در جوامع مردمسالار که موازین دموکراسی نهادینه شده و حقوق اولیه وانسانی شهروندان رعایت و صیانت میگردد، انتخاب نمایندگان مجلس عرصهای است که افراد ملت با انتخاب وکیل، در تعیین مسیر آینده جامعه خود مشارکت میکنند و از طریق گزینش نماینده، در ترسیم راه و روش سیاست های کلان کشور خود دخالت مینمایند. اما برای شرکت مردم در انتخابات واقعی وسالم و ثمربخش، پیششرط هایی وجود دارد که بدون تحقق آنها انتخابات مخدوش بوده و نمیتواند انتخابات واقعی و سالم شناخته شود.
اصلیترین شرایط لازم برای انجام یک انتخابات واقعی، حضور آزاد احزاب و سازمانهای سیاسی با اصول اعتقادی مشخص و شناخته شده برای مردم که از متن جامعه نشات گرفته اند، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات و رسانهها، رعایت حق کاندیدا شدن و حق رای دادن به کاندیدای مورد نظر برای آحاد شهروندان است. در صورتی که در ایران و تحت لوای حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ یک از این شرایط فراهم نیست.
در فقدان آزادی احزاب و اجتماعات و در نبود آزادی مطبوعات و رسانهها و در حالی که نه تنها امکان حضور منتقدان و مخالفان حکومت در انتخابات وجود ندارد، بلکه حتی مقامات سابق حکومت نیز رد صلاحیت شده و به انتخابات راه داده نمیشوند، چه جایی برای شرکت در انتخابات باقی میماند؟ این انتخابات از پایه و اساس مغلوط و دور از موازین انتخابات واقعی میباشد.
در جمهوری اسلامی، یک شورای انتصابی حکومتی تحت نام «شوراینگهبان» لیست کاندیداهایی از حواریون و عوامل مطیع و وابسته به حکومت را در مقابل مردم قرار میدهد و از آنان میخواهد که فقط به این افراد گزینش شده حکومتی رای بدهند. آیا به این صحنه سازی مضحک و پر فریب میتوان «انتخابات» نام نهاد؟
اعضاء و هواداران جبههملیایران در چنین صحنهای که کمترین نشانهای از یک انتخابات واقعی و آزاد را ندارد حضور نیافته و شرکت نخواهند کرد. ما تمام بحرانهای کشور و بدبختیها و مشکلات فعلی مردم ایران و فقر عمومی در جامعه را نتیجه آزاد نبودن انتخابات و عدم شرکت مستقیم مردم در سرنوشت خود میدانیم.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران – اول اسفند ماه ۱۴۰۲
دسته: اخبار جبهه ملی ایران
این روزها در آستانه چهل و پنجمین سالروز انقلاب بهمن 1357 قرار داریم. وقوع آن انقلاب دلایل مختلف تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشت، که حتی توسط بسیاری از کارگزاران رژیم سابق، به این دلایل اشاره شده است. بررسی هریک از این علل دقت نظر و تحلیلهای مفصل و موشکافانه ای را می طلبد. اما صرفنظر از عوامل شکل دهنده آن انقلاب، آنچه بدیهی بوده و در باره آن کمترین تردیدی نمیتوان داشت، این است که مسئول اصلی بروز آن انقلاب مثل تمام انقلابها در طول تاریخ، حکومت مستقر بوده است. زیرا حکومت مستقر است که با عملکرد خود جامعه را به طرف سکون و آرامش و جلب پشتیبانی مردم و یا برعکس شهروندان را به سوی اعتراض و برانگیختگی و انقلاب سوق میدهد.
جدا از دخالتهای پیدا و پنهان بازیگران و برنامه ریزان جهانی که برای تامین منافع خود، مقاصدی را در نظر داشته و دنبال میکردند، در داخل کشور، تمام اقشار ملت ایران، اعم ازکارگران، دانشجویان، دانشگاهیان، کارمندان، بانوان، احزاب و سازمانهای سیاسی و اصناف برای تحقق اهداف والایی چون آزادی و استقلال وطنشان پای به صحنه انقلاب گذاشتند. تلاش برای تغییر و تحول بنیادین به یک خواست همگانی برای ایرانیان تبدیل شده بود.
