به ملت ایران از طریق رادیو تهران منتشر شد.
در این پیام رادیوی دکتر مصدق طی با تشریح اوضاع و کارشکنی مخالفان نهضت ملی شدن نفت در مجلس، تصمیم خود را مبنی بر یک همه پرسی مبنی بر انحلال مجلس شواری ملی دوره هفدهم و ابقای دولت و یا در مقابل آن ابقای مجلس شورای ملی دوره هفدهم و انحلال دولت و روی کارآمدن دولت دیگر با برگزاری رفراندم و بر اساس رای ملت اعلام کرد.
متن پیام دکتر مصدق به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 6 مرداد 1332 :
یک سال پیش هنگامی که اینجانب از مسافرت لاهه به خاک وطن عزیز مراجعت کردم و همه در انتظار صدور رای دیوان بینالمللی دادگستری بودیم مشکلاتی در راه دولت به وجود آمد که خدمتگزار ناگزیر از کار کناره گرفت، اما شما ملت رشید ایران که همواره با واقعبینی خاصی متوجه حقایق امور بودید نگذاشتید دشمنان نهضت ملی ایران به آرزوی خود برسند و نهالی را که پس از مرارتها و تلاشها و زحمتهای زیاد با خون دل مردم ایران آبیاری شده بود ریشهکن کنند.
از این رو با یک قیام مردانه و با ایثار خون خود در روز تاریخی سیام تیر دست عمال اجنبی از کار کوتاه کردید و ملل دنیا را از این قوت نفس و قدرت اراده دچار اعجاب و شگفتی ساختید، در نتیجه این دولت بار دیگر با استظهار به حمایت و پشتیبانی بیدریغ شما زمام امور را به دست گرفت و با تاییدات خداوند متعال و به اتکای شما مردم فداکار توانست با وجود مشکلات فراوان مبارزات خود را با اجانب در راه تامین استقلال کشور ادامه دهد و به قدر امکان در انجام اصلاحات داخلی با وضع و اجرای لوایح قانونی سودمند قدمهایی بردارد.
در طی این مبارزه و اصلاحات که بنا بر اراده ملت دولت بدان دست برد البته منافع عدهای در خطر افتاد و مسلم بود که آنها حاضر نمیشدند به آسانی از مطامع خویش صرفنظر کنند و طبعا هرچه دامنه اصلاحات توسعه مییافت بر عده ناراضی که اینبار بر خلاف گذشته نمیتوانستند با خدعه و تزویر خود را با وضع موجود تطبیق دهند افزوده میشد و بیگانگان نیز که از هر فرصتی استفاده میکنند با تحریک و تقویت این عده و هماهنگ ساختن فعالیتهای آنان میکوشیدند تا هر روز مشکلات تازهای ایجاد کرده و سرانجام دولت را به زانو درآورند.
حوادث غمانگیز نهم اسفند و توطئه قتل فجیع سرلشکر افشارطوس و تحریک برای ایجاد بلوا و آشوب در بین عشایر و حملات زننده به خدمتگزاران مملکت و استفاده از تریبون مجلس شورای ملی برای حملات غرضآلود به دولت و تعطیل مشروطیت با منحرف ساختن مجلس از ایفای وظیفه اصلی خود توسط اقلیت و بالاخره طرح نقشه سقوط دولت با به کار بردن دسایس، اوضاعی به وجود آورد که سد بزرگی در راه دولت ایجاد نمود، به طوری که قسمت اعظم وقت دولت مصروف این میشد که از این اخلالگریها و کارشکنی جلوگیری کند و نگذارد عناصر ضدملی در کار خویش توفیق حاصل کنند و نهضت ملی ایران را سرنگون سازند.
آنچه در این ماجرا شایان توجه میباشد این است که حملات و اعتراضات مخالفین به تحریک اجانب همواره هنگامی رو به شدت مینهاد که ایران از لحاظ سیاست خارجی در موقعیت حساسی قرار گرفته بود چنانکه کارشکنی مخالفین که منجر به انقلاب تاریخی سیام تیر شد نیز هنگامی صورت گرفت که رای دیوان لاهه در شرف صدور بود.
بدیهی است تنها وقوع همین حوادث در چنین مواقع خاص کفایت مینمود که مردم بیدار و هشیار ایران از منشأ تحریک و منبع الهام مخالفین ادامه نهضت ملی ما به خوبی آگاه شوند.
در میان این مشکلات دولت به اتکای ملت راه خود را با کمال استقامت ادامه میداد و، چون از نعمت اعتماد مردم برخوردار بود از هیچ مشکلی هراس نداشت و در طی متجاوز از دو سال خدمتگزاری مراحل بسیاری از مبارزات ملت ایران را با حسن تمام به انجام رسانید، اما این موفقیتها آسان به دست نیامد و در تمام مراحل ملت ایران در خارج و داخل با کارشکنیها و اخلالگریهای اجانب مواجه بوده است و اکنون هم که مراحل چندی از این مبارزه با موفقیت طی شده و امید میرود به زودی با قطع نفوذ اجانب و تامین استقلال واقعی مملکت آمال ملت ایران جامه عمل بپوشد هنوز آن تحریکات و دسایس باقی است و بیگانگان که بر اثر اتحاد کلمه و اتفاق مردم مملکت خود را با اینگونه شکست مواجه میبینند میکوشند تا این اتحاد و یگانگی را به اختلاف و نفاق مبدل سازند و مخالفین داخلی را که هریک به علتی علم مخالفت برداشتهاند به یکدیگر نزدیک نموده و به این طریق دولت را از میدان مبارزه به در و راه را برای تامین منافع دیرین خود بار دیگر هموار کنند.
هموطنان عزیز! چنانکه عرض شد هر قدمی که تاکنون برداشته شده بعد از مشیت الهی به واسطه اتحاد کلمه و پشتیبانی و حمایت عموم ملت ایران بوده است و هرکس ادعا کند که در این کار سهمی و حقی بیش از دیگران داشته ادعایش باطل و بیاساس است. ما همه در این مبارزه با هم همکاری کردهایم و نتایجی هم به دست آمده بر اثر همین همکاری متقابل و صمیمانه بوده است.
