دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

خسارات سیل های اخیرنتیجه اقدامات غیر علمی و کارشناسی نشده و سوء مدیریت کشور

 

پدیده ای به نام “مانسون تابستانی” که ازاختلاف دمای خشکی با آب و هوای اقیانوسی همسایه یعنی اقیانوس هند ایجاد می‌شود سامانه بارشی پرفشاری ایجاد می‌کند که  تابستان امسال بیش از 20 استان ایران بویژه نواحی جنوبی ومرکزی کشور را درگیر کرد.کشورهایی که با این پدیده آشنا هستند و ازحکومت‌های دلسوز و مردمی و دارای برنامه برخوردارند، از بارش های سنگین آن در جهت ذخیره منابع آبی زیر زمینی و اقتصاد خود بویژه بخش کشاورزی استفاده می‌کنند که نمونه مشهور آن توسعه کشت برنج وچای در شبه قاره هند است.

ایران برخی سال‌ها درمعرض نفوذ این جبهه هوایی پرفشار قرار می‌گیرد و حکومت جمهوری اسلامی به طور کلی هیج نوع سیاستی در برابر این بارش‌ها وبه طور کلی مدیریت مناسب منابع آبی ندارد. به همین دلیل علاوه بر تجربه طولانی دوره‌های خشکسالی با پدیده تخلیه منابع آبی روبرو هستیم ودر کنار این مدیریت نادرست برداشت بی‌رویه منابع آبی، با تخریب‌های متعدد مسیل‌ها ومحیط طبیعی و ساخت و سازهای نادرست هم به جهت قطع مسیر مسیل‌ها و هم عدم رعایت استحکام سازه ای روبرو هستیم.که ضایعات جبران ناپذیر جانی و مالی برای هموطنانمان در بر دارد. متاسفانه لایروبی رودخانه‌های فصلی هم به فراموشی سپرده شده و این درحالی است که این رودخانه‌ها ونهرها در جریان بارش‌های مختلف و یا استفاده نادرست در هدایت فاضلاب با انسداد روبرو شده اند و هنگام بارش‌های سیل‌آسا، قادر به هدایت جریان سیلاب نیستند. بارش‌های تابستانی سال 1401 خسارت‌های عمده جانی و مالی برجای گذاشت. بر اساس اخرین آمار رسمی حدود 70 نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند و تعداد زیادی نیز مفقود شده اند که آمار روشنی در مورد آن‌ها وجود ندارد. به احتمال زیاد جزو کسانی هستند که جان خود را از دست داده اند. همچنین وزارت جهاد کشاورزی حداقل 10 هزار میلیارد تومان خسارت به بخش کشاورزی برآورد کرده است. حدود 20 هزار واحد مسکونی خسارت دیده و برخی مناطق گردشگری و بافت‌های تاریخی نیز آسیب دیده است.

هنوز رقم دقیق وجامعی از میزان خسارت ها ارائه نشده ، اما آنچه که روشن است این ارقام حداقلی و به قیمت‌های روز است. با توجه به فقدان سیستم تخصیص سریع جبران‌های هزینه ای به آسیب دیدگان وتورم پرشتاب موجود در اقتصاد، ارزش این خسارت‌ها مرتبا در حال افزایش و در صورت تاخیر در پرداخت ها و بافرض تخصیص، قدرت جبرانی آن ها به سرعت کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر آسیب دیدگان با محدودیت‌های مالی شدید تری نیز روبرو خواهند گردید. تجارب قبلی نیز از عدم تخصیص به موقع و تحمیل هزینه جبران خسارت‌ها به مردم حکایت دارد. این در حالی است که جبران این خسارت ها از محل صندوق بیمه همگانی و پرداختی مردم برروی قبوض برق صورت می‌گیرد. البته مواردی  از خسارت‌ها مانند خسارت خودروها در صورتیکه پوشش بدنه حوادث طبیعی نداشته باشند از شمول این موارد خارج می‌شود. نکته مهم اینکه مقایسه خسارت وارد شده با اعتبارات عمرانی سال 1401 حداقل رقمی حدود 10 درصد اعتبارات عمرانی را در برمی‌گیرد. البته می‌توان این رقم را تا حدود 20 درصد هم در نظر گرفت. البته سابقه تخصیص واقعی اعتبارات عمرانی بسیار کمتر از مبالغ مصوب است.

به عبارت دیگر میزان خسارت سیل  را با سهمی بزرگتر نسبت به اعتبارات عمرانی باید در نظر گرفت. همچنین مقایسه دیگر بودجه  112 هزار میلیاردی بخش کشاورزی است که خسارت برآوردی اولیه نزدیک 10 درصد این رقم است. اعتبارات صندوق بیمه همگانی نیز حدود 68 میلیارد تومان است که  حداقل برآورد خسارت 20 درصد اعتبارات این صندوق را پوشش خواهد داد. بدیهی است در طول سال خسارت های متعدد دیگری ایجاد شده و می‌شود که در عمل صندوق را با کسری منابع مواجه می کند. مقایسه‌های موجود نشان می‌دهد که کشور به دلیل فقدان زیر ساخت‌های مناسب وتخریب بلند مدت منابع طبیعی تنها در عرض چند ساعت ویا چند روز مواجه با چه خسارت‌هایی می‌شود. ابعاد این خسارت‌ها به دلیل تاخیرهای متعدد که اقدامات جبرانی، خسارت‌های مضاعفی را نیز در پی دارد. به طور مثال بازگشت روستاها به چرخه تولید ویا بازار نهاده‌ها و سایر امور مرتبط را با دشواری روبرو می‌کند. خسارت دفعی سیل با خسارت تاخیر در جبران معمولا همراه است ومی‌توان شاهد  اختلالات زنجیره تولید در دوره زراعی بعدی باشیم. با توجه به هشدارهای متعدد در زمینه ورود سامانه‌های بارشی جدید تا پایان مرداد ماه، احتمال افزایش خسارت ها نیز وجود دارد. با اینحال آنچه اهمیت دارد علاوه بر رعایت استانداردهای ساخت وساز درهمه مستحدثات از جمله بناهای مسکونی، راه‌ها، پل‌ها وسدهای خاکی و… ضرورت آزاد سازی مسیر رودخانه‌ها و انهار به علاوه طرح‌های آبخوان داری به شدت احساس می‌شود. اگر سیاست روشنی در این موارد دنبال شود بارش‌های مانسون تابستانی ، حجم مناسبی آب وارد مخازن سطحی وزیر سطحی کشور خواهد کرد و دستکم از کویری شدن بیشتر جلوگیری خواهد نمود.سیل اخیر، چهره تخریب بی‌حساب و کارشناسی نشده طبیعت را عریان کرد و نشان داد خشکسالی و از بین بردن پوشش گیاهی، باران چند میلیمتری را چگونه به تهدید تبدیل می‌کند.