با این امید که آزادیهای اولیه و انسانی و استقلال برای میهن خود فراهم نمایند.
با این امید که دیگر زندانی سیاسی در کشور وجود نداشته باشد و زندان اوین به موزه جنایات رژیم دیکتاتوری تبدیل گردد.
با این امید که فساد و ناپاکی در دستگاه حکومت دیده نشود.
با این امید که به سلطه قدرت های بیگانه در کشور ما خاتمه داده شده و به کسب استقلال سیاسی و اقتصادی دست یابیم.
امیدهایی که اکنون 45 سال پس از انقلاب ، یک به یک و همه و همه بر باد رفته است.
امروز 45 سال پس از انقلاب، شان و حیثیت تاریخی ملت ایران به عنوان یکی از اولین و پیشرفته ترین تمدنهای بشری فرو ریخته و جایگاه کشور ما در جامعه جهانی نه تنها تنزل یافته بلکه وطن ما کشوری ماجراجو، حادثه آفرین و گروگان گیر شناخته میشود.
از اولیه ترین آزادی های جوامع انسانی مانند آزادی های احزاب، اجتماعات، مطبوعات و انتخابات اثری دیده نمی شود. استقلال ما به گونه ایست که کشورهایی مثل روسیه و چین علنا در شئون مختلف کشور ما مداخله میکنند. حتی برای پیشبرد منافع خود تمامیت ارضی وطن ما را هدف میگیرند و علیه پیوستگی بخشهایی از سرزمین ما بیانیه و حکم صادر می کنند. چین با کمک سود جویان و طمع ورزان داخلی وابسته به مراکز قدرت تمام اقتصاد ما را در چنگال خود گرفته و تولید ملی ما را نابود کرده است. روسیه از نیروی نظامی ما به عنوان پیاده نظام خود در مناقشات منطقهای سود می برد و امکانات ما را در جنگ با اوکراین به خدمت میگیرد و در مجامع جهانی همواره با کارت ایران بازی کرده و کار خود را پیش میبرد.
اقتصاد کشور ما به علت از بین رفتن تولید ملی و به سبب هدر دادن منابع مالی کشور در پروژههای بیحاصل و یا به علت فسادهای مالی با ارقام نجومی ویران شده و ملت ایران زیر بارتورم و گرانی روزانه کمر خم کرده و طاقتش طاق شده است. فقر و بیکاری و بحران معیشتی ملت ایران را در تنگنایی دهشتناک فرو برده است. تشکیل خانواده که اساس زندگی آرام را در بر داشته و بنیاد خوشبختی جامعه را می سازد، به علت بیکاری و نداشتن درآمد مکفی و مسکن برای جوانان کشورمان غیر ممکن گشته است. در طی این 45 سال خانواده ای در ایران نیست که عزیزی را در میدان های جنگ یا در اعتراضات خیابانی یا با طناب دار یا در مقابل جوخه های اعدامهای دسته جمعی ازدست نداده باشد. فرار از کشور و مهاجرت گروههای مختلف مردم به ویژه نخبگان ونیروهای متخصص و تحصیل کرده به امری رایج و روزانه تبدیل شده است. ندانم کاریها و اقدامات غیرعلمی و کارشناسی نشده، محیط زیست کشور را در معرض نابودی قرار داده است. خیزشهای مکرر ملت در اعتراض نسبت به این مفاسد ازجمله خیزش گسترده مهسا در سال 1401 با بی رحمانه ترین شکل از طرف حکومت سرکوب شده و دست هیئت حاکمه تا مرفق به خون جوانان وطن آلوده گشته است.
بالا تر از همه درد ها و تلخ کامیها، امروز به علت اشتباهات سیاسی حکومت جمهوری اسلامی، کیان ملی و امنیت سرزمین ما در معرض تهدید و خطر قرار گرفته و اهمیت موقعیت جغرافیایی سیاسی و تاثیرگذاری کشورمان را در مناسبات بین المللی و منطقه ای کاملا تضعیف نموده است.