امروز هم اگر بر اثر اغراض خصوصی عدهای منحرف شده باشند در صورتی که ملت ایران با منحرفشدگان همکاری نکند و آنان را از خود براند اقدامات اجانب به جایی نخواهد رسید و دولت به هدایت ملت بیدغدغه خاطر راه خود را با کمال ثبات و استقامت ادامه خواهد داد.
در میان مخالفین امروزی عده قلیلی هستند که در شروع این نهضت از همقدمان و همراهان بودهاند، ولی به علتی که ترک ذکر آن اولاست اکنون ملت را در آخرین مراحل پیروزی رها ساخته و در تضعیف دولت و جلوگیری از پیشرفت آمال ملی حتی از مخالفین قدیم هم پیش افتادهاند.
اگر نهال نهضت ملی ایران که با خون پاک فرزندان برومند این کشور آبیاری شده کاملا به ثمر رسیده بود و یا در مبارزه دولت با اجانب و تامین سعادت و استقلال ملت اندک انحرافی حاصل شده بود اینگونه نفاقها و خصومتهای فردی و غرضورزیهای شخصی محملی داشت و ممکن بود مخالفت آنان را به طریقی موجه قلمداد نمود، ولی با وضع فعلی هیچ نمیتوان گفت: این عده به کدام دلیل قابل قبول در این دقایق حساس خود را از سرنوشت ملت خویش جدا ساخته و علم مخالت برافراشتهاند.
آیا مخالفین فعلی تصور نمیکنند در صورت ادامه این وضع ثمره فداکاریها و جانبازیهای چندینساله ملت ایران که اکنون به آخرین مراحل خود نزدیک میشود به هدر رود و لعن و نفرین ابدی برای آنان در تاریخ ایران باقی بماند.
در مبارزهای که اکنون در پیش گرفتهایم دو راه بیشتر وجود ندارد: یا مقاومت و پایداری که پایان آن سعادت و استقلال واقعی و عظمت ملت ایران است، یا انقیاد و تسلیم که نتیجهاش ننگ و رسوایی ابدی و محرومیت از مزایای حکومت ملی و تحمل مفاسد و مظالم حکومتهای فردی و دیکتاتوری است.
هموطنان عزیز! اکنون بیگانگان با تمام قوا میکوشند که در صفوف متحد ملت ایران رخنه کنند، متاسفانه در مجلس شورای ملی هم که حقا میبایست بزرگترین مرکز مبارزه با اینگونه افکار باشد کانونی برای پیشرفت مقاصد شوم آنها تشکیل شده است. در این مجلس گروهی از مخالفین و ایادی سیاست بیگانه با بعضی از منحرفشدگان میکوشند که زمام امور را به دست دولتی بدهند که بتواند مطامع بیگانگان و منافع آنان را تامین کند و برای انجام این منظور تریبون مجلس را وسیله برای تبلیغات مضره خود قرار دادهاند.
با مشکلات فراوانی که در پیش است دولت نمیتواند این کارشکنیها و دسایس را تحمل کند و به این عده مجال دهد که با سرنوشت ملت ایران بازی کرده و مجلس شورای ملی را جولانگاه مقاصد شوم خود قرار داده و عرصه را بر اکثریت نمایندگان دلسوز و علاقهمند به مصالح کشور تنگ کنند. شاید در هیچ یک از ادوار قانونگذاری سابقه نداشته باشد که عدهای از نمایندگان مجلس تا این حد احترام این مرجع بزرگ را که کانون آرزوها و آمال ملت است از بین ببرند. کسانی برای حمله به دولت بیشتر اوقات از حربه «عدم نظم و امنیت» استفاده میکردند و به دولت اعتراض مینمودند، خود آنها مرکز قانونگذاری را به صورت بینظمترین و ناامنترین مراکز درآوردند و به جای اینکه دولت را در اجرای لوایح قانونی عامالمنفعه و سودمند یاری کنند هر روز به نحوی در کار دولت و مجلس شورای ملی کارشکنی میکنند.
عدهای از نمایندگان مخالف به جای اینکه وقت خود را صرف ارشاد و راهنمایی و انتقاد منطقی از دولت بکنند، از مصونیت پارلمانی سوءاستفاده کرده و تریبون مجلس را برای ارضای اغراض خصوصی و نقشههای ضدملی مورد استفاده قرار میدهند.
این آقایان برای آنکه مقاصد خود را جامه عمل پوشانده و به شدت به دولت بتازند موضوع مشکلات مملکت و فقر و بیچارگی مردم را بهانه و دستاویز میکنند و حال آنکه این مشکلات و فقر و بدبختی چیزی نبوده و نیست که در دو سال اخیر به وجود آمده باشد بلکه اینها ثمره صدوپنجاه سال تسلط اجنبی بر ایران بوده است. از اینها گذشته اگر در خلال یکی دو سال اخیر مشکلاتی از لحاظ مالی و بازرگانی به وجود آمده این موضوعیست که یک ملت وارد در مبارزه و پیکار باید آن را تحمل کند، زیرا هیچکس نیست نداند که ما متجاوز از دو سال است با یکی از مقتدرترین دول استعماری روی زمین وارد یک مبارزه سیاسی و اقتصادی شدید شدهایم و بدون شک در این پیکار حیاتی وضع حریف با همه کمکهایی که متحدینش به او میکنند از ما بدتر است و هنوز پس از هشت سال که از جنگ دوم جهانی میگذرد بسیاری از موارد خواربار در آن کشور جیرهبندی است و از لحاظ مالی و اقتصادی نیز به تصدیق مسئولین آن کشور در آستانه ورشکستگی قرار دارد؛ بنابراین در روزهای جنگ سربازانی که به خاطر مقاصد عالی و هدفهای ملی قدم در میدان مبارزه میگذارند باید انتظار ناملایمات و محرومیتهایی را هم داشته باشند و کسانی که تنها راحت و آسایش خود را میخواهند هیچگاه نباید قدم به میدان کارزار بگذارند.
