دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

جبهه ملی ایران خواهان برگزاری یک گردهمایی عمومی در تهران شد

جبهه ملی ایران طی نامه ای به ریاست جمهوری از رئیس دولتی که مدعی آزادی بیان در کشور و تحمل اعتراض قانونمند مردم میباشد درخواست نمود که با برگزاری یک گردهمایی عمومی از طرف این سازمان در تهران موافقت نماید . متن کامل نامه درخواست به شرح زیر است :
جناب آقای دکتر حسن روحانی ، ریاست  محترم جمهوری
باسلام وادای احترام ،
پس از حوادث اعتراضی اخیر ، جنابعالی و وزیر محترم کشور وسایر مقامات جمهوری اسلامی کرارا اعلام نمودید که دولت با تجمعات قانونمند مردم مخالف نیست . و مردم حق آزادی بیان دارند و می توانند پیشنهادات و نظرات خود را در امور کشور مطرح نمایند . بر اساس این گفته ها و بر طبق اصل 27 قانون اساسی ، جبهه ملی ایران تصمیم دارد که  به منظور اعلام نظرات خود در این برهه حساس از تاریخ کشور، از مردم تهران دعوت نماید که برای استماع نظرات و پیشنهادات جبهه ملی در یک تجمع عمومی شرکت نمایند. از آن جا که جنابعالی به عنوان ریاست جمهوری سوگند یاد کرده اید که عهده دار اجرای قانون اساسی  و  صیانت ازحقوق ملت باشید  از شما میخواهیم که به وزارت کشور دستور فرمایید موافقت با برگزاری این گردهمایی  و تقبل حفظ امنیت آن را اعلام نمایند . زمان این گردهمایی در عصر روز 14 اسفند 96 و مکان آن در هر یک از میادین تهران پیشنهاد میگردد.
دهم بهمن ماه 1396
تهران – هیئت رهبری وهیئت اجرائیه جبهه ملی ایران

[divider]

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها

سی وهشت سال پس از انقلاب درکجا ایستاده ایم؟

انقلاب ایران سی و هشت ساله شد . 38 سال قبل مردم این سرزمین با یک دنیا امید وآرزو ، جان بر کف گرفته و با اهدافی والا پای به عرصه انقلاب نهادند . خواسته های این ملت در روزهای شکل گرفتن انقلاب ، کار ، نان ، مسکن ، آموزش و درمان ومسائلی از این دست نبود . زیرا که اینگونه کمبودها به برکت فروش نفت و با جمعیت کنترول شده آن روز کشور که در حدود سی میلیون نفر بود ، چندان پر رنگ وقابل توجه به چشم نمی آمد . اما خواسته های این ملت از انقلاب ، همان گونه که در شعارهایشان به وضوح به گوش می رسید ، استقلال ، آزادی، و عدالت ومعنویت وکرامت انسانی بود . ملت ایران استقلال می خواست بدان معنی که می خواست زیر نفوذ وتحت سلطه قدرت های بیگانه نباشد ومی خواست که سرنوشت ایران درتهران و توسط برگزیدگان واقعی ملت تعیین شود . نه در واشنگتن یا لندن ویا مسکو . ملت کهنسال وبا فرهنگ ایران در روزهای انقلاب ندای پرطنین آزادی را سر می داد و می خواست که زندانیان سیاسی آزاد گردند ومی خواست که آزادی بیان ، آزادی مطبوعات ، آزادی احزاب و آزادی انتخابات داشته باشد . و امیدوار بود که با برچیدن بساط دیکتاتوری ، دیگر با انتخابات فرمایشی ولیست های از پیش تعیین شده توسط حکومت وتحت نظارت حکومت روبرو نباشد . تا بتواند نمایندگان واقعی خود را به مجلس فرستاده و به حاکمیت ملی دست یابد . این ملت فرهیخته آزادی وحاکمیت ملی را به حق سرمنشاء اعتلا وتوسعه وبالندگی خود ونسل های آینده می پنداشت و استبداد ودیکتاتوری را به درستی سر آغاز بی عدالتی ها ، عقب ماندگی ها ودور شدن از قافله پیشرفت وتمدن بشری می دانست .