در چنین اوضاع آشفته ای، راه نجات کشور از این بحران ها و مخاطرات، تغییر و تحول مسالمت آمیز در جامعه ایران و تمکین حکومت به اراده و آرای ملت بزرگ ایران است. اراده ملت ایران می تواند در یک «کنگره ملی»متشکل از نمایندگان اقشار مختلف جامعه، نمایندگان احزاب و اتحادیههای صنفی وسندیکاهای کارگری متجلی گردد.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-بیست ویکم بهمن 1402 خورشیدی
نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره دویست و بیست به تاریخ اول بهمن 1402 منتشر شد
لینک دانلود :نشریه221
الهه محمدی و نیلوفر حامدی پس از هفده ماه به قید وثیقه آزاد شدند. جرم این دو روزنامهنگار درج اخباری بود که در پی قتل مهسا امینی منتشر شد. عملی که بهواسطه آن باید به آنان مدال شجاعت داد. این دو نماد جنبش حقطلبانه زن، زندگی و آزادی هستند که با شجاعت و مقاومت خود زندانبانان را به زانو در آوردند. باری آنان باید مدال شجاعت و مقاومت دریافت میکردند، در حالیکه روز بهروز بر مقام و منزلت اختلاسگران و مستبدان بیشتر میشود.
فردای ایران آزاد و مستقل، ایرانی است که روزنامهنگاران و رسانهها مانند دوره درخشان دولت ملّی دکتر مصدق، آزادی مطلق خواهند داشت. زمانی فرا خواهد رسید که روزنامهنگار و کنشگران سیاسی با هر مرام و فکری آزاد خواهند بود و دست زنجیربافان در زنجیر خواهد ماند.
۲۳ دیماه ۱۴۰۲
کمیته رسانه جبهه ملّی ایران
روز یکشنبه مورخ ۱۷ دیماه ۱۴۰۲ جمعی از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران و اعضای سازمانهای جبهه ملی ایران، در سالروز درگذشت جهانپهلوان غلامرضا تختی بر سر مزار ایشان در ابنباویه حضور یافته و یاد این عضو فقید شورای مرکزی جبهه ملّی ایران و قهرمان ملّی را گرامی داشتند.
در این مراسم علیرغم ممانعتهای حراست و حفاظت منطقه شهرری، دکتر حسین موسویان رئیس شوراي مرکزی جبهه ملّی ایران، طی سخنان کوتاه در خصوص فعالیتهای پهلوان تختی نکاتی را یادآور شده و از تلاشهای او در راه مردم یاد کردند. دکتر موسویان ضمن برشمردن منشهای پهلوانی غلامرضا تختی، تختی را یک مصدقی و از اعضای برجسته شوراي مرکزی جبهه ملی ایران دانست. در پایان پهلوان تختی را فردی ملی و مردمدوست خواند و تأکید کرد: مصادره حکومت استبدادی از پهلوان تختی، امری ناروا است.
این مراسم با گذاشتن تاج گل اهدایی شورای مرکزی جبهه ملّی ایران و حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران بر سر مزار زندهیاد پهلوان تختی پایان یافت.
هفدهم دیماه ۱۴۰۲.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
دستهای پلید و جنایتکار تروریستهای ددمنش و کوردل بار دیگر تنی چند از هموطنان بی گناه و عزیز ما را در کر مان در روز ۱۳ دی ماه با انفجار بمب به خاک و خون کشیدند.این اقدام ضد انسانی و اسف بار موجب کشته شدن بیش از صد نفر و مصدومیت صدها نفر گردید.
جبهه ملی ایران این فاجعه خونین را به ملت بزرگ ایران به ویژه به هموطنانی که در این حادثه تلخ و هولناک عزیزان خود را ازدست داده اند تسلیت می گوید وضمن محکوم کردن شدید این جنایت هولناک،خواهان پیگیری و مجازات عاملان آن می باشد.
جبهه ملی ایران افزون بر محکوم کردن یک چنین کشتار بی رحمانه ای ،دستگاه امنیتی کشور را به خاطر نا توانی در جلوگیری از چنین ترور دهشتناک و درد آوری مسئول و مقصر می داند.