ملتهایی که برای احقاق حقوق از دست رفته و در راه آزادی و استقلال خود وارد پیکار شدهاند سالها فداکاری و جانبازی و از خودگذشتگی کردهاند تا به مقصود خود نائل شدهاند، ملت ایران نیز در طول تاریخ درخشان خود قرنها با دشمنان خود پیکار کرد و فداکاریها نمود و قربانیها داد تا دست اجانب را از خاک وطن کوتاه کرد، مبارزهای را هم که ملت ایران دو سال است آغاز نموده برای ریشهکن ساختن یک تسلط شوم صدوپنجاه ساله بیگانگان است که با همه سرسختی دشمن کینهتوز در عرض همین مدت کوتاه موفقیتهای بزرگی نصیب آن شده و انعکاس آن حتی در کشورهای مختلف گیتی موجب تحسین و تمجید ملل آزاد گردیده است.
در خلال ۲۷ ماهی که از عمر این دولت میگذرد مخالفین نهضت ملی ایران که جز منافع و اغراض شخصی منظوری ندارند در همه جا بر علیه مصالح مملکت قیام کردهاند. این مخالفتها طی ماههای اخیر از صفحات برخی از جراید و اجتماعات تجاوز کرده و به مجلس شورای ملی نیز کشیده شده است به طوری که میتوان گفت: مجلس در خلال ماههای اخیر به صورت «هسته مرکزی» و «پایگاه اصلی» این اخلالگریها درآمده است.
هدف مخالفین و منافقین علاوه بر اخلال در کار دولت این است که «اصالت نهضت ملی ایران» را لکهدار کنند و به دنیا اینطور بفهمانند که دیگر کسی طرفدار این نهضت بزرگ تاریخی نیست، ولی مردمی که موجد این رستاخیز عظیم هستند و با خون خود اوراق این نهضت مقدس را نگاشتهاند طی تظاهرات پرشور و پرهیجان خود نشان دادهاند که نهضت ملی ایران با حیات و موجودیت آنها بستگی دارد و دست هیچ نامحرمی نمیتواند نهضت تاریخی مردم ایران را لکهدار کند.
ملت ایران با قیامهای دلیرانه خود بارها عدم رضایت خویش را نسبت به اعمال و رفتار دشمنان نهضت ملی ایران و نمایندگان مخالفی که پا به روی مصالح ملت و مملکت میگذارند ابراز داشته است.
آن رادمردان و مجاهدینی که در صدر مشروطیت در راه آزادی و مشروطیت ایران نقد جان باختند و آن خونهایی که از پیکر افراد فداکار و از جان گذشته بر خاک وطن ریخته شد برای این بود که ملت ایران بتواند در سایه آزادی و قانون در خانه خود یعنی در وطن خویش با رفاه و آسایش و سربلندی و سرافرازی زندگی کند. آنها هیچگاه تصور نمیکردند که روزی عدهای در پناه «قانون اساسی» دست به هر بیقانونی بزنند و بنیان مشروطیت و قوانین مملکت را متزلزل سازند و در سایه مصونیت پارلمانی با سرنوشت کشور بازی کنند. آنها هیچگاه باور نمیکردند که پس از مدت کوتاهی عدهای مجلس را به صورت سنگری علیه استقلال و حاکمیت ایران درآورند و راهی دنبال کنند که سرانجام آن اضمحلال مشروطیت و فنای آزادی باشد، به همین جهت وقتی دولت احساس کرد با این همه اخلالگریها و کارشکنیها نمیتواند وظایف خود را انجام دهد مسئولیت بزرگی را که بر عهده دارد همچنان به دوش بگیرد، تصمیم گرفت در این باره از ملت رشید ایران استمداد کند.
این نکته را جمعی از آقایان نمایندگان محترم نیز تشخیص داده و، چون دیدند که با یک چنین اوضاع نامساعد ادامه خدمت مقدور نیست از مقام نمایندگی استعفا دادند.
هموطنان عزیز! امروز یک بار دیگر دولت ناچار شده است این حقایق را بیپرده با شما در میان بگذارد و در رفع مشکلات خویش از شما استمداد کند، زیرا این رای و نظر شماست که باید حق و باطل را از هم جدا سازد و خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهد.
شما همه از جریان کار مجلس شورای ملی خوب باخبرید و هیچیک از جزئیات آن از نظر شما پوشیده و پنهان نیست. دولت ناچار است صریحا اعلام کند که با وضع کنونی مجلس امید هیچگونه موفقیتی در مبارزه ملت ایران نیست و ناچار است از شما مردم وطنپرست تقاضا کند عقیده خود را در ابقا یا انحلال آن صریحا اظهار کنید.
در مواردی که بین مجلس و افکار عمومی ملت اختلاف حاصل شود و مجلس به صورت یک دستگاه کارشکنی بر علیه دولت درآید مجلس منحل میشود و قضاوت امر را به عهده مردم محول مینمایند، چنانچه افکار عمومی با نظر دولت تطبیق کند، نمایندگان دیگری انتخاب و روانه مجلش شوند و به این ترتیب بین دولت و مجلس همکاری ایجاد شود و چرخ اداره مملکت از کار نیفتد؛ بنابراین تنها اراده قاطبه افراد ملت که دولت و مجلس به وجود آنان قائل است میتواند قضاوت قطعی در این باب بنماید و آن کسانی که ادعا میکنند ملت حق ندارد و نمیتواند در اینباره اظهار عقیده کند سخت در اشتباهاند، زیرا تنها ملت است که میتواند راجع به سرنوشت خود و سرنوشت مملکت اظهار عقیده کند.
پنجاه سال پیش «ضرورت تاریخی» ایجاب کرد که ملت ایران در راه «آزادی» و «مشروطیت» خود قیام نماید و با ایثار خون خویش به حق خود برسد و قانون اساسی را به وجود آورد، اکنون نیز در این لحظات حساس که کشور ما در آستانه مرگ و زندگی قرار دارد و دشمنان ایران علیه استقلال و آزادی ما بالاترین تلاش خود را به کار میبرند مصالح کشور ایجاب میکند که ملت ایران تصمیم خود را درباره «نهضت ملی» و وضع مجلس و دولت روشن کند.