جبهه ملی ایران سنگین شدن این خسارات را ناشی از بی برنامگی و سوء مدیریت و ناتوان حکومت در امداد رسانی به مردم می‌داند. ما به خانواده هایی که عزیزان خود را در جریان این سیل ها از دست داده اند، صمیمانه تسلیت می‌گوییم و  با هموطنان شریفی که در اثر بروز این حوادث اسفبار خانه و کاشانه و کشتزارشان از بین رفته عمیقا اظهار همدردی می کنیم. جبران این خسارات جانی به هیچ صورتی ممکن و میسر نیست. اما ما از مسئولان حکومتی می‌خواهیم که اندکی از بذل وبخشش‌های بیهوده خود که دور ازمنافع ملی است کاسته، و حداقل هرچه زود ترخسارات مالی وارد شده به هموطنان سیل زده را جبران نمایند.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

شانزدهم مردادماه 1401 خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

هفتاد سال پس از قیام ملی سی ام تیر باز هم با استبداد روبرو هستیم

 

در روز سی ام تیر 1331 ملت ایران برای دفاع از آزادی و حاکمیت ملی و استقلال و در حمایت از رهبر جنبش استقلال طلبانه و آزادیخواهانه ملت ایران،دکتر محمد مصدق،پای به عرصه قیامی ملی و تاریخی گذاشت.ملت با نثار خون خود موجب تداوم نهضت ملی ایران گردید.سی ام تیر نقطه عطفی تاریخی در حیات سیاسی کشور ما و حاوی درس هایی آموختنی و عبرت آموز از غیرت و شجاعت ملت ماست.

جبهه ملی ایران روز 30 تیر 1331 را برای مقابله با استبداد وابسته و حمایت از مصدق اعتصاب عمومی اعلام کرد و از مردم فراخوان نمود که به پشتیبانی از مصدق برخیزند.بدین سان قیام خونین سی ام تیر با تعداد زیادی کشته و مجروح رقم خورد.عصر همان روز دولت 5 روزه قوام السلطنه ساقط شد و مصدق با خواست و اراده ملت بر اریکه قدرت بازگشت.گرچه توطئه ها متوقف نگردید و سرانجام یک سال و اندی بعد کودتای بیگانه ساخته 28 مرداد 32 به حاکمیت ملی و آزادی و استقلال در ایران پایان داد

جای بسی دریغ و تاسف است، که پس از گذشت هفتاد سال از سرکوب خونبار استبدادی سی ام تیر ماه، همچنان جامعه ی ایران شاهد استبداد و دیکتاتوری و تشدید موج سرکوب دگراندیشان آزادیخواه و فرهیخته ای است، که در مسیری مدنی، مشفقانه با انگیزه ای میهن گرایانه و آزادیخواهانه زبان به نقد و اعتراض گشوده و در برابر فجایع اجتماعی سکوت پیشه نساخته اند. در روزهای اخیر از یکسوی پژوهشگری چون دکتر سعید مدنی، جامعه شناس دردمندی که پیوسته دغدغه عدالت اجتماعی را داشته و اعتلای ایران را در آرمان های دکتر محمد مصدق بازجسته است، بازداشت می شود، از دیگرسوی کوشندگان صدیق عرصه ی حقوق بشری و تلاشگران شریف مدنی و نیز صنفی از جمله نرگس محمدی، مصطفی تاج زاده، کیوان صمیمی، محمد حبیبی، و رضا شهابی ونیز هنرمندانی چون جعفر پناهی، محمد رسول‌اف و مصطفی آ‌ل‌احمد به بند و زندان گرفتار می آیند. شماری از مادران دادخواه و بازنشستگان و فعالان کارگری، صنف معلمان و بازنشستگان نیز از این موج تعدی در امان نمانده اند و به جای پاسخ منطقی و رسیدگی به ظلمی که بر آنان رواداشته شده است، دستگیر و زندانی شده اند. گروهی از حقوقدانان و وکلا چون آرش کیخسروی به احکام سنگین قضایی محکوم می گردند. این در حالی است که پرونده های کلان اقتصادی و امنیتی و جاسوسی که تهدیدی ملی از سوی کشورهای بیگانه است ، همچنان گشوده مانده و در هاله ای از ابهام است، اما فرزندان پاک نهاد این کهن بوم وبر محبوس می شوند. جبهه ملی ایران همنوا با آحاد ملت ایران خواهان پایان دادن به نقض موازین حقوق بشری و آزادسازی همه زندانیان سیاسی و تشکیل محاکم عادلانه برای ناقضان حقوق مدنی و منافع ملی است. بی گمان یکی از بزرگترین درس های قیام ملی سی ام تیرماه آن است، که تنها با استقرار قانونی دموکراتیک در پرتو گفتمانی مبتنی بر موازین حقوق بشری منافع ملی ایران در برابر قدرت های متعدی و مداخله گر حفظ می شود. و کشتی طوفان زده این مرز و بوم به ساحل امن رهنمون می گردد.

تهران سی ام تیر ماه 1401

  هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران

 

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

خجسته باد 29 اردیبهشت زادروز دکتر محمد مصدق- روز ملی پاسداشت استقلال و آزادی

 

 

یکصد و سی و نه سال پیش رادمردی در خاک پاک ایران‌زمین پای به عرصه وجود گذاشت، که در طول زندگی پرافتخارش توانست با تکیه بر دو اصل مهم و اساسی «استقلال» و «آزادی» تاریخ این کشور را متحول سازد. او به همگان ثابت کرد که دو اصل استقلال و آزادی نه تنها جدایی‌ناپذیرند که دموکراسی و حاکمیت ملی تنها در گرو تحقق این دو اصل حیاتی برپا می‌شود.

او در برهه‌ای از تاریخ، بنای استقلال را چنان در نظام سیاسی کشور استوار کرد، که تمام آحاد جامعه ایران، در سایه بنای مستحکم استقلال، توانستند قطع شدن دست‌های مداخله‌گر قدرت‌های بیگانه را به عیان ببینند و ثمرات استقلال را لمس نموده و اصل استقلال را باور کنند. او تنها نخست‌وزیری در تاریخ مشروطیت ایران بود که آرمان‌های پایمال شده نهضت مشروطه را تداوم بخشید و بر این باور بود که استقلال ایران زمانی تضمین خواهد شد که اولا استقلال واقعی قوای سه‌گانه نهادینه شود، و ثانیا قدرت‌های خارجی نتوانند از طریق سلطه‌ی عوامل داخلی‌شان، استیلای خود را تحمیل کنند. از همین جهت اجرای صحیح قانون اساسی و مشروط و محدود کردن پادشاه غیرمسئول را واجب و ضروری می‌دانست. او قانون ‌اساسی مشروطه را خون‌بهای شهدای راه آزادی و میثاق ملی می‌دانست. اما چنین امری دلیل بر این نمی‌شد که او قانون ‌اساسی را تغییر ناپذیر بداند و هر آینه در صدد اصلاح قانون اساسی، حتی دردوران نخست‌وزیری بود. لوایح به جای مانده از او برگ‌های زرینی در جهت حفظ و صیانت از حقوق اساسی ملت است که تأمین کننده استقلال و حاکمیت ملی است. سیاست موازنه منفی او بر این ایده استوار بود که نه تنها نباید هیچ قدرتی امکان مداخله در نظام سیاسی و اقتصادی کشور را داشته باشد، بلکه ماجراجویی در مناسبات قدرت‌های خارجی را نیز، زمینه‌ساز دست‌اندازی آن‌ها، در سیاست و اقتصاد داخلی می‌دانست. او بر این باور بود که رشد و نمو نهال آزادی تنها و تنها در گرو استقرار استقلال ملی است. جامعه‌ای که استقلال ندارد و چشم به غرب و شرق دوخته است و مناسبات جهانی تعیین کننده سیاست و اقتصادش است، قطعاً نمی‌تواند آزادی داشته باشد. و مداخله قدرت‌ها در سیاست کلان کشوری، زمینه سلطه و دیکتاتوری را در کشور فراهم  می‌کند و لاجرم جامعه از وجود آزادی محروم می شود .