چگونه است که دستگاه های امنیتی رنگارنگ جمهوری اسلامی در سرکوب دانشجویان ،کارگران،معلمان،بانوان گرانقدر وتمام ملت ایران که با روش های مدنی و متمدنانه نسبت به شرایط ناهنجار کشور اعتراض می کنند،هیچ کم و کاستی ندارند و با روش های غیر قانونی ،مردم حق طلب و معترض ایران را مورد سرکوب شدید قرار می دهند،اما برای پیشگیری و مقابله با اقدامات جنایتکارانی که فاجعه کرمان را آفریدند عاجز و ناتوانند؟
جبهه ملی ایران بسته بودن فضای سیاسی کشور و فقدان آزادی های اولیه و ضروری برای جوامع بشری مانند آزادی احزاب،آزادی اجتماعات،آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات و عدم امکان بروز اعتراضات قانونی و مسالمت آمیز را عامل اصلی ساخته شدن بستر برای اقدامات خشونت آمیز وتروریستی در جامعه می داند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-پانزدهم دی ماه 1402
پس از گذشت نزدیک به ۷۰ سال، بالاخره ایران به حق توانست در سال ۱۳۵۰ حاکمیت خود را بر جزایر سهگانه، که به اشغال نیروهای بریتانیایی درآمده بود، تثبیت نماید.
حال با گذشت سالها، تغییر حاکمیت و در پیش گرفتن سیاستهای نامتناسب با منافع ملی، میبینیم که کشورها با نیات خصمانهای، حاکمیت به حق، تاریخی و قانونی ایران بر این سه نگین امنیت ملی را زیر سوال میبرند.
حکومتهای روسیه در طول تاریخ که خوی تجاوزگری خود را در جنگهای قفقاز و آسیای میانه و تحمیل قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای به میهن عزیزمان ایران نشان دادند و حکومت فعلی روسیه نیز با کشتار و تجاوز به همسایه دیگر خود، اوکراین این رویه را حفظ کرده است، روز گذشته طی بیانیه مشترکی با حاکمان حاشیه خلیج فارس بار دیگر حق حاکمیت ایران بر این جزایر را همراستا با اعضای شورای امنیت سازمان ملل منجمله کشورهای چین، ایالات متحده آمریکا، ترکیه، عراق و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، زیر سوال برد.
متاسفانه حکومت ایران به علت ازدست دادن پایگاه اجتماعی خود در پی سرکوب خواستههای بر حق ملت ایران و ضعف در دیپلماسی، از دادن پاسخ مناسب شانه خالی میکند.
سازمان جوانان جبهه ملی ایران در راستای حفاظت از منافع ملی در خصوص اقدامات خصمانه روسیه در همراهی با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، طی اقدام متقابل، اشغالگری این کشور در خصوص اوستیای جنوبی و آبخازیای کشور گرجستان، شبه جزیره کریمه اوکراین و همچین جزایر کوریل ژاپن که از زمان جنگ جهانی دوم در تصرف غیر قانونی روسیه میباشد را محکوم نموده و خواهان توقف ارسال هر گونه تجهیزات و امکانات نظامی به این کشور در جنگ اوکراین میباشد.
سازمان جوانان جبهه ملی ایران هیچ گونه کوتاهی در پاسخ به این یاوه گوییها را برنتافته و اعلام میدارد هرگونه ادعای مالکیت کشور امارات بر جزایر ایرانی بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک واهی و اضافه گویی است و اگر بنا بر ادعای حقوقی باشد، وجود یک حاکمیت مقتدر در ایران میتواند ادعای تثبیت مالکیت خود را بر جزایر زرکوه و آریانا که هم اکنون در اشغال امارات است بنماید.
در نهایت اعلام میداریم هیچ نهاد و شورای بین المللی حق داوری، تصمیم گیری و اظهار نظر در خصوص تمامیت ارضی ایران را ندارد و هر گونه توافقی که منجر به تضعیف حاکمیت ملی و یا تضییع منافع ایران گردد کاملا مردود است و افرادی که حاضر به دادن امتیازات شدهاند در آینده باید پاسخگوی خیانت خود در پیشگاه ملت ایران باشند.