این تنها ملت ایران یعنی به وجود آورنده قانون اساسی و مشروطیت و مجلس و دولت است که میتواند در اینباره اظهار نظر کند لاغیر. «قانونها»، «مجلسها»، «دولتها» همه برای خاطر مردم به وجود آمدهاند نه مردم به خاطر آنها، وقتی مردم یکی از آنها را نخواستند میتوانند نظر خود را درباره آن ابراز کنند.
در کشورهای دموکراسی و مشروطه هیچ قانونی بالاتر از «اراده ملت» نیست.
به همین جهت دولت در این لحظه حساس تاریخی مشکلی را که با آن مواجه شده با ملت در میان میگذارد و راجع به این مجلس از خود مردم سوال میشود که اگر با ادامه وضع کنونی مجلس تا سپری شدن دوره ۱۷ تقنینیه موافقت دارند دولت دیگری روی کار بیاید که بتواند با این مجلس همکاری کند و اگر با این دولت و نقشه و هدف آن موافقاند رای به انحلال آن بدهند تا مجلس دیگری تشکیل شود که بتواند در تامین آمال ملت با دولت همکاری کند.
طرز اجرای این منظور و استنباط از افکار عمومی در مورد انحلال یا بقای دوره ۱۷ مجلس شورای ملی و مقرراتی که برای آن پیشبینی شده بعدا به اطلاع هموطنان عزیز خواهد رسید تا با رعایت آن به ایفای وظایف ملی خود قیام فرمایند و یک بار دیگر ایمان و علاقهمندی خود را به اصول و هدف نهضت مقدس ملی به جهانیان ثابت کنند.
در خاتمه از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم که همه را در راه خدمت به میهن توفیق پیشرفت عنایت و کرامت فرماید.
قیام ملی سی ام تیرچون نگینی درخشان بر تارک تاریخ ایران نشسته است
ملت بزرگ و با فرهنگ ایران از بیش از یکصد و بیست سال قبل ، برای کسب آزادی و استقلال و عقب راندن ارتجاع و استبداد ، در تلاش و جانفشانی بوده و همچنان در این جنبش و پیکار مقدس درگیر است. در همین سال های اخیر ، خیزش های تیر ماه 78 ، خرداد 88 ، دی ماه 96 ، آبان ماه و دیماه 98 نمونه ها و فرازهایی از این تلاش خستگی ناپذیر هستند. در عرصه ی این نبرد برای آزادی، چه انسان های شریفی که جان باختند و چه فرزندان غیوری از این مرز و بوم که درخون خود درغلتیدند و قیام ملی سی ام تیر 1331 اوجی با شکوه از این تلاش مداوم و پر افتخار ملت ایران است .
انقلاب مشروطیت در سال 1285 توسط پدران بیدار فکر ما به منظور رهایی از ستم استبداد مطلقه و تحصیل آزادی و استقرار حاکمیت ملی به منصه ی ظهور رسید. اما متاسفانه در آغاز پیروزی ، با استبداد صغیر محمد علیشاهی و سپس با کودتای 1299 رضا خانی مواجه گردید و قانون اساسی مشروطیت که برای برقراری مردم سالاری و حاکمیت ملی تدوین شده بود، پایمال حکومت های دیکتاتوری گردید. با وقوع حوادث شهریور 1320 و سقوط رضا شاه، دوباره سپهر سیاسی ایران به قانون اساسی مشروطه، حقوق ملت، پارلمان ملی، احزاب مختلف و مطبوعات آزاد معطوف گردید و در این فضایی که طلسم اختناق شکسته شده بود ، آرام آرام وبه تدریج نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، شخصیتی که حامل پیام انقلاب آزادیخواهانه مشروطیت بود، شکل گرفت و نهال نوپای نهضت ملی ایران روز به روز به سمت بلوغ و پختگی پیش رفت و در سال 1328 این نهضت در وجود سازمان جبهه ملی ایران که با شعار انتخابات آزاد و ملی شدن نفت به میدان آمده بود، تبلور یافت.
رهبر جبهه ملی ایران، پس از به تصویب رساندن قانون ملی شدن نفت در مجلسین شورای ملی و سنا، در تاریخ هفتم اردیبهشت ماه 1330 به منظور به اجراء در آوردن قانون ملی شدن نفت، مسئولیت تشکیل دولت را پذیرفت و دولت ملی را تشکیل داد. دولت ملی مصدق، برای اجرای قانون ملی کردن نفت، پنجه در پنجه بزرگترین قدرت های استعماری جهان افکند. او با ملی کردن نفت بساط شرکت نفت ایران و انگلیس را که نماینده و کارگزار استعمار بریتانیای کبیر در ایران بود، در هم پیچید و بعد با مدافعات متمدنانه و قانون مدارانه، اقدامات بین المللی دولت انگلیس را در شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیوان داوری لاهه با شکست روبرو ساخت. دکتر مصدق سپس با هوشیاری و آگاهی تمام، متوجه صحنه ی داخل کشور شد و دریافت که ایادی استعمار و عوامل بیگانه برای به شکست کشاندن نهضت ملی شدن نفت، مشغول توطئه چینی علیه دولت ملی در داخل هستند. لذا برای مقابله با دسیسه های داخلی که اکثرا توسط نظامیان گوش به فرمان شاه صورت می گرفت، در روز 25 تیر ماه 1331 هنگام معرفی کابینه جدید خود مصمم گردید که به عنوان نخست وزیر دولت مشروطه ، پست وزارت جنگ را بر طبق قانون، در اختیار بگیرد. تا بتواند ارتش را در کنترل داشته و از کارشکنی نظامیان جلوگیری نماید و چون با این درخواست قانونی او موافقت نشد ، استعفاء داد و در انتظار قضاوت ملت در خانه نشست. قوام السلطنه نخست وزیر شد و با اعلامیه ای سراسر توهین و تهدید نسبت به ملت ایران زمامداری خود را آغاز کرد.