او گفته بود:‌ «ملت ایران طالب استقلال است و آن را به هیچ قیمتی از دست نمی‌دهد. ملت ایران می‌خواهد خارجی از این مملکت برود و در امور مطلقاً دخالت نکند و انتظار دارد لفظاً و معناً استقلال ما را محترم بشمارد.» وی در عین حال اعتقاد داشت «هیچ ملتی در زیر سایه حکومت استبدادی به جایی نرسیده است.» او اعتلا و پیشرفت و ترقی کشور را تنها در لوای آزادی و استقلال میسر می‌دانست و هیچ نیرویی را بالاتر از اراده ملت نمی‌‌شناخت. او کسی جز دکتر محمد مصدق نیست.

دکتر محمد مصدق تنها یک شخصیت تاریخی نیست. بلکه او الگویی برای امروز میهن ماست و ما بیش از هر دوره‌ای به رهنمودهای تاریخی وی نیازمندیم. در جهانی که قدرت‌های شرقی و غربی بیش از هر زمان دیگر گستره سلطه‌ی  خود را مبتنی بر استیلا بر کشورهای عقب نگه‌داشته شده می‌دانند و هیأت حاکمه جمهوری اسلامی هم، همواره یا در حال سازش با یک ابرقدرت و یا باج‌دهی به طرف دیگر است، تنها تاسی به الگوی دکتر مصدق بیش از هر دوره‌ای برای حفظ و تامین حقوق و منافع ملی ایران ضروری می‌باشد. اکنون که سلطه روسیه بر کشور ما برای همگان واضح گردیده و برنامه‌هایی که چین برای میهن ما تدارک دیده آشکار شده و همزمان تحمیلات قدرت‌های غربی در وین از هر گوشه رخ می‌نماید، جای خالی سیاست مستقل ایرانی و سیاست موازنه منفی دکتر مصدق بیش از همیشه احساس می‌شود.

جبهه ملی ایران به عنوان خانه سیاسی دکتر مصدق که از پنج سال پیش سالروز تولد وی را به عنوان روز ملی پاسداشت استقلال و آزادی نام‌گذاری کرد، اکنون در آستانه این روز، موکدا اعلام می‌نماید که ملت ایران برای کسب سعادت و رفاه و سربلندی در جامعه جهانی راهی به جز تمسک جستن به راه مصدق یعنی راه استقلال و آزادی ندارد. و بنابراین در این برهه از زمان راه ما عدم مداخله در انتخابات دور از موازین آزادی، درخواست آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور و تلاش برای برقراری آزادی‌های اولیه مانند آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی مطبوعات و رسانه‌ها و آزادی انتخابات و درخواست برای تاسیس یک مجلس واقعی جهت بازنگری و اصلاح  قانون اساسی و اتخاذ سیاست مستقل ایرانی در مقابل تمام قدرت‌ها با داشتن روابط احترام‌آمیز و متعارف با تمام آنان و در عین حال سلطه ناپذیری و باج ندادن به قدرت‌های بیگانه مسیر و نقشه‌ی راه حرکت ماست.

 

شورای مرکزی جبهه ملی ایران

تهران – ۲9 اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشیدی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه

نام و یاد مهندس هوشنگ خیراندیش را گرامی میداریم

مهندس خیراندیش

هفدهم اردیبهشت 1400 مصادف با اولین سالروز در گذشت مهندس هوشنگ خیراندیش ، پیرو صدیق راه مصدق بزرگ و عضو شورای مرکزی و هیات رهبری-اجرائی جبهه ملی ایران است . او انسانی فرهیخته ، شریف ، نیک اندیش و در بیان نظر وعقاید صریح و قاطع بود .

با تاسف بسیار ، در حال حاضر ، شرایط مصیبت بار این ایام ، امکان بر پایی بزرگداشتی در خور برای آن شخصیت ملی و وطن خواه را به ما نمی دهد . اما یقینا نام و یاد او در صفحه اسامی تلاش گران سازمان جبهه ملی ایران فراموش نا شدنی خواهد بود . ما در این اولین سالروز درگذشت ، یاد  او را گرامی می داریم و به همسر وفرزندان گرانقدرش ادای احترام می نماییم .

تهران 17 اردیبهشت ماه 1400

 هیات رهبری-اجرائی جبهه ملی ایران

دسته‌ها
كتابخانه الكترونيك

پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد – خاطرات  قاسم لباسچی ، از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران

پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد

مصاحبه با  :قاسم لباسچی

عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

از رهبران جامعه بازرگان و اصناف و پیشه وران

مصاحبه کننده:  حبیب لاجوردی

فایل دانلود :Abolghasem_Lebaschi

دسته‌ها
گفت‌وگو

دکتر موسویان : مصدق هیچگاه به مردم دروغ نگفت.


مصاحبه دکتر موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران با ماهنامه چراغ روشن ماهنامه چراغ روشن شماره 10-11

بهمن و اسفند 1399

 

دکتر سید حسین موسویان، زاده اسفند ماه ١۳٢۰ ،در حال حاضر رهبر جبهه ملی ایران است.وی از پزشکان متخصص داخلی است که مبارزات خود را از سال ۱۳۳۷و با شرکت و دستگیری در اعتصاب دانش آموزی ٢۰دی ماه در اعتراض به مصوبه دکتر مهران، در شورای عالی فرهنگ، وتحمل حبس آغاز می کند وپس از شروع فعالیت های جبهه ملی ایران، به عنوان نماینده دانشجویان دانشکده پزشکی در دورههای مختلف در سازمان دانشجویی جبهه ملی فعالیت مینماید که منجر به دستگیریهای متعدد او در طی سالهای حضورش در جبهه ملی دوم گردید. اوتا انتهای دوره پهلوی دوم ۹ بار دستگیر میگردد. سید حسین موسویان در سال ١۳٥۶و با آغاز فعالیت دوباره جبهه ملی به عنوان هیئت اجرایی و شورای مرکزی جبهه ملی ایران مشغول گردیده و پس از پیروزی انقالب و آغاز فعالیتهای کلوپ جبهه ملی،به عنوان مسئول سازمان های جبهه ملی و تشکیالت فعالیت مینماید. در کنار «مهدی آذر و اصغر پارسا»، مسئولیت اداره پیام جبهه ملی را عهده دارمی شود.به مناسبت سالگرد شادروان دکتر محمد مصدق و همچنین ۲۹ اسفند ماه، سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران، گفتوگویی با وی انجام دادیم.