سازمان جوانان جبهه ملی ایران
دوم دی ماه ۱۴۰۲
بامداد روزجمعه 24 آذر ماه گروهی تروریستی که یقینا مزدور اجانب و دشمن تمامیت ارضی و یک پارچگی این سرزمین است، به کشتار سربازان محافظ مرز کشورمان دست زد. این نوع گروه های تروریستی و حرکات خشونت بار آن ها هیچگونه جایگاهی درمیان ملت ایران نداشته و نخواهند داشت.
جبهه ملی ایران تمامی شهروندان ایرانی را با هر عقیده سیاسی، مذهبی و اجتماعی، دارای حقوق مساوی در برابر قانون دانسته و شایسته زندگی آبرومندانه و مرفه، همراه با صلح و آرامش میداند.
جبهه ملی ایران همانگونه که کشتار بیرحمانه نماز جمعه زاهدان در آبان ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوب گر حکومت جمهوری اسلامی را به شدت محکوم نموده و خواهان برخورد با آمران و عاملان آن واقعه جانگداز گردیده بود، اقدام تروریستی، ددمنشانه و غیرانسانی سپیدهدم ۲۴ آذر به پاسگاه انتظامی راسک و کشته شدن فرزندان این مرز و بوم را نیز قویا محکوم مینماید زیرا که تفاوتی میان خونهای ریخته شده از فرزندان این ملت نمیبیند و خواهان برخورد با مسببین این گونه اقدامات خشونت بار و تروریستی میباشد.
ما معتقدیم که نظام حاکم به سبب بی توجهی در متمرکز نمودن نیروهای دفاعی لازم و به علت عدم ارائه امکانات مناسب و تجهیزات کافی به نیروهای مرزبانی حافظ امنیت ملت ایران، در بروز این رویداد تلخ مقصر بوده و خونهای پاک ریخته شده در این واقعه، بر عهده حاکمان بی کفایت نیز میباشد.
هموطنان عزیز ما در سیستان و بلوچستان سالهاست که با محرومیتها، فشارهای اقتصادی و مشکلات شدید زیستمحیطی و اجتماعی دست به گریبانند که وضعیت نا به سامان آنان دل هر ایرانی را به درد میآورد .
جبهه ملی ایران خود را موظف میداند که پیگیر مطالبات بر حق هم میهنان ساکن در این خطه بوده و در جهت رفع محرومیتها و مشکلات آنان تلاش نماید .
جبهه ملی ایران اعلام میدارد، هرگونه اقدام خشونتآمیز و مسلحانه که بیشک منجر به ریخته شدن خون شهروندان شده و همچنین امنیت جانی، روانی و اقتصادی آحاد ملت را تهدید میکند، مبتنی بر هر عقیدهای که باشد،راه به جایی نخواهد برد و محکوم به شکست است.ما معتقدیم که راه برون رفت از بحران های متعددی که در اثر سوء سیاست و سوء مدیریت حکومت جمهوری اسلامی،جامعه ایران را فرا گرفته،تنها برقراری حاکمیت ملی است،و استقرار حاکمیت ملی نیز،مبارزات مدنی ، بدون خشونت وگسترده ملت ایران و مطالبات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ساکنان همه ی پهنه ایران زمین را می طلبد.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-بیست و نهم آذر ماه 1402
جلسه شورای مرکزی جبهه ملّی ایران به تاریخ ۲۴ آذرماه ۱۴۰۲ جهت برگزاری انتخابات اعضای هیأت رئيسه شورای مرکزی و اعضای هیأت رهبری – اجرایی تشکیل شد.
بر اساس این انتخابات اعضای هیأت رئیسه شورای مرکزی عبارتند از:
اقای دکتر حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملّی ایران.
آقایان دکتر گلنراقی و دکتر علی حاجقاسمعلی نواب رئیس شورای مرکزی جبهه ملّی ایران.
آقای محمدرضا شفیعزاده و بانو مریم وکیلی به عنوان منشی هیأت رئيسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران.
همچنین اعضای رهبری – اجرایی نیز توسط شورای مرکزی به شرح زیر انتخاب شده و بر اساس جلسه رهبری مورخ ۲۸ آذر ماه ۱۴۰۲ مسئولیت های مندرج در اساسنامه را قبول کردند:
دکتر حسین موسویان رئيس هیئت رهبری – اجرایی جبهه ملّی ایران.