وعده هائی که سران انقلاب در مقابل چشمان جهانیان ، در رسانه های دنیا بیان می کردند از اعتقاد آن ها به حقوق بشر و رعایت موازین دموکراسی برای همه اقشار وهمه طرز تفکر ها حکایت می کرد و از تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی خبر می داد ، واز نداشتن زندانی سیاسی پس از پیروزی انقلاب وتبدیل شدن زندان اوین به موزه ظلم وستم رژیم پیشین دم زده می شد . با این شعار ها واین وعده ها و ترسیم این اهداف بود که گروه های مختلف ملت ایران ، دانشگاهیان ، پزشکان ، وکلای دادگستری ، اصناف و بازاریان ، سازمان های مدنی و گروه های سیاسی ، حتی برخی از نیروهای رژیم پیشین به صفوف انقلاب پیوستند وسرانجام در روز 22بهمن 57 انقلاب به پیروزی رسید . اما از همان نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب ، اقتدار گرایی وانحصارطلبی یک گروه خاص که اهرم های قدرت را تصاحب کرده بودند ، اتحاد وهمبستگی را که از پیش از انقلاب شکل گرفته بود بر هم زد وجامعه ایران را دچار انشقاق وچند دستگی نمود واین جو انحصارطلبی هر روز سنگین تر وحلقه اطراف خودی ها هر روز تنگ تر و کوچک تر گردید که این روند همچنان و هنوز نیز ادامه دارد . تمام وعده های بر قراری آزادی وعدالت واستقلال به دست فراموشی سپرده شد . افراد تحصیل کرده ،لایق وکاردان ، میهن دوست وپاکدامن هر روز منزوی تر گشتند وبسیاری از هموطنان متفکر وکارساز از کشور مهاجرت کردند که تا کنون هم این پدیده زیان بار فرار مغز ها ادامه دارد . ودر عوض افراد ناکارآمد وبی سواد ودر برخی از موارد سودجو و نا پاک پست های اداری کشور را در اختیار گرفتند وبا حیف و میل اموال عمومی وحاتم بخشی های نا بجای داخلی وخارجی وفساد های مالی حیرت انگیز وباور نکردنی وثروت اندوزی های نجومی وضعیت نا بسامان امروزی را برای کشور رقم زده اند .

هنوز چندماه از پیروزی انقلاب سپری نشده بود که اشغال سفارت آمریکا وگروکان گیری آن برخلاف عرف و قوانین بین المللی صورت گرفت که تا مدت 444 روز ادامه پیدا کرد . این عمل نا متعارف ، اعتبار فرهنگی ایرانیان را که در جهان به میهمان دوستی و جوانمردی شناخته می شدند به شدت مخدوش ساخت . وعلاوه بر آن ضربه معنوی جبران نا پذیر وماندگار در تاریخ ، میلیارد ها دلار خسارت مادی هم بر گرده ملت ایران بار نمود وبه ظن قوی موجب اصلی تحریک کردن صدام حسین به حمله به ایران وتحمیل آن جنگ هشت ساله به کشور ما با آن همه خسارات مالی وجانی و روانی برای ملت ما گردید . جنگی که با حسن سیاست وتدبیر قابل پیشگیری بود . تداوم مخالفت آشتی نا پذیر با آمریکا سبب از بین رفتن بسیاری از فرصت های اقتصادی وسیاسی برای میهن ما وبر عکس در گیر شدن با تحریم های طاقت فرسا وغیر قابل تحمل گردید .

انحصار طلبان نشسته بر اریکه قدرت تمام وسایل ارتباط جمعی کشور ، اعم از رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و انتشار کتاب را در اختیار خود گرفتند . حکومت هر گاه که بخواهد عده ای از حقوق بگیران خود را به خیابان می کشاند و خود را دارای پایگاه مردمی قلمداد می کند ، ولی حتی یک بار هم اجازه تجمع و راه پیمایی به دگراندیشان و مخالفان نداده است تا ملت مظلوم ایران بتواند مکنونات قلبی خود را ابراز نماید . برای دگراندیشان جز زندان و محرومیت و قتل های زنجیره ای هیچ موقعیت دیگری وجود نداشته است .