زهرا ترابی-روزنامه نگار

حاکمیت ملت در دوران زمامداری دکتر مصدق در چه جایگاهی قرار داشت؟

میتوان گفت که در دوران زمامداری دکتر مصدق، حاکمیت ملی تا حدود زیادی در ایران تحقق یافته بود. او نخست وزیری بود که با حمایت و پشتیبانی ملت ایران با وجود خواسته هیات حاکمه وابسته و با وجود تمایل قدرتهای بیگانه به آنان تحمیل شد. او در سال ۱۳٢۸،برای ورود به مجلس شانزدهم سازمان جبهه ملی ایران را تاسیس کرد وتالش پیگیر و طاقت فرسایی را دنبال نمود.در همان مجلس بود که قانون ملی کردن نفت را در جوی هیجان انگیز با تایید همه جانبه ملت ایران به تصویب نهایی رسانید. او ملی کردن نفت را به منظور تحقق حاکمیت ملی و قطع کردن دست استعمار انگلیس از منابع ایران و پایان دادن به دخالتهای آن دولت در کلیه شئون این کشور مدنظر داشت. اما پس از تصویب شدن قانون ملی کردن نفت،هیات حاکمه و قدرت های بیگانه مسلط بر کشور، در صدد بر آمدند تا قانون ملی کردن نفت را به نحوی دور بزنند وآن را بی اعتبار کنند. برنامه یک ترفند یا یک نیرنگ را به اجرا گذاشتند.به این شکل که یک نماینده وابسته به دربار و متمایل به سیاست انگلیس، به نام »جمال امامی«،در صحن علنی مجلس به دکتر مصدق پیشنهاد کرد که»آقای دکتر مصدق، حاال که قانون ملی کردن نفت به تصویب رسیده، شما نخست وزیری را قبول کنید و این قانون را اجراء کنید.« این پیشنهاد به این مناسبت به دکتر مصدق داده میشد که او آن را مانند موارد مکرر قبلی رد کند و آنها کاندیدای مورد نظرشان یعنی»سید ضیاء الدین طباطبایی«را که در همان موقع در دربار ودر نزد شاه و منتظر نتیجه آن ترفند بود؛ به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کنند و او کسی بود که باید قانون ملی کردن نفت را بی اثر میساخت، تا غارت نفت توسط کمپانی انگلیسی بتواند ادامه یابد. دراینجا بود که دکتر مصدق با آگاهی از تمام این توطئه ها در مجلس ایستاد و گفت:»مسئولیت را میپذیرم« و دولت ملی را تشکیل داد و در مدتی کمتر از دو ماه دست شرکت انگلیسی غاصب نفت، کوتاه شد. دکتر مصدق عالوه بر اجرای کار بزرگ ملی کردن نفت، گامهای بلندی در راه توسعه و پیشرفت ایران برداشت که برخی از اقدامات او عبارتند از: تحقق آزادیهای اولیه ملت ایران مانند آزادی احزاب، آزادی تشکیل سندیکاها و اتحادیهها، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و تظاهرات و در حقیقت اجرایی کردن اعالمیه جهانی حقوق بشر. مصدق شیالت را ملی کرد وامکان ماهیگیری ایرانیان در دریای مازندران را که تا آن موقع در انحصار شوروی بود فراهم نمود. لوله کشی آب شهرها، اجرای قانون استقالل دانشگاه،اجرای قانون تشکیل کانون مستقل وکالی دادگستری، ارائه بیالن اقتصادی مثبت برای کشور بدون فروش نفت، تاسیس سازمان تامین اجتماعی به منظور حمایت از کارگران، تخصیص پنج درصد از در آمد شهرداریها برای ساختن مدرسه و ده ها اقدام مفید دیگر.

 – با ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ،ایران در چه جایگاهی قرار داشت؟

جایگاه ایران قبل از ملی کردن نفت جایگاه کشوری بود که شرکت نفت انگلیس و ایران، براساس امتیازی که مظفرالدین شاه قاجار به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی واگذار کرده بود، مانند یک دولت نا پیدا در کلیه شئون سیاسی و اقتصادی کشور ما مداخله داشت. برای کشور ما نخست وزیر و کابینه و نماینده مجلس تعیین میکرد و در حقیقت استقالل ایران را پایمال کرده و از بین برده بود.

به نظر شما آیا می توان دکتر مصدق را مبتکر) دموکراسی ویژه ایرانی) دانست؟

انقالب مشروطیت در سال١٢۸٥،به منظور برقراری دموکراسی و حاکمیت ملی توسط ملت ایران صورت گرفت ولی متاسفانه قانون اساسی مشروطیت تحقق پیدا نکرد و در بوته فراموشی قرارگرفت و حقوق و آزادیهای ملت ایران نادیده گرفته شد. دکترمصدق با رفتار و عملکرد خود درسی از دموکراسی را در معرض دید ملت ایران و جهانیان قرار داد. اولین بخشنامه او در مقام نخست وزیری به شهربانی کل کشور مبنی بر اینکه در مطبوعات کشور، هرکس و هر چه که درباره نخست وزیر نوشته باشد،نباید مورد تعرض قرار بگیرد، شروع اقدامات دموکراتیک او در زمینه آزادی مطبوعات بود.

اگر قرار باشه به خصائص اخالقی دکتر مصدق اشاره کنیم، چه خصوصیاتی برجسته است؟

دکتر مصدق شخصیتی راستگو و نسبت به مردم صادق بود. هیچگاه به مردم دروغ نگفت و به آنان وعده بی مورد نداد. به آزادی و استقالل باور داشت. او درستکار و پاکدست بود و هرگز اجازه شکل گرفتن فساد مالی در حوزه مدیریت خود و امکان سوء استفاده از خزانه ملت را به احدی نداد . او درموارد دفاع از منافع ملی هرگز به منافع شخصی خود اعتنایی نداشت.