دولت قوام السلطنه بیش از 5 روز دوام نیاورد و در روز سی ام تیر با قیام خونین ملت ایران از صندلی نخست وزیری یه زیر کشیده شد و دکتر محمد مصدق با حمایت و پشتیبانی جانانه ملت ایران بر اریکه قدرت باز گشت. سی ام تیر روز پر افتخاری است که ملت ایران با نثار خون خود، نهال آزادی و استقلال ایران را آبیاری کرد و نشان داد که تا چه حد برای آزادی و استقلال وطن خود هزینه پرداز است. جبهه ملی ایران یاد و خاطره قیام ملی سی ام تیر را گرامی می دارد و به روان پاک شهدای گلگون کفن آن روز تاریخی و همه شهدای راه آزادی و استقلال ایران، از انقلاب مشروطیت تا به امروز درود می فرستد و امید دارد که با این فداکاری های 120 ساله ، سرانجام ملت ایران به آزادی و استقلال که سرمنشاء عدالت و توسعه وپیشرفت است، دست یابد .
سی ام تیرماه 1399
تهران – شورای مرکزی جبهه ملی ایران
کریم سنجابی (زاده ۱۲۸۳ در کرمانشاه – درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۷۴ در ایلینوی) سیاستمدارایرانی، رهبر جبهه ملی ایران و وزیر فرهنگ دولت محمد مصدق و وزیر خارجه ایران در دولتمهدی بازرگان بود.
سنجابی پس از تکمیل تحصیلات خود پایان دوره متوسطه به مدرسه عالی حقوق رفت و در سال ۱۳۰۷ با نخستین گروه محصلان اعزامی به اروپا، راهی پاریس شد. در پاریس با ارائه پایاننامه خود تحت عنوان «اصلاحات کشاورزی و کشاورزان در ایران» موفق به دریافت دکترای دولتی حقوق عمومی از دانشگاه پاریس گردید.
سنجابی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۳ به سمت دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران منصوب شد و حقوق اداری را درس میداد. او پس از ۵ سال که به درجه استاد تمام رسید، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و سپس در فاصله سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ (ش) رئیس دانشکده حقوق شد.
سنجابی از بنیانگذاران حزب میهن بود و بعدها به حزب ایران پیوست و در سال ۱۳۲۵ حزب ایران با حزب توده ائتلاف کرد. در تحصن دربار بر سر انتخابات مجلس شانزدهم با مصدق همراه بوده و از آن پس به عضویت جبهه ملی ایران درآمد. مدت کوتاهی به سمت وزارت فرهنگ در دولت مصدق رسید. سنجابی برای اینکه مجلس در دست طرفداران مصدق باقی بماند از وزارت استعفا کرد و به نمایندگی مردم کرمانشاه در مجلس رسید. در خرداد ۱۳۳۱ در دعوای میان ایران و انگلستان در بحران شرکت نفت انگلیس و ایران، ایران سنجابی را به عنوان قاضی اختصاصی خود در این پرونده به دیوان دادگستری بینالمللی معرفی کرد. (در پروندههای دیوان بینالمللی هر یک از دو کشور حق معرفی یک قاضی اختصاصی را دارند. یکی از قضات دیوان به نام آرنولد مک نایر تبعه انگلستان بود)[
سنجابی (نفر اول از چپ) در کابینه دولت مصدق
سنجابی، قاضی اختصاصی ایران در دیوان بینالمللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد حدود ۱۹ ماه مخفی بود و در نهایت باتوجه به موقعیت بینالمللی و با شفاعت حشمتالدوله والاتبار آزاد شده و به دانشگاه بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ فعالیت سیاسی نداشت. با تشکیل جبهه ملی دوم در سال ۱۳۴۰ سنجابی وارد فعالیت شد ولی در نهایت با سرکوب جبهه ملی و دانشجویان دانشگاه، در نهایت امینی کنار گذاشته شده وسنجابی نیز به زندان افتاد.
در سال ۱۳۵۵ با به وجود آمدن فضای مناسب شروع به فعالیت کردند و در ۲۲ خرداد ۵۶ او به همراه داریوش فروهر و شاپور بختیار نامه سرگشاده معروف را به شاه نوشته و او را از ادامه سیاستهایش بر حذر داشتند. در روز بیست و هشتم آبان ماه، اتحاد نیروهای جبهه ملی طی صدور بیانیهای اعلام موجودیت کرد. به موجب این اعلامیه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران عناصر متشکله جبهه ملی چهارم بودند. مهندس کاظم حسیبی بعنوان رئیس شورای مرکزی به همراه کریم سنجابی، شاپور بختیار، داریوش فروهر و رضا شایان بعنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند
در ۲۲ اسفندماه ۱۳۵۷ کریم سنجابی به همراه مهندس کاظم حسیبی طی اعلامیه از عموم مردم برای مشارکت در بازسازی جبهه ملی ایران دعوت عمل آوردند و با کمک اعضای جبهه ملی اقدام به راهاندازی باشگاه جبهه ملی نمودند. سنجابی عضویت در شورای انقلاب را با وجود پیشنهاد مطهری و بهشتی نپذیرفت و در حقیقت با اینکار شانس خود را برای پذیرش پست نخستوزیری از دست داد. سنجابی در این مورد میگوید: مطهری و بهشتی از طرف خمینی از او برای شرکت در شورای انقلاب دعوت کردند ولی وی نپذیرفت.
جبهه ملی به رهبری سنجابی پس از اندک زمانی به دلیل مواضع سکولار و دموکراسی خواهانه رو در روی نظام قرار گرفتند. جبهه ملی ایران حادثه بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا را محکوم کرد و انتخابات قانون اساسی را نیز تحریم نمود و با قانون اساسی نوشته شده توسط خبرگان مخالفت کرد. اعضای جبهه ملی در اولین دوره انتخابات شورای ملی پس از انقلاب شرکت نمودند و برخی از آنان که رای آورده بودند یا در مجلس اعتبارنامههایشان مورد تصویب قرار نگرفت یا انتخابات باطل شد. مانند انتخابات کرمانشاه و ابطال آن به منظور جلوگیری از ورود سنجابی به مجلس روی داد.
س از اعلام ارتداد جبهه ملی توسط آیت الله خمینی و دستگیری اعضای جبهه ملی سنجابی به مدت ۱۴ ماه مخفی بود و سرانجام از راه کردستان به ترکیه و از آنجا به پاریس و سپس به ایالات متحده آمریکا رفت.