پس از انقلاب ارزش پول ملی به شدت نقصان یافت . به طوری که دلار که در زمان انقلاب هفت تومان بود اکنون به حدود چهار هزار تومان رسیده ، یعنی بیش از 570 برابر شده است . درنتیجه بحران اقتصادی ، گرانی ، رکود ، فقر ، بیکاری ، اعتیاد وفحشا به سرحد کمال رسیده است . تا آن جا که از پدیده کارتون خوابی به پدیده نو ظهور گور خوابی رسیده ایم . طی چند سال بدون شناخت از توازن قوای جهانی ومنطقه ای ، مبالغ هنگفتی برای انرژی هسته ای تلف گردید که این کار هم به بن بست کشیده شد واگر مذاکرات منتهی به قرارداد برجام نمی بود ، معلوم نیست به کدام سرنوشتی گرفتار می آمدیم وحالا هم که برجام به امضاء رسیده ، عده ای یا با ناآگاهی ویا با سوء نیت مرتکب اقداماتی میشوند که برای جناح های تند رو وجنگ طلب آمریکا بهانه لازم برای لغو برجام وتحریم های مجدد فراهم گردد .

جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی برای رفع بحران های فزاینده و خطراتی که کشور را مورد تهدید قرار میدهد باید در سیاست های داخلی وخارجی خود به صورتی جدی تجدید نظر نموده وبه طرف اجرای اهداف اولیه انقلاب باز گردد . آزادی های اساسی ملت ایران ، آزادی بیان وقلم وآزادی احزاب و اجتماعات را محترم بشمارد . انتخابات مهندسی شده و زیر نظارت استصوابی شورای نگهبان را موقوف وبه انتخابات آزاد ومتعارف مانند تمام کشورهای آزاد جهان تن در دهد . زندانیان سیاسی وعقیدتی در بند را در سراسر کشور آزاد کند . به قوانین وحقوق بین المللی احترام بگذارد . سیاست مستقل ایرانی وراه عدم تعهد واقعی را در پیش گیرد. از حضور در منازعات منطقه ای خود داری نماید . از فساد های مالی وغارت اموال عمومی در هر جا وتوسط هر مقامی به طور قاطع جلوگیری کند . از تمام منابع کشور صرفا برای رفع معضلات معیشتی مردم این سرزمین و ارتقای سطح زندگی آنها استفاده نماید . شاید که با این تمهیدات کشور از بحران های خطیر وغیر قابل پیش بینی رهایی یابد .

[divider]

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

جهت ثبت در تاریخ

جبهه ملی ایران با اتحاد استراتژیک با روسیه ودادن پایگاه نظامی کشور به آن دولت مخالف است

درست یکصد سال قبل، مارک سایکس و ژرژ پیکو، نمایندگان دولتین انگلیس وفرانسه در پشت میز مذاکره منطقه خاورمیانه را بین خود تقسیم کرده وسهمی هم برای روسیه تزاری آن روز درنظر گرفتند. از آن هنگام تا هماکنون سرزمین های نفت خیز وبازارهای جذاب این منطقه درگیر رقابت ها ومنازعات آشکار وپنهان قدرت های جهانی بوده است . چه کودتاها و چه انقلابات وچه جنگ ها وخونریزی ها که در نتیجه مناقشات بین قدرت های استعماری در این منطقه روی داده است. اما از زمان توافق نامه سایکس-پیکو بین انگلیس وفرانسه، صحنه سیاسی جهان تغییرات عمده ای را شاهد بوده است. بعد از سال 1917 به جای روسیه تزاری،کشور « اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» پا به عرصه وجود گذاشت که تخاصم این کشور با غرب وجهان سرمایه داری، رقابت ها وکشمکش های فزاینده ای را در جهان واین منطقه در پی داشته است. از پایان جنگ جهانی دوم آمریکا، به صورت قدرت فائقه واثرگذار وفاتح اصلی جنگ پدیدار گردید. ودر دهه های اخیر کشور چین هم به صورت یک نیروی جهانی قابل محاسبه اظهار وجود میکند. بدیهی است که هریک از این قدرت ها در جستجوی نفوذ بیشتر وکسب منافع افزون تری درمنطقه حیاتی خاورمیانه باشند. و تضاد منافع این بازیگران است که خاورمیانه را شخم میزند و این منطقه را به عرصه نبرد ویرانگر آنان مبدل کرده است. رویداد های این منطقه چه بهار عربی باشد وچه بیداری اسلامی نامیده شود وچه به صورت جنگ بین اعراب و اسرائیل تجلی نماید وچه نزاع بین شیعه وسنی قلمداد گردد، همه اش تخریب کشور های منطقه وباز پس گرفتن دلارهای نفتی وریخته شدن ثروت به حلقوم غارتگرانی است که این درگیری ها را طراحی وبرنامه ریزی کرده اند.

زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در رقابت های جهانی تاب مقاومت نیاورد واز هم پاشید، این جمله پر مفهوم گفته شد که درست است که اتحاد جماهیر شوروی وفات یافته و پیکرش هم به خاک سپرده شده ولی باید بدانیم که شبح آن هم چنان در آن محدوده قدم میزند وامروز شاهدیم که روسیه به عنوان شبح اتحاد جماهیر شوروی سابق برپا شده وهمه جا جولان میدهد. کریمه را به خاک خود ضمیمه میکند، درشرق اوکراین جنگ و جدائی طلبی راه می اندازد واصرار دارد سوریه را به عنوان پایگاه وهم پیمان قدیمی خود در خاور میانه حفظ کند. روسیه برای حمایت از رژیم دیکتاتوری بشار اسد به سوریه لشگرکشی میکند، رژیمی که ظرف 5 سال گذشته، صدها هزارنفر از شهروندان خود را کشته ومیلیون ها نفر را آواره کرده و سوریه را به تلی از خاک مبدل نموده و عامل اصلی پیدایش آدمخوارانی به نام داعش بوده است.

در چنین اوضاع و شرایطی حضور فعال ایران در مناقشات منطقه چگونه قابل توجیه است؟ آیا این حضور پر رنگ با منافع ملی ایران تطبیق می کند؟ یا ممکن است حوادث نا خوشایند و غیر قابل تصوری را بر گرده این کشور بار نماید؟ حافظه تاریخی ملت ایران از یاد نبرده است که چگونه نگاه مثبت رضاشاه به هیتلر و تنها آوردن تعدادی مهندس و کارشناس آلمانی برای انجام عملیات عمرانی به ایران بهانه ای گردید تا در شهریور1320 به طور ناگهانی این سرزمین مورد تجاوز و اشغال قوای روس و انگلیس و آمریکا قرار بگیرد و پس از پایان جنگ دوم چگونه قوای روسیه بر خلاف قراری که با متحدانش داشت، از تخلیه خاک ایران به انحاء و ترفندهای مختلف مانند ساختن فرقه دموکرات آذربایجان طفره می رفت و اگر اخطار شدیداللحن ترومن به استالین نمی بود شاید آذربایجان از ایران جدا و به پشت پرده آهنین کشیده می شد.

روسیه در موارد مکرر سابقه ضربه زدن بر منافع ملی ایران را در کارنامه خود دارد. از تحمیل قرار دادهای خفت بار گلستان و ترکمن چای و بلعیدن سرزمین های وسیعی از ایران گرفته تا هواداری از مرتجعین در انقلاب مشروطیت و به توپ بستن مجلس، و کوشش در تجزیه ایران بعد از جنگ دوم، و خصومت با دولت ملی مصدق چه مستقیم و چه توسط حزب توده دست آموزش، تایید و همراهی با کودتای ننگین 28 مرداد، ندادن یازده تن طلای بدهی خود به دولت ملی مصدق و دادن آن به کودتا چیان جانشین مصدق و در همین اواخر پایمال کردن حقوق ایران در دریای مازندران و رای دادن به تحریم های بین المللی علیه ایران شمه ای از برخورد های روسیه با ایران است. با این اوصاف چگونه ایران میتواند با روسیه اتحاد استراتژیک داشته و پایگاه نظامی خود را در اختیار آن دولت بگذارد؟ این حرکت نه تنها کاملا مغایر با شعار « نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی است بلکه با منافع و حاکمیت ملی ایران نا همخوان و با نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی در تضاد میباشد.

ملت رنجدیده ایران پس از انقلاب، یک جنگ 8 ساله را با آن همه خسارات جانی و مالی پشت سر گذاشته و سپس در نتیجه سوء سیاست ها گرفتار تحریم های ویرانگر گردیده و اکنون با توافق نامه برجام امیدوار گشته که از نابسامانی های اقتصادی، فقر و بیکاری و گرانی و فضای به شدت بسته سیاسی رهایی یابد و در صلح و آرامش به ساختن جامعه خود بپردازد .

سوء سیاست های تازه با عواقب نا معلوم را بر گرده این ملت بار نکنید.

نهم شهریور ماه 1395

تهـران – جبـهه ملـی ایـران

[divider]