 – آیا هنوز «دکتر مصدق » نیاز کنونی جامعه ما است؟

آری کلمه «دکتر مصدق » برای پیروان آن بزرگ مرد تاریخ ،تنها نام یک شخصیت وطن خواه و خادم ملت ایران که ٥۴ سال قبل درگذشته است، نیست. بلکه نام«دکتر مصدق » برای پیروانش نام یک مکتب و یک روش ویک الگوست که هم اکنون هم میتواند برای اعتال و پیشرفت ایران سرمشق باشد. این طرز تفکر با آزادی و حاکمیت ملی، استقالل و سیاست خارجی مستقل ایرانی، عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت شناخته می شود

چرا به نظر شما پیش و بعد از انقالب همواره سعی داشتند نام و یاد مصدق را حذف کنند؟

چه پیش از انقالب و در زمان رژیم سابق و چه بعد از انقالب در دوران جمهوری اسالمی،کسانی که با طرزتفکر مصدق یعنی آزادی و حاکمیت ملی و استقالل، همراه با راستگویی و درستکاری و پاک دستی زاویه داشتند، درصدد حذف نام مصدق بر آمدند .اما این طرز تفکر حذف شدنی نیست و هر روز که میگذرد نسل جوان و آگاه جامعه را بیشتر به طرف خود جذب می کند. –

 به نظر شما اگر دکتر مصدق امروز در قید حیات بودند، چه راهکاری را برای برون رفت از شرایط فعلی کشور ارائه می داد؟

گر امروز مصدق در قید حیات بود؛ تصور من این است که او برای برون رفت از شرایط بحرانی کشور پیشنهاد میکرد که در وهله اول به آزادی های اولیه ملت ایران مانند آزادی بیان،آزادی مطبوعات،آزادی احزاب و اجتماعات وآزادی انتخابات احترام گذاشته شود.
صرف نظر از رعایت آزادی ها وآزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور، او به استقالل مملکت تاکید مینمود، به این معنی که می گفت:» ایران باید با تمام قدرتها و تمام جامعه جهانی با دوستی و احترام متقابل برخورد نماید، نه تحت نفوذ و سلطه هیچ قدرتی باشد و نه با هیچ قدرت و دولتی بی جهت خصومت بورزد.« دکتر مصدق توصیه میکرد که از دخالت در کشورهای همسایه و صرف هزینه در این مداخالت باید خودداری شود.
دکتر مصدق به یقین به تولید داخلی توجه ویژه نشان می داد و اصرار می داشت که تولید داخلی افزایش یافته و از ورود کاالهای غیرضروری جلوگیری شود. او به بازنگری قانون اساسی و اصالح ساختار قدرت تاکید می نمود .

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران سندها و مدرك‌ها كتابخانه الكترونيك

تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد-خاطرات  دکتر نصرت الله امینی ، از اعضای جبهه ملی ایران

تاریخ شفاهی ایران دانشگاه  هاروارد

مصاحبه با نصرت الله امینی

شهردار تهران در دولت ملی دکتر مصدق

وکیل شخصی دکتر محمد مصدق

مصاحبه کننده:  ضیاء صدقی

فایل دانلود :نصرت الله امینی

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران برجسته ترین ها كتابخانه الكترونيك

سخنرانی استاد ادیب برومند در 14 اسفند 1378 به مناسبت سالروز درگذشت بزرگ‌مرد تاریخ ایران دکتر محمد مصدق – احمدآباد

با یاد استاد ادیب برومند رهبر فقید جبهه ملی ایران

هموطنان شرافتمند، جوانان آزاده و امیدبخش ایران

درود بر شما زنان و مردان حق‌گزار که امروز همچون سال‌های پیش به احمدآباد آمده‌اید تا آرامگاه یک ایرانی شرافتمند و یک انسان بزرگ یعنی روانشاد دکتر محمد مصدق رهبر جبهه ملی ایران را گلباران کنید و برای شادی روحش فاتحه‌خوانی نمایید.

سلام بر شما که گرامیداشت خدمتگزاران واقعی و یکدل را از یاد نمی‌برید و به اصالت و اخلاص آنان در راستی و درستی و خدمت به ایران عزیز ارج می‌نهید و صحه می‌گذارید.

درود به شهیدان جنگ ایران و عراق که در راه حفظ تمامیت میهن گرامی جان سپردند و گوی افتخار از میدان زندگی به در بردند.

دکتر مصدق کیست که سال‌هاست نام و آوازه‌اش در فضای سیاست طنین‌انداز است و کتاب‌ها به نامش منتشر می‌گردد؟

دکتر مصدق تکسوار دلیری بود که از میان گرد و غبارِ برخاسته از تاخت و تاز سواران قرون و اعصاری ایران، برای پاسداری وطن سر به‌درآورد و به میدان تاخت تا بار دیگر نشان دهد که ایرانی در برابر تجاوز و تعدی بیگانگان و استعمار و استبداد قد برمی‌فرازد و با مشت آهنین متجاوزان را به سختی در تنگنای شکست می‌اندازد.

او به یاری خدا و با اراده‌ی پولادین و پشتیبانی بی‌دریغ ملت، نهضت ملی کردن صنعت نفت را رهبری کرد و ملتی را که در کمال نیازمندی، منابع ثروتش دستخوش چپاول بیگانگان بود از فقر و فاقه نجات بخشید و نتیجه‌ی این اقدام بزرگ بود که بهره‌اش عاید کشورهای نفت‌خیز و استعمارزده‌ی آسیا و آفریقا هم گردید؛ او با طرد شرکت نفت انگلیس نه تنها نفوذ اقتصادی «بریتانیا» را در کشور برانداخت بلکه به سلطه سیاسی او نیز خاتمه داد و گفت: «ما دیگر حاضر نیستیم این پایگاه سیاست استعماری را در کشور خود باقی گذاریم.» هرکس ادعای مخالفت با امپریالیزم را دارد اگر در قول خود صادق است باید مصدق را تصدیق کند و او را گرامی شمارد. چنانکه فی‌المثل ما «گاندی» و «نهرو» و «لومومبا» را تحسین می‌کنیم و عزیز می‌داریم و این لازمه همفکری و هم‌عقیدتی‌ست. پس از دفع و رفع شرکت نفت به وسیله‌ی این بزرگمرد لازم است گفته شود که دادن هر امتیازی از بابت نفت به شرکت‌های خارجی، چنانچه منطبق با قانون ملی شدن صنعت نفت نباشد از نظر ملت مردود و از لحاظ حقوقی منسوخ خواهد بود و جای سؤال است که چرا متن قراردادهایی که این روزها درباره نفت و گاز بسته می‌شود برای آگاهی عموم منتشر نمی‌گردد.

محبوبیت مصدق از آن جهت بود که به اصالت حق و قانون و اهمیت آزادی معتقد و به حاکمیت ملی و مردمسالاری سخت پایبند بود و نسبت به احزاب و مطبوعات آزاد علاقه داشت؛ هرگونه توهینی را درباره‌ی خود از سوی روزنامه‌ها و مجله‌ها تحمل می‌کرد و هیچ‌گاه در برابر آن واکنشی نشان نمی‌داد. او از ستایش و چاپلوسی بیزار بود؛ چنان‌که اجازه نداد مجسمه‌اش را بریزند یا عکس و تصویرش را بر در و دیوار بیآویزند.

ما با بزرگداشت مصدق می‌خواهیم به جوانان مملکت الگو و معیار درستکاری و وطن‌خواهی بدهیم تا بدانند حقوق خدمتگزاران میهن پامال اغراض نخواهد شد و نور خورشید را به گل نتوان اندود.