دکتر سنجابی در 13تیرماه 1374 در بیمارستانی در ایلینوی آمریکا درگذشت.
تقویم ملی ایران:
حسین علاء نخست وزیر وقت پس از اخطار دولت بریتانیا مبنی بر اینکه اجراي قانون ملي كردن نفت می تواند عواقب ناگواری برای ایران داشته باشد از سمت خود استعفا کرد. در پی این استعفا که با هماهنگی قبلی با شاه صورت گرفته بود سید ضیاء الدین طباطبائی عامل کودتا سوم اسفند 1299 که از افراد آنگلوفیل بود با هماهنگی سفارت بریتانیا به جهت مذاکرات تشکیل کابینه نزد محمدرضا شاه پهلوی رفت. در حالیکه وی در کاخ مشغول مذاکره با شاه برای تشکیل کابینه بود، بر خلاف انتظار، مجلس به دکتر محمد مصدق رای تمایل داد و او را به عنوان نخست وزیر به شاه معرفی کرد.
جمال امامی در جلسه نخست مجلس به دکتر مصدق پیشنهاد تشکیل دولت را داد و انتظار داشت که او همانند قبل از قبول این مسئولیت خودداری کند که با استقبال نمایندگان مجلس و رای تمایل آنان دکتر مصدق مسئولیت نخست وزیری را پذیرفت. دکتر محمد مصدق در روز 15 اردیبهشت ماه 1330 با اعلام برنامه های خود به مجلس شورای ملی و دریافت رای اعتماد رسما ریاست دولت را بر عهده گرفت.
هم زمان با رای تمایل مجلس به دکتر مصدق انبار مهمات ارتش در شیراز منفجر شده و اعلام شد حدود یک سوم اسلحه و مهمات ارتش از بین رفته است.
تقویم ملی ایران
۶ اردیبهشت سال ۱۳۳۲ پیکر بی جان سرتیپ افشارطوس رییس شهربانی دولت ملی دکترمصدق و رییس جناح افسران ملی در غارتلو کشف شد.
توطئه قتل تیمسارافشارطوس با حمایت مستقیم اینتلجنت سرویس و هماهنگی مظفربقائی، حسین خطیبی، برادران رشیدیان و بخشی از امرا و افسران بازنشسته ارتش (مزینی و منزه، بایندر، زاهدی، بلوچ قرائی و هاشمزاده ) و به منظور تضعیف دولت مصدق و فراهم آمدن شرایط مناسب جهت کودتا صورت گرفت.
سرتیپافشارکه به دعوت خطیبی به منزل وی رفته بود به پیشنهاد همکاری آنان برای رفتن نزد دکترمصدق و ترور او مخالفت می کند. قاتلان وی را بیهوش و به غاری نزدیک تلو منتقل میکنند. او در آنجا پس از تحمل شکنجه و جواب منفی به درخواستهای آنان و تعویق نقشه کودتا به دستور مظفر بقائی کشته میشود.
برای قتل افشارطوس طنابی را به دور گردنش گره زده و از طرفین به شدت میکشند و برای تسریع در این عمل، دستمال بزرگی را به دهان او فرومیکنند.
پرونده قاتلان وی پس از کودتا۲۸مرداد۱۳۳۲ از روند قضائی حذف شده و امرای و افسران شرکت کننده در این جنایت با ارتقاء درجه به ادامه خدمت دعوت شدند.
پنجاه وسه سال پیش دکتر مصدق پس از تحمل سیزده سال حبس مجرد و تبعید خانگی در تاریخ چهاردهم اسفند 1345 در خاک این سر زمین جاودانه شد . نام بلند او در سرلوحه ی نام آزادیخواهان ، استقلال طلبان، میهن دوستان و عدالت جویان نقش بسته است . او که در دوران جوانی در انقلاب آزادیخواهانه مشروطیت شرکت داشت ، حامل اصلی پیام آن انقلاب برای نسل های بعدی گردید . اوپیشرو و مظهر نهضت ملی و ضد استعماری و ضد استبدادی ایران زمین و نهضت های آزادیخواهانه و ضد استعماری همه ی ملل شرق در قرن بیستم است . او در مقابل باز سازی استبداد ، پس از انقلاب مشروطه نه تنها مقاوم ایستاد که همواره نسبت به آن هشدار داد و روشنگری کرد . او در روز 9 ابان 1304 در دوره پنجم مجلس شورای ملی در جو سنگین ترور و وحشت حاکم بر جامعه ، در مقابل آغاز سلطنت رضا خان ، مردانه ایستاد. و با این امر که یک نفر هم فرمانده کل قوا وسردار سپه و هم رئیس الوزراء و هم سلطان و هم صاحب اختیار کل امور کشور باشد به مخالفت برخاست . و گفت که این ارتجاع و استبداد است و در سایه استبداد مملکت سیر قهقرایی خواهد پیمود . او شخصیتی بود که تا پایان عمر پاکش ذره ای از نظرات خود در مورد بازسازی استبداد ، در قالب ظاهری نظام مشروطه پای پس نکشید . پس از شهریور 1320 و سقوط رضا شاه او موقعیت را جهت ایجاد نهضتی بزرگ برای برپا داشتن آزادی و استقلال و حاکمیت ملی مناسب یافت و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول مردم تهران به خانه ی ملت گام نهاد . و از همانجا مشعل پر فروغ نهضت ملی ایران را برافروخت و در پیشاپیش صفوف ملت قرار گرفت . او در اول آبانماه 1328 شالوده ی سازمان جبهه ملی ایران را پی ریخت . و به همراه 7 تن از یاران به مجلس شانزدهم وارد شده و توانست قانون ملی شدن صنعت نفت را در تاریخ 29 اسفند 1329 به تصویب نهایی برساند و آنگاه برای اجرای قانون ملی شدن نفت قبول مسئولیت نمود ودر اردیبهشت 1330 دولت ملی را تشکیل داد و در مدت 28 ماه حکومت خود ده ها طرح مهم و اثر گذار را به مرحله ی اجراء در آورد که حیات سیاسی و اقتصادی این سرزمین را دگرگون و کشور را به سرعت به سمت تعالی و توسعه پیش برد که نسل های بعدی و آیندگان نیز از آن اقدامات بنیادین بهره مند شده و میشوند . شوربختانه ابر قدرت های انگلیس و آمریکا و شوروی با همراهی عوامل داخلی خود با انجام کودتای 28 مرداد 1332 ، مستقل ترین و دموکرات ترین دولت این سرزمین را سرنگون کردند و رهبر نهضت ملی ایران را تا پایان عمر در حبس و حصر نگاهداشتند .