دکتر رضا گلنراقی نایب رئیس هیئت رهبری – اجرایی جبهه ملی ایران.
دکتر محسن فرشاد سخنگوی جبهه ملّی ایران.
بانو مریم وکیلی منشی هیئت رهبری – اجرایی جبهه ملی ایران.
گفتنی است در جلسه شورای مرکزی جبهه ملّی ایران، اصلاح ماده ۲۵ اساسنامه جبهه ملّی ایران نیز در دستور کار قرار گرفت و با رأی اکثریت اعضای شورای مرکزی مقرر شد که اعضای هیأت رهبری – اجرایی جبهه ملّی ایران از ۹ نفر به ۷ نفر کاهش یابد.
کمیته رسانه جبهه ملی ایران.
۲۸ آذرماه ۱۴۰۲.
هر آنجا که زور وقلدری هست، مقاومت هم هست. هر کجا که ظلم وستم هست، مبارزه حق طلبانه هم هست و هر جا استبداد و دیکتاتوری هست، جنبش آزادیخواهانه هم هست.
تبار آزادی خواهی و عدالتطلبی، تباری به بلندای تاریخ خونبار جهل و ستم است، تباری به بلندای تاریخ انسان. این مبارزه طولانی و خونین، هربار به زبانهای گوناگون و هر روز در لباسی متفاوت ظاهر میشود، اما جنگ همواره یکسان است: تلاش برای برقراری دولتی ملی، استقرار حاکمیت قانون ذیل نظام جمهوری و به رسمیت شناختن حقوق بشر.
نامها دگرگون می شوند، چهرهها میآیند و میروند. آنچه پابرجا مانده، سنت دیرینه انسانسوزی و خونخواریست که اتحاد نامقدس سلطنت طلبان تاجدارو دین گرایان عمامه بر سر را بر سر یک سفره مینشاند و هر بار ستاره ها را از آسمان به زیر خاک می کشاند.
روزی به دست ارتش مهاجم «خدا، شاه، میهن»، به نام نامی امنیت و تمدن بزرگ و برای حفاظت از دیکتاتوری شاه و روزی به دست سپاه مرگ و هدم، به پاسداری از سلطه قدیمیترین و حقیرترینِ پسماندهای ایدئولوژی فلاکت و بردگی.
در این مبارزه خونین دانشجویان سهمی سترگ و سنگین دارند. ۱۶ آذر 32و ۱۸ تیر78 برای ما گلوگاههایی تاریخی هستند؛ میعادگاههایی که تمام نسلهای این تبار دلیر پرور را بر سر یک عهد و پیمان گرد هم میآورند. عهد و پیمانی برای تدفین هر شکل و فرمی از ستم که تحت لوای مذهبسازی و فلسفهبازی، به تئوریزه و تزیین کردن ظلم و ستم می پردازد و رسالت دانشگاه نیز همین است: زدودن غبار ستم از چهرهی جامعه ستمدیده.
در راستای این سفسطهگریست که نیروهای واپسگرا تلاش میکنند آن را به چیزی ضد خود تبدیل کنند تا در نهایت راه برای مصادره آن به نفع شاه یا ملا باز شود. به این طریق است که «رهایی از ستم نفس گیر سلطنت» یا «رهایی از سلطه فراگیر و خفقانآور آخوند» بلافاصله به «اطاعت از ولایت» یا «بازگشت به آغوش شاه» تعبیر و ختم میشود. اما ۱۶ آذر چیزی نیست جز یک لحظه. لحظهای از تاریخ متداوم مبارزه با دیکتاتوریهای دست نشانده شاه و ملا و چیزی نیست جز نقد توامان زمین و آسمان، و سرانجام چیزی نیست جز سرنگونی و اسقاط هرآنچه که ساخته خود انسان است و اکنون بر گرده او سوار شده است؛ تا انسان، آن موجودیت شایسته احترام و آن فرجام خجسته تاریخ از زیر آوار هزارهها شقاوت و وحشیگری سر برکشد.راه نجات ما کسب آزادی و استقلال و جدا کردن دین از حکومت و استقرار حاکمیت ملی است.
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
16 آذر ماه ۱۴۰۲