ما از گرامیداشت مصدق قصد بت تراشی نداریم زیرا او خصلت بت شکنی داشت و بت شکن راستین خود نباید بت بشود. ما مصدق را عاری از نقص و مبرّا از خطا نمی‌دانیم اما می‌دانیم که حاصل‌جمع گفتار و رفتار و عملکردش او را در تاریخ سیاسی معاصر نماد یک پیشوای ملی قرار داده و این سکّه در دنیا به نام او ضرب شده است.

 

او یک ایرانی اصیل و مسلمان راستگو بود که جز به حفظ مصالح مردم نمی‌اندیشید و همچون پیشوایش حضرت علی علیه‌السلام از اسراف در بیت‌المال جداً پرهیز داشت و در هزینه‌های دولتی گاهی از صرف مال خود دریغ  نمی‌کرد.

اینک جبهه ملی که خاستگاه افکار و اهداف مصدق و پرچمدار ملی کردن صنعت نفت بوده، دنبال‌کننده نظریات و آمال ملی وی در انطباق با مقتضیات زمان است. جبهه می‌داند که امروز در دنیا چه می‌گذرد و جهان امروز چه مقتضیاتی دارد و غافل نیست که سیاست نامنطبق با اوضاع و احوال زمان چه زیان‌هایی در بردارد و واقعیت‌های زمانی را در به کرسی نشاندن افکار و مقاصد نمی‌توان نادیده گرفت.

جبهه ملی حکومت را از آن ملت می‌داند و جز با اراده‌ی ملی هیچ‌گونه حکومتی را به رسمیت نمی‌شناسد و مشروعیت هر حاکمیتی را موکول به تأیید ملت می‌شمارد.

ما اشتراک در سرنوشت و مقررات ملت را مستلزم وجود تشکل‌های صنفی، دانشجویی، سندیکاهای کارگری، کانون‌های فرهنگی، شوراها و نهادهای مدنی و اجرای تام و تمام قانون می‌دانیم. نسبت به حال و آینده‌ی جوانان کشور معتقد به ایجاد تسهیلاتی تأمین کننده برای رفاه و آسایش آنان هستیم. به جوانان مملکت که مایه‌ی امیدواری آینده هستند باید میدان داد تا نیرو و فکر و توان خود را با خیال آسوده به کار اندازند و ریشه‌ی زبونی و نیاز و سرگشتگی را خشک سازند. تأمین استقلال دانشگاه و رسیدگی به احوال دانشجویان از اهمّ کار هاست. ما انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را به طور مستقیم حق ملت می‌شماریم و هرگونه نظارت قیم‌مآبانه را در سلب آزادی انتخاب که حق مردم است، به هیچ روی نمی‌پذیرم؛ پیرایش قانون اساسی را نیز از تضادها و کاستی‌ها طلب می‌کنیم.

صحت و درستی آنچه را سال‌های متمادی جبهه‌ی ملی برای اتخاذ روش‌های صحیح به منظور حفظ و صیانت حقوق ملت و سربلندی کشور گفته و نوشته است اکنون به ثبوت رسیده و روشن‌فکران این زمان همان را می‌گویند و همان را درست می‌خوانند. و انتخابات دوره ی ششم مجلس گواه صادق بر این مدعاست.

احتراز از خشونت‌گرایی و استبداد و طرد قدرت‌های جنبی و آشوب‌طلب و فشار که باعث آزارمندی و ایجاد بی‌نظمی می‌شود و موجب بیزاری و تنفّر جامعه می‌باشد و نیز اجرای بی چون و چرای قانون و پاکسازی ادارات، خاصه دادگستری، از فساد و دست‌نشاندگی و احترام به اقتدار قوه قضاییه و قوه مجریه مورد تأکید ماست.

توسعه‌ی سیاسی، که مستلزم همگامی با توسعه‌ی اقتصادی‌ست و همچنین جلوگیری از تورم و فراهم آوردن موجبات رفاه و معاش مردم است، باید سرلوحه‌ی اصلاحات قرار گیرد. مدعیان اصلاح طلبی باید حسابرسی به ثروت‌های بادآورده‌ی عناصر وابسته به حاکمیت و رفع اختلاف بسیار فاحش طبقاتی و چپاول‌گری در نهادها و مؤسسات دولتی و نیمه‌دولتی را جزء مهم‌ترین وظایف خود بدانند و در ایفای این وظیفه کوتاهی نورزند.

دولت باید درباره‌ی پیگیری جنایات ننگبار و فجایعی که در ظرف این چند سال به وقوع پیوسته خودداری نکند و از حدوث امثال و ماننده‌هایش که دامن نظام را آلوده می‌سازد به شدّت پیش‌گیری نماید. وقت ما کم است و سخن بسیار.

در پایان با این دو بیت عرایض خود را پایان می‌دهم:

پر آوازه می‌خواهم ایران‌زمین / وزین‌روست بر وی ثناخوانی‌ام

که هرکس که گوید تویی از کجا؟ / دلیرانه گویم که ایرانی‌ام

دسته‌ها
اخبار جبهه ملی ایران اعلاميه و بيانيه برجسته ترین ها

راه « مصدق » الگویی برای امروز ایران

چهاردهم اسفند99، پنجاه وچهارمین سالروز در گذشت دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران است. او در زمان انقلاب مشروطیت در دوران جوانی و در سن 24 سالگی ، در جرگه آزادیخواهان ، حضوری فعال داشت. در سال 1299 با کودتای سوم اسفند رضاخان و سید ضیاء به اعتراض برخاست و دعوت کودتاچیان برای وزارت در کابینه کودتا را رد کرد . در روز نهم آبان 1304 در مجلس پنجم ، در کسوت نمایندگی مجلس با سلطنت رضا خان به دلیل دور شدن کشور از حاکمیت ملی و آزادی ، شجاعانه مخالفت کرد . و تا شهریور1320 و سقوط رضا شاه در تبعید یا زندان به سر برد . پس از دوره رضا شاهی، او در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول مردم تهران به صندلی مجلس تکیه زد  و در همین مجلس بود که با سخنرانی ها و اتخاذ مواضع درست و سنجیده، بیش از پیش، در جایگاه یک رهبر ملی قرار گرفت. در سال1328 با بنیانگذاری سازمان جبهه ملی ایران و شرکت در انتخابات دوره شانزدهم مجلس ، موفق به ورود در مجلس گردید و در همین دوره مجلس بود که با قبول ریاست کمیسیون ویژه نفت، قانون ملی کردن نفت را تدوین و به تصویب مجلس رسانید. در هفتم اردیبهشت 1330 او برای اجرای قانون ملی کردن نفت مسئولیت نخست وزیری را پذیرفت و دولت ملی را تشکیل داد. او در دوران کوتاه دوسال و چهارماه نخست وزیری خود علاوه بر اجرای قانون ملی کردن نفت گام هایی بلند و باور نکردنی در جهت انجام اصلاحات و توسعه و پیشرفت جامعه ایران برداشت . تا آنجا که قدرت های جهانی وجود دولت ملی و مستقل او را تاب نیاوردند و با کودتای ننگین 28 مرداد 32 دولت ملی او را سرنگون ساختند و پس از آن محاکمه و زندان وحصر تا پایان عمر در روز 14 اسفند1345 و دفن شدن در اطاقی که زندگی می کرد ، برای آن مرد بزرگ تاریخ رقم خورد.