چرا وچگونه دکتر مصدق مرد بزرگ تاریخ ما شناخته می شود ؟
او در فراز و هم در نشیب از مردم جدا نمی شود. رهبری به پا خاسته از آرمان و اراده ملی و از جنس ملت است . در طول زندگی پاکش همواره پنجه در پنجه ی دشمنان داخلی و خارجی است . نمی خواهد از او بت بسازند . بت تراش و بت پرست را نفرین می کند . او با مردم صادقانه برخورد می کند و هیچ گاه به مردم دروغ نمی گوید وهیچ نکته ای را از آنان مخفی نمی سازد . او در صدد فریب مردم بر نمی آید . اهل خدعه و توطئه نیست . درستکار و پاک دست است و در هر پست و مقامی ، در حوزه مدیریتش نا پاکی و دزدی و تجاوز به اموال مردم ، امکان وقوع ندارد. به آزادی و استقلال تا بن دندان اعتقاد دارد . با تمام جهان در راستای حفظ منافع ملی و با احترام متقابل تعامل دارد . اهل بند وبست و ارتباط پنهانی و سازش با هیچ قدرتی نیست . و با این خصوصیات است که او در جایگاه اسطوره ی فنا ناپذیر تاریخ ایران جای دارد .
جای دریغ و تاسف بسیار است که قدرت مداران برخاسته از انقلاب که پیش از پیروزی، استقلال و آزادی یعنی گفتمان مصدق را شعار و هدف خود قلمداد میکردند وبا این شعار ها مردم را فریفته و اعتماد آنان را جلب کردند ، امروز چنین پی آمد هایی از سرکوب و خشونت ، فساد و سوء استفاده از قدرت ، نا کار آمدی و سوء مدیریت را به بار آورده اند که شاهد آن هستیم . امروز در شرایطی که ملت ایران در نتیجه سوء سیاست ها و سوء مدیریت های جمهوری اسلامی ، تلخ ترین وسیاه ترین دوران تارخ خود را میگذراند و علاوه بر فقر و بیکاری ، گرانی و تورم ، سرکوب وکشته شدن در خیابان ، ساقط شدن هواپیما و کشته شدن در آسمان ، به بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله واپیدمی بیماری مرگ بار نیز دچار گردیده است ، راه نجات کشور را در باز گشت به آزادی و استقلال وحاکمیت ملی یعنی رجوع به افکار واندیشه های مصدق و تاسی به راه آن بزرگ مرد می دانیم و در این سالروز در گذشتش به روان پاکش درود می فرستیم .
چهاردهم اسفند 1398
تهران – شورای مرکزی جبهه ملی ایران
اعضای شورای مرکزی و مسئولین کمیته های تشکیلاتی جبهه ملی ایران بنا داشتند که بر طبق معمول سنواتی در روز 14 اسفند 98، در پنجاه وسومین سالگرد در گذشت دکتر محمد مصدق بر سر مزار آن مرد بزرگ تاریخ در احمد آباد حضور یافته و نسبت به او ادای احترام بنمایند. اما متاسفانه به دلیل همه گیری گسترده بیماری عفونی خطیر در کشور و به منظور رعایت موازین بهداشتی، این برنامه لغو شده و مراسم بزرگداشت آن اسطوره فنا ناپذیر آزادیخواهی، استقلال طلبی و وطن دوستی به زمان مناسب دیگری در آینده موکول گردید.
تهران – روابط عمومی جبهه ملی ایران
نهم اسفند ماه 1398
ایران یکی از کانون های بزرگ تمدن بشری است و مفاخر ایران در سطح جهان از کورش گرفته تا خیام و مولانا و سعدی و حافظ اندک نیستند. اما براستی تعداد ایرانیانی که در یکی دو سده اخیر به حوزه سیاست ورود کرده و با حسن خدمت و نام نیک در صفحه تاریخ ماندگار شده باشند زیاد نیستند. امیر کبیر و دکتر محمد مصدق در این زمینه درخشان ترین رجال سیاسی دو قرن اخیر ایران اند.
دکتر محمد مصدق از سوی پدر تبار آشتیانی و از سوی مادر تبار قاجار داشت. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر یعنی مسئول بودجه و دخل و خرج کل کشور و به اصطلاح آن روز وزیر دارایی بود و خود مصدق پس از تحصیلات مقدماتی به سمت مستوفی وحسابرس دولتی شروع به کار کرد تا آن که با شروع انقلاب مشروطیت به صف آزادی خواهان و مشروطه طلبان پیوست. او با هدف آشنایی بهتر و بیشتر با اصول مدیریت دولتی و حقوق عمومی به اروپا رفت و پس از اخذ درجه دکترای حقوق با عزمی استوار به خدمت پرداخت.
اولین شاهکار مصدق در مقام استاندار فارس امتناع او از قبول مشروعیت کودتای سوم اسفند بود. او از سید ضیا ء نخست وزیر کودتا تمکین نکرد و به کوه های بختیاری پناه برد. دومین موضع گیری مترقی مصدق دفاع او از اصول قانون اساسی مشروطیت در تقابل با جمع شدن قدرت اجرایی با مقام سلطنت به هنگام انتقال سلطنت از قاجار به رضا شاه بود. مصدق تصریح کرد که با خلع خاندان قاجار از سلطنت موافق است اما از نظر این که در قانون اساسی مشروطیت شاه از مسوولیت مبری است و باید سلطنت کند نه حکومت از این که تمام قدرت اجرایی به وسیله شاه جدید اعمال شود نگران است.