دکتر مصدق در تمام طول زندگی جز با صداقت و راستی با مردم رفتار نکرد . او هرگز به مردم دروغ نگفت و به آن ها وعده بیجا نداد و در صدد فریب آن ها بر نیامد. او به آزادی و استقلال تا بن دندان اعتقاد داشت و این اعتقاد را درمقام عمل نشان داد . او به حق ، آزادی و استقلال را مادر تمام پیشرفت ها و توسعه ها می دانست . او درستکار و پاک دست بود و در حوزه مدیریتش هیچگاه اجازه نا پاکی و فساد را به هیچکس نداد. او به هیچ قدرت و ابرقدرتی باج نداد و خصومت بیهوده هم نورزید . او خواهان دوستی و تعامل توام با احترام متقابل با همه جهانیان بود. اوبرای حفظ منافع ملی با صراحت و شجاعت اظهار نظر و اعلام موضع می کرد. او درمقابل منافع ملی ، منافع شخصی خود را نمی شناخت. او با وجود تدین با اختلاط دین با حکومت به شدت مخالف بود. نگاهی به افکار و اندیشه ها و عملکرد مصدق نشان میدهد که نباید تنها به مصدق به عنوان یک شخصیت ملی و میهن دوست و منزه نگریست. بلکه باید طرز تفکر و عملکرد مصدق را سرمشق و الگویی برای نجات امروز میهن و رفاه وسعادت ملت ایران دانست . امروز در شرایطی که در این سرزمین آزادی وحقوق انسانی ملت به کلی پایمال شده ، استقلال و منافع ملی توسط قدرت های بیگانه مخدوش گشته ، حقوق ما در دریای مازندران نا دیده گرفته شده ، امکان استفاده از پایگاه های نظامی ما به نیرو های اجنبی دیده شده و حتی انتخاب یک رئیس جمهور در آمریکا میتواند تمام شئون سیاسی و اقتصادی کشور ما را تحت تاثیر قرار دهد و از عدالت اجتماعی کمترین اثری به چشم نمی خورد. آری امروز راه نجات ایران راه آزادی، استقلال و عدالت یعنی همان راه مصدق است.

تهران – شورای مرکزی جبهه ملی ایران

چهاردهم اسفند 1399

دسته‌ها
درباره ما شخصيت‌ها

طالقانی روحانی ملی و عدالت خواه

سید محمود علایی طالقانی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی در خانواده‌ای فقیر، اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان در استان البرز متولد شد. پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود. وی دوران کودکی خود را در زادگاهش سپری کرد تا اینکه هنگامی که هفت ساله بود، پدرش به تهران مهاجرت کرد و در خانه‌ای کوچک در محله قنات آباد ساکن شد. محمود طالقانی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان آغاز کرد و مبانی صرف و نحو و علوم دینی را نزد پدرش سید ابوالحسن طالقانی آموخت. پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم و نجف تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی تهران شد. نخستین بار سیدمحمود طالقانی با انتشار اعلامیه ای در اعتراض به سیاست‌های رضاخان درباره کشف حجاب، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و به همین دلیل بازداشت و به ۶ ماه حبس محکوم و سپس از زندان آزاد شد. طالقانی پس از مدتی به صورت رسمی امامت جماعت مسجد هدایت را برعهده گرفت و مسجد هدایت را به یکی از کانون‌های مقاومت و مبارزه تبدیل کرد در همین زمان هم از نهضت ملی نیز حمایت می کرد. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد، فدائیان اسلام را پناه داد و علاوه بر پناه دادن آنان در تهران، آن‌ها را به طالقان و دیگر شهرهای ایران می‌فرستاد تا از گزند جوخه اعدام رژیم در امان باشند. وی به سبب پناه دادن فدائیان اسلام دستگیر و به طور موقت روانه بازداشتگاه شد.

او همچنین بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در همراه با ملیونی آیت‌الله سیدرضا زنجانی، آسیدجعفر غروی ،محمد نخشب، حسین شاه‌حسینی  در نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد؛ نهضتی که در اطلاعیه آن از بازاریان خواسته شده بود، بازار تهران را تعطیل کنند. با وجود فشار حکومت نظامی کودتا، بازار تا صدور اعلامیه‌ای دیگر از طرف نهضت مقاومت، باز نشد. طالقانی عضو کمیته روحانیون کمیته مرکزی نهضت مقاومت شد و همکاری خود را با نهضت ملی تا اواخر دهه ۳۰ خورشیدی ادامه داد. همکاری او با جبهه ملی تا پایان فعالیت های جبهه ملی ایران در سال 1343خورشیدی ادامه یافت.

آیت الله طالقانی  با همکاری مهدی بازرگان و یدالله سحابی نهضت آزادی ایران را به عنوان حزبی پیرو راه مصدق و بر اساس لیبرالیسم و اصول مذهبی بنا نهاد. در جریان انقلاب سفید شاه، طالقانی به مخالفت با این رفراندوم پرداخت. وی در بیانیه‌ای در ۲ بهمن ۱۳۴۱ش ضمن بیان دیدگاهش در مخالفت با فئودالیسم و اینکه به داشتن گرایش‌های سوسیالیستی مشهور است و با اصلاحات واقعی مخالف نیست، اعلام داشت که تا آزادی قلم و مطبوعات نباشد و قانون اساسی زیر پا گذاشته می‌شود، خیمه شب بازی رفراندوم، فایده‌ای ندارد. پس از این مخالفت، وی در ۳ بهمن ۱۳۴۱ به همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی و سایر اعضای نهضت آزادی دستگیر و زندانی شدند. گفته شده هدف از دستگیری این عدّه و نیز اعضای جبهه ملی و عده‌ای از روحانیون این بود که در هنگام رفراندوم، مخالفان در صحنه نباشند. او بار دیگر در سال ۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد که البته در سال ۱۳۴۶ به دنبال عفو عمومی آزاد شد.

بعد از رمضان ۱۳۵۰ خورشیدی در ادامه مبارزاتی که آیت الله طالقانی داشت به مدت ۱۰ سال به زابل تبعید شد که این موضوع اعتراض‌های زیادی در پی داشت و عوامل رژیم آن زمان با فشار مردم و علما، رأی صادره را پس از ۶ ماه تقلیل و محل اقامت اجباری وی را از زابل به بافتِ کرمان تغییر دادند و پس از یکسال اقامت در بافت، وی به تهران بازگشت. اما بار دیگر در دوم آذر ۱۳۵۴ خورشیدی توسط دادستان ارتش دستگیر و زندانی شد. علت دستگیری او افشای ارتباطش با مجاهدین بود که پس از دستگیری بلافاصله به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاده شد. وی تا مدت‌ها در زندان بلاتکلیف بود، نه کیفر خواستی علیه او صادر کرده بودند و نه دادگاهی تشکیل دادند تا اینکه سرانجام دادگاهی فرمایشی تشکیل و او را به ۱۰ سال زندان محکوم کردند اما در شامگاه هشتم آبان ۱۳۵۷ خورشیدی از زندان آزاد شد.

وی در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در مورخ ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ گفته‌است: خصوصیت انقلاب اسلامی اینست که ما رهبران مذهبی هیچ داعیه حکومت برای خودمان نداریم و نمی‌خواهیم حاکم باشیم. انقلابی است که از همه مردم شروع شده و برای همه است و هیچ حزب و جمعیت و فردی حق این را ندارد که در این انقلاب سهم بیشتری را برای خود قائل باشد و از این جهت حکومت را در انحصار خودش دربیاورد.

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ آیت‌الله طالقانی به عضویت شورای انقلاب درآمد و ریاست آن را به عهده گرفت. با شروع درگیری‌های مسلحانه بین کمیته‌های شیعه و سنی سنندج در اواخر اسفند ۱۳۵۷ طالقانی به این شهر می‌رود و سخنان تأثیرگذار وی منجر به ختم این غائله می‌شود و کار با انتخاب شورای شهر ختم به خیر می‌شود. او در سال ۱۳۵۸ به عنوان اولین امام جمعه‌ تهران برگزیده شد.

 

ده روز بعد او از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. طالقانی معتقد بود که برای جلوگیری از انحراف انقلاب، باید سرنوشت سیاسی مردم به دست خود آنان تعیین شود و راهکار اجرایی این امر را شوراها می‌دانست او طرح اصلی شوراها را در سخنرانی خود در مدرسه فیضیه در سال ۱۳۵۸به طور واضح مطرح کرد. و به دنبال این بود که طرحش در ضمن اصول قانون اساسی بیاید اما آنچه مدنظر وی بود تصویب نشد. این امر باعث شد که طالقانی در خطبه‌های نماز جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ که آخرین خطبه وی بود، با لحنی انتقادی و گله‌آمیز از تصویب نشدن اصول شوراها در قانون‌ اساسی و مزایای شوراها و تأثیر آن بر مردم سخن بگوید.

وی مصراً از نمایندگان مجلس خواست که با تصویب مواد قانونی شوراها کار مردم را به خودشان بسپارند تا مردم باور کنند که انقلاب شده و خودشان می‌توانند سرنوشت خود را تعیین کنند و بیاموزند که چگونه مردم‌سالاری را عملاً به اجرا گذارند. همچنین وی با حضور در برخی از کنگره های جهان اسلام به دفاع از حقوق فلسطینیان می پرداخت و اینگونه استدلال می کرد که اگر ساکنان فلسطین شکست بخورند، همه ما شکست خورده ایم و اگر این ملت به حقوق خود دست یابند، این پیروزی از آن امت اسلامی خواهد بود. بنابراین او را باید از پیشگامان جلب توجه افکار عمومی در ایران به مساله فلسطین دانست. او با آنکه نقش موثری در پیروزی انقلاب داشت، در مدت کوتاهی که پس از انقلاب زنده بود اختلاف نظرهای فراوانی با رهبران روحانی حکومت نوبنیاد از جمله آیت‌الله خمینی پیدا کرد که به تلخ‌ کامی و انزوای وی انجامید. در بسیاری از مسائل از جمله ولایت فقیه، در مجلس خبرگان با اکثریت انقلابی و روحانی آن مجلس در مناقشه بود و بارها تلاش کرد از عضویت این مجلس کناره ‌گیری کند. مجلس خبرگان تا زمان حیات وی چهارده جلسه داشت که او در پنج جلسه شرکت نکرد و در سه جلسه نیز با تأخیر حضور داشت.

دو ماه پس از پیروزی انقلاب فرزندانش ابوالحسن، مجتبی و همسرش بازداشت شدند.در پی این بازداشت‌ها و نیز دریافت گزارشی از وضع زندان‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آیت‌الله طالقانی، همه‌ دفترهای خود را در تهران و شهرستان‌ها بست و با همسر و سه فرزندش از تهران خارج شد و به حومه‌ تنکابن در شمال ایران رفت. وی به درخواست آیت‌الله خمینی به قم رفت و سپس به تهران بازگشت. اما حمایت آیت‌الله طالقانی از آزادی  فعالیت احزاب که با روحانیان حاکم مخالف بودند، روابط او را تا زنده بود با آیت‌الله خمینی و نزدیکانش تیره کرد.

آیت الله طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ سه روز بعد نماز جمعه۱۶ شهریور در گذشت.

در بخشی از نوشته‌های جنجال‌برانگیز ولادیمیر کوزیچکین، مأمور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی در ایران طی سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲ آمده است: «.. ملاقات با سفیر شوروی هنگام صبح صورت گرفت. پس از خاتمه ملاقات، طالقانی مانند معمول سرخوش بود. ولی شب هنگام پس از صرف شام ناگهان حالش به هم خورد. نگهبانان شخصی‌اش به سوی تلفن هجوم بردند تا به دکتر خبر بدهند، ولی خط قطع بود. کوشیدند به او آب بخورانند، ولی جریان آب هم قطع شده بود. پیرمرد شانسی نداشت. مخالفانش همه چیز را تا آخرین جزئیات حساب کرده بودند.»

سید علی اصغر غروی در خصوص طالقانی می‌گوید:

او دین را مدافع آزادی و شخص دین‌دار را آزادی‌خواه‌ترین انسان به‌شمار می‌آورد. امروز طالقانی به عنوان کسی که برای آزادی ملت و اجرای قانون و برقراری عدالت، یک عمر زجر کشیده و زندان‌های سخت و شکنجه‌های کشنده را تحمل کرده، از این جهت مهم است که او از جایگاه یک رجل دین و یک روحانی، از آزادی‌های فطری، مشروع و قانونی آحاد ملت دفاع کرد، و سپهر اندیشگی خود را بر این مدار به چرخش آورد که «دین ضد هرگونه خودکامگی، استبداد و استکبار است».

طالقانی حتی آخرین نمازجمعه خود را در بهشت زهرا به مناسبت سالگرد هفده شهریور، در واقع در اظهار نگرانی از سوگ آزادی اقامه نمود، و جان تازه‌ای که در کالبد نیمه جان استبداد دمیده شده بود. وی بیمناکی خود را از ظهور یک استبداد جدید، و قطعاً خطرناک‌تر، تحت عنوان استبداد دینی، پنهان نساخت، و به صراحت و وضوح هرچه تمام‌تر، از علائم و نشانه‌هایش پرده برداشت.