آنچه نام مصدق را در تاریخ ایران و جهان جاویدان کرده است البته مبارزات جانانه و صادقانه او در جهت استقرار حاکمیت ملی است. او هیچگاه به مردم دروغ نگفت و هیچگاه در صدد فریب آنان بر نیامد . او پاکدست ودرستکار بود . او در راه آزادی بارها خود و خانواده اش را درمعرض خطر قرار داد . او از یک سو با استبداد داخلی در افتاد و به منظور اطمینان از انجام انتخابات ازاد به تاسیس جبهه ملی ایران دست زد و از سوی دیگر با ملی کردن صنعت نفت با استعمار خارجی جنگید و در خلع ید بیگاانگان از منابع نفت ایران پیروز شد
مبارزات ضد استعماری مصدق در سطح جهان تاثیر گذار شد و جنبش عدم تعهد به حقیقت میراث معنوی مصدق است. سیاست داخلی مصدق نیز بر پایه اصول دموکراسی و ازادی احزاب و مطبوعات استوار بود. او در مدت کوتاه نخست وزیری خود خدمات بسیار کرد وملت ایران همیشه یاد او را گرامی میدارد..
او پس از کودتای ننگین 28 مرداد 32 در آخرین سخنانی که در دادگاه نظامی کودتاچیان بیان کرد چنین گفت :
« آری تنها گناه من وگناه بزرگ وبسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کرده ام وبساط استعمار واعمال نفوذ سیاسی واقتصادی عظیم ترین امپراتوری های جهان را از این مملکت برچیده ام وپنجه در پنجه مخوفترین سازمان های استعماری و جاسوسی بین المللی در افکنده ام وبه قیمت از بین رفتن خود و خانواده ام وبه قیمت جان و عرض و مالم خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت واراده مردم آزاده این مملکت بساط این دستگاه وحشت انگیز را در نوردم »
و جای دریغ و تاسف بسیار است که حکومت جمهوری اسلامی سالهاست از حضور مردم حق شناس ایران بر سر مزار آن بزرگ مرد تاریخ و ادای احترام نسبت به او ممانعت به عمل می آورد .
چهاردهم اسفند ماه 1396
تهران – جبهه ملی ایران
[divider]
دکتر محمد مصدق پس از تحمل سیزده سال حبس وحصر خانگی که بعد از کودتای ننگین 28 مرداد1332 به او تحمیل گشته بود در روز 14 اسفند1345 جان به جان آفرین تسلیم نمود وبه دیار باقی شتافت .
مصدق در آغاز جوانی در انقلاب آزادیخواهانه مشروطیت ایران فعال بود وپس از آن پیام آور آن انقلاب برای نسل های بعدی گردید وتا پایان عمر برای تحقق آزادی واستقلال و عدالت اجتماعی دراین سرزمین تلاش نمود. او در سال 1304 در مجلس پنجم در کسوت نمایندگی مردم با مخالفتی که با سلطنت رضا خان انجام داد، مورد غضب دستگاه دیکتاتوری واقع شد وتا پایان سلطنت رضا شاه در انزوا به سر برد . پس از حوادث سال 1320 و سقوط حکومت رضا شاه ، مصدق در انتخابات دوره چهاردهم مجلس ، بر کرسی نماینده اول مردم تهران در مجلس شورای ملی مستقر گردید . ودر همان مجلس بود که با سخنرانی ها وتبیین مواضع خود برای ملت ایران و مطرح کردن سیاست موازنه منفی وعدم وابستگی ، در مقابل دسایس مزدوران انگلیس در هیئت حاکمه وتحرکات انحرافی عوامل شوروی ، در جایگاه یک رهبر ملی مورد وثوق مردم قرار گرفت . دکتر مصدق در آبانماه 1328 برای نیل به تحصیل آزادی ها به ویژه آزادی انتخابات ، سازمان جبهه ملی ایران را بنیان گذاشت وسپس او و همراهانش در مجلس شانزدهم موفق شدند ، قانون ملی شدن نفت را در تاریخ 29 اسفند 1329 از تصویب نهایی بگذرانند ویک ماه بعد دولت ملی را برای اجرای آن قانون مهم وتاریخ ساز تشکیل دهند .
مجموعه افکار ورفتار دکتر محمد مصدق در طول بیش از 70 سال زندگی سیاسی پر فراز ونشیبش مشخصاتی را به دست میدهد که مکتب مصدق شناخته می شود . مصدق به آزادی های سیاسی عمیقا باور داشت و آزادی را سر منشاء توسعه و رفاه و اعتلای ایران می دانست . مصدق به استقلال و نبودن تحت یوغ ونفوذ اجانب به عنوان یک مسئله کلیدی برای پیشرفت وترقی کشور می نگریست . مصدق عدالت اجتماعی را محور اصلی بقای کشور وشکوفایی آن می دانست . مصدق جز با صداقت و راستگویی با مردم رفتار نکرد . او هرگز به مردم دروغ نگفت وهیچگاه در صدد فریب آن ها بر نیامد . از مصدق درتمام مناصب ومقاماتی که کسب نمود،جز درستکاری وپاک دستی دیده نشد . ودر حوزه مدیریت او هرگز فساد وسوء استفاده از اموال مردم واموال عمومی مشاهده نگردید . اعتقاد به تخصص وشایسته سالاری و ساده زیستی از دیگر ویژگی های مصدق بود . مصدق بر سر حفظ منافع ملی تا پای جان ایستادگی داشت وهرگز منافع شخصی را بر منافع ملی ارجح ندانست .
جبهه ملی ایران در پنجاهمین سالروز در گذشت دکتر محمد مصدق بنیانگذار جبهه ملی ایران به هموطنان عزیز تاکید می نماید که در اوضاع حساس کنونی کشور و وضعیت آشفته منطقه وجهان جز مطالبه آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی وعدم وابستگی به قدرت های خارجی وعدم تعهد به آنها وتلاش و کوشش برای حفظ منافع ملی که همان آموزه های مصدق بزرگ است راه دیگری درپیش روی ما نیست .
تهــران – جبــهه ملـی ایـران
چهاردهم اسفند 1395